تبیان، دستیار زندگی
سال ها پیش وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید، شاه ظالمی بر کشور ما حکومت می کرد که فقط به فکر خودش بود. او حرف کشورهای دیگر مثل آمریکا و انگلیس را گوش می داد. مردم دلِ خوشی از شاه نداشتند و از این وضع ناراحت بودند؛ برای اینکه ناراحتی خودشان را اعلام ک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آن روز که مردم کشته شدند!

معرفی قیام 17 شهریور 1357 برای نوجوانان


سال ها پیش وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید، شاه ظالمی بر کشور ما حکومت می کرد که فقط به فکر خودش بود. او حرف کشورهای دیگر مثل آمریکا و انگلیس را گوش می داد. مردم دلِ خوشی از شاه نداشتند و از این وضع ناراحت بودند؛ برای اینکه ناراحتی خودشان را اعلام کنند و بگویند که ما کشوری آزاد و اسلامی می خواهیم، به خیابان ها ریختند. آنها شعارهایی علیه شاه می دادند. یکی از آن روزها که مردم به خیابان ها ریختند و تظاهرات کردند روز 17 شهریور سال 57 بود.


آن روز که مردم کشته شدند!

آیا تا به حال سعی کرده اید یک چوب باریک را بشکنید؟ می بینید چقدر راحت شکسته می شود. اما در عوض وقتی چند تا از همین چوب های باریک را کنار هم بگذاریم، به این راحتی شکسته نمی شوند؛ چون با هم و در کنار هم هستند محکم تر می شوند. انسان هم اگر یک نفر باشد زود از دشمن شکست می خورد؛ امّا وقتی چند نفر با هم متحد شوند، شکست دادن آن ها کار سختی است. مردم ایران برای جنگیدن با شاه همه با هم متحد بودند و دست دردست هم یک صدا فریاد می زدند: «مرگ بر شاه» یکی از آن روزها که مردم متحد بودن و با هم بودن خود را به مردم جهان نشان دادند، روز 17 شهریور سال 57 بود.

رهبری آگاه :

بعد از اینکه در روز 17 شهریور سال 57 مردم بر ضد شاه تظاهرات کردند و تعداد زیادی از مردم شهید شدند. امام خمینی (قدس سره) با شجاعت، شاه را قاتل مردم ایران معرفی کرد و از مردم خواست با «اهداء خون» به کمک مجروحان بروند و از جنگیدن با رژیم شاه دست برندارند. امام خمینی (قدس سره) رهبر بزرگ ایران همیشه مانند کوه استوار بود و با سخنان خود مردم را راهنمایی می کرد. اگر امام خمینی (قدس سره) در آن سال ها مردم را راهنمایی نمی کرد، مردم به پیروزی نمی رسیدند.

شهیدان 17 شهریور:

امروز 17 شهریور است. پدر علی دسته گلی خرید و به همراه علی و مادرش به طرف بهشت زهرا به راه افتاد. علی از پدرش سؤال کرد: «پدر چرا ما همیشه 17 شهریور به زیارت قبر شهیدان می رویم؟»

پدر گفت: «ما به آنجا می رویم تا یاد شهیدان روز 17 شهریور سال 57 را زنده نگه داریم. از یاد نبریم که این راحتی و آرامشی که داریم نتیجه از خود گذشتگی و ایثار آنهاست.

ساعت‌ نزدیک‌ 30: 7 صبح‌ بود که‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های ‌منتهی‌ به‌ ن‌ مستقر شدند. یکی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار کرد که‌ حکومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ کرده‌اید؟ یکی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را به‌ نشستن‌ دعوت کرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد که‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ قصد متفرق کردن‌ مردم‌ را ندارند

میدان شهداء:

«میدان شهدا»! این اسم یادآور شجاعت تمام مردم ایران است. در هر شهری احتمالاً میدان شهدا وجود دارد. جاهایی که مردم به دست سربازان شاه شهید می شدند را به نام شهیدان نامگذاری می کردند. مثل میدان شهدای تهران که در آن تعداد زیادی از مردم شهید شدند.

روز 17شهریور 1357 ،مردم در میدان ژاله جمع شدند و علیه شاه شعار دادند. سربازان شاه تظاهرکنندگان بی گناه را شهید کردند. آن میدان که پرپرشدن گل های ایران را می دید، از آن روز به بعد «میدان شهدا» نامیده شد.

آن روز که مردم کشته شدند!
جمعه خونین :

ساعت‌ نزدیک‌ 30: 7 صبح‌ بود که‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های ‌منتهی‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. یکی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار کرد که‌ حکومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ کرده‌اید؟ یکی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را به‌ نشستن‌ دعوت کرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد که‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ قصد متفرق کردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند. ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند شد و همین‌ که‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌ به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبار مسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانیه‌ صدها نفر در خاک‌ و خون‌ غلطیدند. مردم‌ بی‌محابا مجروحان‌ و شهدا را بر روی‌ دست‌ به‌ سوی‌ بیمارستان‌ها حمل‌ می‌کردند. اطاق ها، راهروها و حیات‌ بیمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. مردم‌ اطراف‌ بیمارستان‌ها خانه‌های‌ خود را برای‌ پذیرش‌ مجروحان‌ مهیا می‌کردند. هر کس‌ هر چه‌ از لوازم‌ پزشکی‌، پنبه‌، پانسمان‌ و ملافه‌ داشت‌ به‌ بیمارستان‌ می‌آورد. نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پیچید و سرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد.

طبق‌ گزارش‌ ساواک‌، تظاهرات‌ از میدان‌ ژاله‌ به‌ "‌خیابان‌های‌ دیگری‌ از قسمت‌ شرق تهران‌"‌ کشیده‌ شد، سپس‌ تظاهرات‌ به‌ جنوب‌ تهران‌، خیابان‌های ‌مولوی‌، میدان‌ خراسان‌، میدان‌ شوش‌ و میدان‌ راه‌آهن‌ سرایت‌ کرد و در مدت‌ کوتاهی‌ خیابان‌های‌ فردوسی‌، منوچهری‌، سعدی‌ شمالی‌، نظام‌آباد، ‌فرح‌آباد، منطقه‌ی‌ نارمک‌، میدان‌ سپه‌، خیابان‌ لاله‌زار، به‌ صحنه‌ درگیری‌ تبدیل‌ شد.

تظاهرات‌ و درگیری‌ تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. روزنامه‌ها در فردای‌ آن‌ روز بدون‌ پرداختن‌ به‌ چگونگی‌ درگیری‌ اعلام‌ کردند: "‌100 آتش‌سوزی‌ در تهران‌ روی‌ داد، شعب‌ چند بانک‌، یک‌ فروشگاه‌ بزرگ‌، یک‌ فروشگاه‌ شهر و روستا در آتش‌ سوخت‌."‌

 مردم پا به فرار گذاشتند. نیروهای نظامی تیرهوایی می‌زدند. مردم وحشت‌زده بودند و هر جا کوچه‌ای یا گذری می‌دیدند فرار می‌کردند. من دیدم که شش نفر روی هم ریخته بودند تا یک نفر فرار کند. مردم تا آن روز در تهران چنین اتفاقی را ندیده بودند

”‌عباس ملکی"‌ عکاس حاضر در صحنه جمعه سیاه می‌گوید: "در بی سیم صدایی آمد که همه را محاصره کنید، تیراندازی شروع شد. من در بین نیروهای نظامی ایستاده بودم. بین مردم هم می‌رفتم، اما آن لحظه وسط نیروهای نظامی بودم. مردم پا به فرار گذاشتند. نیروهای نظامی تیرهوایی می‌زدند. مردم وحشت‌زده بودند و هر جا کوچه‌ای یا گذری می‌دیدند فرار می‌کردند. من دیدم که شش نفر روی هم ریخته بودند تا یک نفر فرار کند. مردم تا آن روز در تهران چنین اتفاقی را ندیده بودند.

آن روز که مردم کشته شدند!
جمعه سرخ و سقوط رژیم شاه :

هفده شهریور، تسریع کننده سقوط رژیم بود. کارتر در خاطرات خود می نویسد: «دو ماه پس از ملاقاتی که بین من و شاه صورت گرفت، او در سراسر ایران حکومت نظامی اعلام کرد و در نتیجه، بین پلیس و عده کثیری از مسلمانان که دست به تظاهرات زده بودند، برخوردی خونین روی داد. کشته شدن صدها نفر توسط پلیس، نه تنها کمکی به شاه نکرد، بلکه موجب شد تا هم قدرت و هم جمعیت و تعداد تظاهرکنندگان افزایش یابد، تا جایی که خواستار برکناری شاه از مقام سلطنت شدند. شاه از یک طرف با تشدید اقدامات نظامی سعی بر مهار ناآرامی ها داشت و از طرف دیگر، تلاش می کرد با استفاده از طریق دیگر، رضایت مخالفان را برای آرام کردن آنان جلب کند».

رژیم در حال سقوط شاه، تعداد کل شهدای هفدهم شهریور را، 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا هیچ گاه مشخص نگردید ولی به یقین این رقم از چهار هزار افزون بود و یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ انقلاب به شمار می رود.

خاطره ای ماندگار:

خاطرات یکی از کارمندان پزشکی قانونی درباره تعداد شهدای هفدهم شهریور، از صحت و سقم بیش تری برخوردار است: «بعد از هفده شهریور، هجوم جمعیت به پزشکی قانونی، نشان دهنده کثرت شهدا بود. ما در بهشت زهرا، تعدادی را دفن کرده بودیم و آمار دادیم، امّا از بقیه و سرنوشت آن ها اطلاعی نداشتیم. چون تعدادی از شهدا توسط خانواده هایشان به خاک سپرده می شدند. [از] روز هفده شهریور به بعد، رژیم تصمیم گرفت که جنازه ها را به پزشکی قانونی نیاورد و آن ها را یک سره به بهشت زهرا بردند. 555 جنازه در قطعه هفده بهشت زهرا دفن شد. از طریق ساواک نیز 342 جنازه در بهشت زهرا، طی یک ماه به خاک سپردیم. ضمنا مردم عدهّ ای از جنازه هایی را که در هفده شهریور به شهادت رسیده بودند، به بیمارستان ها برده بودند و مخفیانه دفن می کردند. عده ای هم توسط ساواک و از طریق خودشان انجام می شد. از روز 17 شهریور به بعد، شبی، ده تا دوازده جنازه از بیمارستان شهربانی به بهشت زهرا می بردیم و دفن می کردیم».

روحشان شاد و یادشان گرامی

فرآوری : رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

سایت حوزه