تبیان، دستیار زندگی
الكساندر پوشكین در دو دهه نخست عصر موسوم به «عصر طلایی» ادبیات روسیه زیست. هر چند كه خود او را می توان از جمله مولفانی دانست كه در شكل گیری این عصر نقشی بارز داشتند، اما عصر طلایی برهه تاریخی 1820 تا 1883 میلادی را در بر می گرفت و پوشكین....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول یك ملت

نگاهی به آرای فرمالیست ها درباره پوشكین


الكساندر پوشكین در دو دهه نخست عصر موسوم به «عصر طلایی» ادبیات روسیه زیست. هر چند كه خود او را می توان از جمله مولفانی دانست كه در شكل گیری این عصر نقشی بارز داشتند، اما عصر طلایی برهه تاریخی 1820 تا 1883 میلادی را در بر می گرفت و پوشكین در سال 1837 چشم از جهان فرو بست.

تحول یك ملت

خاستگاه خانوادگی پوشكین او را به طبقه آریستوكرات روسیه منتسب می ساخت، هر چند كه از تبار هانیبال حبشی بود. آثار پوشكین تنوع محدود، اما تاثیر چشمگیری داشتند. عمده ترین آثار كارنامه ادبی او منظومه های داستانی، اشعار لیریك و درام هایش هستند. در حیطه منظومه های داستانی او با «روسلان و لیودمیلا» (1820) به شهرت رسید. افسانه یی كه ماجرای نو عروسی را روایت می كند كه طی توفانی به دام جادویی گرفتار می آید و همسرش در پی نجات اوست و طبق سنت كلاسیك ماجرا با پایان خوش و وصال دوباره زن و شوهر فیصله می یابد. آثار مهمی چون «برادران راهزن» (1821)، زندانی قفقاز (1822)، «فواره باغچه سرا» (1824) و «كولی ها» (1827) نیز در همین گونه تالیف شده اند، اما بدون شك مهم ترین منظومه «پوشكین»- و شاید یكی از مهم ترین منظومه های تاریخ ادبیات روسیه- «یوگنی اونگین» (1833) است كه در واقع نوعی رمان منظوم به حساب می آید. یوگنی انزوا طلب شهر را پس از مرگ پدر رها می كند و راهی روستا می شود. اما آشناییش با لنسكی شاعر و بعد تر با نامزد و خواهر نامزد او (اولگا و تاتیانا) یك ماجرای عاطفی تلخ را رقم می زند. یوگنی به خاطر علاقه مند شدنش به اولگا مجبور می شود با دوست خود دوئل كند. لنسكی در این دوئل به قتل می رسد و تاتیانا با یك شاهزاده ازدواج می كند. تاتیانایی كه زمانی عشق خود را به یوگنی ابراز كرده و جواب رد شنیده بود، سال ها بعد دوباره با او روبه رو می شود و در می یابد یوگنی نیز به او علاقه داشته، اما تاتیانا نمی خواهد زندگی خانوادگیش را فدای این عشق قدیمی كند.

در حیطه اشعار لیریك سویه سیاسی تفكر پوشكین آشكارتر می شود. او كه زمانی كارمند وزارت خارجه حكومت تزار بود، بابت سرودن همین اشعار به جنوب روسیه تبعید شد و شغلش را از دست داد. دلیلش آن است كه بسیاری از این اشعار جای آنكه حال و هوایی تغزلی و غنایی داشته باشند، در منقبت آزادی و حقوق بشر و لیبرالیسم سروده شده اند. با این حال منتقدان او را در توصیف طبیعت و بیان حالات عاشقانه موفق تر می دانند.

كارنامه پوشكین در ساحت درام نویسی هم بیشتر نشان از این دارد كه می خواسته در این حیطه تجربه هایی داشته باشد و یك درام نویس پیگیر و حرفه یی به شمار نمی آید. برخی منتقدان حتی درام های چهارگانه او (موتسارت و سالیری، ضیافت در وقت مصیبت، دلاور حریص و میهمان سنگی) را آثار نمایشی كاملی نمی دانند، بلكه این آثار را طرح هایی نمایشی ارزیابی می كنند با موقعیتی دراماتیك. با این حال در اینجا هم دست پوشكین چندان خالی نیست.

او نمایشنامه «بوریس گودونوف» را در كارنامه اش دارد كه یك تراژدی تاریخ محور است و به زعم مورخین از تاثیر گذارترین نوشتارهایی است كه تراژدی های رمانتیك آتی روسی را به جهان ادبیات معرفی كرد. باكنر تراویك در كتاب «تاریخ ادبیات جهان» پس از ارزیابی كلی پوشكین به این نتیجه می رسد كه: «عظمت پوشكین نه مرهون عمق یا اصالت اندیشه های اوست و نه از جهت عظمت شخصیتی كه شعر او آیینه تمام نمای آن است» و بعد از قول كروپوتكین-نویسنده كتاب «ادبیات روسی»- می نویسد: «لطف كار او در زیبایی شكل، استفاده از شیوه های شیرین بیانی و تسلط بی نظیرش بر نظم و قافیه است» و باز از قول والیشفسكی-نویسنده كتاب «تاریخ ادبیات روسیه»- می نویسد: [در آثار پوشكین] «هماهنگی بی نظیر و كامل میان موضوع و شكل، تناسب معجزه آمیز كلام با مقتضای حال، جمع بین لطافت و صلابت در آن واحد و درك تقریبا خطا ناپذیر از وزن» دیده می شود. با توجه به چنین ویژگی هایی، التفات منتقدان فر مالیست روس به آثار پوشكین و اصرار آنها بر تحلیل و كشف بوطیقای نوشتارهای او امری طبیعی به نظر می رسد. توجه توام با وسواس پوشكین به شكل اثر، او را به ماده خام مطالعاتی مناسبی برای فرمالیست های روس تبدیل كرد. او از همان بدو شكل گیری جریان فرمالیسم و نقد فرمالیستی، مورد توجه منتقدان معتبر این نحله قرار گرفت. در این میان سهم عمده یی از باز خوانی و تحلیل آثار پوشكین را باید از آن توماشفسكی دانست.

او كه زمانی كارمند وزارت خارجه حكومت تزار بود، بابت سرودن همین اشعار به جنوب روسیه تبعید شد و شغلش را از دست داد. دلیلش آن است كه بسیاری از این اشعار جای آنكه حال و هوایی تغزلی و غنایی داشته باشند، در منقبت آزادی و حقوق بشر و لیبرالیسم سروده شده اند

آیخنباوم در مقاله نظریه روش فرمال به این امر اشاره دارد كه جنبش فرمالیسم در بدو كار خود می خواست میان ریتم با ساخت زبان شاعرانه ارتباطی بیابد و از این طریق مفهوم ریتم شاعرانه را توسعه بخشد. او سپس از دو اثر توماشفسكی در این زمینه یاد می كند: «ایامب پنج ركنی پوشكین» و «مجموعه مطالعاتی در باب بوطیقای پوشكین». توماشفسكی در مقاله مشهور «درباره سطر شعر» نیز به شعر پوشكین اشاره دارد و از آن به عنوان مصداقی برای استفاده از ریتم های مركب هم تراز با ارزش و زبان كاراكترهای حاضر در اثر (دلاور و دهقان) یاد می كند. علاوه بر آن، او در صفحات ابتدایی مقاله «تماتیك ها» (یا درون مایه ها) پس از آنكه می كوشد رابطه خواننده و نویسنده را تبیین كند، به این نتیجه می رسد كه نویسنده درون مایه را به نسبت پذیرش خواننده انتخاب می كند و به همین دلیل همواره تصویر از خواننده را در ضمیر خود دارد، ولو اینكه نویسنده را وادارد كه خود خواننده اثرش باشد.

او با ذكر مثالی از بند پایانی «یوگنی اونگین» می گوید كه چنین تصویری ممكن است در خطایی كلاسیك صورت بندی شود، آنجا كه پوشكین می نویسد: «ای خواننده من، هر كه باشی، دوست یا دشمن/ می خواهم از تو رخصت بجویم، با مهربانی/ الوداع» و می گوید این دغدغه خواننده انتزاعی همان مفهوم علاقه است و همین علاقه است كه مولف را به سمت درون مایه هدایت می كند. در همین مقاله و در بحث انواع ادبی، توماشفسكی می گوید یكی از گونه های تبدیل انواع عامیانه به انواع متعالی ادبی راهیابی فرآیندهای مختص نوع عامیانه به نوع متعالی است و نتیجه می گیرد: «عناصر شعر نقیضه یی و هجایی به شعر حماسی قرن هجدهم راه یافتند تا فرم های نظیر روسلان و لودمیلااثر پوشكین را به وجود بیاورند.» فرمالیست دیگری كه با منظری متفاوت به پژوهش در آثار پوشكین می پردازد، كسی نیست جز یوری تینیانوف. تینیانوف كه در پی بازنگری ارزش داوری ادبی در بستر تاریخ و نقد نگاه فرامتنی منتقدان گذشته به ارزش و ماهیت ادبی بود، در مقاله هایی چون «پوشكین و كهن گرایان»، «پوشكین و تیوچف»، «پوشكین، خواننده آثار شاعران فرانسوی»، «پوشكین و لافونتن» كوشید تا با نوعی بررسی تطبیقی و تبارشناسانه، نشان دهد كه تاریخ ادبی از نظریه ادبی كاملامتمایز است. خود آیخنباوم نیز در «مسائل بوطیقای پوشكین» و «سیر پوشكین به سوی نثر» كم و بیش همین رویكرد تاریخی را مد نظر دارد. در حقیقت مساله تحول ادبی-كه بیش از همه تینیانوف درباره آن كار كرد- در آثار پوشكین مصداق های مطلوب و پرشماری پیدا می كرد، چرا كه پوشكین خود از كسانی بود كه در حوزه ژانر و تعاریف و قوانین ادبی سنتی تحول ایجاد كرد و دوره نوینی را برای ادبیات روس رقم زد.

تحول یك ملت

نظریه پرداز بزرگ فرمالیست ها «ویكتور اشكلوفسكی» هم طبعا از پوشكین غافل نمی ماند. او در یكی از مهم ترین مقاله های تاریخ نقد فرمالیستی-یعنی «هنر به مثابه فرآیند»- كه در حقیقت یكی از مانیفست های مدون این نحله است، با نمونه آوردن از «یوگنی اونگین» نحوه استفاده او از زبانی نزدیك به نثر برای سرودن شعر را مطرح می كند و می نویسد: «سبك پوشكین با خصوصیات مبتذلش (مبتذل در آن دوره) برای معاصران پوشكین دشوار و تعجب آور بود. وحشت معاصرانش را در مقابل درشتی بیانی كه می بست به یاد بیاوریم. استفاده از زبان عامیانه برای پوشكین فرآیندی است كه هدفش جلب توجه است: درست مثل معاصرانش كه هنگام سخن گفتن به فرانسه، كلمات روسی به كار می بردند». او در مقاله «ساختمان داستان كوتاه و رمان» نیز از پوشكین یاد می كند. آن هم در جایی كه مفاهیم بنیادین نقد فرمالیستی –یعنی درون مایه، نقش مایه و موضوع- را تبیین می كند و به این نكته اشاره دارد كه در میان نویسندگان كلاسیك روس تنها پوشكین است كه در داستان های كوتاهش با ساخت مطلوب «موضوع» مواجه هستیم.

آیخنباوم نیز در «نظریه نثر» به داستان های پوشكین ارجاعی دارد. او پس از اشاره به ساختارهای دوار و متوازی در فرم داستان، شیوه های تولستوی و پوشكین را با هم مقایسه می كند و به این نتیجه می رسد كه پوشكین در داستان های «بی یلكین» «دقیقا به دنبال این است كه نتیجه گیری داستان را با اوج پیرنگ منطبق سازد تا تاثیر یك گره گشایی غیر منتظره را به دست آورد.»رومن یاكوبسن نظریه پرداز مهم دیگری است كه با نگاهی نوع شناسانه به تبار شناسی آثار پوشكین می پردازد. او معتقد است كه هر چند باید پوشكین را نویسنده یی كلاسیك دانست، اما كلاسیسیم او در سیطره رمانتیسیسم شكل گرفته چرا كه همچون آثار متاخر رمانتیك ها «از این حقیقت تاثیر گرفته است كه روزگار، دوران رئالیسم بود». او همچنین در نظریاتش در باب ترجمه شعر نیز به این نكته اشاره دارد كه در برگردان اشعار او به زبان های لهستانی و چك، به ترجمه ناپذیری برخی واژه ها پی برده است و از آن به عنوان مصداقی برای نا ممكن بودن ترجمه شعر یاد می كند. نكته یی كه نظریه پرداز مشهوری چون موكاروفسكی نیز با همین مصداق از آن حمایت می كند. چنین به نظر می رسد كه ظرفیت های آثار پوشكین از چند منظر كلی برای فرمالیست ها ماده مطالعاتی مطلوبی را فراهم آوردند. پوشكین از یك سو مولفی است كه از بطن ادبیات سنتی می آید و به قوانین آن پایبند است و از دیگر سو مدام با فراروی از گونه های تثبیت شده آثاری با خصایص فرمی نوین ارائه می دهد و در عین حال-چنان كه پیش تر اشاره شد- وجه صوری آثارش برایش بسیار مهم هستند.

همگرایی آثار او با پژوهش های منتقدان فرمالیست احتمالاناشی از همین خصایص است. فرمالیست ها مایل بودند تا منبع تحول های ادبی را كشف كنند و آن را به نگاهی بوطیقایی پیوند بزنند. در عین حال شیوه های تحلیل آنان برای رسیدن به فرم های بسیط، بیشتر در آثاری می توانست به مفهومی روشن برسد كه خود برساخته از همان فرم های بسیط باشند. در این زمینه نیز پوشكین نمونه مطلوبی بود. او سنت ادبیات عامیانه و فلكلور روسیه و عرف كلاسیسیسم را خوب می شناخت، اما این مواد خام را در قالبی نوین می ریخت و شكلی تازه به آنها می داد. همچنین او با سرودن اشعار غنایی خود ژانری تازه را به ادبیات روس اضافه كرده بود كه به منتقدان فرمالیست اجازه می داد به شكلی عینی و مصداقی یك كنش بوطیقایی نوین را هم از منظر خصایص درون ساختاری و هم از منظر نقش آفرینی اش در تحول تاریخی مورد بحث قرار دهند. این تازگی شكل احتمالامهم ترین شاخصه پوشكین برای جلب علاقه فرمالیست ها بود و مگر نه اینكه اشكلوفسكی محتوای تازه را در فرم تازه می جست؟ پس در بزنگاه تحول ملت روسیه و در گیر و دار تعارض منش فرمالیستی با رئالیسم سوسیالیستی، پوشكین چهره تاریخی مناسبی بود كه سیر این تحول را هویت مند كند و موضوعی شود برای جدل های منتهی به روشنگری ادیبان آن روزگار.

بخش ادبیات تبیان

منبع: اعتماد/ علی مسعودی نیا