تبیان، دستیار زندگی
در قدیم به خاطر تعداد کم دروس، فکر طلبه ها هم متمرکز در همان مطالب بود و بعد از فراگیری می توانست ده ها کتاب دیگر را به تنهایی خوانده یا حتی تدریس کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راه‌کارهای بازنگری در محتوای آموزشی حوزه (۱)

گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین رسول فلاحتی - ۳

درس حوزه علمیه

گفت‌وگو از: ابوطالب متقی

بخش قبلی را اینجا ببینید

- حجم واحدهای آموزشی در حوزه را چه طور ارزیابی می کنید؟

۲۵سال قبل در حوزه‌های علمیه، حجم کتاب‌های درسی کم بود. مثلاً در سطح عالی حوزه، مکاسب، رسائل و کفایه تدریس می‌شد؛ معلوم نیست چه علل و عواملی به وجود آمد که در کنار این کتاب‌های اصلی، کتب دیگری را به آن اضافه کردند. البته شاید عده‌ای نیازسنجی کردند؛ چون دیدند که طلبه از تفسیر، تاریخ، حدیث و .. فاصله گرفته، بنابراین کتاب‌های دیگری را به کتاب‌های اصلی اضافه کردند.

یاد گرفتن دروس جنبی به صورت کارگاهی

نقل شده که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی گفته بودند: طلبه نباید برای فراگیری "علم رجال" و "درایه" در کلاس شرکت کند؛ چرا که طلبه سطوح عالی و یا دروس خارج را می‌خواند و در این مقطع تحصیلی، استاد روایت‌هایی را مطرح می‌کند که صحیح، موثق، معتبره، مستفیضه، مُعَنعَن، مرفوعه و ...است، لذا خود به خود علم رجال و درایه را یاد خواهد گرفت.
یعنی وقتی طلبه چند بار بشنود اصحاب اجماع چه کسانی هستند، طبیعی است علم رجال و درایه را هم فراخواهد گرفت. تعلیم رجال و درایه نیازی کلاس ندارد، چون آموزش به صورت کارگاهی می‌باشد.
اما برخی دیدند که طلبه به‌تنهایی به دنبال یادگیری این علوم است، لذا بر آن شدند تا این دروس جنبی مثل تفسیر، تاریخ، رجال و درایه را در کنار دروس اصلی قرار دهند. البته باید این امر مورد بررسی قرار گیرد که آیا چنین کاری ثمر داده است یا خیر؟

حجم زیاد کتاب‌ها و مغفول ماندن اقتدار علمی حوزه

حجم زیاد کتاب‌ها نیز باعث شده، اصل و زیربنای حوزه، که همان اقتدار علمی حوزه می‌باشد، مغفول واقع گردد. یعنی طلبه در ابتدا باید ادبیات خود را قوی کند، چون وقتی به شرح لُعمه رسید، خیلی از کتاب‌های فقهی یا اصولی را می‌تواند خود به‌تنهایی خوانده و بفهمد.
در قدیم به خاطر تعداد کم دروس، فکر طلبه‌ها هم متمرکز در همان مطالب بود و بعد از فراگیری می‌توانست ده‌ها کتاب دیگر را به‌تنهایی خوانده یا حتی تدریس کند.
در ۳۰ یا ۴۰ سال قبل همین‌گونه عمل می‌شد و عالمان وارسته‌ای به همین شیوه مقتدرانه در علوم عقلی و نقلی، از حوزه‌های علمیه به سطح جامعه ورود کرده و آثار ماندگاری از خود برجای گذاشته‌اند.
امثال شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و دیگران در عرصه‌های علمی به این شیوه عمل کرده‌اند.
اما وقتی دروس جنبی در کنار متن‌های اصلی قرار گرفت، هدف اساسی مغفول واقع شد. متأسفانه امروزه برخی از طلاب به دنبال خواندن کتاب فارسی و نمره گرفتن است، بنابراین وقتی به سطح رسائل و مکاسب می‌رسد، نمی‌تواند حتی عبارتی را خوانده یا بفهمد.
در گذشته وقتی کسی شرح لمعه می‌خواند، بسیاری از احکام شرعی را فرا می‌گرفت. طلاب قدیم وقتی شرح لمعه می‌خواندند، نه‌تنها آن را فهمیده، بلکه پاسخ‌گوی سوالات دیگران نیز بودند.
لذا طلبه مشغول تحصیل حوزه در سطوح عالی، نتواند پاسخگو باشد، در چه زمانی خواهد توانست پاسخگوی سوالات و شبهات جامعه باشد؟!.
"مرحوم سلاّر دِیلمی"، مرحوم سید مرتضی و همچنین مرحوم شیخ طوسی در درس‌های شیخ مفید شرکت می‌کردند. گاهی اتفاق می‌افتاد وقتی شیخ مفید در درس حاضر نمی‌شد، "سلار دیلمی" به جای استاد تدریس می‌کرد. این امر نشان می‌دهد که سطح علمی شاگرد، آن‌چنان به سطح علمی استاد خود نزدیک بوده که در غیاب استاد، شاگرد می‌توانسته جانشین مطمئن برای وی محسوب شود. اگر آن شیوه‌های تدریس، امروز نیز در حوزه عملی شود، برای همگان شیوه‌ای نو و جذاب خواهد بود.

- نظر شما در خصوص بازخوانی و بازنگری متون آموزشی حوزه چیست؟

چند سال پیش دفتر مقام معظم رهبری در یک نظرخواهی از اساتید درخواست کرده بودند تا نظر خود را درباره‌ی متون آموزشی حوزه بیان کنند. امروزه دو نظریه در رابطه با متون آموزشی در حوزه‌های علمیه وجود دارد؛ هر دو نظریه به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند طرف مقابل را متقاعد کند.
صاحبان نظریه‌ی اول اصرار دارند که باید همین کتاب‌های فعلی وجود داشته باشند، عده‌ای دیگر نیز در مقابل، اصرار دارند که باید اکثر این متن‌ها برداشته شود.
مکاسب و رسائل بیش از یک قرن است که پاسخ بسیاری از سوالات فقهی و اصولی را به بهترین وجه داده و بیشتر مجتهدین، بعد از شیخ انصاری، مانند میرازی شیرازی، آخوند خراسانی، آیت الله العظمی بروجردی، امام - رحمه الله - و مراجع، فارغ التحصیل همین کتاب‌ها و مکتب هستند.

ادامه راه باید بینابین باشد

از یک سو برخی می‌گویند: باید همین کتاب‌ها باشد و نباید تغییری در متن‌های درسی حوزه ایجاد کرد. امروزه حوزه‌ی علمیه در دورانی قرار دارد که باید بینابین حرکت کند. در این خصوص باید گفت: نه آن سُنتی صِرف و نه این‌که از مسیر سنتی کاملاً خارج شویم؛ چون اگر حوزه به تمام وجه از مسیر سُنتی خارج شود، معلوم نیست بعداً بتواند کتاب‌هایی را جایگزین کرده که در کتاب‌های آموزشی حوزه نقش سازنده‌ای ایفا کند و همان پاسخی را که این کتاب‌ها تا به حال داده‌اند را برساند.
مرحوم آیت الله مشکینی در "معالم" و "رسائل" این کار را انجام داده و کتابی به نام "الرسائل الجدیدة" تالیف کرده‌اند. متن موجود کتاب‌های فقهی و اصولی تا به حال پاسخگو بوده، اما این متن‌ها، امروزه ما را از دست‌یابی به بسیاری از متن‌هایی که باید به آن برسیم، عقب می‌اندازد.
طلبه امروز باید کتاب "جواهر الکلام" که بیش از ۴۰ جلد است را بخواند؛ همچنین باید "مستمسک"، "مصباح الفقاهة"، "مصباح الفقیه" حاج آقا رضا همدانی و کتاب‌های حضرت امام - رحمه الله - را مطالعه کند.
مرحوم شیخ، وقتی بحث شک و اقسام آن را در رسائل مطرح می‌کند، براساس چاپ جدید، بیش از ۱۰۰ صفحه در این موضوع بحث نموده؛ اما مرحوم آخوند در کفایه، همین مطلب را فقط در ۴۰ صفحه بحث می‌کند.
روش مرحوم آخوند نشان می‌دهد که می‌توان مطالب فقهی و اصولی را کمتر از متن فعلی ارائه داد. گرچه عبارات مرحوم آخوند کمتر از عبارات مرحوم شیخ است، اما پیچیدگی خاص خود را دارد که فهم مطالب آن برای هر کسی آسان نخواهد بود.

شیوه ادبیات با سبک فعلی باقی بماند

متأسفانه طلبه در دروس سالیانه خود، هیچ یک از مباحث کتاب را به صورت کامل تمام نمی‌کند و همیشه بخشی از متن کتاب در پایان سال باقی می‌ماند. وقتی طلبه مکاسب مُحرّمه را شروع می‌کند، اواخر بحث آن خوانده نمی‌شود؛ حتی وقتی استصحاب را شروع می‌کند، تعادل و تراجیح خوانده نمی‌شود. البته آیت الله العظمی سبحانی هم در کتاب «الموجَز» همه این موضوعات را خلاصه نموده‌اند که می‌توان براساس آن در طول یک سال تحصیلی، هر موضوع را به پایان برد.
اما در اینجا سوالی مطرح می‌شود که با توجه به شیوه‌های متداول حوزه، آیا این کتاب برای طلاب پایه ۴ مفید است یا خیر؟ نظر بنده این است که کتاب‌های موجود با همین حفظ هویّت، می‌توانند در حوزه تدریس شوند؛ مثلاً شیوه‌ی ادبیات با همین سبک باقی بماند خوب است.
کسی که می‌گوید شیوه تدریس ادبیات یا روش بیان کتاب های فقهی و اصولی حوزه باید تغییر کند، چگونه می‌تواند راه حلّی برای فهم کتاب‌های قدیمی ارائه دهد؟ در جواب می‌توان گفت: اگر طلبه بخواهد کتاب جواهرالکلام را بخواند، شیوه گفتاری جواهر مثل مکاسب است، یا اگر بخواهد مستمسک را بخواند، شیوه گفتاری مستمسک نیز مانند مکاسب می‌باشد. کتاب‌های شرایع، جامع المقاصد، تذکرة الفقهاء، المسبوط و... به همین منوال به روش مکاسب نگارش شده است.
شیوه‌های گفتاری قدیمی که میراث بزرگ حوزه‌های علمیه شیعه است، مثل شیوه‌ی گفتاری مکاسب می‌باشد. بنابراین باید ابزاری در دست طلبه قرار داد تا وسیله برای فهم همه متون باشد.

- شما چه راه‌کار‌هایی در این خصوص ارائه می‌دهید؟

شیوه گفتاریِ فعلی همان شیوه‌ی گفتاریِ علمای گذشته می باشد. اگر چنین کاری انجام شود و متن‌های درسی حوزه‌های علمیه به کلّی تغییر کند، ارتباط علمی امروز با گذشته قطع خواهد شد و هیچ منبع علمی نیز برای آینده وجود نخواهد داشت.
همین کتاب‌ها با وضعیت فعلی حفظ شوند و برخی مطالب که زیاد به آن پرداخته شده، تلخیص گردد؛ مثلاً موضوعی که ۱۰ دلیل در رابطه با آن ارائه شده و ممکن است برای طلبه خسته کننده باشد، از سوی افراد محقق، در دو یا سه دلیل خلاصه شود.

بخش بعدی را اینجا ببینید



منبع: خبرگزاری حوزه (با قدری تصرف)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان