تبیان، دستیار زندگی
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران ما ‌گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران، وای به حال دگران ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهریار شهر شعر

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما ‌گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران، وای به حال دگران

می‌روم تاکه به صاحب‌نظری باز رسممحرم ما نبود دیده کوته‌نظران

شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار به سال 1285هـ.ش در تبریز متولد شد و تحت سرپرستی پدر فاضل و ادیبش پرورش یافت. او ایام کودکی خود را که مصادف با انقلاب مشروطه بود در تبریز و در قریه خشکناب سپری کرد و تحصیلات خود را با آموختن گلستان و نصاب نزد پدر آغاز نمود سپس به تهران عزیمت کرد و مدرسه دارالفنون را به پایان رساند و در سال 1303هـ.ش وارد دانشکده طب شد اما پس از 5سال دانشکده را ترک گفت و به دیار خویش تبریز بازگشت. استاد شهریار در سال 1308در 23سالگی نخستین مجموعه شعرش را منتشر نمود. وی در اشعار خود «بهجت»تخلص می‌کرد اما بعدا نام شهریار را به عنوان تخلص و نام خانوادگی انتخاب کرد.

غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

شهریار بی‌گمان در شاعری استعدادی درخشان داشت. در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می‌زند که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است. شعر او در هر زمینه که باشد از این ویژگی‌ بهره‌مند است. به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد.

شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونی‌هایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به کار برده حتی تفاوت صور خیال و برداشت‌ها در قالب سنتی و بسیاری جلوه‌های دیگر حاکی از طبع آزمایی‌ها در این زمینه و تجربه‌های متعدد او است.

با همه انس به شعر استادان پیشین بخصوص سعدی و حافظ ، آزادی‌ای که وی در زبان شعر به کار برده حاکی از آن است که به اسلوب پیشینیان پایبند نمانده و خواسته است از همه امکانات و توانایی‌های زبان بهره جوید تا بتواند به آسانی و روانی آنچه در ضمیر دارد به قلم بیاورد.

این نوع آزادی‌ بی‌حد و حصر در زبان و واژگان شعر و آوردن هر نوع مضمون موجب شده که بسیاری الفاظ و ترکیبات و مضامین عادی و نامانوس در شعر او راه یابد و گاه نا هماهنگی در بافت سخن پدید آورد که بحق مورد ایراد سخن سنجان واقع شده است.

شهریار در زمینه‌های گوناگون به شیوه‌های متنوع شعر گفته است شعرهایی که در موضوعات میهنی، اجتماعی، تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده نیز کم نیست. برخی از آنها هم مشهور است.

شاهکار ادبی شهریار «حیدر بابایه سلام» در سال 1322در تبریز منتشر شد. انتشار آن در دوره و محیطی که زبان و فرهنگ حیدربابا و ارزش‌های والای انسانی محیط شاعر، در مرگبارترین فشارها قرار داشت همانند باران به موقعی بود که به کشتزارهای تشنه کام نازل شد. نام آن و سراینده‌اش به سرعت در کشور پیچید و آن گاه از مرزها گذشت و طنین‌اش به گوش جهانیان رسید.

در جریان انقلاب اسلامی، استاد شهریار با اشعار خود به همراهی و یاری انقلاب شتافت. برای وی دوران جدیدی آغاز شده بود که می‌خواست با قلم به مبارزه بپردازد و وقایع انقلاب را ثبت کند.

آبی که خاک کشور ما در میان گرفت

خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت

بنشان غبار فتنه که این نوبهار عشق

چون ابر انقلاب به سر سایبان گرفت

استاد شهریار رزمندگان میهن اسلامی را نیز در جنگ تحمیلی تنها نگذاشت و منظومه حماسی «سلام ای جنگجویان دلاور»را به آنها هدیه کرد.

سلام ای جنگجویان دلاور

نهنگانی به خاک و خون شناور

سلام ای صخره‌های صف کشیده

به پیش تانک‌های کوه‌ پیکر

شهریار، ستاره پرفروغ ادب پارسی

آقای سید قاسم شجاعی می‌گوید: دو سال قبل از درگذشت مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی به اتفاق چند نفر دیگر در خدمتشان بودیم. مرحوم آیت‌الله فرمودند شبی توسل پیدا کرم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و امیرمومنان علی(ع) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند شعرای اهل‌بیت ما را بیاورید. دیدم چند تن از شعرای عرب را آوردند. فرمودند شعرای فارسی زبان را بیاورید. آن گاه «محتشم» و چند تن از شعرای فارسی زبان آمدند. فرمودند شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند شهریار شعرت را بخوان. شهریار این شعر را خواند:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماندچو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را

وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم فردای آن روز پرسید‌م که شهریار شاعر کیست؟ او را به نزد من دعوت کنید. وقتی شهریار خواب مرا شنید. فوق‌العاده منقلب شد و گفت من فلان شب این شعر را ساختم و تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام.

شهریار در 20آذر ماه 1366در تبریز بیمار و در بیمارستان امام خمینی بستری شد. با تشدید بیماری‌اش به دستور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت با هواپیما به تهران منتقل شد و در بیمارستان مهر بستری گردید. اما مداواها تاثیر نگذاشت وسرانجام در 27شهریور1367استاد شهریار جان به جان آفرین تسلیم کرد و بعد از یک عمر زندگی پرافتخار دارفانی را وداع گفت. پیکر او را به تبریز منتقل کردند و در روز سه‌شنبه 29شهریور ماه در مقبره الشعرای این شهر طبق وصیت‌اش به خاک سپردند.

مقام معظم رهبری در مورد شهریار فرموده‌اند: «شهریار یکی از افرادی است که وجودش، شعرش و افکارش برای جمهوری اسلامی است. هم در حیات و هم در مماتش نافع بوده است و این حقیقتی است انکارناپذیر ... قدرت و شخصیت شهریار این است که شما در«حیدر بابا»می‌بینید. در «علی ای همای رحمت» می‌بینید. شهریار حرف دل ما را می‌زند. او در زمان شاه جزء معترضین بوده است، شهریار شاعر جمهوری اسلامی بود.»

به پاس خدمات ارزشمند استاد شهریار در اعتلای فرهنگ و ادب ایران اسلامی، روز 27شهریور به عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی تعیین و در تاریخ ثبت گردید.

با مشت بسته چشم گشودی در این جهان

یعنی به غیر حرص و غضب نیست حالی‌ام

با مشت باز هم روی آخر به زیر خاک

یعنی ببین که می‌روم و دست خالی‌‌ام


نوشین فخری علیایی 

تنظیم:بخش ادبیات تبیان