گوشه هايي از خطبه زينب(س) در برابر يزيد - زینب (س) پیامبر عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زینب (س) پیامبر عاشورا - نسخه متنی

محمد محمّدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گوشه هايي از خطبه زينب(س) در برابر يزيد

در مجلس يزيد، همه چيز در ظاهر به نفع يزيد بود، امّا آن هنگام كه زينب(س) خطبه خواند به راستي همه چيز را دگرگون كرد، و شام يزيدي را به شام غريبان تبديل نمود، و هم چون صاعقه سوزان و رگبار شديد سرزنش بر همه زندگي ننگين يزيد بود در اين جا نظر شما را به چند بخش از آن خطبه جلب مي كنم:

«وَ كَيْفَ يُرْتَجي مُراقَبَةَ ابْنِ مَنْ لَفَظَ فُوهُ اَكْبادَ الاَزْكياء، وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِماء الشُّهَداء؛ به راستي چگونه توقّع و اميد دل سوزي از پسر آن كسي باشد كه دهانش جگر پاكان را جويد و بيرون انداخت و گوشتش از خون شهيدان روييد.»

يزيد قبل از اين خطبه افتخار كرده بود كه از فرزندان خُنْدُف است، كه با سيزده واسطه به او مي رسيد، و خُنْدُف در عصر خود به عنوان بانوي خيرانديش معروف بود، زينب(س) در اين مورد با يزيد مقابله به مثل كرد گويي به او فرمود: به جدّه سيزدهم خود مناز، بلكه به جدّه نزديك خود «هند» مادر معاويه را بنگر كه در جنگ اُحُد جگر حضرت حمزه را درآورد و به دهان كشيد و به خون آشامي معروف بود، چرا راه دور مي روي؟!بقيه در صفحه 35

«فَوَاللّهِ ما فَرِيتَ اِلاّ جِلْدَكَ، وَ لا جَزَرْتَ اِلاّ لَحْمَكَ...؛ سوگند به خدا جز پوست خود را ندريدي، و جز گوشت خود را نبريدي، و قطعا با همين باري كه از ريختن خون خاندان رسالت، و هتك حرمت آنان بر دوش داري، نزد رسول خدا(ص) وارد مي گردي، در آن هنگام كه خداوند همه را جمع مي كند، و حقّ آنان را باز مي گيرد.»

«حَسْبُكَ بِاللّهِ حاكِمَا، وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِيما، وَ بِجبْرَئيلَ ظَهِيرا، وَ سَيَعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ رِكابَ الْمُسْلِمينَ، بِئْسَ لِلظّالِمينَ بَدَلاً؛ و همين عذاب تو را بس كه در دادگاه خدا، خداوند حاكم و داور است، و محمّد(ص) از جانب ما مدّعي ما است، و جبرئيل پشتيبان ما مي باشد، و به همين زودي آن كس كه
تو را فريب داد و بر گُرده مردم سوار كرد (يعني معاويه) خواهد فهميد كه براي ستمگران عوض بدي خواهد بود.»

«وَ لَئِنْ جَرَتْ عَلَيَّ الدَّواهِيُ مُخاطَبَتَكَ، اِنّي لاَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ؛ اگرچه حوادث روزگار مرا به سخن گفتن با تو كشانده، ولي ارزش تو از نظر من ناچيز است.»

«اَلا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ بِقَتْلِ حِزْبُ اللّهِ النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّيْطانِ الطُّلَقاء؛ آگاه باش كه مايه تعجّب و بسي شگفتي است كه افراد باشخصيت از حزب خدا، در جنگ با افراد حزب شيطاني كه بردگان آزاد شده هستند كشته مي شوند.»

«فَكِدْ كَيْدَكَ، وَاْسَع سَعْيَكَ، وَ ناصِبْ جُهْدَكَ، فَواللّهِ لاتَمْحُوا ذِكْرَنا وَ لاتُمِيتُ وَحْيَنا، وَ لاتُدْرِكُ اَمَدَنا...؛ هر نيرنگي خواهي بزن، و هر اقدامي كه تواني بكن، و از هر كوششي دريغ منما، كه سوگند به خدا نه مي تواني نام ما را محو كني، و نه مي تواني وحي ما را خاموش كني و به منتهاي مقام ما برسي، و هرگز نتواني ننگ اين ستم را از خود بزدايي، رأي تو سست، و شماره ايّام دولتت اندك است، و جمعيّت تو متلاشي و پراكنده شود، تا آن روز (قيامت) فرا رسد كه منادي حق فرياد زند؛ آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمگران باد.»10

خطبه حضرت زينب(س) به طور كلّي مجلس يزيد، بلكه وضع شام را تغيير داد، و همه چيز را دگرگون ساخت، منطق قوي و نَفَس قدسي فوق العاده زينب(س) باعث شد كه آن چنان رعب و وحشت در يزيد و يزيديان ايجاد گرديد كه يزيد نتوانست شعله سخن را در ذهن زينب(س) خاموش سازد، چرا كه مي ديد مجلس و مجلسيان در چنبره كلام آتشين حضرت زينب(س) قرار گرفته است.

از آن پس، سياست ظاهري يزيد عوض شد، او در ظاهر اظهار پشيماني مي كرد، و گناه را به گردن ابن زياد مي انداخت.11

يزيد دستور داد تا با نرمش و اخلاق نيك با اهل بيت امام حسين(ع) رفتار شود، و آنها را محترمانه به مدينه باز گردانند، و هودج هاي شترها را با پارچه هاي پرزرق و برق آراسته كنند، زينب(س) كه از هوشياري و قاطعيّت و تدبير بالايي برخوردار بود، دريافت كه يزيد مي خواهد با اين گونه ظاهرسازي، خون شهيدان را لوث كند، بي درنگ با قاطعيّت فرمود: «هودج ها را سياه پوش كنيد تا مردم بدانند كه ما در سوگ شهادت فرزند زهرا(س) به سر مي بريم.» اين سخن شور و هيجان شديدي در مردم ايجاد كرد.12



1- عباسقلي خان سپهر، الطّراز المُذَهَّب، ص44، شيخ ذبيح الله محلاّتي، رياحين الشّريعة، ج3، ص38.

2- همان.

3- آيت الله جزائري، الخصائص الزينبيّة، ص309.

4- شيخ ذبيح الله محلاتي، رياحين الشريعة، ج3، ص64.

5- آيت الله جزائري، الخصائص الزينبيّة، ص351.

6- علاّمه سيد عبدالرّزاق مقرّم، مقتل الحسين، ص379.

7- علامه بيرجندي، كبريت الاحمر، ص376.

8- علامه طبرسي، اعلام الوري، ص247، كامل ابن اثير، ج4، ص82.

9- علامه طبرسي، احتجاج، ج2، ص31، محدّث قمي، نفس المهموم، ص215 و 217.

10- سيد بن طاووس، لهوف، ص215 تا 217، علامه طبرسي، احتجاج، ج2، ص34 و 35.

11- عباسقلي خان سپهر، الطّراز المُذَهَّب، ص80 و 81.

12- همان مدرك، ص480.

/ 4