تبیان، دستیار زندگی
«وزن نوعی تناسب است» . تناسب کیفیتی است حاصل از ادراک وحدتی در میان اجزای متعدد که اگر در مکان واقع شود، آن را قرینه می خوانند و اگر در زمان اتفاق افتد، وزن نامیده می شود. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عوامل موثر در حالت موسیقایی وزن شعر پارسی

مقدمه:

وزن

کتاب

«وزن نوعی تناسب است». تناسب کیفیتی است حاصل از ادراک وحدتی در میان اجزای متعدد که اگر در مکان واقع شود، آن را قرینه می خوانند و اگر در زمان اتفاق افتد، وزن نامیده می شود.

هدف کلی

می دانیم که هر شعری با توجه به محتوا و حالت عاطفی اش به طور طبیعی پذیرای وزنی سبک یا شاد و سنگین یا غم انگیز است. یعنی شاعر خوب هرگز وزنی را آگاهانه برای شعر خود برنمی گزیند، بلکه وزن شعر با محتوای آن هم زمان به او الهام می شود. اکنون ما برآنیم تا عواملی را که در پیدایش وزن های سبک یا شاد و سنگین یا غم انگیز موثرند، در این نوشته به تفصیل بازنماییم.

عوامل موثر در چگونگی و حالت موسیقیایی وزن شعر پارسی عبارتند از :

یک) نسبت هجاهای کوتاه به هجاهای بلند :

اصولا در زبان فارسی واژگانی که شماره ی نسبی هجاهای کوتاه «شدید» در آن ها نسبت به هجاهای بلند بیشتر باشد، حالت عاطفی شدیدتر یا مهیج تری را به شنونده یا خواننده القاء می کنند و به عکس، واژگانی که شماره ی نسبی هجاهای بلند «ضعیف» در آن ها نسبت به هجاهای کوتاه بیشتر است، موجب حالت عاطفی ملایم تر و سنگین تری در مخاطب می شوند. از آنجا که ساختمان واژگان زبان فارسی به گونه ای است که هجاهای کوتاه آن کم تر از هجاهای بلند است، معمولا زیادترین حد هجاهای کوتاه نسبت به هجاهای بلند در اوزان شعری نصف به نصف است. اینک برای نمونه دو وزن گوناگون را در ابیات ذیل با هم مقایسه می کنیم

مُرده بُدم، زنده شدم؛ گریه بُدم، خنده شدم               دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

روزگارست این که گه عزت دهد، گه خوار دارد      چرخِ بازیگر ازین بازیچه ها بسیار دارد

وزن نخست که هر مصراع آن از چهار «مفتعلن» تشکیل شده، نسبت هجاهای کوتاه به بلندش هشت به هشت است؛ اما وزن دوم در هر مصراع چهار «فاعلاتن» دارد که این نسبت در آن چهار به دوازده است؛ یعنی هجاهای بلند آن سه برابر هجاهای کوتاه است. پس وزن نخست باید تندتر و مهیج تر باشد و چنین است.

رنگها

همچنین وزن «مُفتعِلُن، فاعِلُن، مُفتعِلُن، فاعِلُن» بیت :

آه که دریای عشق بار دگر موج زد             

 وز دل من هرطرف چشمه ی خون برگشاد

با نسبت هجاهای کوتاه به بلندِ شش به هشت تندتر و شادتر است از وزن «فاعلاتن، فاعلن، فاعلاتن، فاعلن» بیت :

گر به بستان بی تویم، خار شد گلزار ما          

 ور به زندان با توایم، گل بروید خار ما

زیرا نسبت هجاهای کوتاه به بلند آن کمتر از بیت پیشین (یعنی چهار به ده) است.

دو) ترتیب قرار گرفتن هجاهای کوتاه و بلند :

دیدیم که هجاهای کوتاه مانند آهنگ های تند، شاد و هیجان انگیزند؛ ولی آیا تنها همین عامل در حالت موسیقایی وزن دخالت دارد ؟ آیا زیاد بودن شماره ی نسبی هجاهای کوتاه همیشه و به طور یکسان وزنی تند و شاد پدید می آورد ؟ پاسخ این سوال منفی است؛ اگر دو وزن ذیل را که نسبت هجاهای کوتاه به بلند، در هر دو، شش به هفت است، مورد توجه قرار دهیم، موضوع بهتر روشن می شود :

دی سحری بر گذری گفت مرا یار            شیفته و بی خبری، چند ازین کار ؟!

«مُفتعِلُن، مُفتعِلُن، مُفتعِلُن، فَعْ»؛

ای ستاره ها که بر فراز آسمان               بر جهان ما نظاره گر نشسته اید !

«فاعِلاتُ، فاعِلاتُ، فاعِلاتُ، فَعْ».

می بینیم که علی رغم یکسان بودن نسبت هجاهای کوتاه به بلند در هر دو، وزن بیت نخست، شاد و ضربی و رقص انگیز است؛ در حالی که وزن بیت دوم، سنگین و غمناک به نظر می رسد. پس عامل دیگری نیز در حالت موسیقایی وزن دخالت دارد و آن، ترتیب قرار گرفتن هجاهای کوتاه و بلند است؛ زیرا در بیت نخست، ترتیب هجاهای کوتاه و بلند به صورت دو هجاهای کوتاه در میان دو هجای بلند است، ولی در بیت دوم، به طور متناوب، یعنی یک هجای بلند و یک هجای کوتاه، یک هجای بلند و یک هجای کوتاه و اختلاف دو وزن تنها در همین عامل است.

مقایسه ی این دو وزن با سه وزن زیر که در تعداد و نسبت هجاهای کوتاه و بلند، با آن دو وزن یکسانند، بر نقش عامل ترتیب هجاهای کوتاه و بلند در حالت موسیقایی وزن بیشتر تاکید می کند.

کو آنکه ز غم دست به جایی زدمی ؟          یا در طلب وصل تو راهی زدمی ؟

«مَفعولُ، مَفاعیلُ، مَفاعیلُ، فعَلْ» که مساوی است با وزن :

«مُستفعِلُ، مُستفعِلُ، مستفعِلُ، فعْ»؛ این وزن که وزن اصلی رباعی است، وزنی شاد و خوش است.

بنفشه رُسته از زمین به طرف کُهسار          و یا گسسته حور عین ز زلف خود تار

«مَفاعِلُن، مَفاعِلُن، مَفاعِلُن، فَعْ»؛ این وزن، ضربی و یکنواخت و نسبتا شاد است.

خُنک آن را که به علم و به عمل              هر شب به سرای اندر با فرش و ازار آید

«فَعَلاتُن، فَعَلاتُن، فَعَلاتُن، فَعْ»؛ که وزنی سنگین است. چون در این اوزان، نسبت هجاهای کوتاه و بلند یکسان (یعنی شش به هفت) است، با درنظر گرفتن ترتیب توالی هجاها، می توان نتایج زیر را گرفت :

قلم

1) هجاهایی که دارای نظم های زیرند، شادند :

1. دو هجای کوتاه میان دو هجای بلند«مُفتَعِلُن »؛

2. دو هجای کوتاه بعد از هجای بلند«مُستَفعِل »؛

3. هجاها متناوب و در آغاز هجای کوتاه «مَفاعِلُن» .

2) هجاهایی که دارای نظم های زیرند، سنگین و ناشادند :

1. دو هجای بلند بعد از دو هجای کوتاه «فَعَلاتُن »؛

2. هجاها متناوب و در آغاز هجای بلند «فاعِلاتُ» .

به هر حال عامل «نظم» در حالت موسیقایی وزن بسیار تاثیر دارد. برای بهتر دریافتن رابطه ی ترتیب هجاهای کوتاه و بلند با حالت موسیقایی وزن، دو بیت زیر را که وزن آن ها متفاوت اما واژگان و مضمونشان یکسان است، در نظر می گیریم :

یار ز من دل ربود، یار ز من رخ نهفت         یار ز من جان بخواست، یار دل از من برُفت

ز من دل ربود یار، ز من رخ نهفت یار         ز من جان بخواست یار، دل از من برُفت یار

شعر نخست که بر وزن «مُفتَعِلُن، فاعِلُن، مُفتَعِلُن، فاعِلُن» است، بسیار تند و ضربی و سبک و شاد است و وزنِ بیت دوم «مَفاعیلُ، فاعِلُن، مَفاعیلُ، فاعِلُن»، سنگین تر و آرام تر است.

دو بیت زیر که نسبت هجاهای کوتاه و بلند آنها یکسان (هردو هشت به هشت) است، نیز رابطه ی ترتیب هجاهای کوتاه و بلند را با حالت موسیقایی وزن، به خوبی نشان می دهند :

نه شبم، نه شب پرستم، که حدیث خواب گویم              چو غلام آفتابم همه ز آفتاب گویم

صنما ! خرگه توام که بسازی و برکـَنی             قلمیم به دست تو که تراشی و بشکنی

وزن نخست «فَعَلاتُ، فاعِلاتُن، فَعَلاتُ، فاعِلاتُن» تند و پر جذبه است، ولی وزن دوم «فَعَلاتُن، مَفاعِلُن، فَعَلاتُن، مَفاعِلُن»، ضربه ای و مقطع با مضمونی شاد و در عین حال با صلابت؛ زیرا در دو بیت فوق، ارکان متفاوتند.

اهمیت ترتیب هجاهای کوتاه و بلند تا به آن پایه است که وزن : «مَفعولُ، مَفاعیلُن، مَفعولُ، مَفاعیلُن» بیت :

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد            یک نکته از این دفتر گفتیم و همین باشد

با نسبت هجاهای کوتاه به بلندِ چهار به ده، علی رغم مضمون حزن انگیزش، تندتر و شادتر است از وزن : «فَعَلاتُن، مَفاعِلُن، فَعَلاتُن، مَفاعِلُن» بیت :

صنما ! خرگه توام که بسازی و برکـَنی                 قلمیم به دست تو که تراشی و بشکنی

که نسبت هجاهای کوتاه به بلندش هشت به هشت است.

سه) تغییر طولی مصراع ها :

با بررسی بیشتر درمی یابیم که عامل دیگری نیز در تعیین حالت و کیفیت موسیقایی وزن، نقشی بسزا ایفا می کند؛ چنان که این عامل، دو عامل پیشین را در این موضوع تحت الشعاع خود قرار می دهد و آن، چیزی جز تغییر طولی مصراع ها نیست. برای مثال اگر وزن «هزج مثمن سالم» را با «هزج مسدس سالم» مقایسه کنیم، می بینیم که اولی وزنی شاد و خوش است و نیز کاربردی بیشتر دارد، ولی دومی چندان شاد نیست و کاربردی بسیار کم دارد.

1. وزن «هزج مثمن سالم»(مَفاعیلُن، مَفاعیلُن، مَفاعیلُن، مَفاعیلُن) :

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم            بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

2. وزن«هزج مسدس سالم»(مَفاعیلُن، مَفاعیلُن، مَفاعیلُن) :

شب دوشینه در سودای او خفتم                        وزان امروز با تیمار و غم جفتم

این موضوع در مورد دیگر ارکان عروضی مانند «فاعِلاتُن»، «مُستَفعِلُن» و «فَعَلاتُن» نیز صدق می کند. به طور کلی وزن «مثمن سالم» از «مسدس سالم» خوش تر است.

پر

رابطه ی طول مصراع ها با کیفیت موسیقایی وزن، در بحوری که دارای ارکانی گوناگون هستند، بیشتر محسوس است. مثلا وزن :«مَفعولُ، مَفاعِلُن، مَفاعیلُن، فَعْ» که از گونه های وزن رباعی است، وزنی خوش و نرم است :

از شمع سه گونه کار می آموزم             

می گریم و می گدازم و می سوزم

حال اگر از آخر این وزن یک هجا حذف کنیم، «مَفعولُ، مَفاعِلُن، مَفاعیلُن»، وزنی سنگین و باصلابت می شود :

ای خواجه ! جهان بس حیلی داند                

 از غدر همی به جادوی ماند

ولی اگر از آخر آن دو هجای بلند حذف کنیم «مَفعولُ، مَفاعِلُن، فَعولُن»، وزنی تند و ضربی و شاد به دست می آید :

ای غره شده به پادشاهی !                بهتر بنگر که خود کجایی

چنانکه می بینیم در این سه وزن، تغییر نسبت هجاهای کوتاه به بلند بر تغییر طولی وزن، عاملی فرع است زیرا از وزن نخست یک هجا کاستیم، وزنی خوش به وزنی با صلابت و سنگین بَدَل شد، اما بار دیگر که دو هجا کم کردیم، وزنی تند و ضربی و شاد بدست آمد؛ حال آن که اگر تغییرِ نسبت، عامل اصلی می بود، می بایست با حذف یک هجای بلند دیگر، وزن سنگین تر می شد.


بن نوشت ها :

رجایی، احمدعلی : پلی میان شعر هجایی و عروضی، انتشارات قدس، 1355.

شفیعی کدکنی، محمدرضا : موسیقی شعر، تهران : سخن، 1358.

شمیسا، سیروس : عروض سال چهارم دبیرستان، 1359.

فرزاد، مسعود : مجموعه ی اوزان شعر فارسی، مجله ی خِرد و کوشش، دفتر چهارم، شیراز، 1349.

 ... : معیارالاشعار، تهران : 1320.

ناتل خانلری، پرویز : وزن شعر فارسی، تهران : انتشارات دانشگاه، 1345.

نجفی، ابوالحسن : «درباره ی طبقه بندی وزن های شعر فارسی»، مجله ی آشنایی با دانش، ش 7، فروردین 1359.

وحیدیان کامیار، تقی : وزن و قافیه شعر فارسی، چاپ اول، تهران : مرکز نشر دانشگاهی، 1367.


عبدالحمید اسماعیل پناهی

برگرفته از : شورای گسترش زبان فارسی به نقل از فصلنامه ی «نامه ی پارسی» شماره 43 - 42.

تهیه وتنظیم : بخش ادبیات تبیان