شهيد محمد احمدي گرجي - وصیت نامه شهید محمد احمدی گرجی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید محمد احمدی گرجی - نسخه متنی

محمد احمدی گرجی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


شهيد محمد احمدي گرجي

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

«وصيت نامة روحاني شهيد: محمد احمدي گرجي» (ربنا افرغ‌ علينا صبرا و ثبت‌ اقدامنا وانصرنا علي‌ القوم‌ الكافرين‌) بار پروردگارا! اي‌ غياث‌ المستغيثين‌! اي‌ رب‌ العالمين‌! و اي‌ حبيب‌ قلوب‌ الطالبين‌! تو راشكر كه‌ شربت‌ شهادت‌ ـ اين‌ يگانه‌ راه‌ رسيدن‌ انسان‌ به‌ خودت‌ ـ را به‌ من‌ بنده‌ حقير و فقير وگناهكار خود ارزاني‌ داشتي‌. تو را شكر كه‌ اين‌ نعمت‌ را بر اين‌ انسان‌ ذليل‌ عطا فرمودي‌و من‌ تنها راه‌ سعادت‌ خويش‌ را شهادت‌ در راهت‌ يافتم‌ و چه‌ زيباست‌ كه‌ من‌ كوچكترين‌ به‌ اعلاترين‌ و ارزشمندترين‌ ارزشها [دست‌] يافتم‌ و اين‌ نيست‌ مگر لطف‌ وعنايت‌ پروردگار نسبت‌ به‌ بنده‌اش‌. «خدايا! مرا از اين‌ همه‌ لطف‌ و عنايت‌ دور نگردان‌ و شهادت‌ را نصيبم‌ كن‌» و تو اي‌ امام‌! اي‌ كه‌ لحظه‌ لحظه‌ اين‌ زندگي‌ بر تو [سخت]‌ گذشت‌. ولي‌ اي‌ امام‌! كيست‌كه‌ اين‌ رنجها و دردهاي‌ تو را درك‌ كند؟ و كيست‌ كه‌ دريابد كه‌ لحظه‌اي‌ كوتاهي‌ از اين‌حركت‌ به‌ هر عنوان‌ خيانتي‌ بس‌ بزرگ‌ به‌ تاريخ‌ انسانيت‌ و كليه‌ انسانهاي‌ حاضر و آينده‌تاريخي‌ مي‌باشد؟ اماما! ياران‌ اباعبدالله‌ در صحراي‌ كربلا همراه‌ و همرزم‌ امام‌ حسين‌(ع) و با آن‌ فرياد مظلومانه‌ امام‌ حسين‌ (ع) شهيد شدند اما ياران‌ تو و سربازان‌ توبيشترشان‌ از كساني‌ هستند كه‌ هنوز تو را نديدند و اين‌ هم‌ يكي‌ از ويژگيهاي‌ خاص‌ اين‌عزيزان‌ است‌. و اما شما اي‌ پدر و مادرم‌! ضمن‌ عرض‌ سلام‌ خدمت‌ شما اميدوارم‌ هيچ‌ ناراحتي‌نداشته‌ باشيد. اي‌ پدر و مادري‌ كه‌ مصداق‌ حسين‌ (ع) و زينب‌(س‌) هستيد! من‌ در زندگي‌رنجهاي‌ زيادي‌ را بر شما متحمل‌ ساختم.‌ اميدوارم‌ كه‌ شهادتم‌ جبران‌ اين‌ همه‌ رنجها ومشقتها را كرده‌ باشد. پدر و مادرم‌! از اينكه‌ فكر مي‌كرديد در مكاني‌ راحت‌ قرار بگيرم‌ و در سنگر نباشم ، ‌غمگين‌ بودم‌. من‌ نمي‌توانستم‌ به‌ خود بقبولانم‌ كه‌ برادرهايمان‌ در مرزها شهيد شوند و من‌هر روز شاهد باشم‌ كه‌ اينقدر كشته‌ يا زخمي‌ داديم‌. پدر و مادرم‌! مي‌دانم‌ از دست‌ دادن‌ من‌ شايد برايتان‌ مشكل‌ باشد ولي‌ غم‌ از دست‌دادن‌ حسين‌ (ع) بر فاطمه‌ (س‌) سنگين‌ نبود؟ مگر آنها نبودند كه‌ با خون‌ مطهرشان‌ به‌اسلام‌ جان‌ تازه‌اي‌ بخشيدند و اسلام‌ را زنده‌ نگه‌ داشتند؟ من‌ هم‌ به‌ سهم‌ خويش‌ مبارزه‌، جهاد و شهادت‌ آموختم‌. من‌ آموختم‌ كه‌ زندگي‌ مادي‌نكبت‌ بار است‌ و نبايد منتظر شد تا مرگ‌ به‌ سراغمان‌ بيايد. بلكه‌ بايد به‌ سراغ‌ مرگ‌ برويم‌. مگر انسانها يكدفعه‌ بيشتر مي‌ميرند؟ پس‌ چه‌ بهتر كه‌ اين‌ مرگ‌ در راه‌ خدا باشد وتولدي‌ باشد كه‌ همانا مرگ‌ به‌ دنبال‌ نداشته‌ باشد كه‌ همانا شهادت‌ است‌..... پس‌ آيا بايد براي‌ يك‌ چنين‌ فرزندي‌ كه‌ يك‌ چنين‌ راهي‌ را انتخاب‌ كرده‌ ناراحت‌ بود ياخوشحال‌؟ معلوم‌ است‌ كه‌ بايد خوشحال‌ بود. چرا كه‌ سرور شهيدان‌ حسين‌ بن‌ علي‌ (ع)يك‌ چنين‌ راهي‌ را انتخاب‌ كرده‌ بود و راه‌ حسين‌ (ع) نصيب‌ هر كس‌ نمي‌شود. برادرانم‌ حسين‌ علي‌ و محمد علي‌ احمدي‌! خواهشي‌ كه‌ از شماها دارم‌ اينست‌ كه‌پيوسته‌ در راه‌ اعتلاي‌ اسلام‌ عزيز كوشا و تمامي‌ فرامين‌ امام‌ را به‌ جان‌ و دل‌ پذيرا باشيد. زمان‌، زمان‌ حسين‌ (ع) است‌ و ايام‌ عاشورا ..... شما اي‌ خواهران‌ مومن‌ و مسلمانم ‌! پيام‌ و حرفي‌ كه‌ اين‌ حقير با شما دارد اين‌ است‌ كه‌ ... حجاب‌، عفت‌ و پاكدامني‌ راسرلوحه‌ زندگي‌ خودتان‌ قرار دهيد و هميشه‌ فاطمه‌ وار و زينب‌ گونه‌ زندگي‌ و مبارزه‌ كنيد. حرف‌ كوتاهي‌ با تمامي‌ مسلمانان‌ حاضر و آينده‌ تاريخ‌ دارم‌ كه‌ اي‌ برادران‌ و خواهران‌مسلمان‌ و آزاده‌! اطاعت‌ از فرامين‌ رهبر انقلاب‌ ـ كه‌ همانا از كتاب‌ ا... است‌ ـ را واجب‌ شرعي‌دانسته‌ و دوستان‌ او را دوست‌ بداريد و دشمنش‌ را دشمن‌ بداريد كه‌ همانا دوستان‌ او ، دوستان‌ خدا هستند و دشمنان‌ او ، دشمنان‌ دين‌ خدا .... با هم‌ متحد باشيد و از هم‌ جدانشويد. زيرا هنگامي‌ پيروزي‌ به‌ دست‌ مي‌آوريد كه‌ وحدت‌ بين‌ امت‌ واحده‌ حفظ‌ شود. و اما يك‌ حرف‌ كوچكي‌ به‌ خانواده‌ام‌ دارم‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ ... شايد شما برايم‌عروسي‌ تهيه‌ ديديد، اما عروسي‌ بنده‌ وقتي‌ [است‌] كه‌ به‌ خون‌ خويش‌ غلطان‌ مي‌شوم‌ و بالباس‌ سفيد كه‌ همانا كفنم‌ [مي‌باشد] به‌ استقبال‌ قبر مي‌روم‌.... در پايان‌ از جوانان‌ آزاده‌ ايران‌ [مي‌خواهم‌]‌ كه به سوي جبهه‌ها بشتابيد ..... ديگر عرضي‌ ندارم‌ دعا كنيد بي‌گناه‌ از دنيا رفته‌ باشم‌. براي‌ طولاني‌ شدن‌ عمر رهبر كبيرانقلاب‌ دعا كنيد...والسلام‌ خدايا خدايا تا انقلاب‌ مهدي‌ خميني‌ را نگهدار الاحقر محمد احمدي‌ گرجي‌ تاريخ‌ 19/7/62 جبهه‌ كامياران‌ (مريوان‌)

استان: مازندران

شهرستان: قائمشهر

تولد: 1344

شهادت: 1/8/1362 ـ مريوان

/ 1