تنها گزینه راهبردی و صحیح
در این یادداشت خواستیم هر چند محدود و کوتاه به دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره کنیم.
الف- عدم پذیرش معاهده 1975 و ادامه حضور ارتش عراق در بخشی از سرزمینهای ایران
اگر چه پایان یافتن عملیات الیبیتالمقدس ایران توانسته بود تجاوز ارتش بعث عراق را دفع کند و سرزمینهای خود را آزاد سازد و نیروهای دشمن را تا مرز عقب براند ولی هنوز بخشهایی از کشور از جمله مناطق مرزی غرب مانند ارتفاعات مسلط بر شهرهای سومار، قصرشیرین گیلانغرب و مهران، ارتفاعات میمک و نفتشهر و بخشی از مرز شلمچه تا اروندرود به وسعت حدود 1000 کیلومتر مربع، همچنان در دست ارتش عراق مانده بود.
ب- برتری نظامی ایران نسبت به ارتش عراق
پیروزیهای مستمر نظامی ایران در جبهههای جنگ و انجام چهار عملیات پیدرپی و موفق موجب شد تا انقلاب اسلامی ایران احساس کند که توانایی نظامی لازم را برای غلبه نهایی بر ارتش عراق و شکست صدام دارد؛ بنابراین میتواند با ادامه عملیات نظامی به اهداف بلندتری در جنگ دست یابد. یعنی ایران احساس میکرد جنگ به جایی رسیده است که میتواند از موضع بالا و برتر حرف بزند؛ بنابراین باید شور جهاد را حفظ کند.
ج- عدم ارائه پیشنهاد صلح عادلانه از سوی رژیم عراق یا جوامع بینالملل
اگر چه تلاشهایی برای انجام صلح از سوی برخی سازمانهای بینالمللی و بعضی از دولتها صورت گرفت ولی هیچ یک از این اقدامات نتوانست ایران را قانع کند که بدون نگرانی از آغاز دوباره جنگ، نها با آتشبس میتواند به صلحی پایدار دست یابد. این امر، موجب نگرانی ایران از نرسیدن به صلح با پذیرش آتشبس و ایجاد شرایط (نه جنگ و نه صلح) برای مدتی نامعلوم میشد. مذاکره میتوانست سالها به طول انجامد. زیرا طولانی شدن مذاکره به نفع عراق و به ضرر ایران بود.
د- عدم اعتماد به تعهدات صدام و حزب بعث عراق
با فرض توقف جنگ چنانچه ایران در مذاکرات با عراق به نتیجه نمیرسید، ا توجه به روحیات صدام و وجود یک ارتش سازمان یافته در عراق ممکن بود دوباره ارتش رژیم بعث حملات خود را آغاز کند و این بار فضای بیشتری از کشور را به اشغال خود درآورد. باید توجه داشت عمده نیروهای ایرانی بسیجی بودند و طبیعتاً با توقف جنگ به سرکار و زندگی خود باز میگشتند و ایران قادر نبود تا حجم گستردهای از نیروهای ثابت را در جبهههای جنگ در برابر ارتش عراق برای مدت طولانی نگه دارد. از سوی دیگر صدام به نقض قول شهرت داشت و نمیشد روی او حساب باز کرد. بنابراین کسی نمیتوانست تضمین بدهد که صدام پس از آتشبس، دوباره جنگ را آغاز نکند.
در آن زمان در بین مردم به خصوص خانوادههای آسیبدیدگان از جنگ این احساس به وجود آمده بود، که نه تنها باید قوای متجاوز را از خاک ایران بیرون کرد بلکه باید دولتی را که به خود اجازه جنگ داده است را مجازات کرد
ه- شرایط نامساعد دفاعی در مرزهای جنوبی کشور
مرز کشور در جنوب استان خوزستان در یک منطقه دشت وسیع قرار داشت که از نظر نظامی عبور از آنها برای واحدهای زرهی ارتش عراق به سادگی میسر بود. از آنجا که عمده قدرت نظامی ایران متکی به نیروی پیاده بود، نیاز به رسیدن به یک مانع طبیعی مثل اروند رود جهت پدافند مطمئن ضروری به نظر میرسید. ایران در تلاش بود تا به یک عارضه قابل دفاع در جغرافیای منطقه جنگی دسترسی پیدا کند، به گونهای که از تهاجم دوباره ارتش بعث عراق ایمن گردد.
و- انتظار مردم برای سرکوبی کامل دشمن
در آن زمان در بین مردم به خصوص خانوادههای آسیبدیدگان از جنگ این احساس به وجود آمده بود، که نه تنها باید قوای متجاوز را از خاک ایران بیرون کرد بلکه باید دولتی را که به خود اجازه جنگ داده است را مجازات کرد و شرایطی را فراهم کرد که حکومت عراق هیچگاه به فکر حمله به ایران نیفتد. اظهارات بسیاری از مردم به چنین درخواستی اهرم تأکید بود و نگاه امام به نظرات مردم را در سخنرانی ایشان به مناسبت روز پاسدار در 6/3/1361 میتوان فهمید، آنجا که میفرمایند: «در ایران اسلامی مردم تصمیمگیرندگان نهایی تمامی مسائل هستند.» این چند گزینهای بود که دلایل ما برای ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و عدم قبول آتشبس یا ایجاد صلحی حتی نیمه پایدار را میسر نمیساخت و سیاست تنبیه و تعقیب متجاوز در دستور کار قرار گرفت.
بخش فرهنگ پایدار ی تبیان
منبع: روزنامه جوان