نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (١٠)
گزارش کامل میزگرد علمی
کارشناسان:
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی غروی
حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم طباطبایی
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی
دبیر علمی :
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی
١٤ | ١٣ | ١٢ | ١١ | ١٠ | ٩ | ٨ | ٧ | ٦ | ٥ | ٤ | ٣ | ٢ | ١ |
بخش قبلی را اینجا ببینید
٤- احادیث اثناعشر در بین شیعه (ادامه)
آقای طباطبایی:
اما در پاسخ به اشکالهای ایشان میگوییم:
١. اگر فرض کنیم این باب به دست خود مولف به کتاب افزوده شده است چه اشکالی پدید میآید؟ میدانیم که مولف کافی در مدت بیست سال این کتاب را نوشته است (ر.ک: رجال نجاشی) و طبیعتاً ممکن است در سالهای مختلف قسمتهای گوناگون کتاب را نوشته و در جای خود قرار داده باشند. اما به هر روی، این کتاب، برآیند دانش و آرای ثقة الاسلام کلینی است؛ خواه آن را در سال اول نوشته باشد، خواه سال دهم و یا سال بیستم.
بنده نمیفهمم که با فرض نوشتن و افزودن این باب به دست مرحوم کلینی، چه اشکالی متوجه این باب یا کتاب خواهد شد؟ زیرا هر چه باشد این روایات را مرحوم ثقة الاسلام کلینی در سالهای آغازین سده چهارم هجری شنیده و پس از تدوین و ترتیب منطقی در کتاب کافی جای داده است.
در بررسی کتاب کافی روشن میشود که ایشان در دوره غیبت صغرا، آنقدر به این روایات توجه داشته است که یک باب جداگانه با عنوان «ما جاء فی الائمة الاثنی عشر» تشکیل داده و بیست روایت در آن باب گزارش کرده است.
شیوه مرحوم کلینی این است که تنها روایات مورد قبول و باور خود را نقل میکند، بهگونهای که روایات فقهی موجود در کتاب وی فتوای فقهی او تلقی میشود.
بنابراین باور مرحوم کلینی، که متعلق به مدرسه حدیثی قم است، با نقل بیست روایت در بابی که به صراحت عنوان دوازده امام دارد تبیین میشود. روشن است که این روایات و عنوان، واگویه فرهنگ شیعی در دوره غیبت صغراست؛ یعنی چند ده سال پیش از دوران نعمانی و نگارش الغیبة وی؛
٢. بررسی اسناد این روایات نتایج بسیار مهمی در پی دارد. از مجموع این بیست روایت، دوازده سند آن با نام محمد بن یحیی العطار آغاز شده است. سه سند با علی بن ابراهیم آغاز شده و در سه سند هم جناب برقی حضور دارد. البته برقی استاد با واسطه کلینی است. کسانی که با مباحث حدیثی، نگارش کتابهای حدیثی و تبویب آنها آشنا هستند میدانند که اگر در یک موضوع، شمار قابل اعتنایی از روایات، مثل سه تا پنج روایت وجود داشته باشد این احتمال تقویت میشود که آن شخص، عنوان خاصی را به این موضوع اختصاص داده و این روایات را ذیل آن عنوان ذکر کرده است. بنابراین نتیجه میگیریم که این سه بزرگوار، یعنی محمد بن یحیی العطار، علی بن ابراهیم و جناب برقی، این روایات را در باب مشخصی گرد هم آوردهاند، یا دربارهی امامت و دوازده امام کتاب داشتهاند؛ و یا همانند کتاب خصال و قرائن، احادیث عددی را مرتب کردهاند. در این میان، محمد بن یحیی العطار، وضعیت ویژهای دارد؛ زیرا دوازده روایت به نقل از او در کتاب کافی آمده است. این تعدادِ فراوان، نشان میدهد که در نگاشته ایشان نیز همانند کافی عنوانی با عبارت دوازده امام وجود داشته است؛
٣. بررسی دقیقتر برخی از اسناد روایات، نتایج جالبتری در پی دارد. علی بن ابراهیم، دو روایت از مجموع سه روایت خویش را از پدرش یعنی ابراهیم بن هاشم نقل کرده است. میدانیم ابراهیم بن هاشم، انتقال دهنده میراث حدیثی کوفه به قم است. (ر.ک: رجال نجاشی)؛ یعنی این روایات در کتاب ابراهیم بن هاشم و نیز در میراث حدیثی کوفه موجود بوده است.
یکی از این روایات، از ابن ابی عمیر نقل شده که از محدثان مشهور اوایل سده سوم و از اصحاب امام رضا - علیه السلام - و چهره برجسته گروه سوم از اصحاب اجماع است. پیشفرض اولی ما و جناب آقای مدرسی، قبول و تأیید وثاقت این بزرگواران است. یعنی امثال ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق، محمد بن یحیی العطار، علی بن ابراهیم، ابن ابی عمیر و دیگر افرادی که در اسناد این روایات قرار دارند، محدثانی راستگو، ثقه، عادل و به دور از احتمال تشویشاند. از این منظر، دیدگاه آقای مدرسی با دیگر کسانی که در این وادی سخن گفتهاند متفاوت است. افرادی همانند اتان کلبرگ و احمد کاتب، ادعا میکنند این احادیث در قرن چهارم ساخته شدهاند. آنان ابایی ندارند که امثال شیخ کلینی و شیخ صدوق را نیز متهم بدانند، ولی بیشک جناب آقای مدرسی چنین تصوری ندارند. با این پیشفرض، نتایج جالبی از روایات کتاب کافی به دست میآید که برخی از آنها بدین قرارند:
١-٣. روایات دوازده امام در کتاب کافی وجود دارند. بنابراین روایات مزبور، در دوره غیبت صغرا و اوایل قرن چهارم کاملاً شناخته شده بودهاند؛
٢-٣. این گروه از روایات در کتابهای اساتید مرحوم کلینی، یعنی محمد بن یحیی العطار، سعد بن عبدالله و علی بن ابراهیم نیز وجود داشتهاند. بنابراین در نگارشهای ابتدای دوره غیبت صغرا و اواخر سده سوم نیز موجود و شناختهشده بودهاند (سعد بن عبدالله، محمد بن یحیی العطار و علی بن ابراهیم در حدود سال های 290 تا 300 هجری رحلت کردهاند)؛
٣-٣. در طبقه پیشین، نام ابراهیم بن هاشم و احمد بن محمد بن خالد برقی به چشم میآید. دو روایت از ابراهیم بن هاشم نقل شده است و سه روایت از برقی. این دو بزرگوار در دوره حضور میزیسته و در اوایل دوره غیبت صغرا رحلت کردهاند (برقی در سال 274 یا 276 هجری و ابراهیم بن هاشم نیز در همان سالها از دنیا رفته است). بنابراین نتیجه میگیریم که این روایات در مصادر حدیثی شیعه در آغاز غیبت صغرا و در اواخر دوره حضور نیز موجود بودهاند؛
٤-٣. در یکی از طریقهای روایت دوازده امام در کتاب کافی، ابن ابی عمیر حضور دارد که در اوایل سده سوم میزیسته و از اصحاب امام رضا - علیه السلام - است. ابن ابی عمیر نگارنده نود کتاب و رساله حدیثی و کلامی است؛
٥-٣. روایت اول و دوم کتاب کافی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی است. سعد بن عبدالله که راوی این حدیث از احمد بن محمد بن برقی است میگوید: من این حدیث را ده سال پیش از دوران حیرت، از برقی شنیدم.
مقصود از دوران حیرت، دوره غیبت صغرا است که از سال 260 هجری آغاز شده است. بنابراین سعد بن عبدالله این روایت را در سال 250 هجری از احمد بن محمد بن خالد برقی شنیده است؛ یعنی زمانی که امام مهدی - علیه السلام - متولد نشده (امام مهدی - علیه السلام - در سال 255 هجری متولد شدند) و امام حسن عسکری - علیه السلام - نیز به امامت نرسیده بودند (امام حسن عسکری - علیه السلام - در سال 254 هجری به امامت رسیدند). بنابراین نقل این روایت به دوره امامت امام هادی - علیه السلام - باز میگردد که نشانه کهن بودن این اندیشه در میان شیعیان و نقل آن برای دیگر محدثان است؛
٦-٣. روایت برقی از امام جواد - علیه السلام - نقل شده است؛ یعنی صدور آن به پیش از سال 220 هجری بازمیگردد. طبیعی است که در این دوره، اندیشه دوازده امام برای شیعیان کاملاً شناخته شده بود. نقل این روایت برای برقی در حدود سالهای 230 تا 240 صورت گرفته و گزارش برقی برای سعد بن عبدالله در سال 250 هجری رخ داده است؛
٧-٣. گزارش علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر، یکی از بهترین و مشهورترین اسناد کافی است که مورد اعتماد بزرگان فقها و محدثان شیعه است؛
٨-٣. سلسله سند محمد بن یحیی العطار به نقل از محمد بن حسین ابی الخطاب از حسن بن محبوب نیز بسیار وجیه و معتبر است؛
٩-٣. در مجموعه روایات دوازده امام، نام سه تن از اصحاب اجماع به چشم میآید: ابن ابی عمیر، حسن بن محبوب و حماد بن عیسی. حضور سه نفر از مجموعه اصحاب اجماع فقط در روایات کتاب کافی نشانِ اهتمام محدثان و عالمان شیعه به این موضوع است؛
بخش بعدی را اینجا ببینید
١٤ | ١٣ | ١٢ | ١١ | ١٠ | ٩ | ٨ | ٧ | ٦ | ٥ | ٤ | ٣ | ٢ | ١ |
منبع: پایگاه اینترنتی مجمع عالی حکمت اسلامی