تبیان، دستیار زندگی
سر کلاس معلم به مظفر گفت: با کوشش یک جمله بساز. مظفر گفت: شلوار کار من کوشش؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مظفر و جمله سازی

مظفر و جمله سازی

سر کلاس معلم به مظفر گفت: با کوشش یک جمله بساز.

مظفر گفت: شلوار کار من کوشش؟

معلم گفت: منظورم کار و کوشش است.

مظفر گفت: شلوار کار من کوشش؟

ساندویچ

مظفر به ساندویچی رفت و گفت: دو تا ساندویچ بدهید.

ساندویچی پرسید: می خوری یا می بری؟

مظفر گفت: یه می خوری، یه می بری.

دعوا

مظفر با دوستش صحبت می کرد و می گفت: در دعوا و کتک کاری چه یک نفر و چه هزار نفر برای من هیچ فرقی نمی کند.

دوستش گفت: تو اینقدر شجاع هستی و ما نمی دانستیم. مظفر گفت: آخه در هر صورت من فرار می کنم.

جواب سر بالا

اولی: می تونی بگویی ساعت چند است؟

دومی: اگر ساعتش را داشته باشم، بله!

مظفر و جمله سازی

دانایی

پسر: پدرجان! دیگر لازم نیست بروم مدرسه! من همه چیز زا بلدم!

پدر: از کجا می دانی؟

پسر: چون امروز معلمم گفت که پسر جان، من دیگر نمی توانم به تو چیزی یاد بدهم!

فرآوری:نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان


منبع:

لطیفه های شیرین ایرانی

دوچرخه،شماره 591،سال 89

*مطالب مرتبط

حساب درست

طوطی سیاه

نردبان بیست و چهار پله

فقط با یک حرکت دست

کانال سوئز

خبرنگار و فوتبالیست

فروش دنیا

کله قند

پسرک و بستنی فروش

زرنگ بازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.