تبیان، دستیار زندگی
چیزی برای ترسیدن نیست تنها باد است که سر به شرق چرخانده؛ تنها ماییم: پدرت: تندر، مادرت: باران ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زن شبانه شعر شمال

زن شبانه شعر شمال

مارگارت ات‌وود، یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر کانادایی است که کتاب ها و اشعارش به‌عنوان مرجع درکلاس های ادبیات تدریس می ‌شوند. او مؤلف بیش از 30  عنوان کتاب (نوول ـ داستان های کوتاه ـ شعر و نقد ادبی، تاریخ اجتماعی و کتاب های کودکان) است. مارگارت شاعر، نوولیست و منتقد ادبی شناخته شده‌یی است که به‌خاطر فمنیست‌بودن و استفاده از میتولوژی در کارهایش شهرت دارد. نوشته‌هایش از رئالیسم سنتی نشأت می ‌گیرد. در كارهای او زن به عنوان کاراکتر اصلی معرف شخصیتی است که به‌دلیل زن‌بودن و سیاست رایج جهانی مورد سرکوبی قرار گرفته است. اتوود در داستان هایش واقعیت های اجتماعی را با تخیل و میتولوژی (افسانه‌های تاریخی) و طنز مخلوط می‌كند. هم‌چنین از ابزار پست مدرنیسم برای کمرنگ کردن قطعیت رئالیسم سنتی استفاده می ‌کند.

مارگارت اتوود در 18‌نوامبر 1939در اتاوا (پایتخت کانادا) متولد شد. کودکی اش را در جنگل های شمال کبک(استان فرانسوی ‌نشین کانادا) درکنار پدرش که متخصص ریشه‌یابی و رده‌بندی گیاهان بود گذراند.این نحوه ی زندگی در کودکی تجربیات او را در استفاده ی تشبیهات و تعبیرها از جهان‌وحش و حیوانات نشان می ‌دهد. چیزی كه بعدها در سال1991 در کتابی به اسم اطلاعات جهان‌وحش منتشر شد.او در اکثر شهرهای معروف کشورهای اروپایی و امریکا زندگی کرده است.

داستان های اتوود اغلب سمبولیک هستند و او در لابه‌لای طنز و تخیل و رنج حرکت  می ‌کند.اولین و سومین نوولش کمیک بود و چهارمی (زندگی قبل از انسان) تصویری خشن و غم‌افزا از زندگی انسان را نشان می ‌دهد. او هم‌چنین یک فعال سیاسی در ارتباط با انجمن قلم و سازمان عفو بین‌الملل بوده است و نوشته‌هایش معرف اندیشه ی فمینیستی اوست.

کارهای اتوود استقبال جهانی داشته است و در كشورهای مختلف چاپ شده است. او جایزه‌های متعددی برای نوشته‌هایش به‌دست آورده است. در سال 2000 کتاب «ترور کور» او برنده ی بالاترین جایزه ی ادبیات بریتانیا شد. نوول هایی مثل افسانه ی «دست‌ساز» و «چشم گربه» جایزه ی کتاب را درکانادا، به‌دست آوردند.اوچندین نشان افتخار نظیر مدال کلوب هنر ملی در انگلستان و هم‌چنین امریکا و ایتالیا و فرانسه و چند دکترای افتخاری ادبیات از دانشگاههای کانادا و انگلستان را به‌دست آورد.

اتوود در حال حاضر در تورنتو با گریم گیبسو (نوولیست) و دخترش زندگی می کند.

شعری راازو را می خوانید :

زن شبانه شعر شمال

شعر شب

چیزی برای ترسیدن نیست

تنها باد است

که سر به شرق چرخانده؛

تنها ماییم:

پدرت: تندر،

مادرت: باران

در سرزمین آبها

با ماه‌ای چون قارچ

بژ رنگ و نمناک؛

کُنده درختان غرقه شده

و مرغانی بلندبالا

که شنا می‌کنند.

 جایی که خزه

می‌روید

بر تمام سطوح درختان

و سایه‌ات

سایه‌ی تو نیست؛

 بازتاب توست.

 پدر و مادر حقیقی‌ات

 ناپدید می‌شوند

 وقتی پرده می‌پوشاند

 در را.

 ما آن دیگرانیم،

 کسانی از زیرِ برکه

 که خاموش

کنار تخت تو می‌ایستیم

 با سرهایی از جنس تاریکی .

 باید بیاییم و بپوشانیم‌ات

 با جامه‌ی پشمین سرخ

 با اشک‌ها و پچپچه‌های دوردست‌مان.

زن شبانه شعر شمال

 تو در آغوش باران

- ننوی خنک خواب‌ات-

تکان می‌خوری

آنگاه که ما

مادر و پدر شبانه‌ات،

انتظار می‌کشیم

با دستانی سرد و

فروغی مرده،

در می‌یابیم

که تنها سایه‌هایی لرزانیم

فروافتاده از یک شمع،

 در این پژواک

 که تو

بیست سال دیگر

 خواهی شنید.

Night Poem

There is nothing to be afraid of

it is only the wind

changing to the east, it is only

your father the thunder

your mother the rain

In this country of water

with its beige moon damp as a mushroom

its drowned stumps and long birds

that swim, where the moss grows

on all sides of the trees

and your shadow is not your shadow

but your reflection

زن شبانه شعر شمال

your true parents disappear

when the curtain covers your door

We are the others

the ones from under the lake

who stand silently beside your bed

with our heads of darkness

We have come to cover you

with red wool

with our tears and distant whipers

You rock in the rain"s arms

the chilly ark of your sleep

while we wait, your night

father and mother

with our cold hands and dead flashlight

knowing we are only

the wavering shadows thrown

by one candle, in this echo

you will hear twenty years later

ترجمه از گلاره جمشیدی

تنظیم : بخش ادبیات تبیان