تبیان، دستیار زندگی
«فتحی ابراهیم عبدالعزیز الشقاقی» سه سال پس از شکست ۱۹۴۸ اعراب در برابر رژیم صهیونیستی در اردوگاه رفح واقع در نوار غزه، چشم به جهان گشود. خانوادة او را می توان خانواده ای فقیر و متدین توصیف کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهادت به دست موساد


«فتحی ابراهیم عبدالعزیز الشقاقی» سه سال پس از شکست 1948 اعراب در برابر رژیم صهیونیستی در اردوگاه رفح واقع در نوار غزه، چشم به جهان گشود. خانوادة او را می توان خانواده ای فقیر و متدین توصیف کرد.

شهادت به دست موساد

پدرش یک کارگر بود که در عین حال امام جماعت دهکده زرنوقه نیز به شمار می آمد. وی فعالیت های سیاسی خود را پس از شکست اعراب در جنگ ژوئن 1967 شدت بخشید و در آن مقطع با توجه به اوج گیری گرایشات ناصریسم، وی شدیداً تحت تأثیر این گرایشات قرار گرفت و به جمال عبدالناصر به عنوان یک شخصیت و یک رهبر عرب علاقمند شد. وی در سال 1966 با همکاری چند تن از دوستانش یک تشکل سیاسی را در چارچوب اندیشه های ناصریسم به وجود آورد. اما دیری نپایید که این تشکل در اثر مشکلات و موانع موجود بر سر راه فعالیت آن منحل شد.

شکست 1967 میلادی، تحول عمیقی را در نگرش فتحی شقاقی به وجود آورد. وی در این رابطه می نویسد: این شکست مسیر حرکت جوانی که خواستار آزادی و بازگشت به وطن اشغالی اش بود را تغییر داد، زیرا برای من قابل تحمل نبود که شخصیتی چون عبدالناصر شکست بخورد. در همان زمان یکی از دوستان وی کتاب «نشانه های راه» از شهید سید قطب در اختیار او گذاشت و این کتاب در واقع پایه و مایة تأسیس جنبش جهاد اسلامی شد.

وی در سال 1968 در دانشگاه بیرزیت در کرانه باختری پذیرفته شد و پس از طی دو سال تحصیل به عنوان معلم ریاضیات عازم یک مدرسه در بیت المقدس شد. شقاقی در طی این دوران علیرغم وجود حساسیت شدید و تنش میان نیروهای داخلی فلسطین، با برخی از گروهها و نیروهای ملی ارتباط برقرار کرد و در بعضی از فعالیتهای سازمانهای ملی و چپ گرا مشارکت نمود. سپس در سال 1974 برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه الزقازیق مصر شد و موفق گردید دکترای طب اطفال را از این دانشگاه دریافت کند.

حضور فتحی شقاقی در مصر را می توان از پربارترین و مهمترین مراحل سیاسی و فکری زندگی شقاقی به شمار آورد. دوره ایی که از سال 1974 تا 1981 یعنی تاریخ اخراجش از مصر به درازا کشید.

در دانشگاه الزقازیق بود که نخستین نطفه یک جنبش واقعگرای اسلامی منعقد گردید و نخستین هسته های این سازمان متشکل از برخی دانشجویان جوان فلسطینی این دانشگاه به رهبری او شکل گرفت و بعدها این هسته به قلب فلسطین انتقال یافت تا هسته اولیه سازمان جهاد اسلامی در داخل فلسطین شود.

علاوه بر این شقاقی در همین دوران و دقیقاً در تاریخ (16/2/1979) کتاب «خمینی، راه حل اسلامی و جایگزین» را منتشر کرد که اولین کتاب منتشره در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زبان عربی بود و به دنبال انتشار این کتاب، وی مدتی نیز زندانی شد.

شقاقی به دلیل فعالیتهای اسلامی سیاسی تحت پیگرد قرار گرفت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی (1980) پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج شد.

شقاقی بلافاصله پس از بازگشت به فلسطین در نوامبر 1981 به تأسیس هسته های سازمان جهاد اسلامی در سرتاسر اراضی اشغالی و به خصوص در غزه و کرانه باختری پرداخت و همزمان برای آموزش و تربیت کادرهای جدیدی برای جنبش و ساختن نیروی نظامی و عقیدتی آن اقدام نمود تا اینکه سرانجام فعالیتهای سیاسی وی توجه نیروهای اشغالگر صهیونیستی را جلب کرد. شقاقی که در آن هنگام در بیمارستان ویکتوریا در بیت المقدس کار می کرد به مدت 11 ماه در سال 1983 به اتهام تشکیل سازمان جهاد اسلامی زندانی شد و در سال 1986 به اتهام تحریک مردم بر علیه رژیم صهیونیستی و انتقال اسلحه به غزه، به چهار سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. زمانی که رژیم صهیونیستی متوجه شد که شقاقی از درون زندان نیز فلسطینیان را رهبری می کند، وی را به همراه برخی از دوستانش پیش از پایان محکومیتشان در تاریخ (1/8/1988) به جنوب لبنان تبعید کردند.

شقاقی می‌دانست كه تحت تعقیب اسرائیلی‌هاست. از این رو از دمشق بیرون نمی‌رفت و بنا به گفته صهیونیست‌ها محتاط بود

شایان ذکر است که «اسحاق رابین» وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی خود شخصاً دستور اخراج شقاقی از فلسطین را صادر کرده بود.

وی در سال 1995 با گذرنامه جعلی با نام «ابراهیم شاویش» به لیبی رفت تا پیرامون وضعیت آوارگان فلسطینی در مرزهای لیبی و مصر با سرهنگ قذافی رهبر این کشور دیدار کند. اما به دلیل تحریم هوایی لیبی، وی مجبور شد با کشتی به مالت برود و سرانجام در ساعت یک بعدازظهر پنج شنبه مورخه (26/10/1995) وقتی به هتل (دیپلماتیک جزیره مالت) بازمی گشت توسط عوامل موساد ترور و به شهادت رسید.

ترور به روایت موساد

رژیم صهیونیستی برای فرو نشاندن آتش كینه خود كه در برابر پایمردی و مقاومت مبارزان فلسطینی، توان رویارویی مستقیم در جبهه‌های نبرد را ندارد، سلسله عملیات تروریستی را طراحی و به اجرا می‌گذارد تا شاید با شهادت رهبران نهضت مقدس مردم فلسطین، توده‌های مصمم را مأیوس كند. ترور ناجوانمردانه شهید فتحی شقاقی كه بدون تردید با هماهنگی عوامل سرسپرده رژیم صهیونیستی در چند كشور و سازمان بین‌المللی طراحی و به اجرا گذاشته شد نیز در همین راستا صورت گرفت كه بعدها از سوی موساد روایت شد و در زیر به اختصار به آن اشاره شده است.

روزنامه صهیونیستی «یدیعوت احرونوت» در ضمیمه هفتگی خود فصلی از كتاب «نقطه‌ی بی‌بازگشت» نوشته «رونین برگمان» روزنامه‌نگار را به چاپ رساند.

در این فصل گزارش موساد مربوط به جزئیات ترور فتحی شقاقی (پایه‌گذار جنبش جهاد اسلامی) در اكتبر سال 1995 در جزیره مالت ایتالیا در راه بازگشت از یك كنفرانس از لیبی افشا شده است.

در این كتاب آمده است؛ اسحاق رابین نخست‌وزیر اسرائیل در ماه ژانویه دستور ترور شقاقی را در پی اقدام جهاد اسلامی به اجرای عملیات بیت لید در ژانویه 1995 كه در آن 22 اسرائیلی كشته و 108 نفر مجروح شدند، صادر كرد.

شهادت به دست موساد

جزئیات ترور

در پی صدور دستور رابین، موساد تدارك لازم را برای ترور شقاقی توسط واحدی به نام «گروه قیصاریه» انجام داد. پیش از اجرای عملیات «بیت لید» طی سال‌های طولانی مكان شقاقی را در دمشق مشخص نمود ولی اوری ساغی رئیس بخش اطلاعات نظامی نسبت به انجام این عملیات ترور در خاك سوریه هشدار داد، وی عقیده داشت انجام این عملیات موجب برانگیخته شدن خشم شدید سوریه خواهد شد. رابین نیز این توصیه ساغی را پذیرفت و به موساد دستور داد طرح جایگزینی برای ترور شقاقی در جایی جز دمشق را پایه‌ریزی كند. موساد در طرح جدید با مشكلاتی روبرو بود ولی همان گونه كه رابین می‌خواست عمل كرد.

شقاقی می‌دانست كه تحت تعقیب اسرائیلی‌هاست. از این رو از دمشق بیرون نمی‌رفت و بنا به گفته صهیونیست‌ها محتاط بود. منابع موساد یادآور شده بودند كه شقاقی فقط با هواپیما به ایران سفر می‌كند. با وجود این دشواری موساد طرح دیگری ریخت و تلاش كرد آن را به اجرا در آورد. در آغاز اكتبر سال 1995 بنا به گفته موساد، شقاقی دعوتی برای شركت در یك سمینار با حضور روسای سازمان‌های جنگ‌های پارتیزانی در لیبی دریافت كرد و موساد می‌دانست سعید موسی مراره‌ی (ابوموسی) از جنبش فتح نیز در این سمینار شركت خواهد كرد. یكی از اعضای جنبش موساد كه نام او فاش نشده اظهار داشت: ابوموسی جزو مخالفان شقاقی است و چنانچه در این كنفرانس شركت كند، شقاقی نیز شركت خواهد كرد. وی از افراد متخصص در موساد خواستار آمادگی برای انجام عملیات شد. چگونگی سفر شقاقی به لیبی برای موساد با توجه به سفرهای گذشته ایشان مشخص شد. شقاقی از راه مالت به لیبی سفر می‌كرد. از این رو اعضای گروه «قیصاریه» دو طرح برای ربودن شقاقی ارائه دادند. نخست ربودن وی به هنگام سفر وی از مالت به سمت لیبی كه رابین با این طرح از بیم این كه گرفتار یك مشكل بین‌المللی شود، مخالفت كرد و طرح دوم ترور شقاقی به هنگام حضور وی در مالت بود.

عناصر موساد راهی مالت شدند و در فرودگاه منتظر شقاقی ماندند. شقاقی از نخستین پرواز و یا دومین پرواز و یا سومین پرواز از هواپیما بیرون نیامد. عناصر موساد نسبت به امكان آمدن شقاقی به مالت ناامید شدند ولی با بی‌سیم صدای یكی از عناصر موساد را شنیدند كه می‌گوید؛ یك لحظه یك لحظه، یك شخص تنها وجود دارد كه نشسته است. عناصر موساد به آن طرف رفتند. وی بار دیگر با بی‌سیم گفت به نظر می‌رسد همین است، برای رد گم كردن شعاری روی سر خود قرار داده است. شقاقی مدت یك ساعت در مالت منتظر شد و پس از آن برای شركت در كنفرانس عازم لیبی شد. بدون این كه احساس كند تحت كنترل است.

موساد در گزارش خود می‌گوید: شقاقی در آن جا با ابوموسی و «طلال ناجی» از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی كل ـ به رهبری احمد جبریل دیدار كرد. در تاریخ 26 اكتبر شقاقی به مالت بازگشت. موساد متوجه می‌شود كه شقاقی با یك گذرنامه لیبیایی به نام «ابراهیم شاویش» سفر كرده است و برای مشخص كردن جای او در مالت بنا به وجود نام او در گذرنامه با مشكل روبه‌رو نشد. شقاقی در صبح همان روز وارد مالت شد و یك اتاق در هتلی در شعر نقاهه «سلیمه» برای یك شب اجاره كرد. شماره اتاق 616 بود. ساعت یازده و نیم شب بود كه شقاقی برای خرید از هتل بیرون رفت و وارد فروشگاه «ماركس و اسپنسر» شد و از آن جا یك پیراهن برای خود خرید و به چند فروشگاه دیگر هم رفت و سه پیراهن دیگر خرید.

بنا به گفته موساد شقاقی همچنان به پیاده‌روی خود در مالت ادامه داد و متوجه موتورسیكلت یاماها كه در طول راه او را تعقیب می‌كرد نشد. راننده موتورسیكلت خود رابه شقاقی نزدیك می‌كرد تا جایی كه هم‌زمان و هماهنگ با راه رفتن او حركت می‌كرد. سرنشین دوم موتورسیكلت كه پشت سر راننده نشسته بود هفت تیر خود را كه مجهز به صدا خفه‌كن بود، از جیبش در آورد و سه گلوله به سر شقاقی شلیك كرد تا این كه مطمئن شد او دیگر در انجام این عملیات ترور زنده نخواهد ماند. این هفت تیر مجهز به كیسه‌ای برای نگهداری پوكه گلوله‌های شلیك شده بود تا از این طریق برای انجام تحقیقات و دور نگه داشتن اسرائیل از این اتهام جلوگیری شود.

موساد متوجه می‌شود كه موتورسیكلت یك شب پیش از انجام این عملیات دزدیده شده بود. به این ترتیب عاملان موساد از مالت نجات داده شدند بی آن كه به جزئیات نجات دادن اعضای گروه قیصاریه‌ی پرداخته شود. اعضاء این گروه در یك تلاش برای ترور خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در اردن نیز شركت داشتند كه پس از آن منحل شد. موساد اعلام داشته است عملیات ترور شقاقی یكی از موفق‌ترین عملیاتی بود كه انجام داده است. ولی اسرائیل را وارد یك حالت آماده‌باش كامل در پی رسیدن هشدارهای عملیات انفجاری قرار داد.

تخریب مزار شهید

منابع آگاه از تخریب مزار شهید «فتحی شقاقی»، بنیانگذار و رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین توسط عناصر جهادی تکفیری «جبهه النصره» و گروه‌های تروریستی وابسته به «ارتش آزاد سوریه» خبر می‌دهند.

پایگاه خبری سوریه الحقیقه روز جمعه 27 اردیبهشت 1392 در خبری اعلام کرد: عناصر جهادی تکفیری «جبهه النصره» با همدستی گروه‌های تروریستی وابسته به «ارتش آزاد سوریه» بعد از ظهر روز گذشته اقدام به تخریب مزار شهید دکتر «فتحی شقاقی»، بنیانگذار و رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین کردند که سرویس اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی موسوم به «موساد» وی را 18 سال پیش در جزیره مالت ترور کرد.

یک منبع نزدیک به جبهه دمکراتیک برای آزادی فلسطین در تماس با پایگاه خبری «الحقیقه» در این خصوص گفت که اطلاعات موثقی در این خصوص از داخل اردوگاه آوارگان فلسطینی «یرموک» در جنوب دمشق در این‌باره به دست آورده که در تصرف عناصر تروریستی «ارتش آزاد سوریه» و «جبهه النصره» است.

این منبع آگاه در ادامه افزود که این گروه‌ها بعد از ظهر روز گذشته اقدام به تخریب مزار شهید فتحی شقاقی در مزار شهدای این اردوگاه کردند. این درحالی است که اخبار دیگری از نبش قبر شقاقی سخن می‌گوید، اما نبش قبر وی مورد تایید قرار نگرفته است.

فرآوری: سامیه امینی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع: ماهنامه شاهد یاران، خبرگزاری تسنیم، سایت آفتاب

مطالب مرتبط:

گذری به زندگی جانباز قطع دست و دوپا

ارزانی شربت شهادت به پنج سردار