الهی نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الهی نامه - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الهى اگر حسن از تو جز تو خواهد فرق ميان او و بت پرست چيست.

الهى از گفتن نفى و اثبات شرم دارم كه اثباتيم، لا اله الا الله را ديگران بگويند و الله را حسن.

الهى شكرت كه دل بيدردم را بدرد آوردى.

الهى شكرت كه اولم را بآخر ماول كردى و آخرم را باول مبدل.

الهى شركت كه تا خودم را شناختم تن خسته و دل شكسته دارم.

الهى تاكنون مى گفتم داراتر از من كيست كه تو داراى منى از آن گفتار پوزش خواهم كه اينك 13 شهر رمضان 1391 گويم داراتر از
من كيست كه تو دارايى منى.

الهى داراتر از من كيست كه تو دارايى منى.

الهى ما هنوز حرفهاى اينجهانى را نفهميديم تا توقع آنجهانى را داشته باشيم.

الهى چه فكرهايى ميكردم و بدنبال اين و آن ميرفتم و اين در و آن در ميزدم و موفق نميشدم و خدا خدا ميكردم كه چرا موفق
نميشوم، بار خدايا شكرت كه جوابم را ندادى و چه نكو شد كه نشد و گرنه حسن نميشدم، تسليم توام حكم آنچه تو فرمايى لطف
آنچه تو انديشى.

الهى ندانسته از تو قرار ميخواستم اينك دانسته از تو بى قرارى مى خواهم كه مظهر يا من كل يوم هو فى شانم.

الهى خوش آن منعم كه مظهر هو يطعم و لا يطعم است.

الهى جايى كه محمد بن عبد الله انسان كامل صاحب مقام محمود خاتم انبياء ما عرفتك حق معرفتك و ما عبدتك حق عبادتك
گويد حسن بن عبد الله انسان نماى جاهل بايد ما عبدتك و ما عرفتك گويد.

الهى توانگران بآزاد كردن بندگان رستگارند اين تهيدست را به بنده كردن آزادان سرفراز فرما.

الهى پنهانى و دزدكى ميگريم تا نامحرمان به حرم خانه سرم دست نيابند، و آشكارا لبخند دارم تا نابخردان ديوانه ام نخوانند.

الهى تا بحال ميگفتم گذشته ها گذشت اكنون مى بينم كه گذشته هايم نگذشت بلكه همه در من جمع است آه آه از يوم جمع.

الهى در فكر فهميدن حروف مقطعه كتابت بدينجا رسيدم كه تمام كلماتت حروف مقطعه اند خنك آنكه اهل قرآن است.

الهى اين روزگار طوفانى تر از طوفان نوح است و قرآن كشتى نجات خوشا بحال اصحاب السفينه.

الهى گاهى در انواع مخلوقات گوناگون تو ماتم و گاهى در افراد لونالون آنها و بيش از همه در اطوار جور واجور خودم رب زدنى
فيك تحيرا.

الهى بدا بحالم اگر مرگم به حتف انف باشد و بس يا حى و يا محيى جز تو كه حيوة دهد؟

الهى تاكنون باميدوارى سر به بالا مى داشتم و خدا خدا مى كردم، اكنون بشرمسارى سر بزير افكندم كه چرا چون و چرا مى كردم.

الهى اعيان تر از من كيست كه با تو همنشينم.

الهى خوشا بحال كسانى كه لذات جسمانى شان عقلانى شد.

الهى از تو شرمنده ام كه بندگى نكردم و از خودم شرمنده ام كه زندگى نكردم و از مردم شرمنده ام كه اثر وجوديم براى ايشان چه
بود.

/ 27