تبیان، دستیار زندگی
غیر از مردم لاابالی و بی‌‏مبالات، هیچ كس نیست كه پیش از خروج از خانه و قدم نهادن در كوچه لااقل روزی یك بار، خود را در آیینه نبیند و وضع سر و لباس و كفش و كلاه خود را تحت مراقبت نیاورد، و نواقص و معایب و بی‏نظمی‏ها و آشفتگی‌های هیئت ظاهر خویش را به شكلی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی‌ مزگی‌های املایی

بی‌ مزگی‌های املایی

استاد فقید «عباس اقبال آشتیانی» در چهارمین شماره از مجله‌ی «یادگار» مقاله‌ای نوشته است با عنوان «غلط املایی» که در آن از بی‌سوادی و بی‌مبالاتی در نوشتن به شدت انتقاد کرده است.

اقبال در بخشی از این مقاله می‌نویسد: «غیر از مردم لاابالی و بی‌‏مبالات، هیچ كس نیست كه پیش از خروج از خانه و قدم نهادن در كوچه لااقل روزی یك بار، خود را در آیینه نبیند و وضع سر و لباس و كفش و كلاه خود را تحت مراقبت نیاورد، و نواقص و معایب و بی‏نظمی‏ها و آشفتگی‌های هیئت ظاهر خویش را به شكلی ترمیم و اصلاح ننماید. چرا؟ برای آن كه انسان، ذاتاً خودخواه است و خود را از هیچ كس كمتر و پست‏‌تر نمی‌شمارد، و بر او بسی ناگوار است كه باهیئت و اندامی ناساز و شكل و ریختی منكر در مقابل دیگران جلوه كند و دیگران در ظاهر او عیب و نقصی قابل سرزنش و خرده‏‌گیری ببینند و بر او بخندند.

این توجه و دقت در رفع عیوب ظاهری به هر نظر كه تعبیر شود به شرط آنكه به حدّ خودآرایی و ظاهرسازی نرسد، ممدوح است چه برای مرد دردی بدتر از آن نیست كه مورد عیب‌جویی هر كس و ناكس قرار گیرد، و به علت عیبی كه رفع آن بسیار آسان بوده، انگشت‌نمای این و آن واقع شود.

اما تعجب در این جاست كه غالب همین مردم كه برای رفع عیب‌جویی دیگران، درحفظ ظاهر گاهی از حد اعتدال نیز قدم فراتر می‌‏گذارند، هر روز در گفته و نوشته خود، مرتكب هزار غلط انشائی و املائی می‌شوند و متوجه نیستند كه به علت تقریر و تحریر نادرست و بی‌‏اندام، تا چه حد مورد طعنه و مضحكه خاص و عامند و چون تأثر و تألّمی هم از این بابت ندارند به هیچ وجه در صدد رفع این عیب بزرگ نیز بر نمی‌آیند».

وبلاگ‌ها در عصر حاضر حرکتی را در نوشتن خط فارسی ایجاد کردند که از قبل‌ها در زبان فارسی وجود داشت اما وبلاگ‌ها آن را رشد دادند، این حرکت خروج و تخطی از قواعد معمول و علمی خط فارسی بود که هنوز هم وجود دارد

نخستین مجله‌ی «یادگار» در مهرماه 1323 منتشر شده است. اوضاع نگارش در ایران تقریبا در تمام دوران معاصر مانند هم بوده است و از آشفتگی و پریشانی رنج برده است. امروزه اوضاع خط فارسی و رعایت ادب نگارش در موسسه‌های نشر کتاب به خوبی رعایت می‌شود و ویراستاری یکی از مراحل مهم چاپ کتاب است، اما در میان عامه و حتی خواص هنوز غلط‌های املایی و مشکل‌های نگارشی به روشنی دیده می‌شود، مشکل‌هایی که گاه فراتر از غلط‌های مصطلح است. اهمیت مقاله‌ی عبای اقبال آشتیانی در دید جامعه‌شناسانه‌ی او به بحث املای فارسی است و مثالی از در ابتدای سخن درباره‌ی نظافت شخصی می‌آورد مثالی که کاملا ملموس است و مخاطب را به ویژه مخاطب عام را متوجه اهمیت املای فارسی می‌کند.

نکته‌ی دیگری که اقبال آشتیانی از نظر دور نمی‌کند آن است که غلط نوشتن واژه ها هیچ توجیه‌ای ندارد و کاملا به دست انسان است و اتفاقا از هر کار دیگر آسان‌تر: « ممكن است كه انشاء كسی سست و نارسا و مبهم و دور از قواعد فصاحت و بلاغت باشد اگر چه رفع این عیوب نیز تا حدی به مدد تتبع آثار بزرگان ادب و ممارست در خواندن و به حفظ سپردن گفته‏های فصیح و بلیغ فراهم می‌آید. لیكن چون نویسندگی هم مانند شعر تا حدی موقوف به استعداد ذاتی و طبع خدادادی است، باز می‏‌توان صاحب چنین نوشته‌‏ای را معذور داشت و از او چیزی را كه خدا به او نداده است، و تدارك آن به اكتساب مقدور نبوده، نخواست. اما غلط املائی چنین نیست، اصلاح آن بكلی به دست خود انسان است و در مرحله چیزنویسی، اتقاقاً از هر كار دیگر آسان‌تر است».

وبلاگ‌ها در عصر حاضر حرکتی را در نوشتن خط فارسی ایجاد کردند که از قبل‌ها در زبان فارسی وجود داشت اما وبلاگ‌ها آن را رشد دادند، این حرکت خروج و تخطی از قواعد معمول و علمی خط فارسی بود که هنوز هم وجود دارد، امروزه هر کسی به خودش حق می‌دهد در وبلاگ شخصی هر جور که دل‌اش می‌خواهد بنویسید و قواعد نگارشی و ویرایشی اصیل و درست را رعایت نکند. یکی از آشتفتگی‌ها در زبان فارسی در محیط وبلاگ‌های فارسی ناشی از ورود سلیقه‌های شخصی در نگارش خط فارسی است.

نکته‌ی دیگری که اقبال آشتیانی از نظر دور نمی‌کند آن است که غلط نوشتن واژه ها هیچ توجیه‌ای ندارد و کاملا به دست انسان است و اتفاقا از هر کار دیگر آسان‌تر.

اقبال آشتیانی در ادامه‌ی مقاله‌ی خود به این موضوع هم اشاره‌ای درست می‌کند و آن را بی‌مزگی می‌داند: « روزی به یكی از همین آقایان كه در نوشتن املای كلمات بسیار بی‏‌مبالات است و اتفاقاً مایه و استعدادی طبیعی نیز برای نویسندگی دارد گفتم كه: املای فلان كلمه و فلان كلمه غلط است. درجواب گفت كه: من مخصوصاً آنها را به این اشكال نوشته ام و چون یقین دارم كه دنیا زیر و زیر نخواهدشد، در این كار تعمّد كرده‌‏ام.

من دیگر به او چیزی نگفتم چه مسلم می‌دانستم كه اگر كسی املای درست كلمه‌ای را كه همه در ضبط آن اتفاق كرده و اهل لغت آن را به همان وضع قرار داده‌اند بداند، محال است كه هیئت صحیح و متفق‌علیه را كه همه می‏شناسند و معنی آن را می‏فهمند، و اگر هم نفهمند به مدد كتب لغت به معنی آن پی خواهند بود، رها كند و به جای آن از خود هیئتی جدید كه معروف و مفهوم هیچ كس نیست، به كار برد و با این حركت خودخواهانه، مفهوم مقاصدی را هم كه كلمات قراردادی برای بیان آنها وضع شده، بر دیگران مشكل یا محال كند.

این قبیل بی‏مزگی‌ها، اگر هم به گفته آن رفیق، واقعاً عمد شمرده شود و ناشی از نادانی و عجز و بی‏همتی در راه رفع عیب نباشد، اگر چه دنیا را زیر و زبر نمی‏‌كند، ولی باز زشت و مضحك است و اگر كسی در تعقیب آن لجاج و اصرار بخرج دهد، هیچ چیز دیگر از آن جز خفت عقل و سبك مغزی فاعل آن برنخواهد آمد.»

حالا این قیبل بی‌مزگی‌ها در زبان فارسی برای خودشان تاریخچه‌ای دارند و آن قدر هم زیاد شده‌اند که کسی نمی‌تواند بگوید چرا؟ چون هنوز هم دلیل برخی از دوستان همان است که عباس اقبال هم نوشته است، دوست دارند این طور بنویسند، آن هم در زمانه‌ای که لغت‌نامه‌های آنلاین زیادی وجود دارند که معنا و املای کلمه را در کسری از ثانیه در اختیار کاربر اینترنت قرار می دهند.

تهیه: رضا ساکی

تنظیم :زهره سمیعی

بخش ادبیات تبیان