تبیان، دستیار زندگی
قائم مقام فرمانده لشكر 27 محمدرسول الله(ص) تولد و كودكی فعالیتهای سیاسی – مذهبی حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب شهید دستواره و دفاع مقدس ویژگیهای اخلاقی نحوه شهادت گوشه ای از وصیتنامه تولد و كودكی به سال 1338 ه.ش در خان...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سردار سرتیپ پاسدار شهید سید محمدرضا دستواره

قائم مقام فرمانده لشكر 27 محمدرسول الله(ص)

تولد و كودكی

فعالیتهای سیاسی – مذهبی

حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب

شهید دستواره و دفاع مقدس

ویژگیهای اخلاقی

نحوه شهادت

گوشه ای از وصیتنامه

تولد و كودكی

به سال 1338 ه.ش در خانواده ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه ای بنام باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه ای قوی برخوردار بود.

گرایش دینی و علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می یافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می كرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده اش می شناختند.

فعالیتهای سیاسی – مذهبی

با اوج گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد.

سال 1357 زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس می خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت می كرد، بلكه دوستان همكلاسی و برادران كوچكترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می نمود.

زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: «ما خدا را داریم.»

به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنه های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز 14 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان گردید، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت.

پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دست آوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام ماموریتهای مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل نمود. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی ماموریتی عازم كردستان شد.

حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب

او همراه فرماندهان عزیزی چون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. بعد از آزادسازی شهر مریوان در معیت برادر متوسلیان و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آنجا كه این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشكلات متعددی مواجه بود و سازمانها و موسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور برادر متوسلیان، برادر پاسدار در مراكز و ادارات مختلف از جمله شهرداری،‌رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز ماموریت یافت تا كالاهای ضروری مردم را تهیه كرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت.

شهید دستواره و دفاع مقدس

هنگامی كه سردار متوسلیان ماموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشكیل دهد، او همراه سایر برادران به سمت جبهه های جنوب عزیمت كرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو مامور تشكیل واحد پرسنلی تیپ گردید.

ایشان با میل باطنی كه به گردانها رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول كند، اما از فرماندهان تقاضا كرد كه مجاز به شركت در عملیات باشد. بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در كنار فرماندهان گردان وارد عمل می شد.

شهید دستواره به همراه سرداران لشكر محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شركت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب گردید و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود.

در عملیات خیبر بعد از شهادت فرمانده دلاور لشكر محمدرسول الله(ص) - «شهید حاج همت» و واگذاری فرماندهی به «شهید كریمی» - سید به عنوان قائم مقام لشكر 27 حضرت رسول(ص) منصوب گردید. پس از شهادت برادر كریمی در عملیات بدر، به عنوان سرپرست لشكر در خدمت رزمندگان اسلام علیه كفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشكر، ایشان همچنان به عنوان قائم مقام لشكر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام می كرد.

مناطق اشغالی كردستان و صحنه های مختلف جبهه های جنوب كشور بویژه عملیات والفجر8 و جاده ام القصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید عزیز است.

ویژگیهای اخلاقی

از خصوصیات بارز شهید، خوشرویی، جذابیت، صفای باطن، اخلاص و توكل به خدا بود. به گفته همرزمانش، جایی كه او بود غم و اندوه بیرون می رفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش به سزایی داشت. از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصمیم گیری سریع، یكی از ویژگیهایی بود كه در مشكلات، سید را یاری می كرد. با آنكه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود.

او در اكثر نبردها بجز مواقعی كه مجروح شده بود، حضور داشت و در شبهای عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در كنار رزمندگان از نزدیك به هدایت عملیات می پرداخت.

آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11 بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست و با شجاعت كم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمانهای متعالی حضرت امام خمینی(ره) و حفظ كیان جمهوری اسلامی ادامه داد.

نحوه شهادت

در عملیات كربلای 1 – كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد – جهت شركت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، در جواب می گوید به آنها گفته ام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.

بیش از 10 روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای 1، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از كالبدش رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس نمود.

گوشه ای از وصیتنامه

من نتوانستم آنطوری كه می خواستم به اسلام خدمت كنم، شما از امام پیروی كنید و به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدمت نمایید.