تبیان، دستیار زندگی

رودکی، پدر شعر پارسی

هنر رودکی این است که چون موسیقی را خوب می شناخته وچنگ می نواخته لذا سرایش شعر را ترکیبی ازشعر وموسیقی برای خواندن ونواختن توام نمود و وزن کلمات شعرش را با دستگاههای موسیقی هماهنگ نمود .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رودکی، پدر شعر پارسی

 

رودکی از شاعران عصر سامانیان است. الحق او  پدر و طلایه  شعرپارسی است.  در آن روزگار هنوز شاعران بزرگی چون فردوسی، نظامی، سنایی، عطار، مولانا ، سعدی، حافط ، جامی  ظهور نکردند.  از طرفی کار رودکی بسی سخت و دشوار بوده  چون سرایش شعر در قرون آغازین بوده و سبک و سیاقی برای الهام گرفتن و اقتباس نمودن اساسا وجود نداشته است.

هنر رودکی این است که چون موسیقی را خوب می شناخته وچنگ می نواخته لذا سرایش شعر را ترکیبی از شعر و موسیقی برای خواندن و نواختن توام نمود و وزن کلمات شعرش را با دستگاههای موسیقی  هماهنگ نمود  و  سبک های شعری و مفاهیم و مضامین قالب های آن هنوز در ابتدای راه بودند. رودکی در عصر کودکی  موفق به فراگرفتن قرآن شد، لذا با شیوه آیات قرآنی آشنا بود و او نیز همانند بسیاری از شاعران بزرگ که بعدها ظهور نمودند از وقایع  روزگار عصر خویش مثاثر شده بود.

رودکی  در روزگارجوانی خویش بخوبی به اعجاز قدرت کلمات که در شعر بوده ، واقف شده و گاه از این فرصت ها بسیارمطلوب و مناسب استفاده نموده ، حضور در دربار امیران  سامانی، امیر سامانی از بخارا به هرات آمده و مدت مدیدی  شاید حدود چهارسال رحل اقامت در آنجا افکنده بوده و تمام اطرافیان ملول و خسته از اقامت طولانی خودشان که در رکاب شاه سامانی بودند ، به دنبال تدبیر وترفتد بودند ، که با لطایف حیل اسباب رفتن امیر را  از هرات به بخارا سبب شوند ، که موفق نشدند و همگی به قدرت شعر رودکی  و معجزه کلام  او  واقف بودند، از او درخواست می کنند که تلاش کند ، تا امیر سامانی راضی به بازگشت شود و هرات را رها کند، رهسپار یار و دیار در  بخارا شود، و رودکی در نهایت استادی  وظرافت به سرایش  قصیده  مشهورش می پردازد ، که هنوز  پس از قرنها طراوت وتازگی را حفظ  نموده واین شعر رودکی سبب شده تا امیر سامانی از سحر کلام رودکی انچنان به وجد و نشاط  شور و شوق آید، عنان اختیار از کف دهد، و به یکباره سوار بر اسب بدون کفش شده با همراهان عازم بازگشت  از هرات به سوی بخارا شود!

این واقعه که تحسین همگان را از اعجاز کلام رودکی  سبب می شود که اطرافیان امیر سامانی  به عظمت شعر رودکی ومقام ومنزلت او بیشتر از گذشته واقف شوند و به پاس این قصیده بس زیبا  و جاودانه  که امیر، ترک هرات کرده و به سوی مقر حکومتی در بخارا روانه شود. سبب شد تا ثروت ، انعام و جوایز وپاداش فراوانی به او  اهداء کنند، و با احترام از او در آن ایام یاد کنند .

هنر شاعران  بزرگ به راستی این است که پیام خود را به  نحوی شایسته و خاص  به مخاطب القاء کنند ،شعر نیروی خارق العاده ای دارد که می تواند هر گره را بازکند و هر بی رمقی را جان و حیات بخشد ،البته نه هر شعری...

بوی جوی مولیان آیدهمی   /     یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی های او  /    زیرپایم پرنیان آید همی

آب جیحون با همه پهناوری   /    خنگ ما را تا میان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان /   سرو سوی بوستان آید همی

بهرحال ، آن ایام  خوش  روزگار رودکی  نیز سپری شد، روزگار گاه سر سازگاری و گاه سر ناسازگاری با او داشته،  شهرت و مکنت ،  نزد دربار سامانیان،  گرچه فرصت های زیادی برای  رودکی به ارمغان داشت، اما  این دوران چندان نپایید ، و با خلع امیر سامانی او نیز طرد گردید ، و روزگار پیری  و سالخوردگی، حاصلی جز  افسوس  ،افسردگی، یاس، نوامیدی و سختی ایام سودی  نداشته ، و این شاعر توانمند که در جوانی با سرایش شعر و نواختن چنگ روح آدمیان را نوازشگر بوده،   در دوران آخر عمرش، روزگار چندان  روی خوشی  با او نداشته و زمانه نوازشگر این نغمه خوان پارسی گو نبوده، دچار بی مهری زمانه شد.

تصویر سازی یا صور خیال در اشعار رودکی، چنان قوی است، بخصوص در مراسم شاهان سامانی که خود بایست شاهد عینی صحنه ها بوده باشد، که چنین تصویری ارائه می دهد، و بسیار بعید است در آن دوران او نابینا بوده، و این قول را که اواخر عمر نابینا گشته ، بیشتر قوت می دهد.

نقل شده ، که کوری او در کودکی توسط  روزگارصورت نگرفته ،بلکه درسن پیری ، درد مندی،  توسط  ابنای روزگار صورت گرفته که حاصلی جز درد و دردمندی برایش نداشته است.  پیری  و درد مندی خود رنج وانتقامی ، است که روزگار غدار  از آدمیان می گیرد،  و پدر شعر پارسی سرانجام  در ناتوانی ،سختی، عسرت، ضجرت ومشقت  ترک جهان نمود.

اختصاصات شعری رودکی

سبک شعری ، او سبک خراسانی است ، سبک خراسانی از قرن سوم شروع و تا قرن ششم ادامه داشته، شاعران پیرو سبک خراسانی عبارتند: فرخی، عنصری، منوچهری، فردوسی، ناصر خسرو، سنایی، سعد سلمان؛ که در منطقه بزرگ خراسان و قومس  ناحیه شاهرود  دامغان و سمنان امروزی بوده.

اشعارش ساده و روان  و آهنگ کلمات وجملات سنگین وگاه روش پند و موعظه نیز به خود می گیرد:

ای، آنکه غمگنی و سزاواری/ وندر نهان سرشک همی‌باری 

رفت، آنکه رفت، و آمد، آنکه آمد/ بود، آنچه بود، خیره چه غم داری؟

یکی از اقدامات مهم او به نظم آوردن کلیله و دمنه بود ، شایان ذکر است کتاب کلیله ودمنه در اصل به زبان سانسکریت بوده ، که موضوع داستانهایی از زبان حیوانات نقل شده و کلیه ودمنه ،  نام دو شغال است. این کتاب از سانسکریت، به زبان پهلوی ، و سپس به عربی و سرانجام به پارسی در آمده، و رودکی آنرا به شعرساخته و پرداخته،اما !  افسوس صد افسوس که بخش های متعددی از این منظومه شعر ی عملا  از بین رفته است.

رودکی ابیات و اشعارش را در قالبهای: قصیده ، غزل، رباعی، مثنوی، قطعه  سروده بوده  و گویند بیش از یک میلیون بیت  شعر سروده،  که آنان نیز اکثرا از بین رفته است گویی روزگار جفا پیشه  نامهری فراوان در محو آثار ادبی ابیات و اشعارش نموده است .

گرچه اشعار رودکی در برخی ابیات روحیه  شاد و در وصف طبیعت و شادی ایام است. اما!  تاسف و اندوه و فراق دوستان در شعر او بسیار اثرگذار و قابل بررسی است .

هیچ شادی نیست اندر این جهان /  برتر از دیدار روی دوستان

هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر  / از فراق دوستان پر هنر

در وصف علم و دانش نیز ارزش و احترام قائل است، می گوید:

مردمان بخرد اندر هر زمان   / راز دانش را به هر گونه زبان

گرد کردند و گرامی داشتند  / تا به سنگ اندر همی بنگاشتند

در پند اینکه  در سختی ها بایست صبر نمود تا سرانجام اسباب گشایش ایجاد شود با نگاه شاعران و بس ارزشمند گفته:

کار چون بسته شود بگشایدا    /  وز پس هر غم طرب افزایدا

در شعر اشاره به واژه« یخچه »می نماید  که به نظر همان تکرگ یا برف  را می گوید:

یخچه می‌بارید از ابر سیاه /چون ستاره بر زمین از آسمان

در بیان سلامت تن آدمیان نیز در قالب شعر گفته :

گر خوری از خوردن افزایدت رنج   /   ور دمی مینو فراز آوردت و گنج

در بیان خدا پرستی نیز می گوید:

بیا، دل و جان را به خداوند سپاریم/ اندوه درم و غم دینار نداریم

در یاد و تکریم ابوالفضل بیهقی صاحب تاریخ بیقی نیز در شعرش چنین یاد می کند:

یک صف میران و بلعمی بنشسته/ یک صف حران و پیر صالح دهقان

تصویر ساری یا صور خیال  در اشعار رودکی چنان قوی است. بخصوص در مراسم شاهان سامانی که خود، بایست  شاهد عینی صحنه ها بوده باشد ،که چنین تصویری ارائه می دهد،  و بسیار  بعید است ، در آن دوران او نابینا بوده و  این قول را  که اواخر عمر نابینا گشته  بیشتر قوت  می دهد.

خسرو بر تخت پیشگاه نشسته/شاه ملوک جهان، امیر خراسان

ترک هزاران به پای پیش صف اندر/هر یک چون ماه بر دو هفته درفشان

هر یک بر سر بساک مورد نهاده روش/ می سرخ و زلف و جعدش ریحان

رودکی در مجلس امیر سامانی و سران و بزرگان قوم و لشکری و کشوری خودش حضور دارد و خود با چشمانش شاهد مناظره است، بعید است که آن زمان نابینا بوده و فردی دیگر  برای او نقل قول نموده باشد!

مجلس باید بساخته، مکانها / ز گل و از یاسمین و خیری الوان

نعمت فردوس گستریده ز هر سو/ساخته کاری که کس نسازد چونان

جامهء زرین و فرش‌های نو/ آیین شهره ریاحین و تخت‌های فراوان

زبان و ادبیات پارسی حاصل تفکر  و  تلاش  شاعران و نویسندگان بزرگ در گذرگاه عمر طولانی خویش بوده  این  میرات  کهن  را  که  به  امانت  به  ما سپرده  شده  با  خواندن  و  مطالعه  و  درست  نگارش  نمودن  بیشتر  از  گذشته  ارج  نهیم .


شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان