تبیان، دستیار زندگی
رخشان بنی اعتماد، کارگردان سینمایی کشورمان درباره شهید طاهری در یادداشتین وشته است: «در دوران تقسیم غنایم مالی و مسندی توسط مدعیان بی شمار، وقتی کسانی چون شهید طاهری از میان می روند چیزی از سرمایه جهان هستی و معرفت انسانی کم می شود که جایگزین ندارد».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دغدغه هایی که تاریخ مصرف ندارد

رخشان بنی اعتماد، کارگردان سینمایی کشورمان درباره شهید طاهری  در یادداشتی نوشته است: «در دوران تقسیم غنایم مالی و مسندی توسط مدعیان بی شمار، وقتی کسانی چون شهید طاهری از میان می روند چیزی از سرمایه جهان هستی و معرفت انسانی کم می شود که جایگزین ندارد».

بخش فرهنگ پایداری تبیان

رخشان بنی اعتماد

سیاح طاهری بیشتر از60 سال سن داشت و همه تجربه های موفق نظامی و پاسداری را پشت سر گذاشته بود، اما بازنشستگی در جمهوری اسلامی برایش بی معنا بود.

او آرام و قرار نداشت. در روزهایی که همسن و سالانش ماهیانه حقوقی می گیرند، به پارک می روند و با خانواده خوش می گذرانند، همه رفاهیات را کنار گذاشت و به گوشه گوشه کشور رفت تا برای دانش آموزانِ مناطق محروم، جشنواره فیلم دفاع مقدس برگزار کند. کسی به او دستوری نداده بود. خودش خواست و اقدام کرد. سراغ مسئول آموزش و پرورش استان ها می رفت و می گفت: «سلام. من سعید سیاح طاهری هستم، از هیچ کجا! آمده ام برای دانش آموزان استان جشنواره فیلم دفاع مقدس برگزار کنم». مسئول دولتی هم برای اینکه بعدا بتواند ثابت کند که «کار فرهنگی جواب نمی دهد و اصلا نمی شود» به او فرصت می داد تا کارش را شروع کند؛ اما سیاح طاهری کاری را شروع نمی کرد که نا تمامش بگذارد. همه چیز به بهترین شکل ممکن «می شد».

او علاوه بر جشنواره های دانش آموزی فیلم دفاع مقدس، مسابقه های کتابخوانی بزرگی را در بین زندانیان، پرستاران، معلمان و ... برگزار کرد. مسابقه هایی که بر مبنای کتاب هایی مثل دا، کوچه نقاش ها، من زنده ام و ... تعریف می شد. هنرمندان در انجام همه این کارهای فرهنگی، همراه حاج سعید بودند.

سعید سیاح طاهری سه هفته قبل از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در سوریه به شهادت رسید. پرویز پرستویی، حمید فرخ نژاد و سایر هنرمندان خودشان را به آبادان رساندند تا در مراسم تشییع پیکر او حاضر باشند. پس از آن خانواده او مهمانان ویژه افتتاحیه جشنواره فجر شدند. این یک دعوت معمولی نبود. بعید است در وزارت ارشاد و معاونت سینمایی آن، کسی پیدا شود که حاج سعید را بشناسد. این یک دعوت خاص از سوی خود هنرمندان بود. رخشان بنی اعتماد، فاطمه معتمد آریا و مهتاب کرامتی، همسر شهید سیاح طاهری را تا روی سن افتتاحیه همراهی کردند. آنروز رخشان بنی اعتماد هم تصمیم گرفت تا در پذیرایی هنرمندان از شهید طاهری سهیم باشد. او روی سن جشنواره حاضر شد و گفت: «همیشه می گویند برای شناخت آدم ها با آنها همسفره و هم سفر شوید. من افتخار این را داشتم که در جشنواره بی سر و صدای دانش آموزی با این شهید هم سفر و همسفره باشم. او کسی بود که از جوانی سلامتش را در جبهه جنگ گذراند و از زمانی که فرصت آشنایی شان را داشتیم به طور دائم در برنامه های فرهنگی فعال بودند این بسیار قابل احترام بود. احترام و باوری که به حوزه سینما و هنرمندان فارغ از تفاوت های دیدگاهی یا اعتقادی داشتند بسیار قابل احترام بود. آمدن و رفتن رسم روزگار است. بودن ما مثل پلک زدنی در طول زمان. ولی بعضی ها رفتنشان چیزی را از جهان کم می کند که به سادگی پر نمی کند. شهید طاهری یکی از این افراد بود».

یادداشت زیر را رخشان بنی اعتماد کارگردان ارزشمند کشورمان به مناسبت پرونده «میراث جنگ، پاسدار صلح» در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است:

جشنواره دانش آموزی یکی از اتفاقات بی ادعا و بی سرو صدا و جنجال بود و هست. از شکل گیری این جشنواره، از طریق حبیب احمدزاده با خبر شدم، چون روحیه ایشان را می شناسم مطمئنا با خواندن این متن خواهد گفت: «حالا نیازی نبود اسمی از من ببرید»، ولی همیشه گفته ام خدا او را برای عرصه فرهنگ ما حفظ کند که خیلی از وقایع خیر و مثبتی که بی هیاهو در فضای سینما اتفاق می افتد ، حتما پای احمدزاده در میان است. پس وقتی او به جایی دعوتت می کند باید با اطمینان بدانی که نیتی نشات گرفته از یک دغدغه جدی و ملی، دلیل است و سینما وسیله.

حبیب احمدزاده واسطه پیوند بین خانواده سینما با جشنواره دانش آموزی و شهید طاهری و بسیاری از رزمندگانی بود که فرهنگ واقعی ایثار و مسئولیت را معنا می بخشیدند و می بخشند. از فرهنگ اصیل کسانی که نه بر مسند پستی هستند و نه هرگز ادعای ایثار بی دریغ شان را طلبکاری می کنند و در گوشه و کنار این مملکت ، بی جنجال و به رخ کشیدن ، کارهایی می کنند هرچند کوچک ولی کارستان.

جشنواره دانش آموزی یکی از این کارستان ها بود. در چند همراهی و حضورم در این جشنواره نه مدیری دیدم و نه رئیسی ، نه تشریفات و بریز و بپاش و نه کاروان ژاسان و خبرنگاران.

در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر گفتم، ضرب المثلی است که اگر می خواهی کسی را بشناسی با او همسفر و هم سفره شو. جشنواره دانش آموزی فرصتی بود که شانس هم سفری و هم سفره ای با بزرگوار، شهید طاهری را پیدا کردم. متواضع و آرام در میان بقیه میزبانان. بعد ها فهمیدم که فکر برگزاری این جشنواره از جانب ایشان بوده و با چه نگاه دوراندیشانه ای، سینما را برای برقراری ارتباط بین توده بچه های مناطق محروم و شناخت فرهنگ حماسه انتخاب کرده اند در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر گفتم، ضرب المثلی است که اگر می خواهی

کسی را بشناسی با او همسفر و هم سفره شو. جشنواره دانش آموزی فرصتی بود که شانس هم سفری و هم سفره ای با بزرگوار، شهید طاهری را پیدا کردم. متواضع و آرام در میان بقیه میزبانان. بعد ها فهمیدم که فکر برگزاری این جشنواره از جانب ایشان بوده و با چه نگاه دوراندیشانه ای، سینما را برای برقراری ارتباط بین توده بچه های مناطق محروم و شناخت فرهنگ حماسه انتخاب کرده اند.

شهید طاهری نماد آن بخش از فرهنگ رزمندگان این وطن بود که تاریخ مصرف برای دغدغه ها و مسئولیت های اجتماعی خود قایل نیستند. زمانی در جبهه جنگ، روزگاری در عرصه فرهنگ ، و دیرتر، پیکر زخم خورده خود را در جبهه ای دیگر به آب و آتش می سپارند. در دوران تقسیم غنایم مالی و مسندی توسط مدعیان بی شمار، وقتی کسانی چون شهید طاهری از میان می روند چیزی از سرمایه جهان هستی و معرفت انسانی کم می شود که جایگزین ندارد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.


منبع: خبرگزاری تسنیم