شهيد علي ابراهيمي - وصیت نامه شهید علی ابراهیمی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید علی ابراهیمی - نسخه متنی

علی ابراهیمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد علي ابراهيمي

استان مازندران > شهرستان بابلسر

وصيت نامه

«طلبة شهيد: علي ابراهيمي» و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لكن لا تشعرون(بقره /154) آن كس كه در راه خدا كشته شد مرده نپنداريد و ليكن همه شما اين حقيقت را نخواهيد يافت. با حمد و سپاس به خالق سبحان كه هيچ چيز بر او پوشيده نيست و همه چيز در سيطرة قدرت او است و هر قدرتي در مقابل قدرت او خوار و ذليل است. سلام و صلوات و بركات خداوندي بر اشرف مخلوقات، محمد بن عبدالله -صلي الله عليه و آله- وصي و جانشين او امير المؤمنين علي-عليه السلام- و يازده فرزند امجد او باد كه هر كدامشان با تحمل مصائب و مشكلات فراوان، قافله بشريت را از گمراهي و جهل به عالم نور و انسانيت هدايت و ارشاد نمودند. همچنين رحمت خداوندي به تمام شهداي انقلاب و جنگ تحميلي كه با خون پاكشان اسلام را پس از گذشت چندين قرن متمادي زنده كردند و هر روز با دادن خونشان اسلام را از امواج بلا ها و توطئه‌هاي شياطين غرب و شرق حفظ مي‌كنند و با سلام گرم و خالصانه به حضرت امام، اين حسين زمان، موسي دوران كه با آگاهي كامل به اسلام و سياست اسلامي كشتي انقلاب را به سوي ساحل نجات هدايتش مي‌كند و در مسير اين كشتي نجات هر گونه سدّي شكسته خواهد شد. عزيزان! قدر و عظمت انقلابتان را بدانيد و در حفظ آن كوشا باشيد چون ارزان به دست نيامده است و حاصل خون هزاران هزار شهيد، معلول و اسير مي‌باشد. تمام فاسقان و جباران كه هر روز با خون مظلومان دوش مي‌گيرند، كمر همّت بستند كه اين انقلاب و اسلام را محو و نابود كنند تا بتوانند در اين رهگذر نفسي آزاد بكشد ولي تو اي مسلمان و جوان مسلمان، آسوده خاطر مباش و شب را زير رختخواب گرم به صبح نرسان كه اين دشمن همه چيزت را بر باد خواهد داد و همچون مولايت اميرمؤمنان علي-عليه السلام- جنگجو و شجاع باش كه همه چيز در زير سايه شمشيرها است. خداوندا! از اين كه بار ديگر به اين حقير توفيق جنگيدن در راه دينت را عنايت فرمودي، شكر مي كنم و اميدوارم در اين مسير بيشتر با تو انس بگيرم و بهتر تو را بشناسم. هر وقت دلم مي گيرد. و احساس سنگيني در دلم مي‌كنم رو به سوي جبهه مي‌آورم تا در آن فضاي پاك و دور از همه زر و برق دنيا بتوانم دلم را با ياد تو تسكين ببخشم. پيش از آن كه جبهه به وجود من نيازمند باشد خودم نيازمند جبهه هستم؛ همانند بيماري كه به بستري احتياج دارد خودم را نيازمند مي‌دانم كه هر سال مدتي از عمرم را آن جا بگذرانم. دنيا برايم قفس است. خودم را دست بسته مي‌بينم. زر وبرقش مرا آزار مي دهد و از مشاهده‌ي افرادي كه خود را فداي آن مي‌كنند و دنيايشان را آباد و آخرتشان را از اين [جهت] خراب مي‌كنند، شكنجه ام مي دهد. و تنها چيزي كه روحم را از اين خستگي به در مي آورد آرزوي شهادت در راه خدا است و اين آرزو بر تمام آرزوهاي ديگرم ارجحيت دارد و نمازي نمي‌خوانم مگرآن كه از خداوند توفيق شهادت طلب نمايم. از آن جا كه اسلام در يك موقعيت حسّاسي قرار گرفته و دشمن بعثي در آستانه سقوط مي‌باشد، وظيفه خود دانسته‌ام كه مدّتي از ايام درسي‌ام را در دانشگاه اباعبدالله الحسين-عليه السلام- (جبهه) مشغول فعاليت باشم تا درس شهادت و ايثار و فداكاري را در دانشگاه خوب بياموزم. عزيزان! از ثبت‌نام در دانشگاه امام حسين-عليه السلام- كوتاهي نكنيد، همان طوري كه دشمنان اسلام از ثبت نام در دانشگاه ابليس كوتاهي نمي‌كنند. آيا با مشاهده اين اوضاع و احوال براي اسلام و خيانت شيخ نشين ها به اسلام، مسلماني ات [وظيفة شرعي] اجازه مي‌دهد كه سكوت اختيار كنيم!! وظيفه يك مسلمان دراين موقعيت حساس چيست؟ آيا جز اين است كه بايد در مقابل اين فاسقان از خدا بي خبر هم چون كوه ايستاد و آنها را به سزاي اعمالشان رسانيد. اين ها به كشور اسلامي مان حمله كردند و قصد نابودي همه چيزمان را داشتند و دارند. باز هم مسلماني ات [وظيفه شرعي] اجازه مي دهد كه بعد از گذشت پنج سال جنگ هنوز ندانيم كه صحنه جنگ كجاست و چگونه است؟!! مگر در زمان حيات رسول اكرم-صلي الله عليه و آله- جنگ نبود و مردم به جنگ نمي رفتند و البتّه كه جنگ بود و مشكلاتشان چندين برابر مشكلات فعلي ما مي باشد. اگر ما پيروي امّت رسول اكرم-صلي الله عليه و آله- و شيعه علي-عليه الاسلام- هستيم بايد در صحنه هاي جنگ حاضر شده و حضور داشته باشيم. بدانيد كه با حضور يافتن در ميادين نبرد و كارزار عمر انسان كم و زياد نمي شود. مرگ هر وقت و در هر زمان سراغ انسان مي آيد و كسي از آن در امان نيست. چه زود يا دير بايد رفت ولي چه بهتر كه خود انسان دنبال مرگ برود و بهترين آن را انتخاب نمايد و كسب سعادت در همين چند روز عمر است كه فردا مجالي نيست. پدر و مادر مهربانم! شرمنده زحمات‌تان مي باشم و نمي دانم با چه زباني قدرداني كنم و هنوزموفّق نشدم كه خدمتي براي شما كنم ولي آرزوي آن را داشتم كه خدمتي در حدّ توان به شما بكنم. از اين كه موفق بدان امر نشدم با بزرگواريتان مرا عفو كنيد و از دعاي خيرتان ما را محروم نكنيد كه رضاي خدا در رضايت شما است.

/ 1