تبیان، دستیار زندگی
محمد بخارایی و یارانش 26 خرداد سال 1344 هجری شمسی ، محمد بخارایی، صادق امانی ، صفارهرندی و مرتضی نیك نژاد از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی به شهادت رسیدند. پس از قیام خونین 15 خرداد و كشتار بی رحمانه مردم مسلمان ،مجاهدان و مبارزان...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت محمد بخارایی و یارانش

26 خرداد سال 1344 هجری شمسی ، محمد بخارایی، صادق امانی ، صفارهرندی و مرتضی نیك نژاد از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی به شهادت رسیدند. پس از قیام خونین 15 خرداد و كشتار بی رحمانه مردم مسلمان ،مجاهدان و مبارزان جبهه توحید بر ضرورت یك حركت انقلابی علیه جباران رژیم آمریكایی شاه تأكید كردند و بر این اساس هسته های اولیه یك گروه مبارز به نام هیئت های مؤتلفه اسلامی را بنیان نهادند. از اقدامات مهم این گروه اسلامی اعدام انقلابی حسنعلی منصور عامل اجرای كاپیتولاسیون بود . منصور از اسفند ماه سال 1342 شمسی تا بهمن ماه سال 1343 نخست وزیر ایران بود .او حزب ایران نوین را دایر كرد وقانون ننگین كاپیتولاسیون را به مجلس برد.

انتهای باغ فردوس مولوی، كوچه پایین ورزشگاه به محله ای می رسد كه به نام «بازارچه سوسكی» معروف است. از سال ???? شمسی واژه سوسكی تبدیل به «شاهین» شده اما هنوز با گذشت ?? سال از تغییر نام، اكثرا محل را با همان نام سوسكی می نامند. 59سال پیش در سال ???? شمسی در این محل پسری چشم به جهان گشود كه بعدها با نام محمدبخارایی جای ویژه ای در تاریخ معاصر به خود اختصاص داد.

همچنین مجری طرح تبعید حضرت امام (ره) در سال 1343 شمسی، بود. به همین دلیل در روز اول بهمن ماه سال 1343در مقابل مجلس شورای ملی مورد هدف گلوله محمد بخارایی قرار گرفت و به هلاكت رسید. انجام این طرح را شاخه اجرایی هیئت مؤتلفه اسلامی به عهده گرفت.این مطلب توسط آقای مهرپارسا نوشته شده كه از دوستان نزدیك بخارایی بوده و یك سینه خاطره درباره شخصیت او دارد.

انتهای باغ فردوس مولوی، كوچه پایین ورزشگاه به محله ای می رسد كه به نام «بازارچه سوسكی» معروف است. از سال ???? شمسی واژه سوسكی تبدیل به «شاهین» شده اما هنوز با گذشت ?? سال از تغییر نام، اكثرا محل را با همان نام سوسكی می نامند.

این محل با نام دو شخصیت برجسته« آیت الله سید ابوالقاسم عصار» اسوه علم و تقوا و ساده زیستی و پهلوان میرزا ابوالقاسم بانكی، دلاوری با دنیایی از گذشت و افتادگی همراه است. ?? سال پیش در سال ???? شمسی در این محل پسری چشم به جهان گشود كه بعدها با نام محمدبخارایی جای ویژه ای در تاریخ معاصر به خود اختصاص داد. حاج اكبر پدر خانواده،پسر ارشدش را قاسم و پسران بعد ازمحمد را مهدی و حمید نامید. محمد و من در سال ???? دوران ابتدایی را در «دبستان صبا» كه در غرب بازارچه قرار داشت شروع كردیم؛ در همان مدرسه ای كه برادر بزرگترش قاسم هم همان جا درس می خواند.

دوران ابتدایی

دبستان صبا با آن معماری خاص و گچ بری های زیبا و اتاق های بزرگ با سقف های بلند و پنجره های كشویی، با شیشه های الوان و سردرهای محرابی شكل و ایوان سراسری با ستون های سنگی و حیاط بزرگ با كفی آجری و حوض دایره شكل سنگی و چند چنار كهنسال.

این فضای هنری كه با فرهنگ آمیخته شده آن چنان برای ما خاطره انگیز بود كه پس از سال ها دوری از دبستان هم با محمد، گهگاه یاد آن دوران را مروری دوباره می كردیم. یكی ازخاطرات شیرین من و محمد، از دبستان صبا مربوط به سال ???? و حضور اولین گوینده برنامه كودك رادیو تهران (ایران بعدی) بیژن پیرنیا معروف به «آقابیژن» در محل مدرسه است.او كه بالای ایوان بلند مدرسه ایستاده بود بدون بلندگو «مدرسه هنوز مجهز به بلندگو نشده بود» برای بچه ها كه تعدادشان حدود چهارصدنفر بود صحبت می كرد. انصافا با آن سن كم (??سال) در سخن گفتن تسلط وافری داشت. بچه ها صدای او را هر روز صبح ساعت 15/7از رادیو می شنیدند ولی قیافه او را ندیده بودند. دیدار او در مدرسه بچه ها را آن روز شگفت زده كرد .

این تصویر منحصربه فرد در فضای حیاط دبستان صبا در سال???? (?? سال پیش) برداشته شده. ازسمت راست ایستاده نفر اول قاسم بخارائی (برادر محمد بخارائی) و نفر پنجم شهید محمد بخارائی می باشد.

آغاز تحصیل در دبیرستان

در سال ???? پس از پایان دبستان به اتفاق محمد در دبیرستان فرخی باغ فردوس، تحصیل در دبیرستان را شروع كردیم.

دبیرستان فرخی، مدرسه ای با سابقه طولانی بود و چهره های معروفی از این دبیرستان بعدها در ورزش ، ملی پوش شده بودند. مانند جهانبخت توفیق (كشتی)، منصور امیرآصفی(فوتبال) و جلال كشمیری(پرتاب دیسك) و همچنین «محمد خندان» دبیر حوادث روزنامه كیهان در سال های قبل از انقلاب كه پس از دریافت دكترا یكی از استادان برجسته علوم ارتباطات و روزنامه نگاری شد.

با ورود به دبیرستان فرخی یكی از دلمشغولی های محمد، بازی فوتبال و تماشای فوتبال باشگاه های معروف آن زمان در استادیوم امجدیه (شیرودی)، نظیر تاج، شاهین، دارایی، كیان، تهران جوان و عقاب بود و چون نسبت به فوتبالیست های مدرسه خودمان نیز تعصب داشت، حضور در میادین ورزشی مثل زمین شماره ? شهباز و زمین اكبرآباد و زمین شماره ? باغ فردوس برای تشویق فوتبالیست های مدرسه جزو برنامه های همیشگی او محسوب می شد.

دبیرستان فرخی از نظر فوتبال در آن سال ها قوی بود و چند نفر از بچه ها در تیم های معروف هم بازی می كردند لذا چون حریف قدری در مقابل چند دبیرستان تهران نظیر دارالفنون، ابوریحان، معید، شرف و حكیم نظامی كه در سطح آموزشگاه ها در فوتبال حرف اول را می زدند عرض اندام می كرد.

كار در تابستان

پدر محمد، مرحوم حاج اكبر بخارایی قبل از اینكه به خیابان صاحب جمع برود و عهده دار مسوولیت «بنگاه بخارایی» شود در اواسط بازار امین السلطان خواربار فروشی داشت. پدر من هم مغازه اش به اتفاق عموهایم در ابتدای بازار امین السلطان قرار داشت كه چلوكبابی بود.

در سه ماه تعطیلی مدرسه ، محمد و من در مقابل مغازه پدرانمان بساط فروش زیر پیراهن مردانه و جوراب برپا می كردیم. این كار برایمان درآمد داشت هم سرمان گرم بود و هم یك تمرین عملی بود برای كاسب شدن؛ كه هرگز عملی نشد.

آغاز سیكل دوم

گواهینامه سیكل اول را در سال تحصیلی??- ?? ازدبیرستان دریافت كردیم و چون این مدرسه رشته اش طبیعی بود به اتفاق محمد و چند نفر از بچه های باغ فردوس در دبیرستان بدر واقع در خیابان ری روبه روی كوچه آبشار، بالاتر از بازارچه حمام نواب، رشته ریاضی را شروع كردیم.

فعالیت های سیاسی

در آن تاریخ یعنی سال ???? جبهه ملی دوم تازه شروع به كار كرده بود وباتوجه به نفوذی كه در محافل دانش آموزی و دانشجویی داشت محمد ومن كه سری پر شور برای فعالیت های سیاسی داشتیم به عضویت جبهه ملی دبیرستان بدر درمی آمدیم كه مسوول آن یكی از بچه های كلاس ششم بنام محمد قربانپور بود كه جلسه را در منزل پدریش واقع در یكی از فرعی های كوچه آبشار هر هفته روزهای دوشنبه عصر برگزار می كرد.

رابط و سخنگوی حوزه جبهه ملی دبیرستان بدر آقای مهندس هاشم صباغیان (وزیر كشور دولت موقت) بود كه آن زمان دانشجوی دانشكده فنی دانشگاه تهران و از فعالان سازمان دانشجویی جبهه ملی بود.

محمد، سری نترس داشت و شجاعانه در هر ماموریت حزبی كه از طریق رابط به حوزه اعلام می شد مشاركت می كرد؛ به عنوان مثال حضور در تظاهرات جلالیه و جنگ وگریز با نیروهای نظامی و انتظامی كه قصد بر هم زدن تظاهرات را داشتند و یا توزیع اعلامیه ها و چسباندن آن به دیوارهای محلات جنوب شهر، به مناسبت های مختلف.این عمل با چالاكی خاص او انجام می شد زیرا نیروهای انتظامی به محض مشاهده اعلامیه ضمن جلوگیری از پخش آن فرد توزیع كننده را نیز دستگیر می كردند.

در طول سال تحصیلی??- ?? چند بار اتفاق افتاد كه دبیرستان بدر به دلیل برنامه از پیش تعیین شده سازمان دانش آموزی جبهه ملی جهت شركت در تظاهرات به تعطیلی كشیده شد كه محمد به عنوان یكی از برنامه ریزان در آن نقش داشت.

عدم فعالیت سیاسی درمدرسه

تداوم این عمل آنچنان برای مدیریت دبیرستان، آقای الوند، مشكل ساز شده بود كه یك روز، محمد و من را به دفترش احضار كرد و ضمن نصیحت گفت:« من با مرحوم دكترحسین فاطمی در دوران دبیرستان همشاگردی بودم ایشان هرگز در محیط مدرسه فعالیت سیاسی نمی كرد او فقط درسش را می خواند و هر نوع فعالیت سیاسی را خارج از مدرسه انجام می داد.» لذا از ما خواست كه اگر تمایل به ادامه تحصیل دارید می بایست تعهد كتبی بدهید كه در محیط مدرسه از هرگونه فعالیت سیاسی كه منجر به بی نظمی می شود خودداری كنید كه محمد و من هر كدام چنین تعهدی را نوشته و امضا كردیم و مصداق مثل معروف «قایم باشك آسه برو آسه بیا كه گربه شاخت نزنه سر به سوراخت نزنه» شدیم. سرمان را پایین انداختیم و فعالیت های سیاسی را در ساعات خروج از مدرسه انجام می دادیم. ما در آن سال تحصیلی به دلیل اینكه به درس خواندن كمتر می رسیدیم و بیشتر در خدمت انجام امور محوله سیاسی بودیم، مردود شدیم.

رویداد سال تحصیلی??- ?? بعدها یكی از خاطره های جالب زندگی محمد و من شد. بین دانش آموزانی كه از دبیرستانی دیگر برای رشته ریاضی به مدرسه بدر آمده و در كلاس ما حضور پیدا كردند دانش آموزی قوی هیكل، ورزشكار و لوطی منش به نام حسین گیلك را شناختیم و سر و كله جوان قد بلند و خوش تیپ و ژیگول منش كه كراوات هم می زد (آن زمان در دبیرستان های جنوب شهر كراوات زدن چندان مد نبود) بنام عباس رضایی وثوق هم در مدرسه پیدا شد.

این دو نفر همان ? بازیگر معروف فیلم های فارسی بودند كه بعدها با اسم هنری «حسین گیل» و« منوچهر وثوق» وارد عرصه سینما شدند. چگونه هنرپیشه شدن این دو، خود حدیثی است مفصل كه فرصتی دیگر و گزارشی مستقل می طلبد.

ترك تحصیل

به علت عدم توفیق مجدد ما در سال تحصیلی?? -?? محمد و من تصمیم به ترك تحصیل گرفته و در یكی از روزهای اسفند ???? به فرهنگ ناحیه كه در خیابان ری ایستگاه آصف قرار داشت مراجعه و طبق رسیدی جداگانه كلیه سوابق و پرونده های تحصیلی ده ساله خود را تحویل گرفتیم.

او بلافاصله جذب بازار كار شد و در دفتر آهن آلات حاجی بابا واقع در خیابان بوذرجمهری، روبه روی بازار آهنگران مشغول شد و شب ها نیز در آموزشگاه خزائلی رشته ادبی را ادامه داد.

تغییر روش مبارزاتی محمدبخارایی

مرحوم حاجی بابا ( صاحب كار محمد) كه خود متدین و مبارز بود تاثیر بسزایی در تغییر روش مبارزاتی محمد ایجاد كرد. در نتیجه با حضور در جلسات مذهبی، نظیر مكتب توحید كه جلسات آن معمولا در حول و حوش بازارچه نایب السلطنه منعقد می شد، با شهید حاج صادق امانی آشنا شد. نفس خداوندی آن شهید، آنچنان درروحیه جست و جوگر و ظلم ستیز اوكه از قبل نیز جوان پاك و متدینی بود، تاثیر گذارد كه از محمد علاقه مند به دیدگاه های جبهه ملی، یك مسلمان انقلابی هماهنگ با مرجعیت ساخت.او كه افق حقیقت را پیش روی خود می دید مسیر خود را قاطعانه و آگاهانه انتخاب كرد و جان خویش را نیز به اتفاق دیگر یاران بر سر پیمانی گذارد كه آگاهانه پذیرفته بود و سرانجام در اردیبهشت سال ???? ، خود به همراه مرتضی نیك نژاد، رضا صفارهرندی و صادق امانی پیش پای خیل مستشاران آمریكایی كه بتازگی به ایران آمده بودند به شهادت رسید.

اخراج از نیروی هوایی

و اما اینجانب پس از ترك تحصیل به استخدام نیروی هوایی درآمده و ملبس به اونیفورم نظامی شدم ولیكن همچنان ارتباط خود را با محمد حفظ كرده و به طور زیرزمینی به فعالیت سیاسی خود ادامه می دادم تا اینكه پس از سه سال و نیم خدمت، در آبان ???? پس از چند بار بازجویی توسط سرهنگ برنجیان (سپهبد بعدی كه اعدام شد) رئیس ضد اطلاعات، از نیروی هوایی، اخراج شدم. شایان ذكر است، شهید رضا صفارهرندی (عموی آقای حسین صفار هرندی سردبیر كیهان) و شهید مرتضی نیك نژاد، هر دو از جوانان متولد و بزرگ شده بازارچه سوسكی ازخاندانی نجیب و اصیل ومورد احترام اهالی محل بودند.

همچنین شهید صادق امانی نیز از كسبه خیابان صاحب جمع (شرق بازارچه سوسكی ) بودندكه مورداعتماد قاطبه اهالی و كسبه قرارداشتند.

منبع: روزنامه همشهری