تبیان، دستیار زندگی
نامه ای که از سوی خانواده یکی از رزمندگان گلستانی در دوران دفاع مقدس برای او نوشته شده بود، بعد از ۳۵ سال به دست این رزمنده رسید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای با 35 سال تأخیر

نامه ای که از سوی خانواده یکی از رزمندگان گلستانی در دوران دفاع مقدس برای او نوشته شده بود، بعد از 35 سال به دست این رزمنده رسید.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
نامه

غلامرضا خارکوهی که یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است، می گوید: در سال 61 من به اتفاق جمعی از داوطلبان گرگانی به عنوان نیروی فرهنگی عازم جبهه های جنگ در خوزستان شدم؛ اما چون در اعزامم عجله داشتم بدون خداحافظی از والدینم به جبهه رفتم و چهار ماه در مناطق جنگی جنوب فعالیت کردم و حتی در بهمن ماه سال 61 هم در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کردم.
در این میان چون والدینم دلواپس من بودند نامه ای برایم به آدرس اهواز- قرارگاه شهید ناجیان ارسال کردند اما این نامه زمانی به آنجا رسید که من به منزل برگشته بودم. تا اینکه 35 سال بعد، اخیراً امور ایثارگران جهاد نامه خانواده ام را به من تحویل داد که بسیار شگفت زده و خوشحال شدم که چطور این نامه بعدازاین همه سال اکنون به دستم رسید.

تابه حال نشنیده ام که نامه یک جنگجو و رزمنده با این مدت طولانی به دستش برسد. این نامه از سال 61 تا سال 72 در آرشیو قرارگاه کربلا بوده، سپس به آرشیو ستاد مرکزی پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی سابق در تهران رفته و مدت ها بعد ازآنجا به جهاد ساری در مازندران رسیده و سپس به جهاد منطقه گرگان فرستاده شده و اخیراً هم به این جانب تحویل شده است

خارکوهی که خود اکنون تاریخ نگار دوران دفاع مقدس است می گوید: تابه حال نشنیده ام که نامه یک جنگجو و رزمنده با این مدت طولانی به دستش برسد. این نامه از سال 61 تا سال 72 در آرشیو قرارگاه کربلا بوده، سپس به آرشیو ستاد مرکزی پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی سابق در تهران رفته و مدت ها بعد ازآنجا به جهاد ساری در مازندران رسیده و سپس به جهاد منطقه گرگان فرستاده شده و اخیراً هم به این جانب تحویل شده است.
در این نامه چهارصفحه ای که حاکی از دل تنگی خانواده ام است، نوشته شده که «ما از اینکه به جبه رفته ای نگران نیستیم، بلکه برای ما مهم این است که هرکجا باشی صحیح و سالم باشی و بتوانی برای اسلام و مسلمین خدمت کنی. البته سعی کن به گرگان هم بیایی، چون از درس و کلاس عقب می مانی».

نامه

خارکوهی با اشاره به اینکه در این نامه تصریح شده که مادرم از شدت ناراحتی شب و روز خواب ندارد، این شعر را از زبانش نوشته اند که «دوری ز برم، از تو خبر نیست مرا/ می سوزه دلم چاره دگر نیست مرا/ می خواستم به جانب تو پرواز کنم/ اما چه کنم بال و پری نیست مرا».
در دوران دفاع مقدس مثل امروز خبری از موبایل و اینترنت و تلگرام و پیامک نبود، بلکه آن زمان نامه نگاری بین رزمندگان و خانواده هایشان از مرسومات رایج بود. در آن دوره اکثریت خانواده های ایرانی فاقد خط تلفن بودند. لذا آسان ترین و کم هزینه ترین وسیله ارتباطی رزمندگان از منطقه جنگی با خانواده هایشان و بلژس، نامه نگاری بود. به همین خاطر هرروز صدها نامه بین رزمندگان هر منطقه و خانواده هایشان مکاتبه می شد. البته نامه های ارسالی از جبهه به شهرها و روستاهای کشور نیاز به تمبر نداشت و به طور رایگان توسط مأموران اداره پست مبادله می شد.

نامه


گفتنی است که غلامرضا خارکوهی اکنون از مورخین فعال تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است که تاکنون کتاب ها و مقالات زیادی در این زمینه منتشر کرده است.


منبع: ایسنا