مردی متوجه شد که شنوایی همسرش کم شده است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1394/07/21
آن که شنید و ...
مردی متوجه شد که شنوایی همسرش کم شده است ...
به نظرش رسید که همسرش باید به دکتر برود و از سمعک استفاده کند، ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد!
به همین خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای این که بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد ...
به نظرش رسید که همسرش باید به دکتر برود و از سمعک استفاده کند، ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد!
به همین خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای این که بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد ...
این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو.
اگر نشنید، همین کار را در فاصله سه متری تکرار کن، بعد در دو متری و به همین ترتیب ادامه بده تا آنکه بالاخره جواب بدهد.
آن شب زن در آشپزخانه مشغول آماده کردن شام بود و مرد هم در اتاق پذیرایی نشسته بود. پس با خودش گفت: الان فکر می کنم حدود چهار متر با او فاصله داشته باشم. بهتر است همین الان امتحان کنم.
اگر نشنید، همین کار را در فاصله سه متری تکرار کن، بعد در دو متری و به همین ترتیب ادامه بده تا آنکه بالاخره جواب بدهد.
آن شب زن در آشپزخانه مشغول آماده کردن شام بود و مرد هم در اتاق پذیرایی نشسته بود. پس با خودش گفت: الان فکر می کنم حدود چهار متر با او فاصله داشته باشم. بهتر است همین الان امتحان کنم.
بعد با صدای معمولی از همسرش پرسید: عزیزم، امشب شام چی داریم؟ جوابی نشنید.
بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید.
این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: عزیزم امشب شام چی داریم؟ و همسرش گفت: مگه کری؟! برای چهارمین بار می گم: خوراک مرغ!
حقیقت به همین سادگی است.
مشکل، ممکن است آن طور که ما همیشه فکر می کنیم، در دیگران نباشد.