تبیان، دستیار زندگی
اسلام دو نوع پیوند با اقتصاد دارد: پیوند مستقیم از طریق یك سری مقرّرات اقتصادی دربارة مالكیت، مبادلات، مالیات‏ها و... و مباحث مفصل در تحت عنوان كتاب بیع، اجاره، ارث و وقف و... . پیوند غیر مستقیم از طریق اخلاق مانند سفارش به امانت، عدالت، احسان و منع دزدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه اقتصادی استاد شهید مرتضی مطهری (ره)
e7g1j

اسلام دو نوع پیوند با اقتصاد دارد: پیوند مستقیم از طریق یك سری مقرّرات اقتصادی دربارة مالكیت، مبادلات، مالیات‏ها و... و مباحث مفصل در تحت عنوان كتاب بیع، اجاره، ارث و وقف و... . پیوند غیر مستقیم از طریق اخلاق مانند سفارش به امانت، عدالت، احسان و منع دزدی و خیانت و رشوه

مقدّمه

مباحث اقتصادی به شكل عام آن، دارای سابقة بسیار طولانی است و كتاب‏های عقاید اقتصادی به طور معمول از افكار افلاطون و ارسطو در قبل از میلاد مسیح و از فارابی و ابن خلدون و سن توما در قرون وسطا یاد كرده و در نهایت، اندیشه‏های مركانتالیست‏ها و فیزیوكرات‏ها را در جایگاه بنیانگذاران دانش اقتصاد به شكل جدید آن می‏دانند.

مباحث اقتصادی، بین دانشمندان و متفكّران اسلامی، به صورت پراكنده و نیز به صورت موضوعی و بیش‌تر با صبغة فقهی به چشم می‏خورد؛ امّا اقتصاد اسلامی به گونه كلاسیك آن سابقة دیرینی ندارد. نخستین كسی كه بحث اقتصاد را به صورت جدّی در عرصه علوم اسلامی مطرح كرد، شهید بزرگوار صدر بود كه با كتاب ارزشمند اقتصادنا، تحوّلی را در این زمینه پدید آورد و حتی در بین دانشمندان اهل سنّت نیز جای خود را باز كرد. در ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، متفكّرانی چون شهید بهشتی و شهید مطهری به مناسبت، مطالبی را در بحث اقتصاد طرح كرده‏اند.

یكی از ویژگی‏های شهید مطهری این بود كه به مسائل اجتماعی حسّاسیت خاص داشته، هرگاه با پدیده‏ای مواجه می‏شد كه ذهن متفكّران زمان خود را به خود مشغول كرده بود، با تلاش و پیگیری خاصّ خود، به تحقیق دربارة آن می‏پرداخت. در بحث اقتصاد، وی چند كتاب مستقل نگاشته و در سایر تألیفات خود نیز به مناسبت بدان پرداخته است. در این مقاله، با استفاده از آثار استاد، سعی برتبیین اندیشة اقتصادی آن بزرگوار دربارة نظام اقتصادی اسلام مطابق با ادبیات فعلی می‏پردازیم.

نكتة قابل توجّه در این مطالعه این است: در وضعی كه نگرش اكثر فقیهان به اقتصاد، از زاویة خرد و حلّ مسائل فردی بوده، شهید مطهری معتقد به نظام‏مند بودن اسلام در همة عرصه‏ها و از جمله اقتصاد بوده است.

قلمرو دین در امور دنیایی

به‌طور كلّی درباره حوزه دخالت دین در امور دنیا، دیدگاه‏های گوناگونی وجود دارد. برخی، مأموریت پیامبران را صرفا" پرورش ابعاد روحی و تربیتی انسان دانسته، به دین اقلّی معتقدند و می‏گویند: خداوند، سامان دادن امور دنیایی آدمیان را به خودشان واگذاشته است و به تعبیر برخی از اینان، «ابلاغ پیام‏ها و انجام كارهای اصلاحی و تكمیل دنیا در سطح مردم دور از شأن خدای انسان و جهان است و تنزّل دادن پیامبران به حدود ماركس‏ها، پاستورها و گاندی‏ها یا جمشید و بزرگمهر و همورابی است»

وی در بخش دیگری از مقالة خود گفته است:

آن‌چه در هیچ یك از سرفصل‏ها و جاهای دیگر دیده نمی‏شود، این است كه گفته شود آن را فرستادیم تا به شما درس حكومت و اقتصاد و مدیریت اصلاح امور زندگی دنیا و اجتماع بدهد .

برخی از نویسندگان معاصر نیز با این بیان كه «دین، اصلا" در تدبیر دنیا دخالت نكرده و آن را به عقلا وانهاده است»، به تبیین این دیدگاه می‏پردازند . هرچند در این دیدگاه نیز توسعه و رفاه، امری مطلوب به شمار می‏آید، دین در این امر دخالت نمی‏كند و چارة كار به خود مردم واگذار شده است.

عدّه‏ای دیگر بر خلاف گروه اوّل معتقدند كه شریعت در برابر دنیای انسان‏ها نیر بی تفاوت نبوده، همة عرصه‏های حیات فردی و جمعی آدمی را در بر می‏گیرد و برای همة مناسبات و تعاملات اجتماعی و تحرّكات فردی او پیام مشخّصی دارد. به اعتقاد اینان، اصولا" آباد كردن آخرت از طریق دنیا امكان‏پذیر است. این گروه، خود به دو دسته تقسیم می‏شوند: گروهی از آنان به رغم پذیرش شمول شریعت، در تبیین مسائل اجتماعی و اقتصادی دین، نگرش خُرد داشته، به نظام‏مند بودن شریعت معتقد نیستند. این نگرش كه وجه غالب فقه را تشكیل می‏دهد، به دنبال پاسخگویی به شبهات و مسائل مقلّدان است و هر گاه از آنان دربارة مسأله‏ای اقتصادی مثلا"پرسشی شود، در مقام پاسخ به آن بر می‏آیند بدون این كه جایگاه آن در كلّ نظام اقتصادی اسلام در نظر گرفته شود.

در مقابل، عدّة دیگری نیز از جامع‌انگاران شریعت، نظام‏مند بودن آن را معتقدند و می‏گویند: اسلام دارای نظام اقتصادی است كه هماهنگ با نظام سیاسی و فرهنگی و ... در صدد تحقق اهداف عالیه نظام است (رشاد،1379: در كتاب ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص14و15). همان طور كه در مقدّمه اشاره شد، شهید صدر از بنیانگذاران این تفكّر بوده است.

شهید مطهری نیز از كسانی است كه به گستردگی قلمرو دین و محدود نبودن آن به امور فردی و عبادی تأكید كرده است. طبق عقیدة وی، اسلام مكتبی جامع و واقع‏گرا است. در اسلام به همة جوانب نیازهای انسانی اعمّ از دنیایی یا آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی و فكری یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجّه شده است.

وی در ردّ كسانی كه حوزة دین را منحصر در مسائل فردی و آخرتی می‏دانند، می‏گوید:

كسانی كه گفته‌اند زندگی به طوركلّی یك مسأله است و دین مسألة دیگر ، دین را نباید با مسائل زندگی مخلوط كرد، این اشخاص اشتباه اوّلشان این است كه مسائل زندگی را مجرّد فرض می كنند. خیر، زندگی یك واحد و همة شؤونش توام با یك دیگر است؛ صلاح و فساد در هر یك از شوون زندگی ، در سایر شؤون مؤثّر است. ممكن نیست اجتماعی مثلاً فرهنگ یا سیاست ، یا قضاوت یا اخلاق و تربیت و یا اقتصادش فاسد باشد؛ امّا دینش درست باشد و بالعكس. اگر فرض كنیم دین تنها رفتن به مسجد و كلیسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است ، ممكن است كسی ادّعا كند مسألة دین از سایر مسائل مجزّا است؛ ولی این مطلب فرضاً دربارة مسیحیت صادق باشد، دربارة اسلام صادق نیست (مطهری، 1368«ب»: ص16)؛

با وجود این، توجّه به مسائل دنیا سبب بی توجّهی و احیانا" گریز از مسائل معنوی نیز نشده است؛ بلكه اصولا" همان طور كه اشاره شد، توجّه به دنیا مقدمه و در جهت رسیدن به اهداف معنوی است. وی در این باره می‏فرماید:

در جامعه‌های كهن، همیشه یكی از دو چیز وجود داشت : یا آخرت گرایی و زندگی گریزی (رهبانیت) و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی (تمدّن، توسعه). اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی‌گرایی قرار داد. از نظر اسلام، راه آخرت، از متن زندگی و مسؤولیت‌های زندگی دنیایی می‌گذرد (همو، 1372«و»: ص117).

وی دربارة ارتباط اسلام با اقتصاد هم فرموده است:

اسلام دو نوع پیوند با اقتصاد دارد: پیوند مستقیم از طریق یك سری مقرّرات اقتصادی دربارة مالكیت، مبادلات، مالیات‏ها و... و مباحث مفصل در تحت عنوان كتاب بیع، اجاره، ارث و وقف و... . پیوند غیر مستقیم از طریق اخلاق مانند سفارش به امانت، عدالت، احسان و منع دزدی و خیانت و رشوه (همو، 1368 «ب»: ص 16).

اقتصاد اسلامی (نظام یا علم)

اقتصاد اسلامی از ابعاد گوناگون بین اقتصاددانان و نیز كسانی كه دغدغة درك دین و اجرای آن را در همة ابعاد دارند، مطرح است. گروهی بر اساس مبنایی كه پیش‌تر اشاره شد یا به جهت عدم آشنایی به مباحث دینی، اصولا" اقتصاد اسلامی را به طور كلّی نفی می‏كنند و می‏گویند:

همان‌گونه كه ما فیزیك اسلامی و هندسه اسلامی نداریم، اقتصاد اسلامی هم نداریم. گروهی نیز با تفكیك نظام از علم معتقدند كه گرچه اسلام همانند دیگر مكاتب می‏تواند از نظام و یا مكتب اقتصادی برخوردار باشد، امّا مقوله‏ای به نام علم اقتصاد اسلامی وجود ندارد. عمده استدلال این افراد این است كه دانش اقتصاد، مانند فیزیك و شیمی و ... از علوم تجربی است و ویژگی علوم تجربی خصوصا" آن جا كه مربوط به رفتار انسان‏ها است، این است كه اوّلا" اثباتی بوده و در صدد تبیین رفتارهای موجود می‏باشد و ثانیا" برای اثبات فرضیه‏هایش، نیازمند آزمون می‏باشد. این در حالی است كه رهنمودهای ادیان به صورت دستوری و برگرفته از وحی می‏باشد. شهید صدر(ره) از كسانی است كه معتقد است كه از مسؤولیت‏های دین اسلام این نیست كه دربارة دانش اقتصاد و یا هیأت و یا ریاضیات سخن بگوید (صدر،1973 م: ص140 به نقل از دادگر،1377 نامه مفید،ص57).

شهید مطهری نیز همانند شهید صدر اعتقاد دارد كه اسلام، دارای مكتب و نظام اقتصادی است و در برابر علم اقتصاد به صورت دانش تجربی موضعی ندارد؛ با وجود این، وی از مكتب و نظام نیز به صورت علم یاد كرده است)مطهری، 1368«ب»: ص37)، و به نظر می رسد كه این تعبیر به اعتقاد عدّه‌ای ناظر باشد كه علوم را منحصر در دانش تجربی می‌دانستند. شهید مطهری در تفكیك بین نظام اقتصادی و علم اقتصاد (تجربی) می‏فرماید:

روابط اقتصادی دو نوع است: روابط تكوینی و طبیعی و روابط اعتباری و قراردادی. روابط طبیعی عبارت است از یك سلسله روابط علّی و معلولی كه خواه ناخواه در امور اقتصادی پیش می‏آید؛ مثل روابط مربوط به عرضه و تقاضا، تورّم پول، بیكاری، بحران اقتصادی و....؛ امّا روابط اعتباری عبارت است از قوانین مربوط به حقوق و مالكیت‏های شخص یا اشتراكی. از لحاظ روابط طبیعی، علم اقتصاد، علم به قوانین طبیعت است، آن‌چنان‌كه هست؛ یعنی یك علم نظری است و اختلاف نظر در این علم از قبیل اختلاف نظر در علوم تجربی است و البتّه كم‌تر مورد اختلاف خواهد بود؛ ولی از لحاظ روابط اعتباری، علم اقتصاد، علم به روابط است؛ آن‌چنان‌كه باید باشد و از این نظر است كه مسألة عدالت و ظلم و خوب و بد و شایسته و ناشایسته به میان می‏آید (همان: ص32، 33و37)؛

بنابراین، شهید مطهری قلمرو علم اقتصاد را امور اثباتی و بررسی هست‏ها می‏داند؛ در حالی كه مكتب یا نظام، عهده‏دار بایدها، و مباحث آن دستوری و ارزشی است. وی تصریح می‏كند كه در اسلام به دنبال بایدهای رفتار اقتصادی هستیم.

موضوع بحث ما، اقتصاد برنامه‏ای است، نه اقتصاد علمی؛ لذا فیزیك اسلامی نداریم؛ ولی اقتصاد اسلامی داریم (همان: 238و239).

استاد مطهری گفتار اقتصاددانان را نیز دربارة علم اقتصاد، گوناگون دانسته، می‏فرماید:

در كتاب اصول علم اقتصاد نوشتة نوشین، قلمرو دانش اقتصاد، مطالعة روابط طبیعی، یعنی اقتصاد به معنای علم نظری مطرح شده؛ در صورتی كه در نوشته‏های جرج ساول، منظور از علم اقتصاد، مكتب اقتصادی است. ساول می‏گوید: علم اقتصاد عبارت از توصیف واقعی و بدون منظور قضایای اقتصادی نبوده؛ زیرا كلّیة عقاید اقتصادی برای منظورهای خاصّی غیر از تجزیه و تحلیل واقعی قضایا از قبیل منظور اخلاقی و منظور مدنی یا دفاع از نظام گذشته یا موجود یا پیشنهاد شده برای آینده بیان و ساخته شده است (همان، ص38ـ43).

شهید مطهری می‏فرماید:

از این نظر، سوسیالیسم نیز مانند كاپیتالیسم، یك تئوری اقتصادی است. درست برخلاف اصول علم اقتصاد (نوشین) كه علم اقتصاد را صرفا" عبارت می‏داند از علم به قوانین طبیعی كه در صورتی كه اقتصاد آزاد و شخصی و غیرمتمركز باشد، خواه ناخواه بر روابط تولیدی حكومت می‏كند (همان:ص44).

در پاسخ كسانی كه منكر علم اقتصاد اسلامی بوده و آن را با فیزیك و هندسه مقایسه می‏كنند، باید گفت: گرچه دانش اقتصاد نیز یكی از علوم تجربی شمرده می‏شود، این تفاوت را با برخی از علوم تجربی مانند فیزیك دارد كه در علم اقتصاد، رفتار انسان بررسی می‏شود، و رفتار انسان بر خلاف مادّة فیزیك، چیزی ثابت و غیر قابل انعطاف نیست؛ بلكه در حالت‌های گوناگون، رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‏دهد و از جملة ارزش‏ها و عقاید متأثّر است و همین امر می‏تواند در نتیجة آزمون فرضیه تأثیر گذار باشد و نیز به همین دلیل است كه خود فرضیه‏ای كه اقتصاددان ارائه و در بوته آزمون قرار می‏دهد، ممكن است متأثّر از محیط و نیز اعتقادات او باشد؛ به همین جهت، فرضیه‏ای كه یك مسلمان درباره رفتار مصرف كننده مثلا" ارائه می‏دهد، با فرضیه یك ماركسیست و یا معتقد به لیبرالیسم متفاوت خواهد بود و به جهت این كه بیش‌تر بنیانگذاران علم اقتصاد به مبانی لیبرالیستی اعتقاد داشته و فرضیه‏های خود را نیز در چنین فضایی مورد آزمون قرار داده‏اند می‏توان گفت كه برخی از آموزه‏های دانش اقتصاد فعلی در واقع علم اقتصاد سرمایه‏داری است. شهید مطهری گرچه به این مسأله تصریح نكرده است می‏توان از عبارات او به صورت تلویحی این مطلب را استفاده كرد.

از جمله مسائل قابل توجّه، تأثیر روابط طبیعی و قراردادی در یك‌‌دیگر است. به عقیده ماركسیست‏ها، تكامل ابزار تولید، خواه ناخواه سبب می‏شود قوانین اقتصادی تغییر یابد. به عبارت دیگر، تكامل ابزار تولید سبب می‏شود روابط طبیعی اقتصادی تغییر یابد و این تغییر سبب تغییر قهری در مقرّرات اقتصادی می‏شود. شاید از نظر ماركسیست‏ها، تأثیر روابط اعتباری در روابط طبیعی اقتصاد مفهومی نداشته باشد و از نظر بعضی دیگر، برعكس، تأثیر روابط طبیعی در روابط اعتباری مفهوم درستی نداشته باشد؛ امّا هیچ‌یك درست نیست. هم مقرّرات اجتماعی خاص، جریانات طبیعی اقتصادی خاصّی را به دنبال خود می‏آورد و هم روابط و آثار طبیعی یك سلسله مقرّرات جدیدی را ایجاب می‏كند (همان: ص33).

چون اقتصاد سرمایه‏داری كه برگرفته از تفكّر لیبرالیستی است، به نظم طبیعی اعتقاد دارد و هیچ‌گونه دخالت و تدبیری را در اقتصاد توصیه نمی‏كند، این پرسش ممكن است پیش آید كه آیا علم اقتصاد به اجتماع سرمایه‏داری، اختصاص دارد و این شبهه دقیقا" از آن‌جا ناشی شده كه نظریه‏پردازان دانش اقتصاد از طرفداران نظام سرمایه‏داری بوده‏اند (همان: ص419 و423).     ادامه مقاله را اینجا ببینید


تهیه و تنظیم گروه حوزه علمیه


منابع و مآخذ

1. قرآن كریم.

2. الآمدی التمیمی، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم، تحقیق میرسیدجلال‏الدین محدث الارموی، جامعة تهران،1360 ش.

3. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403 ق.

4. بازرگان، مهدی، آخرت و خدا ،هدف بعثت انبیا ,نشریه كیان، تهران، ش 28, 1374 ش.

5. دادگر یدالله، تحلیلی بر علمی نبودن اقتصاد اسلامی از نظر آیة الله صدر، نامهمفید، قم، ش13, 1377 ش.

6. سروش عبدالكریم، ایدئولوژی و دین دنیوی، نشریه كیان، تهران، ش31, 1375ش.

7. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، قم، انتشارات صدرا، چهارم،1370 ش، ج(الف).

8. ــــــ ، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، بیست و سوم، 1373ش(ج).

9. ــــــ ، اسلام و مقتضیات زمان, قم، انتشارات صدرا، اول،1370 ش، ج2.

(صفحه 252)

10. ــــــ ، اسلام و مقتضیات زمان, قم، انتشارات صدرا، چهارم،1373 ش ، ج1.

11. ــــــ ، انسان كامل، قم، انتشارات صدرا، یازدهم،1373 ش(ب).

12. ــــــ ، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، انتشارات صدرا، نهم, 1372 ش.

13. ــــــ ، پیرامون جمهوری اسلامی، قم، انتشارات صدرا، چهارم1367 ش(الف).

14. ــــــ ، جهاد، انتشارات صدرا، قم، انتشارات صدرا، هفتم،1373 ش(د).

15. ــــــ ، حكمت‏ها و اندرزها، قم، انتشارات صدرا، سوم،1372 ش(ب).

16. ــــــ ، داستان راستان، قم، انتشارات صدرا، دهم، 1368 ش(الف).

17. ــــــ ، عدل الاهی، قم، انتشارات صدرا، هفتم، 1372 ش(ج).

18. ــــــ ، قیام و انقلاب مهدی (عج)، قم، انتشارات صدرا، سیزدهم، 1373 ش(ه).

19. ــــــ ، مسأله ربا به ضمیمه بیمه، قم، انتشارات صدرا، پنجم،1372 ش. (د).

20. ــــــ ، مقدمه‏ای بر جهان بینی اسلامی, (جهان‏بینی توحیدی)، قم، انتشارات صدرا، ششم، 1372 ش، ج 2.

21. ــــــ ، مقدمه‏ای بر جهان بینی اسلامی, (وحی و نبوت)، قم، انتشارات صدرا، ششم،1372 ش، ج 3.

22. ــــــ ، نظری به نظام اقتصادی اسلام، قم، انتشارات صدرا، اول،1368 ش(ب).

23. ــــــ ، نقدی بر ماركسیسم، قم، انتشارات صدرا، اول، 1363 ش.

24. ــــــ ، ولاء و ولایت‏ها، قم، انتشارات صدرا، ششم،1370 ش(ج).

25. نهج‏البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1376 ش.

26. یوسفی، فراهانی و لشكری، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، تهران، مؤسّسة فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، اوّل، 1379ش.