بعد از حکایت داوری
بیانیه تند داوران جشنواره فیلم فجر
بیانیه تند داوران جشنواره فیلم فجر/ پاسخی به آقایان داور!
متن کامل بیانیه هیات داوران بدین شرح است:
« نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریک تر زمو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
سالی که گذشت برای سینمای ایران سال خوبی نبود. از میان فیلمهایی که به نمایش عمومی درآمدند، آنها که میتوانستند پرفروش باشند و تماشاگر قهر کرده را به سینما برگرداند، در نیمه راه نمایش، از پرده پایین آمدند و یا در فضایی نا امن و متزلزل به نحوی ناقص و نا مطلوب آن هم فقط در تهران نمایش داشتند.
نهادها و موسسات فرهنگی و هنری که وظیفه حمایت از رشد و اعتلای سینمای ایران را بر عهده دارند از نمایش فیلمهایی که اجازه نمایش داشتند سر باز زدند و نه تنها سینماها را سوت و کور کردند بلکه موجب بیاعتباری نهادهای قانونی نظام و تشویش اذهان عمومی و بیاعتمادی اهل سینما به اقتدار مسئولین و مدیران دولتی شدند. با این سنگاندازیها مجموع تعداد بلیت فروخته شده برای فیلمهای ایرانی در طول سال گذشته از ده درصد جمعیت کمتر شده و به عبارت دیگر بیش از نود درصد ایرانیان در طول سال گذشته حتی یک بار قدم به سالنهای سینمایی نگذاشتند.
اما از طرف دیگر همین سینمای ضربه خورده و رنجور با همین سالنهای خالی و سوت و کور در طول سال گذشته بیش از صد فیلم تولید کرده است. از میان این صد فیلم نزدیک به پنجاه فیلم، آن قدر خوب بودند که در یکی از بخشهای جشنواره بینالمللی فیلم فجر به مسابقه در آیند و از این جا برای حضور در جشنوارههای خارجی یا حضور در نمایش عمومی و تجاری خارج از کشور دورخیز کنند.
بیشتر این فیلمها را جوانان پرشور و شیفتهای ساختهاند که از سنگاندازیها و سیاستبازیهای فلج کننده باکی ندارند و عاشقانه تلاش میکنند برای مردمی فیلم بسازند که خود سینما را دوست دارند، اینها دارند یاد میگیرند قصههای خوب بگویند و خوب قصه بگویند و فیلمهای با روح و جان داری بسازند که پرده بزرگ سینما را کفایت کند و تماشاگران قهر کرده با سینما را به سالنهای خالی برگرداند.
از «استرداد» تا «دربند» و از «دهلیز» تا «قاعده تصادف» و از «گناهکاران» تا «روز روشن» و «کلاس هنرپیشگی» فیلمهای خوبی دیدیم که روی پرده بزرگ سینما کم نمیآورند و ضعف نمیکنند. فیلمسازان تازه رسیده نشان میدهند که فیلم ساختن برای پرده بزرگ و سالن سینما را هدف گرفتهاند و فهمیدهاند که فیلم ساختن برای سینما با فیلم ساختن برای تلویزیون و اینترنت و حتی فیلم ساختن برای جشنوارههای سیاست زده و فرمایشی اروپایی فرق دارد.
تب تند فیلمسازی با داستانهای کوتاه و کم مایه با شخصیتهای سست عنصر و بلاتکلیف و افسرده و شکم سیر هم خوشبختانه عرق کرده است اما هنوز جای قهرمانها و کاراکترهای پرخون و جذاب که تماشاگر را شگفت زده کنند و در حد و اندازه پرده سینما ابهت داشته باشند، کم و بیش خالی است. پرده بزرگ نیاز به آدمهای بزرگ دارد که چشم تماشاگر را خیره کنند و در یاد باقی بمانند.
آقای صدرعاملی که به بازیگر فیلم خود تلاش کردید تا جایزه بدهید و در نهایت نیز موفق شدید اگر فرصتی داشتید سری به خیابانهای مرکزی شهر در این روزها که ایام فجر است بیانداز ید و به بنرهای نصب شده در خیابانها نگاه کنید. جملههای جالبی را روی آن میبینید «ما جوان ها دادیم...»، «ما همتها دادیم...» ، «ما آوینیها دادیم...»
ما ملت بزرگی هستیم و قهرمان کم نداریم، ما هنرمندان بزرگ و استادان فیلمسازی هم کم نداریم. استادان فیلمسازی ما بلد بودند که پرده بزرگ را با تصویرهای قهرمانی و رفاقت و اخلاق پهلوانی پر کنند. جوانان باذوقی که اکنون به میدان آمدهاند، چنین مینمایند که از ذوق و کارآمدی سرشارند و جای آنها را که به آرامش رسیدهاند، به شایستگی پر خواهند کرد. فیلمساز برجسته و بزرگ ما «ناصر تقوایی» زمانی گفت: «ایرانیان آن قدر ذوق و شور قصه پردازی و فیلمسازی دارند که اگر سینما اختراع نشده بود، خودشان آن را اختراع میکردند.»
این حرف حقیقت دارد. ایرانیان مردم شگفتانگیزی هستند و سینمای ایران هم سینمای شگفتانگیزی بوده است اما درخششهای باشکوه و شگفتیهای بزرگ هنوز در راه است و ما پیرمردها که هنوز امید داریم فیلمهای خوب و ماندگار بسازیم، این را هم از خدای بزرگ میخواهیم که در سالهای نزدیک، بالندگی و بزرگی نسل جدید را به چشم ببینیم.»
مهدی فخیم زاده، داود میرباقری، سید ضیاء الدین دری، مصطفی شایسته، رسول صدرعاملی، بهروز افخمی، جمال شورجه.
حب و بغضهایی که در جشنواره فجر به نمایش درآمد
در همین حال، فارس نوشت: جشنواره فیلم فجر پس از 11 روز برگزاری به ایستگاه آخر خود رسید، ایستگاهی که قرار بود برترینهای جشنواره مشخص شود. علاقمندان به سینمای ایران و شرکت کنندگان جشنواره فیلم فجر به قواعد و قوانین جشنواره پایبند بوده و آن را رعایت کردند، هرگونه قواعد و قوانین برای فیلمها در نظر گرفته شد توسط عوامل سازنده رعایت شد اما هیچ گاه عوامل سازنده فیلمها فکر نمیکردند قضاوت و داوریها اینگونه و با حب و بغض صورت گیرد.
همه ما مسلمانیم و به آن میبالیم اما گویا فراموش کردهایم که حضرت علی (ع) درباره قضاوت چه فرمایشاتی دارند، ایشان توصیه میکنند حتی اگر قاضی از مسئلهای رنج میبرد و یا کفش آن تنگ است آن روز از قضاوت دست بکشد و به روز دیگری موکول کنند. آقایان هیئت داوران شما مسلمانید کدامیک به این نکته توجه داشتید که آنگونه قضاوت کردید؟!
بیانیه کارگردانان نشان از حب و بغض نسبت به حوزه هنری بود و دیدیم چگونه فیلمهای این نهاد کنار گذاشته شده، در حالی که این فیلمها توانستند به جشنواره رونقی مضاعف بخشند و «حوض نقاشی» در اولین روز جشنواره اشتیاق مخاطبین را بر بیانگیزد. اما به راحتی این فیلمها را کنار گذاشتید و در راستای بیانیهای که صادر کردید، عمل نمودید. با این نوع قضاوت ما چگونه باید به مسلمانی خود ببالیم و آن را باعث افتخار بدانیم ! در میان داوران نامهایی به چشم میخورد که مخاطب کارهای آنها را میشناسد و به اعتقادات آن احترام میگذارد اما این نوع داوری از این داوران بعید و دور از ذهن بود.
آقایان داور؛ جشنواره فیلم فجر چگونه میشود بازی متفاوت و قابل باور شهاب حسینی را در فیلم «حوض نقاشی» نادیده بگیرد. چگونه میتوان نگاه گرم و صمیمی و زیبای «خسته نباشید» را از داوریها حذف کرد، دبیر و مدیران برگزاری جشنواره امسال به تنوع جغرافیایی و موضوعی فیلمها میبالند اما چگونه است که سه فیلم حوزه هنری که هر سه در تنوع موضوع شگفت انگیز بودند و دو فیلم «خسته نباشید» و «تا ج محل» علاوه بر تنوع موضوع ، تنوع جغرافیایی نیز داشتند از داوریها کنار گذاشته شوند!
در جشنواره امسال رد پای مهاجرت در تعدادی از فیلمها دیده شد اما درفیلم «خسته نباشید» تنها فیلمی است که مهاجری که از وطن هجرت کرده است ماوا و آرامش خود را در وطن مادری خود جست و جو میکند. این فیلم نشان میدهد در میان تمام سختیها و مشقات میتوان به خوشبختی و سعادت دست یابد اما این فیلم با این مضمون کجای داوری این بزرگواران قراردارد؟!
آقای صدرعاملی که به بازیگر فیلم خود تلاش کردید تا جایزه بدهید و در نهایت نیز موفق شدید اگر فرصتی داشتید سری به خیابانهای مرکزی شهر در این روزها که ایام فجر است بیانداز ید و به بنرهای نصب شده در خیابانها نگاه کنید. جملههای جالبی را روی آن میبینید «ما جوان ها دادیم...»، «ما همتها دادیم...» ، «ما آوینیها دادیم...» آیا این ملت جوانان خود را از دست دادند که سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شان که دبیر جشنواره با افتخار بارها و بارها میگوید این جشنواره باید با موضوعیت انقلاب و مناسب با ایام فجر برگزار شود در دستان بازیگری که ضد ارزشهای کشور فعالیت میکند، جای گیرد؟
آقایان داور؛ که امسال سیمرغ را در دستان حمید فرخ نژاد گذاشتید، آیا بازی زیبا و در خور توجه شهاب حسینی را ندیدید و چشمانتان را به دلیل همان حب و بغض روی هم گذاشتید و به حمید فرخنژاد سیمرغ را اهداء کردید، فرخ نژاد نقشی را ایفا کرد که قابل لمس بود و میتوانست در اطرافش و مروری بر تاریخ کشور آن را بیابد اما شهاب حسینی برای رسیدن به «رضا»ی ناتوان جسمی و ذهنی به مراتب بیشتر تلاش کرد و آن را قابل لمس و باورپذیر درآورده است . شاید جوایز هم نوبتی شده باشد! شاید هم از ابتدای دوره ریاست احمدی نژادی به او جایزه ندادند و امسال نوبت ایشان بود تا در پایان دوره خاطره خوشی را به خانه ببرد.
نگاه حب و بغض در میان کاندیداها هم به چشم میخورد، وقتی قرار است فیلمهایی که توانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و فیلمهای حوزه هنری کنار گذاشته شود «استرداد» که درباره موضوعی صحبت میکند که در میان مورخان قابل بحث و مناقشه است ، بیشترین کاندید جشنواره را به خود اختصاص میدهد! وقتی قرار است فیلمهای در خور توجه کنار گذاشته شود، مصداق این است که «در شهر کورها یک چشم، پادشاهی میکند.»
آقای دبیر جشنواره، شما اگر مروری کوتاه به جشنواره سال گذشته داشته باشید خواهید دید فیلم «بوسیدن روی ماه» و «برف روی کاجها» با اختلاف بسیار ناچیز با هم رقابت کردند سال گذشته حاضر نشدید دو سیمرغ بلورین اهداء کنید اما امسال که «حوض نقاشی» و «هیس..» دچار اختلاف کم در آرای مردمی میشوند حاضر میشوید دو سیمرغ ارایه دهید این جشنواره مانند جشنواره گذشته در ریاست آقای جواد شمقدری برگزار شد اما این نوع نگاه تداعی کننده همان حب و بغضهاست...
آقای شمقدری شما که در تمام صحبتهایتان از همگرایی و همدلی داد سخن دارید آیا در داوریهای جشنواره و حتی در بخش ارایه سیمرغ از نگاه مردمی این خصیصه و انصاف نسبت به سال گذشته را میتوان دید!
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:جهان نیوز