تبیان، دستیار زندگی
شعر در سرزمین¬های اشغالی با تمایزات آشکاری در اصول عقاید نیز دست و پنجه نرم میکند. شاکله این شعر با مهاجرت نسل مهمی از نویسندگان و مردان ادب دستخوش شکستگی شده است. پس مردان باقی مانده فرهنگ دست به تشکیل جامعه ادبا زدند که عمدتا از قشر روستایی برخاسته بودن
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر مقاومت در اراضی اشغالی


شعر در سرزمین‌های اشغالی با تمایزات آشکاری در اصول عقاید نیز دست و پنجه نرم میکند. شاکله این شعر با مهاجرت نسل مهمی از نویسندگان و مردان ادب دستخوش شکستگی شده است. پس مردان باقی مانده فرهنگ دست به تشکیل جامعه ادبا زدند که عمدتا از قشر روستایی برخاسته بودند. آنها صراحتا اعتراض خود را به خفقان فرهنگ در فلسطین به گوش جهانیان رساندند.

شعر مقاومت در اراضی اشغالی

شکست فلسطینیان در مقابل رژیم صهیونیستی در سال 1948، موجب تحولی چشمگیر و فاجعه‌باری در تعداد و ساختار اجتماعی جمعیت عرب در اراضی اشغالی شد. تقریبا سه چهارم 200 هزار عربی که به زندی در سرزمینی مادری خود ادامه دادند، رعیت بودند. غالب شهرها چه در زمان چنگ 1948 و چخه پس از ان خالی از سکنه شدند. این امر موجب زوال شرایط اجتماعی جامعه عرب بسته به این حقیقت که این شهرها مراکز ریزش فرهنگی و سیاسی بود، شد.

شرایز برای رژیم صهیونیستی مهیا شده بود. هدف اصلی انها حذف کامل هویت فلسطینی و کاشت بذر هویت اسراییلی و در نتیجه حاکم کردن زندگی سیاسی و ادبی خود بر سرزمین فلسطین بود. فلذا ادبیات فلسطین در اعتراض به این جرکت، تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین ادبیاتهای عرب شد. حقیقتا ادبا و شعرای سوری، لبنانی، و مصری هم هیچ کم نگذاشته و پیشگامان این راه بودند. هنرمندان و نویسندگان و شاعران فلسطینی هم وارد عرصه شده و عملا توان و درخش خود را به جهان عرب شناساندند.

پس از 1948، فلسطین تبدیل به پیشگام عرصه ادبیاتی شد که به "ادبیات تبعید" معروف گردید. شعر بعنوان عامل اصلی بروز چنین پدیده‌ای، در فرایند تکاملی خود از کیفیت و تکنیک برخورداری کاملی داشت.

دوره کوتاه سکوت پس از 1948، ناگهان با بیداری عظیمی به پایان رسید. شعر ملی با حرارت و شور ملی روبرو شد. این شعر با رویکردهای برون مرزی و عربی ادبی آمیخته گردید، قوانین سنتی شعری را در هم شکست، طغیانهای عاطفی منسوخ شده را پس زد، و در قالب حزنی ژرف و بی‌همتا، متناسب با حقیقت شرایط، ظهور یافت.

از سوی دیگر، شعر در سرزمین‌های اشغالی با تمایزات آشکاری در اصول عقاید نیز دست و پنجه نرم میکرد. شاکله این شعر با مهاجرت نسل مهمی از نویسندگان و مردان ادب دستخوش شکستگی شده بود. پس مردان باقی مانده فرهنگ دست به تشکیل جامعه ادبا زدند که عمدتا از قشر روستایی برخاسته بودند. آنها صراحتا اعتراض خود را به خفقان فرهنگ در فلسطین به گوش جهانیان رساندند.

موارد ذیل الذکر شاید بتوانند نمایی از شرایط واقعی آن روزها در ادبیات اراضی اشغالی را بیانگر باشند:

1.     نسل باقی مانده از عرصه فرهنگ، فراتر از پایبندی به ادبیات سنتی خود، به استانداردهای علمی و بروز ادبی پایبند بودند، فلذا نسل جدیدی از هنرمندان شکل گرفت.

2.     شهرهای اشغال شده که اکنون کانون سکنی ایادی رژیم صهیونیستی شده بود، همان شهرهایی بودند که می‌توانستند کانون پرورش این نسل جدید از هنرمندان باشند.

3.     جمعیت عرب فلسطین کاملا منزوی شده و هیچ ارتباطی با کشورهای جهان عرب نداشت.

4.     رژیم نوظهور تازه غالب، سرمست از پیروزی، قوانین نظامی شدید را بر محیط حاکم کرده بود و تمامی محصولات ادبی جمعیت عرب فلسطین را سانسور میکرد.

5.     انتشار و توزیع محصولات ادبی فقط تحت شرایط سخت امنیتی و بصورت فیلتر شده صورت میگرفت.

6.     فرصت یادگیری زبان خارجه برای فلسطینیان وجود نداشت. تعداد بسیار کمی اجازه ورود به مقطع دبیرستان را داشتند و کسی هم مجاز به ادامه تحصیل در مقطع دانشگاه نبود.

پس باید بخاطر داشت که خواندان این ادبیات بسیار ارزش دارد. ادبیاتی که طلایه‌داران آن، در نیمه‌ شبهای شکنجه و خفقان آن را بارور کرده و پرورش دادند و به جهانیان شناساندند. و امروزه شاهد ادبیاتی تپینده و توفنده به نام "ادبیات مقاومت" هستیم.

دوره کوتاه سکوت پس از 1948، ناگهان با بیداری عظیمی به پایان رسید. شعر ملی با حرارت و شور ملی روبرو شد. این شعر با رویکردهای برون مرزی و عربی ادبی آمیخته گردید، قوانین سنتی شعری را در هم شکست، طغیانهای عاطفی منسوخ شده را پس زد، و در قالب حزنی ژرف و بی‌همتا، متناسب با حقیقت شرایط، ظهور یافت.

در این وانفسای خفقان و وحشت، به راحتی میشد پی برد که اولین شعر منادی آوای مقاومت کدام شعر بود. باری، مردم وامدار حفظ شعر بودند. چاپ و نشر اکیدا ممنوع بود و شعرها دهان به دهان، کوچه به کوچه و کوی به کوی میگشت. و درست به همین علت بود که این شعر بصورت سنتی سروده شده بود تا بدینوسیله براحتی در اذهان مانده و به وضوح روح مطلبش بیان گردد. شعرهای عاشقانه پیشگام آن روزهای خاکستری بودند. زبان، زبان مادری. روش، روش سنتی. غنای ادبی دستخوش رنگ جان‌نواز فرهنگ بومی. و در آخر، اینگونه بود که شالوده ظهور "مقاومت" شکل گرفت.

شعر مردمی نقش بسیار بارزی در تاریخ قرن بیستم فلسطین و جهان عرب ایفا کرد. آنروزها تقریبا ورد زبان هر مبارزی پیش از اعدامهای 1936 توسط قیمومیت بریتانیا این شعر بود:

آه ای شب! کمی بیشتر یاری‌ام کن

که این اسیر

آواز خویش را به پایان رساند؛

او با سپیده صبح که در رسد

بال خویش میگشاید؛

و مرد بر دار، در میانه باد به رقص جادودانگی می‌آید

آه ای شب!

به نجوای گامت گوش بسپار

بگذار قلبم را بسویت روانه کنم،

شاید فراموشم کرده‌ای که هستم وچه رنجهایی دارم

دریغا! که زمانه مجال نداد

مهربانم باش!

ای شب ...

گمان مکن که از هراس میگریم،

اشکهایم بخاطر وطنم،

بخاطر جوجه‌های سرآورده ز آشیانه

سرازیر گشته است ...

نوباوگان گرسنه به آشیانه

در حسرت پدر

پس از من که میدهد به آنها غذا ؟

برادرانم

پیش از من به دار آویخته شدند

و همسرم  پس از من چه خواهد کرد؟

تنها و گریان؟

آنگاه که کشورم در فقدان دستها اشک میریخت

النگویش را نثار همه دستهای سرزمینم کردم

ترجمه: محمدرضا صامتی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع:

سایت Falestiny