تا بیدار نشویم، نمیخواهیم
غرب زدگی
من عكس مجسمة آتاترك را در تركیه، آن وقت كه در تبعید بودم به آنجا، دیدم كه مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا كرده بود و آنجا به من گفتند كه این علامت این است كه ما هرچه باید انجام بدهیم باید از غرب باشد. آتاترك كه یك مرد مثلاً روشنی، یك مرد كذایی بوده. در كشور ما هم بعضی از روشنفكرها به اصطلاح گفته بودند كه ما باید از سر تا قدم اروپایی و انگلیسی باشیم تا بتوانیم ادامه حیات بدهیم.
ما تا نفهمیم كه خودمان هم یك شخصیتی داریم، مسلمانها هم یك گروهی هستند و شخصیتی دارند و میتوانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهیم یك كاری را، نمیتوانیم و تا بیدار نشویم، نمیخواهیم.(1)
ما تا نفهمیم كه خودمان هم یك شخصیتی داریم، مسلمانها هم یك گروهی هستند و شخصیتی دارند و میتوانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهیم یك كاری را، نمیتوانیم و تا بیدار نشویم، نمیخواهیم
عاجز در برابر قدرتها و ظالم در مقابل ملت
... من شنیدم همین محمدرضا در اواخر سال جنایاتش وقتی كه ایران قیام كرد و آن بساط را و آن نهضت را و انقلاب را به پا كردند و دیدند خارجیها كه نمیتوانند این را دیگر این جا نگهدارند، دیگر این عروسك به دردشان نمیخورد، گفتند (از بعضی اشخاص كه نقل كردند كه خود آنها بودند و حاضر قضیه بودند)، كه وقتی كه از طرف آمریكا به او آمدند و گفتند: كه شما باید دیگر بروید، او همان طور كه نشسته بود یك قلم دستش بود، لرزید و قلم از دستش افتاد.
این قدرعاجز بود، اما نسبت به ملت دیدید كه چه كرد. (2)
پاورقی :
1- صحیفه نور، ج 13، ص 283 (29/10/1359).
2- صحیفه نور، ج 14، ص 22 (4/11/59).
تنظیم برای تبیان : سعید آقازاده