تبیان، دستیار زندگی
اگر پیامبر مى گویدامین باشید.اول خودش امین است واگر مى گوید صادق باشید اول خودش صادق است . هر مبلغى باید بعداز پرداختن به خود به دیگران بپردازد. در غیراین صورت هیچ فایده اى ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اول خودت را اصلاح كن
آقای بهاء الدینی

اگر پيامبر مى گويدامين باشيد.اول خودش امين است واگر مى گويد صادق باشيد اول خودش صادق است . هر مبلغى بايد بعداز پرداختن به خود به ديگران بپردازد. در غيراين صورت هيچ فايده اى ندارد.

متن زیر مصاحبه ای با آیت الله بهاء الدینی

حوزه : با تشكراز لطف شما كه وقت خود را دراختيار ما گذاشتيد اگراجازه فرماييد گفتگو را آغاز كنيم ؟

استاد:انشاءالله كه مقصودازاين مصاحبه ها و ديگر زحماتى كه شما در راه انتشار مجله مى كشيد ساخته شدن طلبه هاست .

براى رسيدن به اين مقصوداول بايد خودتان را بسازيد. قدم اول در سازندگى ساختن خود انسان است .اگرانسان خودش را نساخته باشد در ساختن ديگران موفق نمى شود. نه اينكه كار شما تنها اين خصوصيت را داشته باشد. هر تبليغى اينگونه است . مبلغ بايد به آنچه مى گويد رسيده باشد. مانند پيامبران الاهى كه اول خود ساخته شده بودند بعد به سازندگى دعوت مى كردند.

اگر پيامبر مى گويدامين باشيد.اول خودش امين است واگر مى گويد صادق باشيد اول خودش صادق است . هر مبلغى بايد بعداز پرداختن به خود به ديگران بپردازد. در غيراين صورت هيچ فايده اى ندارد. كسى كه مى خواهد مصلح جمعيت يا منطقه اى بشود اول بايد خودش رااصلاح كند اين يك قاعده كلى است واستثنا هم بر نمى دارد.

اگراصلاح خوب است اول خودت رااصلاح كن اگر خودسازى خوب است اول خودت را بساز اگر حرام بداست اول خودت ترك كن . چطور شده كه همه بايد تطهير شوند ولى خودت نبايد تطهير شوى ؟!

حوزه : چگونه واز كجا بايد خودسازى را آغاز كرد؟

استاد: پايه واساس تمام كمالات انسان توحيد و منشاء تمام بدبختيهاى انسان شرك است . درابتداى امر بايد تمام كوششمان براين باشد كه موحد شده و خودمان رااز هرگونه شرك تزكيه كنيم . توحيد و برائت از شرك در لفظ بسيار ساده است و با بهترين صورت با بيانى خوش مى توان از آن صحبت كرد.اما در عمل چنان مشكل است كه نمى شود آنرا تصور كرد.ازاين رو موحد و مومن كم داريم . موحد و مومنى كه از مرحله لغلغه زبان گذشته و توحيد و ايمان را وجدان كرده باشد. كه از تمام معارف اسلام بالاتراست .البته معارف اسلام و مدارج ايمان ذات تشكيك داراى درجات است مانند نور مراتب مختلفى دارد. مرتبه اعلاى آن مخصوص پيامبر و اولياء خداست و ما نمى توانيم به آن برسيم . ولى نبايداو تلاش غفلت كنيم بايد در همان مسير بكوشيم تا هر چه بيشتر به اولياء خدا نزديك شويم .

پيامبراكرم به مرتبه اقامه صلات معراجيه رسيده است صلاتى كه در [ ايك نعبد واياك نستعين] آن حصر عبوديت خدا و سلب استعانت از ماسوى حق است .انقطاءاز ما سوى الله است .

اين صلاه منتهاى تكامل بشرى است .انسان بايد در نتيجه معارف عبادات و ترك محرمات به اين صلات برسد صلاتى كه با يك شرك هم منافات دارد. و با تشبثات به زيد و عمر نمى سازد. ما كه تااين اندازه در امورمان به غير توجه داريم به لحاظ فاصله با[ اياك نعبد واياك نستعين] است . بايد سعى كنيم هر چه اين فاصله كم شود و در عمل به حصر عبوديت خدا و سلب استعانت از غير خدا برسيم . آنگه تمام امورمان اصلاح مى شود.

حوزه : آمادگى انسان براى خودسازى در كدام مرحله از عمر بيشتراست ؟

استاد: به اين سوال بايداز دو نظر جواب داد. طبيعى اجتماعى .از نظر طبيعى انسان تا حيات دارد فرصت خودسازى رااز دست نداده و هيچگاه نبايداز خود فراموش كند. در لحظه لحظه عمرانسان بايد به فكر خويشتن خود باشد.البته ايام جوانى غنيمتى است كه نبايدازاو غافل ماند و به سادگى او رااز دست داد. چون دراين ايام نفس براى ساخته شدن مستعدتراست و قواى انسان توان كامل دارد.

وامااز نظراجتماعى انسان بايد تا قبل ازاينكه دراجتماع قبول مسوليتى بكند خودش را بسازد. زمانى بايد شخص مسوليت اجتماعى قبول كند كه خود را كاملا ساخته و به اجتماع نظر غيرالهى نداشته باشد. چرا كه همراه با داشتن پست و مقام خودسازى بسيار مشكل است . و شخص غير خود ساخته هم بدرداجتماع نمى خورد. كسى مى تواند به اداى وظيفه بپردازد و به حال مردم مفيد باشد كه هيچگونه طمعى نسبت به اجتماع نداشته باشد.ازاجتماع مقام موقعيت و منصب نخواسته باشد.

مردم هم از چنين شخصى استقبال مى كنند. و به خوبى ميان او و كسى كه براى اكتساب پا به جامعه گذاشته است فرق مى گذارند.

اگراينگونه باشد. ما در جامعه تنازع و مزاحمت نخواهيم داشت . البته ميان افراديكه قصداكتساب ندارند ممكن است اختلاف سليقه و راى باشد اما منازعه و مزاحمت نيست .

حوزه : شما مى فرماييد: روحانيت اول بايد خود را بسازد سپس وارداجتماع شده و به تبليغ يا پذيرش مسووليتى به پردازد در حاليكه انسان دراجتماع و برخورد با مردم و حوادث گوناگون اجتماعى بهتر به ضعفهاى خود پى مى برد و بيشتر به فكر درمان مى افتد.

استاد: من نگفتم كه انسان موقعى كه مى خواهد خود را بسازدازاجتماع فاصله بگيرد وانزوااختيار كند. نه در حال خودسازى هم انسان بايد دراجتماع باشد. همانگونه كه مى گوئيد انسان دراجتماع و مراوده با ديگران بهتر به ضعفهاى خود مى رسد. آنچه من گفتم اينست كه تا قبل از خودسازى و فراغت از خود ايام تبليغش رسيده نبايد پست قبول كند. طلبه بايد دراجتماع باشد بااموراجتماعى سروكار داشته باشد اما دوران تبليغ يا قبول مسوليتش زمانى است كه براى اينكار آمادگى كامل پيدا كنداگر ما خود را بسازيم تمام تعارضان و تزاحمات ميان روحانيت از ميان مى رود. چرا كه منشا تمام اينها شرك به خداوند متعال است . دستگاه خدا بااين رقابتها نمى سازد.اگر ما قبل از تبليغ خودمان را نساخته باشيم . واز خويشتن خود رها شده باشيم هرگز تبليغ ما براى تامين زندگى نمى شود و مردم هم از دعوت ما تنهااجراى مرسوماتشان راانتظار ندارند. تبليغ جان مى گيرد. و به همان كه بايد باشد تبديل مى گردد.

اگر قبل از قبول مسئوليت اجتماعى خودمان را ساخته باشيم هرگز در مسئوليت نان و آب ،نفوذ و قدرت جستجو نمى كنيم . واين نه بدان معنا است كه رياضت بكشيم نه انسان خود ساخته مى داند كه زيد و عمر و تمام روابط اجتماعى محكوم نظر خداوند متعال است .

او از اينها چيزى نمى خواهد.البته خدا هم چنين فردى را به احسن وجه تامين مى كند به گونه اى كه گويا افراد مامور مى شوند كه كارهاى او را انجام بدهند. بدون آنكه او دنبال افراد بدود. والتماس و خواهش كند افراد به سراغش مى آيند. نبايد تصور كرد كه برآورده شدن احتياجات تابع روابط اجتماعى است . و با روابط حل مى گردد نه اينگونه نيست روابط اجتماعى خود محكوم حكومت الهى است .اگر شخص خود را بسازد والهى شود بدون اينگونه روابط، افراد مانند يك مامور كارهاى او راانجام مى دهند اين را خيال نكنيد حرف است .اين مطلب اضافه بر مذاكره و بيانات علمى مورد تجربه ما هم هست . يعنى ما تجربه كرديم و ديديم چنين است .

آن روزى كه آدمى مرد خدا بشود علوم كه در غير دستگاه الهى نيست يعنى در دانشگاه فيضيه نيست فقط دستگاه خداونداست كه توان چنين فيضى را دارد.

پس مطلب اينگونه شد كه دورانى كه انسان در جامعه توجه به نواقص و معايب خود مى كند.اين دوران دوران تبليغ نيست بعداز فراغت از اينهاايام تبليغ مى رسد.انسان بايد در هر حال مرداجتماعى باشد. منتهى دوران سازندگى و تبليغاتى او دورانى است كه خودش ساخته شده باشد. و آزادى واستقلال از تشبثات به نفوس دراحتياجات شخصى پيدا كرده باشد.

اين مرد خود ساخته كالجبل الراسخ مى شود. و ديگر توطئه هاى رنگارنگ و حوادث گوناگون اجتماعى دراواثر نمى كند.

ادامه دارد...

صوت های مرتبط  از آیت الله بهاءالدینی را بشنوید


منبع:فصلنامه حوزه                                                   تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان