تبیان، دستیار زندگی
از آن هنگام که سر شیشه عطر سیب را شکستند و آن عطردان بی‌سر شد، عطری عالم را فراگرفته که نه کربلا و نه جغرافیای تشیع را، بل هر آن‌چه که نسب و نامی از انسان و خدا بر آن نهاده‌اند را، به بوی خود درآورده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوكوهه‌ی بین كربلا و ظهور


از آن هنگام که سر شیشه عطر سیب را شکستند و آن عطردان بی‌سر شد، عطری عالم را فراگرفته که نه کربلا و نه جغرافیای تشیع را، بل هر آن‌چه که نسب و نامی از انسان و خدا بر آن نهاده‌اند را، به بوی خود درآورده است


دوكوهه‌ی بین كربلا و ظهور

از آن هنگام که سر شیشه عطر سیب را شکستند و آن عطردان بی‌سر شد، عطری عالم را فراگرفته که نه کربلا و نه جغرافیای تشیع را، بل هر آن‌چه که نسب و نامی از انسان و خدا بر آن نهاده‌اند را، به بوی خود درآورده است.

سحرگاهان حیات بشری، نه از روز عاشورا، بل از روز ازل که خدای بی‌مکان و بی‌زمان به قلم صنع، دنیا را به صبغه‌ی حسینی خلق نموده، معطر از شمیم سیبی است که کشتی نجات و رستگاری نه شیعیان و دوستداران، بلکه نجات‌بخش آدم(ع) است و نوح(ع).

دمی که مسیحا را شفا داد و یونس(ع) را از دل شب‌زده به روشنای سلامت رساند و موسی(ع) را از دل دریای نیل، به آن سوی آب‌ها روانه ساخت. اسماعیل(ع) را از مرگ نجات داد و ابراهیم(ع) را در گلستانی که از میانه آتش رویید گرامی داشت.

قلم صنع تا «حسین(ع)» را نوشت، دنیا ظرفیت فیض وجود پیدا کرد و از این دایره، هیچ نبی مرسل و هیچ ولی خدایی نماند مگر این‌که خدای بزرگ دلش را به محبت حسین(ع) جلا داد و دیده‌ی بصیرتش را به اشک بر این کشته‌ی پاکباخته باز ننمود. و خدا حسین(ع) را آفرید تا آزادگی معنای خود را بیابد و کرامت‌های انسانی و ایمانی تجلی تام و تمام یابد و ظرفیت‌های نهفته‌ای که جن و ملک باید برای آن به سجده بیفتند، تجلی یابد. عاشورا اتفاق افتاد که مردم ببینند و بدانند و رازهای از رسالت‌مانده و بارهای به جای مانده از قافله‌ی معرفت و مکارم افشا شود تا هنگام ظهور خورشید ولایت بر پهنه‌ی گیتی، حرف ناگفته‌ای باقی نماند.

عاشورا پدیدار شد تا فهم حقیقت ارزش واقعی خود را نشان دهد و در این میان عبرت‌هایی بگذرد که در سریان و جریان خون، تاریخ از عشاقی که منتظر امام زمان(ع) خود بودند و امام زمان(ع) خود را کشتند، رونمایی نماید و برای هیچ نسلی که آمادگی تولا به مولای حقیقت را ندارد، گلایه‌ای باقی نماند.

امتداد حماسه، امتداد خون، امتداد شهادت در این سپهر مفهومی امری عینی و بی‌تردید است و شهادت هرکس حقیقتی که در کربلای خونین رقم خورده است و طلوع حقیقت‌بین دوکوهه‌ی کربلا و ظهور متجلی است

حسین(ع) کشته شد تا جملگی، ارزش صلاح و اصلاح را بدانند و بفهمند حراست از پیمان الست را چه بهای گزافی است. حسین(ع) کشته شد تا غیبت برای اجتماعی که فقط به حبِّ خویش می‌بالید، اما در عمل در پی دنیاطلبی خود بود، معنا شود. در زمانه‌ای که عاقبتش به دست صالحان است، حسین(ع) فدایی راهی بود که باید در آن ولی خلفش در پرده‌ی غیبت سالم می‌ماند.

حسین(ع) و کربلا، مانند ظهور حجت(عج) و واقعه‌ی قیامت، سه‌گانه‌ای بودند که در زمان الست اتفاق افتادند و دنیا را در فراز و اوج و فرودی عظیم معنا بخشیدند و هر شهیدی از همان روز نخست در خیمه‌ی سیدالشهدا(ع) جای گرفت و هر لعینی، در جماعت تردید کوفی.

دوكوهه‌ی بین كربلا و ظهور

این بود که سرنوشت حر و زهیر، سرنوشت وهب و حبیب و سرنوشت قاسم(ع) و اکبر(ع)، نه در یک قالب و یک حلول، بلکه در بلوغ کربلا در همه جای جغرافیای آزادگی از زمان آدم(ع) تا قیام قیامت از همان قطعه‌ی بی‌زمان شهید جاری شد.

امتداد حماسه، امتداد خون، امتداد شهادت در این سپهر مفهومی امری عینی و بی‌تردید است و شهادت هرکس حقیقتی که در کربلای خونین رقم خورده است و طلوع حقیقت‌بین دوکوهه‌ی کربلا و ظهور متجلی است.

ظهور دریایی است که از تلاقی نهر خون‌های کربلا و خون‌های به‌ناحق ریخته شده‌ی شهدا پدید می‌آید تا آن‌چه در «فقتل من قتل و سبی من سبی و اقصی من اقصی» فرموده‌اند، به ندبه‌ای سرخ تحقق یابد.

ظهور و شهادت، گوهرهای مخزن‌الاسرار عاشوراست. عاشورایی که هم‌چون بسیاری از مفاهیم باید از نو آن را بازخوانی كرد. هنر شهدای ما فهم چنین رمزی بود و آن‌که شهادت در انتظار نور، همان ظهور است و جهاد برای قرب یار، همان وصال.

گوشه‌گوشه‌ی دارالمعرفه جبهه‌های نبرد، از چنین حضوری کعبه‌ای شد برای تکیه کردن و ظهور حقیقت و اینک عاشورا و قطره‌قطره‌ی خون شهیدان جبهه‌های نبرد و عشق، پاسخی است به بی‌وفایی آن‌هایی که برای ظهور، فهم و عشق را با هم رو نکردند.

بال گشودن در سپهر بلند عاشورا و غرق شدن در اقیانوس شهید اندیشی، بدون فهم این عوامل و بصیرت‌افزایی در عرصه‌ی فهمی مقدس و منزه از آن‌چه در کربلای مکرر تاریخ اتفاق افتاده و درحال وقوع است، خیال باطلی است که بسیاری را اسیر خویش ساخته است، اما معرفت آن‌چه در کربلا گذشت و آن‌چه در ظهور می‌گذرد، در دل مسئولیت‌شناسی و اعتقاد عملی به جهاد فی سبیل‌الله است. مسئله‌ای که باید بیش‌تر درباره‌ی آن آگاه و هوشیار شد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : ماهنامه امتداد