تبیان، دستیار زندگی
سپهری در ۱۵مهر ماه ۱۳۰۷ در قم متولد شد و در کاشان در خانواده یی اهل هنر و فرهنگ بزرگ شد. کتاب حجم سبز(۱۳۴۶) مهم ترین کتاب اوست که شهرت وی را به ارمغان آورد. در سال ۱۳۵۶ هفت مجموعه ی شعر خود را همراه با کتاب ما هیچ، ما نگاه تحت عنوان هشت کتاب منتشر کرد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ستاره ای در سپهر بی کران شاعران

درباره ی سهراب سپهری(1307-1359)


سپهری در 15مهر ماه 1307 در قم متولد شد و در کاشان در خانواده یی اهل هنر و فرهنگ بزرگ شد. کتاب "حجم سبز"(1346) مهم ترین کتاب اوست که شهرت وی را به ارمغان آورد. در سال 1356 هفت مجموعه ی شعر خود را همراه با کتاب "ما هیچ، ما نگاه" تحت عنوان هشت کتاب منتشر کرد که گویا پرفروش ترین کتاب شعر معاصر فارسی باشد.


 سهراب سپهری

سپهری در 15مهر ماه سال 1307 در قم متولد شد و در کاشان در خانواده یی اهل هنر و فرهنگ بزرگ شد. پدرش اسدالله سپهری؛ خوش نویس، نقاش و موسیقی دان بود. سهراب نیز از این هنرها بهره جست. در سال 1327 به دانشکده ی هنرهای زیبا راه یافت و نقاشی خواند. سپهری ازدواج نکرد و بیشتر عمر خود را در سفر گذراند. کتاب "حجم سبز"(1346) مهم ترین کتاب اوست که شهرت وی را به ارمغان آورد. در سال 1356 هفت مجموعه ی شعر خود را همراه با کتاب "ما هیچ، ما نگاه" تحت عنوان هشت کتاب منتشر کرد که گویا پرفروش ترین کتاب شعر معاصر فارسی باشد.

سپهری با مثنوی مولانا و بیدل مأنوس بود. والت ویتمن را به انگلیسی می خواند و بعضی  شعرهایش به کمک خود او به فرانسه ترجمه شده اند. او معتقد به "فلسفه ی نگاه تازه" بود، شبیه به آنچه که کرشنامورتی در آثار خود بیان کرده است. این فلسفه ی نگاه تازه یعنی نگاه هایی به دور از گذشته و آینده. این همان معنای وقت در عرفان ایرانی را دارد. عارف حقیقی ابن الوقت است یعنی نسبت به خوش و ناخوش گذشته و خوف و رجای آینده بی اهمیت است. نام آخرین کتاب سپهری برگرفته از همین نگاه است: "ما هیچ! ما نگاه" یعنی نگاهی به دور از منیت فرد و نگاهی به دور از طعم تلخ عادت. مولانا نیز در این باب فرموده:

«خواهی که تا بیابی، یک لحظه ای مجویش

خواهی که تا بدانی، یک لحظه ای مدانش

چون در نهانش جویی، دوری ز آشکارش

چون آشکار جویی، محجوبی از نهانش

چون زآشکار و پنهان بیرون شوی به برهان

پاها دراز کن خوش، می خسب در امانش!»

اما عجیب این است که در کتاب آخر سپهری،" ما هیچ ما نگاه"، این نگاه به جهان وجود ندارد. در آنجا او به جای بهار به پاییز و به جای حال بیشتر به گذشته توجه دارد.غمی عجیب سرتاسر اشعار این کتاب را فرا می گیرد. اما این غم مذموم نیست غمی ست ممدوح. از طرفی فهم شعرهای این کتاب نیز دشوارتر می شود. علت این دشواری در زبان امپرسیونیستی (و گاه سمبولیستی) آنهاست.

سوتیتر: در باب سپهری نظرات ضد و نقیض زیاد زده می شود. عده ای بنا بر دو محور اصلی سپهری را رد کرده اند، یکی این که شعرهای او سیاسی و مردمی نیست و دیگری این که ساختاری کلی در اشعار او وجود ندارد.

اکنون اشاره ای خواهیم داشت به آراء و افکار سپهری. سپهری اهل گفت و گو و اظهارنظر نبود اما یادداشت هایی از او باقی مانده است که می توان بر مبنای آنها به برخی از آراء او دست یافت.

01 عکس العمل او در برابر زشتی ها، وصف زیبایی هاست.« وجود گرسنگی، شقایق را شدیدتر می کند... وقتی که پدرم مرد نوشتم: پاسبان ها همه شاعر بودند. حضور فاجعه آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن طرف سکه بود، وگرنه من می دانستم که پاسبانها شاعر نیستند.»(1)

02 سپهری زبان خود را در شعر غیر مستقیم می خواند: « ولی نخواهید که این آگاهی خودش را عریان نشان دهد... من هزارها گرسنه در خاک هند دیده ام و هیچ وقت از گرسنگی حرف نزده ام، نه هیچ وقت. ولی هر وقت رفته ام از گلی حرف بزنم دهانم گس شده است.» (2)

03 فلسفه ی نگاه تازه خود منجر می شود مفاهیم خاصی در اشعار سپهری نمود پیدا کند. مفاهیمی هم چون اینکه مرگ و زندگی یکی است و نباید از مرگ هراسید. هیچ چیز به خودی خود نه بد است نه خوب. گذشته، گذشته است و باید به حال توجه کرد.

 سهراب سپهری

در باب سپهری نظرات ضد و نقیض زیاد گفته می شود. عده ای بنا بر دو محور اصلی سپهری را رد کرده اند، یکی این که شعرهای او سیاسی و مردمی نیست و دیگری این که ساختاری کلی در اشعار او وجود ندارد. در باب ایراد اولی که به اشعار او وارد می شود خود سپهری می گوید: «اصل ماجرا همین جاست! برای مردمی که از شعر نمی آموزند تا نگران آب خوردن کبوتر باشند، مرگ و کشته شدن آدمها در هر نقطه ای از جهان هم امری بدیهی جلوه می کند!» اما در باب ایراد دوم که عده ای استدلال کرد اند که شعرهای سپهری ساختاری کلی ندارند و هم چنین گفته اند که با حذف کردن سطور و حتی بندهایی از اشعار وی تغییری در معنا ایجاد نمی شود، می توان گفت که ما اصولا دو نوع شعر داریم. دسته ای روایی هستند و دسته ای توصیفی. در شعر روایی حذف هر بند ایجاد خلل می کند اما در اشعار توصیفی  و یا عاطفی چه بسا با جدا کردن چندین بند هم مشکلی در ارائه ی معنا ایجاد نشود. دکتر رضا براهنی نیز می گوید: «شعر سپهری شعر «هایکو»(3) های به هم پیوشته است. شعر تصاویر تقطیع شده.» (4)

در آخر بهتر است نظر اخوان ثالث را در باب اشعار سهراب ارائه دهیم: «... اما از انصاف نباید گذشت، شعرهای سهراب سپهری سه خصوصیت عمده دارد، اول اینکه برای اغلب اشعارش نامهای خوب و زیبایی بر می گزیند ... اما دومین خصوصیت ... همان که تذکره نویسان سبک هندی ... گاه درباره ی شاعری می نویسند، مثلا شعر فلانی به طور طوری واقع شده است. و البته مقصودشان این است که بگویند:شعرش حالت خاصی " یدرک لا یوصف" دارد و مرادشان بیشتر ستایش است نه نکوهش ... سومین خصوصیت بسیار نادر سپهری ... سهل ممتنع شعر گفتن اوست ... شعر سهراب سپهری واقعا مصداق سهل محال است و تقلید ناپذیر...» (5)    

پی نوشت:

(1). هنوز در سفرم(شعرها و یادداشتهای منتشر نشده از سهراب سپهری)، پریدخت سپهری، فرزان،1380

(2).همان

شعر تک تصویری ژاپن که کوتاه ترین شعر آن سامان نیز هست. و بی شباهت به شاه بیت های سبک هندی نیست. Haiku. (3)

(4). طلا در مس، زمان، چاپ دوم، 1347

(5).مهدی اخوان ثالث، درباره ی سهراب سپهری  باغ بی برگی.

مریم سمیعی

بخش ادبیات تبیان