تبیان، دستیار زندگی
طریق لطف، یکی از طرق کاشفیت اجماع بوده و به این معنا که هرگاه علمای عصری بر حکمی اتفاق نظر داشته باشند ـ هر چند امام (ع) در میان آنان نباشد ـ لازم است این اتفاق حجت باشد، چون براساس قاعده لطف، قول امام (ع) با چنین اجماعی ملازم است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قاعده لطف و اجماع

اجماع

طریق لطف، یکی از طرق کاشفیت اجماع بوده و به این معنا که هرگاه علمای عصری بر حکمی اتفاق نظر داشته باشند ـ هر چند امام (ع) در میان آنان نباشد ـ لازم است این اتفاق حجت باشد، چون براساس قاعده لطف، قول امام (ع) با چنین اجماعی ملازم است.

طرق کاشفیت اجماع

( راه هاى کشف اجماع از قول و نظر معصوم (ع) )

اصولیان امامى معتقداند اجماع ـ بماهو اجماع ـ ارزش و اعتبار ذاتى ندارد ، بلکه اجماعى ارزش دارد که از نظر معصوم (ع) پرده بر مى دارد ؛ از این رو، راه هایى را براى کشف اجماع از قول و نظر معصوم (ع) مطرح و آن ها را "طرق کاشفیت اجماع" نامیده اند.

 مهم ترین این راه ها از نظر علماى شیعه عبارت اند از:

1 - طریق حس ( که به آن تضمنى و یا دخولى نیز مى گویند ) ؛ 2 - طریق حدس ؛ 3 - طریق لطف ؛ 4 - طریق تقریر ؛ 5 - طریق وثوق و اطمینان .

طریق حس

طریق حس : کشف رأی معصوم " ع " توسط مجتهد از طریق یافتن اتفاق آرای فقهای عصر خویش، با علم به دخول معصوم " ع "

طریق حس، از طرق کاشفیت اجماع بوده و به این معنا است که شخص مجتهدی به قصد تحصیل اجماع به محضر عالمان عصر خویش رسیده و نظر آنان را در مسئله به دست می‌آورد و علم پیدا می‌کند که امام (ع) در میان مجمعین بوده است، هر چند به طور معین نداند کدام یک از آنان امام (ع) است.

نام دیگر این شیوه، اجماع دخولی و یا تضمنی است.

برخی از ویژگی‌های این طریق عبارت است از:

1. منحصر به زمان حضور امام (ع) بوده و برای دوران غیبت مفید نیست؛

2. در میان اجماع کنندگان باید افرادی ناشناخته باشند و اگر همگی شناخته شده باشند، این طریق کارآیی ندارد؛

3. مخالفت افراد شناخته شده، هر چند تعدادشان زیاد باشد، به حال اجماع ضرری ندارد، ولی مخالفت افراد مجهول النسب، گرچه تعدادشان اندک باشد، به اجماع آسیب رسانده و سبب می‌شود به وجود معصوم (ع) در میان اجماع کنندگان یقین پیدا نشود.

نکته:

فقهای متقدم همانند مرحوم " شیخ مفید " در کتاب " اوائل المقالات "، " سید مرتضی " در " الذریعه "، " ابوالصلاح حلبی " در " کافی " و " محقق اول " در " معتبر "، این روش را بیان کرده‌اند.

طریق حدس

طریق حدس، از " طرق کاشفیت اجماع " بوده و به این معنا است که مکلف با دست یافتن به آرای همه فقها در یک مسئله، رأی معصوم (ع) را حدس می‌زند.

دلیل این امر آن است که به طور معمول مشاهده می‌شود فقها در بسیاری از مسائل و احکام شرعی اختلاف نظر دارند؛ حال اگر در مسئله‌ای همه علما با هم اتفاق نمایند، به مقتضای عقل و عادت، نظر و رأی امامان مذهب هم حدس زده می‌شود، زیرا میان اتفاق مرئوسان و رضایت رئیس آنان عادتاً ملازمه وجود دارد.

ویژگی‌های این طریقه عبارت است از:

1. لازم است دیدگاه همه علما در همه دوره‌ها در این باره یکی باشد تا نسبت به رأی امام (ع) حدس قطعی پیدا شود؛

2. در این طریقه، وجود و عدم افراد مجهول النسب اعتباری ندارد؛

3. مخالفت گروهی از فقها که تخصص کافی در فقه دارند، مضر می‌باشد؛

4. در موضوع مورد اجماع، نباید اصل یا قاعده یا دلیل معتبری موافق رأی اجماع کنندگان وجود داشته باشد.

نکته اول:

فرق میان حدس با حس در این است که حس به معنای شناخت و درک چیزی به کمک یکی از حواس پنج گانه ظاهری است، ولی حدس یعنی پی بردن به مطلبی به صورت ناگهانی و آنی، که نوعی الهام به حساب می‌آید.

نکته دوم:

مرحوم " شیخ انصاری "، " محقق قمی " و " حاج آقا رضای همدانی " در برخی آثار خود، طریق حدس را پذیرفته‌اند و مرحوم " صاحب فصول " آن را به بیشتر محققان نسبت داده است.

طریق تقریر

 طریق تقریر : کشف رأی معصوم (ع) از طریق تحقق اجماع در محضر وی و سکوت او

طریق تقریر، از " طرق کاشفیت اجماع " بوده و به این معنا است که در محضر ـ منظر و مسمع ـ معصوم (ع) اجماعی محقق شود و وی در برابر آن سکوت نماید.

چنین تقریری، از امضا و موافقت معصوم (ع) پرده برمی دارد و یقین حاصل می‌شود که حکم شرعی واقعی همین است، وگرنه بر امام (ع) واجب بود که از باب ارشاد جاهل و یا نهی از منکر، حکم الهی را بیان کند.

شرط حجیت اجماع از راه تقریر این است که معصوم (ع) از انعقاد اجماع آگاهی داشته باشد و مانعی برای اظهار نظر وی ـ اگر چه در قالب القای خلاف میان اجماع کنندگان ـ وجود نداشته باشد.

روشن است که اتفاق همگانی در این طریق موضوعیتی ندارد، بلکه اگر یک نفر هم نزد امام (ع) اجماع و اتفاق علما را بر حکمی بیان کند و امام (ع) با وجود آماده بودن زمینه مخالفت، سکوت کند، این سکوت، نشانه موافقت او است.

نکته:

" طریق تقریر " شباهت زیادی به " طریق لطف " دارد و فرق آن دو در این است که نظر و دیدگاه امام معصوم (ع) در طریق تقریر، از راه شرع و در طریق لطف، از راه عقل کشف می‌شود.

طریق قاعده لطف

طریق قاعده لطف : کشف رأی معصوم " ع " به واسطه اتفاق آرای فقهای یک عصر، به ضمیمه قاعده لطف

طریق لطف، یکی از طرق کاشفیت اجماع بوده و به این معنا که هرگاه علمای عصری بر حکمی اتفاق نظر داشته باشند ـ هر چند امام (ع) در میان آنان نباشد ـ لازم است این اتفاق حجت باشد، چون براساس قاعده لطف، قول امام (ع) با چنین اجماعی ملازم است، زیرا اگر اجماع کنندگان راه خطا رفته باشند، از نظر عقلی بر امام (ع) _ که حافظ احکام الهی به شمار می‌آید _ واجب است به هر شکلی که شده ـ اگر چه با اختلاف انداختن در میان علما ـ آنان را به خطای خود متوجه نموده و اجماع را از میان ببرد و در نتیجه، مردم را از گمراهی نجات دهد.

ویژگی‌های این شیوه عبارت است از:

1. به زمان معصوم (ع) اختصاص ندارد و در هر عصری قابل تحقق و استدلال است؛

2. مخالفت اقلیت شناخته شده یا ناشناخته، به حال این اجماع مضر نیست،

به شرط این که:

أ. یقین داشته باشد که امام (ع) در میان این اقلیت وجود ندارد؛

ب. دلیل قاطعی بر صحت فتوای این گروه اقلیت وجود نداشته باشد، وگرنه مخالفت آنان، به اجماع ضرر خواهد زد.

3. در این روش، وجود عالمان ناشناخته شرط نیست، بلکه اگر تمام علمای عصر هم شناخته شده باشند، این قاعده جاری می‌باشد؛

4. اگر آیه، خبر متواتر یا خبر واحدی ـ همراه با قرائن قطعی ـ مخالف این اجماع باشد، این اجماع اثری نداشته و از رأی معصوم (ع) کشف نمی‌کند.

نکته:

این طریق را مرحوم " شیخ طوسی " ابتدا در علم کلام و سپس در علم اصول فقه در کتاب " عدة الاصول " مطرح نموده و سپس برخی هم چون مرحوم " فخرالدین " فرزند " علامه " و " محقق ثانی " و " شهید اول " از این روش پیروی نموده‌اند.

نیز ر.ک:اجماع لطفی.


منابع :

اصول الفقه جلد 2 : صفحه (101-103)

کفایة الاصول : صفحه 331

فرائدالاصول جلد 1 : صفحه 83

مصادرالاستنباط بین الاصولیین والاخباریین : صفحه 172

فرهنگ نامه اصول فقه

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان