تبیان، دستیار زندگی
امروز 28 مردادماه یادآور پاک سازی پاوه از ضدانقلابیان توسط سپاه و ارتش و پیش مرگان مسلمان کرد در سال 58 است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستاورد پاوه برای امروز

امروز 28 مردادماه یادآور پاک سازی پاوه از ضدانقلابیان توسط سپاه و ارتش و پیش مرگان مسلمان کرد در سال 58 است.

صادق جعفری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید داورزنی

37 سال پیش در 27 مرداد با صدور فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مقاومت نیروهای انقلابی مضاعف شد و مردم کرمانشاه نیز پس ازاین پیام با ابزارآلات بعضاً غیرجنگی حتی بیل و کلنگ به سوی پاوه حرکت کردند، هجوم مردم و نیروهایی که به سمت پاوه می آمدند باعث عقب نشینی ضدانقلاب و شکست حصر پاوه شد.
 این رخداد در سال های ابتدایی انقلاب دستاوردهایی دارد که زبان شهید «عباس داورزنی» برای ما به یادگار مانده است.

آن روز پاوه

آن روز از رادیو صدای محکم امام خمینی (ره) پخش شد که می فرمود:
« 6به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم اگر با توپ ها، تانک ها، قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود من همه را مسئول می دانم.»
 
این گونه بود صبح فردای آن روز یعنی 28 مرداد 58 نیروهای مسلح ارتش وارد پاوه شدند و نقاط حساس نیز به دست نیروهای سپاه پاسداران افتاد.
 مهاجمین هم با مناطق حساس شهر را تخلیه کردند و به ارتفاعات اطراف گریختند و عملیات پاک سازی با تعقیب آنان ادامه پیدا کرد و پس از جان فشانی های سردار چمران و سرلشکر فلاحی در طی نبردی سهمگین، این شهر از لوث وجود ضدانقلاب پاک شد.

پاوه

شهر پاوه مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پایگاه گروه های ضدانقلاب تبدیل و ناامن شد. تلاش شجاعانه شهید دکتر مصطفی چمران و اندک هم رزمان او برای پاک سازی پاوه در مرداد 58، در تاریخ حماسه های انقلاب اسلامی به یادگار خواهد ماند. این شهر در طول جنگ نیز یکی از عقبه های نیروهای خودی بود و بارها هدف حمله گروهک های ضدانقلاب و هواپیماهای ارتش عراق قرار گرفت. در محاصره شهر پاوه به وسیله نیروهای ضدانقلاب در سال 58، تعدادی از پاسداران بومی و غیربومی در بیمارستان پاوه بستری شدند که نیروهای ضدانقلاب، پاسداران مجروح را از بیمارستان خارج و در محوطه بیمارستان تیرباران کردند. شهدای بومی در قبرستان های محلی دفن شدند و 9 پاسدار غیربومی در این گلزار به خاک سپرده شدند.


پاوه به روایت شهید داورزنی


شهید عباس داورزنی که ازجمله جوانانی بود که با تفکر اسلامی حامی امام خمینی بودند.
وی پس از انقلاب به عضویت گروه دستمال سرخ ها درمی آید و در عملیات پاک سازی شهر پاوه شرکت می کند. او یکی از اعضای اصلی گروه «دستمال سرخ ها» به فرماندهی شهید «اصغر وصالی» بود تا اینکه در تاریخ 24/10/59، هنگام بازگشت از عملیات شناسایی بازی دراز، در منطقه جنگی گیلانغرب به درجه رفیع شهادت نائل شد.

شهید داورزنی


شهید داورزنی پس از پاک سازی شهر به خبرنگار صداوسیما این چنین گفت:

خود از اول درگیری به اتفاق دستمال سرخ ها درصحنه جنگ پاوه بوده ام.
 به ما گزارش شد که یک عده مسلح به شهر پاوه ریختند و خرمن های مردم را آتش می زنند.
ما حدوداً 40، 45 نفر بودیم که به پاوه اعزام شدیم. برخورد مردم پاوه در روزهای اول با ما خیلی خوب بود. واقعاً برادرانه بود. حتی وقتی ما آمدیم، وارد شهر شدیم، تظاهراتی راه انداختند و از ما حمایت کردند. ما در آنجا سخنرانی برپا کردیم. برادر وصالی برای اهل شهر سخنرانی کرد.
این ها واقعاً در روزهای اول از ما حمایت کردند. ما هم در شهر شروع کردیم به پاسداری و حفاظت از شهر. وقتی ما وارد شهر شدیم، غیر از افراد بومی پاسدار، اشخاصی هم بودند که در شهر مسلح می گشتند.
خیلی مودبانه به این افراد گفتیم شما سلاح هایتان را در خانه بگذارید، ما از پاوه حفاظت می کنیم. ما خودمان پاسداری شهر را به عهده می گیریم. ما تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونمان با این افراد ضدانقلاب مبارزه می کنیم و نمی گذاریم آسیبی به شما برسد. واقعاً بچه ها چنین رسالتی را اجرا کردند. بچه ها جانبازی کردند و نگذاشتند پاوه از دست برود. چون اگر پاوه را از دست می دادیم، به گفته مردم پاوه، کل کرمانشاه و در اصل کل منطقه کردستان را از دست می دادیم.

ازنظر مردم، پاوه منطقه خیلی مهمی بود. می توانستند از مرز عراق هرقدر اسلحه که می خواهند وارد کنند.

مسئله این بود که بعد از چهار پنج روز جنگ به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و فشنگ برنو فرستادند. این را مسئولین تا حال هیچ پیگیری نکردند. نیامدند از برادران پاسدار که در آن جریان بودند، بپرسند، علتش چه بوده؟ کی باعث این جریان بوده که برای ما به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و برنو بفرستند؟

عملکرد مسئولین در پاوه


شهید در ادامه می گوید: من بعد از جریان پاوه می خواهم عملکرد مسئولین دولتی و مملکتی را در آنجا برای مردم و خانواده شهدا توضیح دهم که روشن شود.
مسئله این بود که بعد از چهار پنج روز جنگ به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و فشنگ برنو فرستادند.
این را مسئولین تا حال هیچ پیگیری نکردند. نیامدند از برادران پاسدار که در آن جریان بودند، بپرسند، علتش چه بوده؟ کی باعث این جریان بوده که برای ما به جای فشنگ ژ-س، فشنگ ام یک و برنو بفرستند؟
برادر، یک وقت هست که برای ما مهمات نمی فرستند، می گوییم نفرستادند. یک وقت هست که می فرستند، عوضی می فرستند. فکر کنید که در آن لحظه جنگ چقدر روی روحیه بچه ها تأثیر می گذارد. با این حال بچه ها سنگر را خالی نکردند. باز هم باهمان فشنگ کم شروع کردند به مبارزه. شب قبل یعنی قبل از جریان اصلی، روز بیست و چهارم، شب پنج شنبه بود، به ما بیسیم زدند که مهمات آمد. ما به بالا نگاه کردیم دیدیم چند تا بالگرد آمده که مهمات بدهد. به ما بیسیم زدند، تیراندازی کنید این ها بتوانند بنشینند. این ها یک دور زدند و ننشستند. ببینید این کار چقدر در روحیه بچه ها تأثیر می گذارد.
برادران پاسدار ما در آنجا شهید شدن، نیامدن این برادران را در اینجا جمع کنند، بگویند علت بروز جنگ چه بوده؟ چطور شد که جنگ شروع شد؟ کی جنگ را شروع کرد؟ این مسئولینی که اینجا بوده اند بیایند باهم صحبت کنند. برای ما روشن بود علت جنگ چیست. برای مردم روشن کنند، برای خانواده شهدا روشن کنند. علت جنگ چه بوده. انتظار من از مسئولین سپاه این است که همان طور که فکر می کنم تا حالا اجرا کرده اند، بیشتر با خانواده شهدا در ارتباط باشند. بیشتر به خانواده شهدا برسند. طوری نباشد که اگر برادر پاسداری به منطقه می رود و به درجه شهادت می رسد خانواده اش فراموش شود.
کلاً انتظار من از برادران سپاه این است که با خانواده شهدا در تماس باشند.

الآن هم می توانیم این برنامه را بین خودمان اجرا کنیم. هر وقت اختلافی بزرگ شد، هر وقت دشمن خواست اختلافات را بزرگ کند، برویم سر خاک شهدا. آن چهره های پاک، آن چهره های نورانی را نگاه کنیم. یک نمایشگاه از ژس آن ها بگذاریم. به این ژس ها نگاه کنیم. به آن خون های لخته شده، به آن مغزهای متلاشی شده در اول ماه محرم. بعد بیاییم، بنشینیم و فکر کنیم، آیا صحیح است یک اختلاف کوچک را آن قدر بزرگ کنیم که حتی نتوانیم به مسائل بیرون فکر کنیم؟


اندرز برای امروز

ما یک روایت داریم که در رابطه با همین اختلافات در سطح جامعه است. ما مسلمان ها می گوییم: «هر وقت حُب ریاست شما را مغرور کرد، برویم قبرستان. از آن کسانی که کشته شده اند، دیدن کنیم و قدرت خدا را ببینیم.»
 الآن هم می توانیم این برنامه را بین خودمان اجرا کنیم. هر وقت اختلافی بزرگ شد، هر وقت دشمن خواست اختلافات را بزرگ کند، برویم سر خاک شهدا. آن چهره های پاک، آن چهره های نورانی را نگاه کنیم. یک نمایشگاه از ژس آن ها بگذاریم. به این ژس ها نگاه کنیم. به آن خون های لخته شده، به آن مغزهای متلاشی شده در اول ماه محرم. بعد بیاییم، بنشینیم و فکر کنیم، آیا صحیح است یک اختلاف کوچک را آن قدر بزرگ کنیم که حتی نتوانیم به مسائل بیرون فکر کنیم؟

شهید داورزنی

در خاتمه اگر وقت هست، پیامی برای خواهران و برادران پاسدار دارم. شمایی که قدرت خدا را که یگانه راه تکامل است، پیش گرفته اید، شما برادران و خواهران پاسداری که پیشگامان و پیشتازان زمینه ساز حکومت مهدی (عج) هستید، بیایید باهم بیشتر از این کارکنید. مردم از ما توقع دارند. از توطئه های داخلی و خارجی نهراسید، همان طور که تا حالا نهراسیدید. دست خدا جایگزین تمام کمبودها و تمام نداشتن های ماست.
بیایید اگر شخصی در بین ما هست که اخلاق غیر اسلامی و رفتار غیر اسلامی دارد از بین خودمان تصفیه کنیم. همین امروز بیرونشان کنیم. اگر این کار را نکنیم باعث می شود که مردم به ما بدبین شوند. ما اگر روزی پایگاه مردمی مان را از دست بدهیم نمی توانیم برای آن ها کارکنیم. ما ادعا می کنیم که داریم برای مردم کار می کنیم. اگر این ها باعث شوند مردم به ما بدبین شوند نمی توانیم برای آن ها کارکنیم.