تبیان، دستیار زندگی
دومین پسر آیت الله خمینی سید احمد خمینی چنین می گوید: «شبی که آقا را گرفتند و به تر یکه تبعید کردند، من وارد اتاق شدم و به مادرم گفتم: چی شده؟ دزد آمده؟ آن موقع پانزده سالم بود. مادرم گفتند، نه چیزی نیست. مثل دفعۀ پیش آقایت را گرفته اند! اگر می خواهی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تبعید به ترکیه


سید احمد خمینی ادامه می دهد: «وقتی وارد کوچه شدم، دیدم آقا را سوار ماشین کرده اند و می برند. سنگی برداشتم و پرت کردم. مأموران برگشتند مرا بگیرند. من دویدم و دوباره کارم را تکرار کردم. از در مدرسه حکیم نظامی تا چهار راه مملو از جمعیت ساواکی ها بود. »


تبعید به ترکیه

همان شب آیت الله خمینی را دستگیر کردند و به تهران بردند و با طلوع خورشید، ایشان را همراه یک مأمور ساواک به ترکیه فرستادند.

دومین پسر آیت الله خمینی  سید احمد خمینی  چنین می گوید: «شبی که آقا را گرفتند و به تر کیه تبعید کردند، من وارد اتاق شدم و به مادرم گفتم: چی شده؟ دزد آمده؟ آن موقع پانزده سالم بود. مادرم گفتند، نه چیزی نیست. مثل دفعه پیش آقایت را گرفته اند! اگر می خواهی ایشان را ببینی، از آن در برو. همان شب آقا به مأموران گفته بودند: این چه بساطی است؟ چرا شلوغ کردید؟ خجالت نمی کشید؟ یکی از شما می آمد در می زد، می گفت که خمینی بیا! خوب من هم می آمدم. بعدها آقا به من گفتند: توی ماشین، موقع رفتن به چاه نفت که رسیدیم، گفتم تمام این بدبختی های ما به خاطر این نفت است. شما چرا این جور می کنید؟ از آن جا تا تهران من با آن ها صحبت کردم و یکی از آن ها که پیش من نشسته بود، تا تهران گریه می کرد. »

سید احمد خمینی ادامه می دهد: «وقتی وارد کوچه شدم، دیدم آقا را سوار ماشین کرده اند و می برند. سنگی برداشتم و پرت کردم. مأموران برگشتند مرا بگیرند. من دویدم و دوباره کارم را تکرار کردم. از در مدرسه حکیم نظامی تا چهار راه مملو از جمعیت ساواکی ها بود. »

دستگیری فرزند

دستگیری فرزند وقتی آیت الله خمینی را تبعید کردند، حاج آقا مصطفی بنا به تقاضای عده ای از علما به منزل آیت الله مرعشی که از علمای بزرگ آن زمان بودند رفتند تا با ایشان صحبت کنند. بر خلافِ همیشه، در خانه آیت الله مرعشی و سایر علما بسته بود. حاج آقا مصطفی در زدند و پس از باز شدن در، وارد منزل شدند. طولی نکشید که مأموران و کماندوها از در و دیوار منزل آقای مرعشی بالا رفتند و به داخل خانه ریختند و حاج آقا مصطفی را دستگیر کردند. حاج آقا مصطفی را ابتدا به شهربانی قم بردند و بعداز آن جا او را به زندان قزل قلعه تهران فرستادند. وی 57 روز در زندان بود و پس از آن در 8 دی 1343 آزاد شد و به او گفتند که باید به ترکیه برود. آن ها با این بهانه می خواستند او را نیز مثل پدرش تبعید کنند. حاج آقا مصطفی کی راست به قم می رود و با استقبال فراوان مردم رو به رو می شود. فردای آن روز از ساواک به ایشان تلفن می زنند و با عصبانیت می گویند که چرا به ترکیه نرفتی؟ حاج آقا مصطفی در جواب می گوید: «مادرم اجازه نمی دهد و من بر خلاف میل او کاری نمی کنم. » آن ها عصبانی می شوند و به ایشان ناسزا می گویند. روز بعد فردی از طرف ساواک می آید، حاج آقا مصطفی را با خود می برد، سوار هواپیما می کند و به ترکیه می فرستد.

تبعید به نجف

تبعید به نجف

حاج آقا مصطفی در ترکیه به پدر پیوست، اعتراض مردم، علما و مراجع روز به روز گسترده تر شد. نامه ها و تلگراف های زیادی از تمام دنیا به سفارت ترکیه در تهران و مقامات ترکیه رسید. همه به تبعید آیت الله خمینی اعتراض می کردند. اعتراض ها هر روز بیش تر و بیش تر می شد. همه خواستار آزادی بی قید و شرط ایشان بودند. دولت ترکیه شدیدا نگران شد و به حکومت ایران اعلام کرد که صلاح نیست آیت الله خمینی در ترکیه بماند و باید به ایران باز گردد. اما دولت ایران موافق برگشتن ایشان به ایران نبود و آن را صلاح نمی دانست. پس از مشورت های دولت با «پیراسته » سفیر ایران در عراق، او پیشنهاد کرد که آقا را به نجف تبعید کنند. آقای سفیر به نظر خودش برای این کار دلیل محکمی داشت و به شاه گفت: «اگر ایشان به نجف بیایند در دهان شیر می افتند! این جا آقای حکیم حضور دارد و ایشان بیش از یک طلبه نمی تواند کاری کند! » شاه که خیلی به پیراسته اعتماد داشت، حرف او را قبول کرد و دستور داد آیت الله خمینی و فرزندش را سوار هواپیماکنند و به عراق ببرند. بر خلاف پیش بینیِ آقای سفیر، رسیدن آیت الله خمینی به عراق و رفتن به کاظمین همان و استقبال فوق العاده مردم از ایشان همان. بعد از آن آیت الله خمینی و فرزندش به نجف رفتند فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را در آن جا ادامه دادند. با رسیدن این اخبار از عراق، شاه خیلی عصبانی می شود و به سفیرش اعتراض می کند: «پس دهان شیر کجا بود؟! » خانه کوچک آیت الله خمینی در نجف مرکز قیام می شود. آیت الله خمینی، نه با دولت عراق و نه با دولت ایران، سازش نمی کند و همچنان به مبارزه خود ادامه می دهد.

مقصود نعیمی ذاکر

نشر لک لک


منبع: روح الله، از تولد تا تبعید

مطالب مرتبط:

روح الله، از تولد تا تبعید - قسمت پنجم

روح الله، از تولد تا تبعید - قسمت چهارم

روح الله، از تولد تا تبعید - قسمت سوم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.