تبیان، دستیار زندگی
معلم شهید عبدالناصر کشاورزیان، در اردیبهشت ماه سال 67 بار دیگر داوطلبانه به جبهه ها رفت و این بار در عملیات ادامه بیت المقدس 7 (پدافندی شلمچه) شرکت نمود و سرانجام در تاریخ 3/11/67 یعنی ایام پایانی جنگ، شربت شیرین شهادت را نوشید و روح بزرگش به سوی خالق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معلمی که در بیت المقدس7 شهید شد

شهید عبدالناصر کشاورزیان


معلم شهید عبدالناصر کشاورزیان، در اردیبهشت ماه سال 67 بار دیگر داوطلبانه به جبهه ها رفت و این بار در عملیات ادامه بیت المقدس 7 (پدافندی شلمچه) شرکت نمود و سرانجام در تاریخ 3/11/67 یعنی ایام پایانی جنگ، شربت شیرین شهادت را نوشید و روح بزرگش به سوی خالق بی همتا پر کشید. از دست نوشته هایی که قبل از شهادت از این شهید بزرگوار موجود است...


گوشه هایی از وصیت نامه شهید کشاورزیان

...بندگان خدا شما را به تقوی و نظم در امورات خود سفارش می کنم. اطاعت کنید خدا را و از معاصی و گناهان اجتناب ورزید چرا که هر کس معصیت خدا و رسولش کند پس خسران آشکار دچارش خواهد شد، خسران دنیا و آخرت.

اوصیکم ایها المجاهدین و الصابرین فی الباساء والضراء باطاعه امامکم فی کل امور

ای مجاهدین و ای ملت صبور و مقاوم ایران، شما را به اطاعت از امر رهبر در همه زمینه ها سفارش می کنم. اگر می خواهید خیر دنیا و آخرت نصیبتان شود، اگر می خواهید فردای قیامت در نزد رب الارباب روسفید باشید، اگر می خواهید فردای قیامت در نزد امام حسین علیه السلام شرمنده نباشید در اطاعت نمودن از امر ولایت فقیه غفلت نکنید.

در امر جنگ و جهاد مطیع امر رهبر باشید، در اداره این مملکتی که هر کوچه و خیابانش به نام شهیدی نامگذاری شده و در هر خانه ای از خانه های شهرهایش مادر داغدیده ای در حال دعا و مناجات برای یاری اسلام می باشد، به مسئولین یاری و مساعدت نمائید.

ای ملت شریف، در خواندن کتاب آسمانی (قرآن کریم) و عمل به احکام آن کوشش نمائید و دعاها را فراموش نکنید و با ادعیه و زیارت اهل بیت عصمت و طهارت از نورانیت و حقیقت قرآن و اهل بیت بهره بگیرید و قلوب خود را و خانه قبر خود را به نور قرآن و معرفت حق تعالی و توجهات امامان عزیز منور سازید....

ای مجاهدین و ای ملت صبور و مقاوم ایران، شما را به اطاعت از امر رهبر در همه زمینه ها سفارش می کنم. اگر می خواهید خیر دنیا و آخرت نصیبتان شود، اگر می خواهید فردای قیامت در نزد رب الارباب روسفید باشید، اگر می خواهید فردای قیامت در نزد امام حسین علیه السلام شرمنده نباشید در اطاعت نمودن از امر ولایت فقیه غفلت نکنید

نام: عبدالناصر

نام خانوادگی: کشاورزیان

تاریخ تولد: 28 فروردین 1338

نام پدر: محمد اسماعیل

محل تولد: شهرستان بهشهر

میزان تحصیلات: فوق دیپلم

رشته تحصیلی: تربیت معلم

تاریخ ازدواج: 28 بهمن 1362

تعداد فرزند: یک پسر

تاریخ شهادت: 11 خرداد 1367

محل شهادت: شلمچه

محل دفن: گلزار شهدای بهشهر

زندگی نامه معلم شهید عبد الناصر کشاورزیان

شهید عبدالناصر کشاورزیان

معلم شهید عبدالناصر کشاورزیان، در تاریخ 28 فروردین سال 1338 در یک خانواده مذهبی، در منطقه فرّاشمحله شهرستان بهشهر (استان مازندران) به دنیا آمد.

پدرش فردی مذهبی و مادرش با اینکه سواد کمی داشت، اشعار بسیار زیبایی می سرود و به "شاعره شهر" معروف شده بود.

همزمان با سال 1356 که مدرک دیپلم خود را در رشته  طبیعی، دریافت کرد، طی حکمی، متولدین سال 1338 از خدمت سربازی معاف شدند، اما عبدالناصر  به طور داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی پرداخت و مدت 14 ماه در شهرستان ساری انجام وظیفه نمود. او پس از پایان خدمت سربازی چند ماهی را به کردستان رفت و در قسمت امور تربیتی شروع به کار کرد. عبدالناصر پس از بازگشت از کردستان، مدتی را در یکی از روستاهای شهرستان بهشهر مشغول سوادآموزی به کودکان روستایی شد. وی سپس در سال 1360 در امتحان ورودی تربیت معلم قبول شد و برای ادامه تحصیل به دانشکده تربیت معلم شهید خورشیدی مشهد مقدس رفت.

عبدالناصر در سال 1360 ضمن تحصیل در مشهد، یک بار هم برای اولین بار به جبهه رفته بود.

شهید کشاورزیان در تاریخ 18/6/1361 طی حکمی از سوی اداره کل آموزش و پرورش، به عنوان دانشجوی معلم، به استان گیلان اعزام شد که پس از بررسی و تعیین محل دقیق خدمت ایشان از سوی آموزش و پرورش گیلان، به سِمت آموزگار دبستان دولتی آیت الله مدنی روستای جوبنه از بخش سنگرِ شهرستان رشت منصوب شد.

این معلم سخت کوش روز 28 بهمن 62 ازدواج کرد و پس از پایان دوره تربیت معلم  و اخذ مدرک فوق دیپلم در پاییز 63 مدیر مدرسه آیت الله مدنی روستای جوبنه شد. در سی و یکمین روز از فروردین ماه سال 64 خداوند به عبدالناصر و همسرش پسری عطا نمود که نام او را یاسر گذاشتند. در بهمن ماه 64 و با آغاز عملیات والفجر 8  بار دیگر به جبهه رفت که این بار از ناحیه سر و چشم و دست به شدت مجروح شد و حدود یک هفته در بیمارستان فارابی تهران بستری بود.

سال 65 سال خونباری برای خانواده اش بود. در ابتدا محمد رضا عابد برادر همسرش در عملیات کربلای 2 و سپس برادرش حسین کشاورزیان در عملیات کربلای 5 و بعد هم حجت الله کشاورزیان در عملیات نصر 4 هر کدام به فاصله چند ماه به شهادت رسیدند

به گفته همسرش، ترکش های  زیادی در دستانش بوده که باعث عفونت شدید شده بود. در پاییز سال 65 عبدالناصر مدیریت یکی از مدارس روستای نشرتکل را عهده دار شد و سال تحصیلی 65-66 را در همانجا گذراند. سال 65 سال خونباری برای خانواده اش بود. در ابتدا محمد رضا عابد برادر همسرش در عملیات کربلای 2 و سپس برادرش حسین کشاورزیان در عملیات کربلای 5 و بعد هم حجت الله کشاورزیان در عملیات نصر 4 هر کدام به فاصله چند ماه به شهادت رسیدند. عبدالناصر که نمی توانست تنهایی مادرش را تحمل کند، با همسر و فرزندش برای ادامه زندگی به بهشهر (مازندران) رفت و تا پایان عمر در آنجا ساکن بود. در بهشهر نیز معلم مدرسه شهید لطیفی روستای رستم کلاه بود. با آغاز سال 67 عبدالناصر آخرین بهار عمر خود را می نگریست...

معلم شهید عبدالناصر کشاورزیان، در اردیبهشت ماه سال 67 بار دیگر داوطلبانه به جبهه ها رفت و این بار در عملیات ادامه بیت المقدس 7 (پدافندی شلمچه) شرکت نمود و سرانجام در تاریخ 3/11/67 یعنی ایام پایانی جنگ، شربت شیرین شهادت را نوشید و روح بزرگش به سوی خالق بی همتا پر کشید. از دست نوشته هایی که قبل از شهادت از این شهید بزرگوار موجود است، منفور بودن دنیا و قطع تمایلات مادی و اشتیاق فراوان در رسیدن به هدف اصلی یعنی شهادت در راه خدا و وصال محبوب را به خوبی می توان یافت.طبق وصیت، جسد پاک و مطهر معلم شهید عبدالناصر کشاورزیان را در زادگاهش و در بهشت فاطمه "مزار شهدای شهر بهشهر" و در کنار برادر دیگر شهیدش "حسین" دفن نمودند.

رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


برگرفته از وبلاگ معلم شهید