فصل دوم: آراى دانشمندان اسلامى - درسنامه علوم قرآنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسنامه علوم قرآنی - نسخه متنی

حسین جوان آراسته

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوم: آراى دانشمندان اسلامى

مسلمانان با وجود داشتن اختلاف در بخش هايى از اصول و فروع دين در مورد عدم تحريف قرآن اتفاق نظر دارند; گرچه در مورد تحريف بالنقيصه، گروهى اندك از اخباريان شيعه و جمعى از علماى اهل سنت به خاطر عدم تفطن و تحقيق، فريب ظاهر بعضى از اخبار و روايات را خورده و قائل به تحريف شده اند لى آن چه مشهور و معروف، بلكه امرى ترديدناپذير در ميان علماى اسلام -اعم از شيعه و سنى- است، آن است كه تحريف بالنقيصه نيز در قرآن واقع نشده و آن چه در دست ماست تمام قرآنى است كه بر پيامبر نازل گشته است. مراجعه به آراى بزرگان شيعه از متقدمان و متاخران به اين حقيقت، شهادت مى دهد.

ابوالقاسم على بن حسين موسوى، معروف به سيدمرتضى و علم الهدى (م 436ق.) فقيه، مفسر، متكلم، اديب و شاعر و رئيس اماميه پس از شيخ مفيد مى گويد:

علم به صحت نقل قرآن همانند علم به شهرها، حوادث و وقايع بزرگ، كتب مشهور و آشكار مدون عرب است; زيرا اهتمام و انگيزه براى نقل و حفظ قرآن كريم به حدى زياد بود كه در مورد ساير چيزهاى ذكرشده چنين اهتمامى وجود نداشته است، چرا كه قرآن معجزه اى براى نبوت و ماخذى براى علوم شرعى و احكام دينى بوده است

و دانشمندان اسلام در حفظ و حمايت از آن سعى بليغ نموده اند; تا جايى كه همه آن چه را مربوط به اختلاف در قرآن از جهت اعراب و قراءت و حروف و آيات بوده فراگرفته اند. حال چگونه ممكن است تغيير يا نقصى در آن صورت گرفته باشد؟ . (1)

استاد محمدهادى معرفت نظريات بيش از بيست تن از اعلام اماميه را در زمينه عدم تحريف بيان نموده است، كه برخى از آنان عبارتند از:

1. شيخ المحدثين ابوجعفر محمدبن على بن الحسين الصدوق (م 381ق.);

2. عميد الطائفه، محمدبن محمدبن نعمان المفيد (م 413ق.);

3. الشريف المرتضى، على بن الحسين علم الهدى (م 436ق.);

4. شيخ الطائفه، ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسى (م 460ق.);

5. امين الاسلام، فضل بن الحسن الطبرسى (م 548ق.);

6. علامه حلى (م 726ق.);

7. محقق اردبيلى (م 993ق.);

8. شيخ جعفر كاشف الغطاء (م 1228ق.);

9. الامام السيد شرف الدين العاملى (م 1381ق.);

10. علامه امينى.

از معاصران نيز به نظريات قاطعانه بزرگانى چون علامه طباطبائى، آية الله خوئى و امام خمينى اشاره شده است. (2)

محدثان بزرگ شيعه از اولين آنها، يعنى صدوق گرفته تا آخرينشان، يعنى شيخ حر عاملى و ملامحسن فيض كاشانى، همگى احتمال وقوع تحريف در قرآن را نفى نموده اند. البته انديشه تحريف به جهت نفى حجيت ظواهر قرآن، از ناحيه گروهى اندك از اخباريان ساده انديش و زودباور مطرح شده است.

سيدنعمت الله جزايرى (1050 - 1112 ق.) پرچمدار اين گروه و مبتكر انديشه تحريف براساس برخى از اخبار عجيب و شاذ بوده است. كتاب وى با عنوان الانوار النعمانيه انباشته از اخبار و داستان هاى خرافى و عجيبى است كه نظير آن اخبار در كتاب هاى اماميه يافت نمى شود. اين كتاب منبع اصلى قول به تحريف بوده و ميرزاى نورى نيز در فصل الخطاب به آن اعتماد نموده است. (3)

ميرزاى نورى و فصل الخطاب

مرحوم شيخ ميرزا حسين نورى (1254 - 1320ق.) از امامان حديث و بزرگان شيعه و داراى تاليفات متعددى است كه از جمله آنها كتاب فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الارباب است. اين كتاب در سال 1292ق، در نجف اشرف تاليف و در سال 1298ق. چاپ شد. (4) پس از انتشار، بسيارى از علما و بزرگان شيعه با او به مخالفت برخاسته رساله هايى در رد آن نوشتند.

حاجى نورى در دفاع از كتاب خويش و در پاسخ به كتاب كشف الارتياب عن تحريف الكتاب تاليف شيخ محمود تهرانى، مشهور به معرب، رساله فارسى جداگانه اى را نوشته مى گويد: راضى نيستم كسى فصل الخطاب را بدون مطالعه اين رساله بخواند. (5) علامه شيخ آقابزرگ تهرانى كه خود شاگرد حاجى نورى بوده است مى گويد:

استاد ما حاجى نورى در اواخر عمر خويش مى گفت: من در نامگذارى كتابم، اشتباه نمودم و سزاوار بود نام آن را فصل الخطاب فى عدم تحريف الكتاب بگذارم; چراكه در آن ثابت مى كنم، قرآن شريف موجود بين دو جلد كه در همه عالم منتشر شده است با تمامى سور و آيات و جملاتش وحى الهى است .

كه هيچ گونه تغيير يا تبديل و زياده و نقصانى از هنگام جمع آن تا به امروز در آن واقع نشده است من در مواضع متعددى از كتاب به جهت جلوگيرى از تيرهاى سرزنش و ملامت ديگران در تصريح به عقيده خودم، اهمال نمودم، بلكه از روى غفلت برخلاف عقيده خود سخن گفتم. (6)

حقيقت آن است كه كتاب فصل الخطاب به هيچ وجه قابل دفاع و توجيه نيست. حاجى نورى از آن جهت كه محدثى متتبع بوده و نه محققى تحليل گر، فريب انبوه روايات و احاديثى را خورده است كه در ظاهر بر تحريف كتاب دلالت دارند و از تجزيه و تحليل و بررسى آنها، چه در زمينه صحت صدور و چه در زمينه تحقيق در دلالت و مفاد آنها، غفلت نموده است. دلايل دوازده گانه اى كه به تصور وى تحريف قرآن را ثابت مى كنند، هيچ يك براى اثبات تحريف كافى نيستند.

جاى اين پرسش هست كه آيا مى توان عقيده شخصى فرد يا افرادى معدود را به يك مكتب و مذهب نسبت داد; در حالى كه مجموعه اى عظيم از دانشمندان و مفسران و محققان آن مذهب از آغاز تا به امروز با صراحت به مخالفت با آن برخاسته اند؟

كسانى كه با دستاويز قراردادن چنين آراى ضعيف و بى پايه اى، چشم و گوش خود را در برابر قداست و جايگاه سترگ قرآن در نزد شيعه بسته اند، از تبليغات زهراگين خويش چه هدفى را دنبال مى كنند؟ (7)

امروز قرآن به عنوان محور وحدت اسلامى و قانون اساسى اسلام، هنگامى مى تواند نقش هدايت گرانه خود را ايفا كند كه در اعتبار سندى آن ترديدى وجود نداشته باشد و آنان كه به هدف تضعيف مذهب اهل بيت: به اشاعه چنين اكاذيبى در مورد ساحت مقدس قرآن، دست مى زنند آگاهانه يا ناآگاهانه، در مقام تضعيف قرآن برآمده اند.

گزيده مطالب

1. محدثان بزرگ شيعه از صدوق تا فيض كاشانى، همگى هرگونه احتمال وقوع تحريف در قرآن را نفى كرده اند.

2. نظريه گروهى اندك از اخباريان شيعه و جمعى از اهل سنت مبنى بر تحريف قرآن در برابر راى قاطع دانشمندان و قرآن شناسان شيعى و سنى بر مصونيت قرآن از تحريف، قابل ذكر و اعتنا نيست.

3. با وجود اظهار نظر صريح بزرگان شيعه از قرن چهارم تا كنون، تاليف دو كتاب الانوار النعمانية از سيد نعمت الله جزايرى و فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الارباب از ميرزاى نورى، نقطه عطفى در تاريخ بحث تحريف به حساب مى آيد; به طورى كه با استناد به اين دو كتاب نارواترين تهمت ها به شيعيان زده شده است.

1. مدخل التفسير، ص 187.

2. ر.ك: صيانة القرآن من التحريف، ص 59 - 78.

3. همان، ص 111 - 113.

4. مستدرك الوسائل، ج 1، ص 50.

5. آقابزرگ تهرانى، الذريعه، ج 16، ص 231.

6. مستدرك الوسائل، ج 1، ص 50; الذريعه، ج 16، ص 232.

7. يكى از اين نويسندگان احسان الهى ظهير است كه كتاب خويش الشيعة والقرآن را برمبناى فصل الخطاب حاجى نورى نوشته و در آن از هيچ تهمت و ناسزايى فروگذار نكرده است. عنوان باب چهارم اين كتاب چنين است: الف حديث شيعي في اثبات التحريف فى القرآن! من كتاب فصل الخطاب لمحدث شيعي النوري الطبرسي.

/ 62