دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 2

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آبشيهيجلد: 2نويسنده: آذرتاش آذرنوش 
 
 
شماره مقاله:749
















اَِبْشيهى‌، ابوالفتح‌ بهاءالدين‌ محمَد بن‌ احمَد (790-850ق‌/ 1338-1446م‌)،
دانشمند شافعى‌ مذهب‌ مصري‌ كه‌ به‌ زادگاهش‌ أَِبشُوَيه‌ (به‌ فتح‌ و كسر همزه‌)
از دهكده‌هاي‌ فَيّوم‌ منسوب‌ است‌. از آنجا كه‌ وي‌ بيشتر در المحلّة الكبري‌
مى‌زيست‌، نسبت‌ «محلّى‌» نيز به‌ او داده‌اند. در دهسالگى‌ قرآن‌ را حفظ كرد و در
پى‌ كسب‌ دانش‌ بارها به‌ قاهره‌ رفت‌ و به‌ويژه‌ در درس‌ جلال‌ الدين‌ بُلْقينى‌،
قاضى‌ القضاة قاهره‌ (د 824ق‌/ 1421م‌) حضور يافت‌ و گويا در همان‌ احوال‌ با
اديبانى‌ چون‌ ابن‌ فهد، رقيب‌ ابن‌ فارض‌ مناظره‌ داشت‌. در 814ق‌/1411م‌ حج‌
گزارد و پس‌ از مرگ‌ پدر، خطيب‌ شهر خويش‌ گرديد (سخاوي‌، 7/109). شايد مراد سخاوي‌
از اين‌ شهر، المحله‌ باشد نه‌ ابشويه‌.
سخاوي‌ (د 902ق‌/1497م‌) كه‌ تنها منبع‌ شرح‌ احوال‌ اوست‌، 3 كتاب‌ به‌ وي‌ نسبت‌
داده‌ است‌: 1. اطواق‌ الا´زهار على‌ صدور الا´نهار در باب‌ موعظه‌؛ 2. كتابى‌ در
فن‌ ترسّل‌ و نامه‌نگاري‌ كه‌ گويا هرگز به‌ پايان‌ نرسيده‌ است‌. اين‌ كتابها هر
دو از ميان‌ رفته‌اند؛ 3. المسطرف‌ فى‌ كل‌ّ فن‌ّ مستظرف‌. ابشيهى‌ همة شهرت‌ خود
را مديون‌ همين‌ كتاب‌ است‌. علاوه‌ بر اين‌ 3 كتاب‌، 3 كتاب‌، نسخه‌اي‌ خطى‌ به‌
نام‌ تدكرة العارفين‌ و تبصرة المستبصرين‌ در خزاين‌ الكتب‌ دمشق‌ موجود است‌ كه‌
بروكلمان‌ GAL) II/56 در شمار آثار او نهاده‌ است‌ و سركيس‌ (1/22) و «دائرة
المعارف‌ اسلام‌1» از او تقليد كرده‌اند.
گويى‌ در عصر ابشيهى‌، اهل‌ ادب‌ به‌ نگارش‌ كتابهاي‌ دائرة المعارف‌ گونه‌ و
جُنگهاي‌ ادبى‌ اقبال‌ تمام‌ داشته‌اند. جمال‌ الدين‌ و طواط (د 718ق‌/ 1318م‌)،
علاءالدين‌ بهايى‌ (د 815ق‌/1412م‌)، شمس‌ الدين‌ نواجى‌ (د 859ق‌/1455م‌) و حتى‌
بعد از آن‌ داوود انطاكى‌ (د 1008ق‌/ 1599م‌) آثاري‌ به‌ همين‌ شيوه‌ تأليف‌
كرده‌اند (قس‌: فاخوري‌، 628)؛ اما جُنگ‌ ابشيهى‌ (المستطرف‌) بيش‌ از همه‌ شهرت‌
يافته‌ و نسخه‌هاي‌ خطى‌ آن‌ در همة كشورهاي‌ اسلامى‌ منتشر شده‌ است‌.
بروكلمان‌ GAL) II/56 S, GAL, به‌ 22 نسخه‌ اشاره‌ كرده‌ است‌، اما اينك‌ دست‌
نوشته‌هاي‌ بيشتري‌ از آن‌ يافت‌ شده‌ است‌ (ظاهريّه‌، 2/220-223؛ آصفيّه‌،
499-500؛ تيموريه‌، 3/7؛ صوفيا، 116؛ ندوة العلماء، 3/654؛ ملك‌، 1/671 -672؛
آستان‌ قدس‌، 7/(2)/828 - 829؛ شورا، 7/353؛ ملى‌ تبريز، 3/1270؛ مسجداعظم‌، 361؛
رشت‌ و همدان‌، 1357؛ سپهسالار، 565؛ مركزي‌، 16/224؛ مرعشى‌، 3/276-277).
علاوه‌ بر اين‌، برخى‌ به‌ تلخيص‌ كتاب‌ پرداختند: المستطلف‌ من‌ المستطرف‌،
المستقطف‌ من‌ المسثطرف‌ II/69) )، GAL, و نيز تلخيص‌ آن‌ در الظاهريه‌ (2/223).

گويا كتاب‌ المستطرف‌ نخستين‌ بار در 1268ق‌/1852م‌ در بولاق‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ و
پس‌ از آن‌ بارها انتشار يافته‌ كه‌ آخرين‌ چاپ‌ در 1986م‌ در بيروت‌ بوده‌ است‌.
شهرت‌ المستطرف‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ را حتى‌ پيش‌ از آنكه‌ در بولاق‌ به‌ چاپ‌ رسد،
به‌ تركى‌ ترجمه‌ كنند (استانبول‌، 1261-1263ق‌/1845-1847م‌). سپس‌ ژ. را2 آن‌ را
به‌ فرانسه‌ برگرداند (پاريس‌ - تولون‌، 1316-1319ق‌/1898-1901م‌).
ظاهراً دو امر موجب‌ شهرت‌ المستطرف‌ بوده‌ است‌: يكى‌ آنكه‌ ابشيهى‌ موفق‌ شده‌
بود از معانى‌ دينى‌ و اخلاقى‌ و ادبى‌، تركيبى‌ فراهم‌ آورد كه‌ با ذوق‌ مسلمانان‌
سده‌هاي‌ 9 و 10ق‌/15 و 16م‌ همسازي‌ تمام‌ داشته‌ باشد و هر مسلمان‌ فرهنگ‌ دوست‌،
همة مفاهيم‌ و معانى‌ مورد نياز خود را در آن‌ بازيابد. دوم‌ آنكه‌ شيوة نگارش‌
ابشيهى‌ از سادگى‌ و روانى‌ خاصى‌ برخوردار است‌. وي‌ - شايد به‌ سبب‌ عدم‌ تبّحر
كافى‌ - از تكلّف‌ سجع‌ پردازي‌ و معقّد سرايى‌ و مترادف‌ سازي‌ در امان‌ ماند و
به‌ زبانى‌ كه‌ قابل‌ فهم‌ همگان‌ بود، نوشت‌، چنانكه‌ گاه‌ نمى‌توانست‌ از
مصطلحات‌ و تركيبات‌ لهجة مصري‌ بپرهيزد و به‌ همين‌ سبب‌ است‌ كه‌ سخاوي‌ (7/109)
بر وي‌ خرده‌ مى‌گيرد و مى‌نويسد از آنجا كه‌ به‌ علم‌ نحو احاطه‌ نداشت‌، اغلاط
بسياري‌ در سخنش‌ راه‌ يافت‌. آنچه‌ در نظر سخاوي‌ عيب‌ است‌، اينك‌ زمينة مناسبى‌
براي‌ بررسى‌ لهجه‌ و ضرب‌ المثلها و احياناً برخى‌ خلقيّات‌ مصريان‌ آن‌ روزگار
است‌.
ابشيهى‌ در مقدمة كتاب‌، برنامه‌اي‌ كه‌ نظم‌ چندان‌ روشنى‌ ندارد، براي‌ كارخود
ريخته‌ و چون‌ ديده‌ است‌ كه‌ دانشها در كتابهاي‌ گوناگون‌ پراكنده‌اند، خواسته‌
است‌ همه‌ را (به‌ ويژه‌ اخلاق‌ و ادب‌ را) يكجا جمع‌ كند تا همگان‌ را به‌ كار
آيد. سپس‌ برخى‌ را به‌ داستانهاي‌ دلنشين‌ و نكته‌هاي‌ شادي‌ آفرين‌ آراسته‌ و
برخى‌ ديگر را به‌ آيات‌ و احداث‌ و روايات‌ صحيح‌ مستند كرده‌ است‌. در اينگونه‌
موارد نيز از ربيع‌ الابرار زمخشري‌ و العقد الفريد ابن‌ عبدربّه‌ سود برده‌ است‌
(حاجى‌ خليفه‌، 2/1674). وي‌ سپس‌ فهرست‌ كتاب‌ را در 84 باب‌ كه‌ برخى‌ شامل‌ چند
فصل‌ است‌ عرضه‌ كرده‌ است‌.
شايد بتوان‌ اين‌ فهرست‌ را به‌ ترتيب‌ زير تقسيم‌ بندي‌ موضوعى‌ كرد: 1.اسلام‌:
مبانى‌ اسلام‌، قرآن‌، توكل‌ بر خدا، دعا، توبه‌، ذكر دنيا و زهد، درود بر پيامبر
(ص‌) (به‌ ترتيب‌ بابهاي‌ 1، 3، 10، 77، 79، 83، 84)؛ 2. زندگى‌ معنوي‌ انسان‌:
عقل‌ و هوش‌، عشق‌، قضا و قدر، صبر و تسلى‌ (به‌ ترتيب‌ بابهاي‌ 2، 71، 78، 82)؛ 3.
انسان‌ و زندگى‌ مادي‌ او: خوراك‌ و آداب‌ آن‌، ظاهر انسان‌ و قدّ و شمايل‌ و جامة
او، زيورآلات‌ و عطريّات‌، جوانى‌ و پيري‌ و تندرستى‌ و بيماري‌، اسم‌ و كنيه‌ و
لقب‌، سفر، مال‌ پرستى‌، فقر، طلب‌، كمك‌، هدايا، كار و كسب‌ و پيشه‌، گله‌ از
سختى‌ روزگار، گشايش‌ پس‌ از تنگى‌، برده‌، كنيز، آوازخوانان‌، كنيزكان‌ آوازخوان‌،
زن‌، باده‌، شوخى‌، پزشكى‌ و داروشناسى‌، مرگ‌ (به‌ ترتيب‌ باباهاي‌ 35، 46 تا 58،
69، 70، 73، تا 75، 80، 81)؛ 4. زندگى‌ سياسى‌ و اجتماعى‌ شاهان‌ و سلاطين‌ و
اطاعت‌ و اولوالا´مر از آنان‌، آداب‌ معاشرت‌ با سلطان‌ و وزيران‌ و بزرگان‌ دولت‌،
قضاوت‌ و قاضيان‌، احوال‌ كارگزاران‌ و ماليات‌ گيري‌ و اهل‌ ذمّه‌ (به‌ ترتيب‌
بابهاي‌ 14 تا 18، 21)؛ 5. اخلاق‌ و آداب‌: پند و اندرز، رايزنى‌، وصايا و مواعظ،
پرهيز از زبان‌ درازي‌، عدل‌ و احسان‌ و انصاف‌، ستم‌، نيكى‌، اخلاق‌ نيك‌، حسن‌
معاشرت‌، مهربانى‌، آزرم‌ و فروتنى‌، خود پسندي‌، فخر، شرف‌ و سروري‌، نيكى‌ و ذكر
صحابه‌ و اوليا، مناقب‌ صالحان‌ و اوليا، اشرار، بخشندگى‌، بخل‌، عفو و بردباري‌،
وفا به‌ عهد، رازداري‌، غدر و خيانت‌، شجاعت‌، شجاعان‌ و ترسويان‌، صدق‌ و كذب‌،
نيكى‌ با پدر با مادر (به‌ ترتيب‌ بابهاي‌ 11 تا 13، 19، 20، 22 تا 34، 36 تا 41،
44، 45)؛ 6.ادبيات‌ و علم‌: فضيلت‌ علم‌ و ادب‌، آداب‌ و حِكَم‌، امثال‌، بلاغت‌ و
فصاحت‌، جوابهاي‌ دندان‌ شكن‌، خطبه‌ و شعر و سرقات‌، مدح‌، هجا، لحن‌ و آواز، شعرِ
سبك‌ِ نكته‌آميز، نوادر و حكايات‌ (به‌ ترتيب‌ بابهاي‌ 6 تا 9، 42، 43، 68، 72،
76)؛ 7. فرهنگ‌ عرب‌: اخبار عرب‌، كهانه‌ و قيافه‌ و زجر، خيل‌ و جز آن‌ (به‌
ترتيب‌ بابهاي‌ 59 تا 61)؛ 8. پراكنده‌: حيوان‌، عجايب‌ مخلوقات‌، پريان‌، درياها و
نهرها و چاهها، عجايب‌ زمين‌ از كوهها، شهرها و سنگها (به‌ ترتيب‌ بابهاي‌ 62 تا
67).
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌؛ آصفيه‌، خطى‌؛ ابشيهى‌، محمد، المستطرف‌ فى‌ كل‌ فن‌
مستظرف‌، قاهره‌، 1371ق‌، مقدمه‌؛ ازهريه‌، فهرست‌، 5/252؛ تيموريّه‌، فهرست‌؛
حاجى‌ خليفه‌، كشف‌ الظنون‌، استانبول‌، 1941م‌؛ رشت‌ و همدان‌، خطى‌؛ سپهسالار،
خطى‌؛ سخاوي‌، محمد، الضوء اللاّمع‌، قاهره‌، 1354ق‌؛ سركيس‌، چاپى‌؛ شورا، خطى‌؛
صوفيا، خطى‌؛ ظاهرية، فهرست‌؛ فاخوري‌، حنا، تاريخ‌ ادبيات‌ زبان‌ عربى‌، ترجمة
عبدالمحمد آيتى‌، تهران‌، 1361ش‌؛ مرعشى‌، خطى‌؛ مركزي‌ و مركز اسناد، خطى‌؛ مسجد
اعظم‌، خطى‌؛ مشار، چاپى‌ عربى‌؛ ملك‌، خطى‌؛ ملى‌ تبريز، خطى‌، نيز:
EI 2 ; GAL; GAL, S. آذرتاش‌ آذرنوش‌ تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * زا
ن‌ * 2 * زا
 






/ 440