شاخه ای تکیده؛ گل ارکیده با چشمای خسته لبهای بسته غم تو روی چشماش آروم نشسته شکوفه شادیش از غم گسسته آه آشنای درد خورشیدش سرد تو قلب سردش غم لونه کرده مهتاب عمرش در پشت پرده اما حصارش پاییز سرد آه دستای ظریفش تو دست مادر پیکر نحیفش چون گل پرپر از محنت و درد آروم نداره سایه سیاهی رو بخت شومش ارکیده تنهاست زیر هجومش طوفان درد پایون نداره دست منو تو میتونه با هم قصری بسازه با رنگ شبنم شکوفه ای که غمگین و سرد گل ارکیدست نمیره کم کم بیا نذاریم گل ارکیده گلی که چهرش پاک و سپیده که توی پاییز شاخه ای بیده بهار ندبده بمیره کم کم دستای ظریفش تو دست مادر پیکر نهیفش چون گل پرپر از محنت و درد آروم نداره