روان شناسی آینده
جملات آقای خیال پرداز
قسمت اول ، قسمت دوم:
این چند نقل قول از گفت و گوی گاردین با جی. جی بالارد انتخاب شده است:
- من در سال 1960 در شپرتون زندگی میکردم. پیش خودم فکر میکردم آینده را نمیشود در مناطق حومه لندن دید. دلم میخواهد به منطقههای جدید بروم؛ به کنار استودیوهای فیلمسازی. این انگلستانی بود که دوست داشتم درباره آن بنویسم. چون دنیای تو داشت ظهور میکرد. شما هیچ وقت در زمانی از ویرجینیا وولف نمیخوانید که شخصی دارد باک ماشینش را پر میکند.
-من سوررئالیسم را با آغوش باز در بر گرفتم؛ و روانکاوی را که رابطه نزدیکی با سوررئالیسم دارد. این دو در کنار هم نشانگر هدفی است که برای دستیابی به آن تلاش میکردم.
- ژانر علمی_ تخلیی را به صورت اتفاقی کشف کردم. تحت تأثیر این ژانر قرار گرفتم اما هیچ وقت به سبک رایج علمی_ تخیلی آن زمان ننوشتم.
-من که فکر میکنم آثارم علمی_ تخیلی نیستند بلکه روان شناسی آینده را به نمایش میگذارند.
-کشور انگلستان همیشه برایم حکم زمانی غریب و ناشناخته را داشته است.
- یکی از حوادث زندگیام که همیشه ذهنم را به خود مشغول ساخته، مرگ نابهنگام همسرم مری است. فکر میکردم طبیعت در حق او و بچههایش مرتکب جنایتی شده است. چرا؟ سالهای سال دنبال پاسخی برای این سؤال بودم و چیزی دستگیرم نشد.
- هیچ نمیفهمم چرا مردم، این همه سفر میروند. من که حاضر نیستم این خانه گرم و نرم را با هیچ جای دیگر عوض کنم.
- یک روز بچه ای از من پرسید: «چرا ما به طرز وحشتناکی به جان طبیعت افتادهایم؟». خب کدام یک از شما آدم بزرگها میتوانید جواب این بچه را بدهید؟
سال شمار اسارت
اقتباس سینمایی از آثار بالارد
از آثار جی. جی بالارد در حدود 10 اقتباس سینمایی و تلویزیونی انجام شده است. اولین اقتباس از رمان «وقتی دایناسورها بر زمین حکومت میکردند» بود که سال 1970 ساخته شد و آخرین اقتباس هم سال 2003 از رمان «خانه» ساخته شد که سریالی بود که از شبکه 4 بی بی سی پخش میشد اما از رمان «تصادف» که مشهورترین کتاب جناب بالارد است 2 اقتباس انجام شده؛ اولین بار اوایل دهه 70 و دومین بار هم اواخر دهه 90 توسط کراننبرگ؛ اقتباسی وفادارانه به رمان «تصادف» که دوباره همان سر و صداهای زمان چاپ رمان را به راه انداخت. این 3 مورد، نمونههای برتر اقتباسهای صورت گرفته از آقای نویسنده هستند.
امپراتوری خورشید (استیون اسپیلبرگ، 1987)
ماجراهای رمان «امپراتور خورشید» (1984) شباهتهای زیادی به زندگی بالارد دارد؛ داستان فیلم هم روایتگر ماجراهای پسری به نام جیم گراهام است که در یک خانواده مرفه انگلیسی در شانگهای زندگی میکند اما در جنگ جهانی سر از اردوگاههای ژاپنی درمیآورد. هارولد بکر و دیوید لین گزینههای اول برای ساخت فیلم بودند اما دست آخر پروژه به استیون اسپیلبرگ رسید. فیلمنامه اقتباس شده از رمان را بالارد با همراهی تام استاپارد _ نمایشنامه نویس انگلیسی _ نوشته است. کریستین بیل و جان مالکوویچ بازیگران اصلی فیلم هستند. مضنون اصلی مورد نظر بالارد، قهرمانانه است اما اسپیلبرگ بیشتر روی جنبه «از دست رفتن معصومیت» تأکید دارد.
تصادف (دیوید کراننبرگ، 1996)
«تصادف» (1973) مشهورترین و جنجال برانگیزترین رمان بالارد، درباره گروهی انسان است که از تصادف اتومبیل به اوج لذت میرسند. شخصیت اول رمان، جیمز بالارد نام دارد که در اقتباس دیوید کراننبرگ کانادایی از این فیلم، نقش آن را جیمز اسپید بازی میکند. فیلمنامه را هم کراننبرگ نوشته است. فیلم او درست مثل رمان بالارد جنجالبرانگیز بود.
نمایشگاه قساوت (جاناتان؛ 2000)
کار نگارش فلیمنامه را مایکل کربی و خود کارگردان انجام داده اند. رمان بالارد (1970) هم از قطعههایی تجربی و سوررئال تشکیل شده که کنار هم قرار داده شدهاند.
او درباره رمانش گفته که قصد داشته حس واقعه تلخ ترور جان اف کندی را به تصویر بکشد.
منبع: هفته نامه همشهری جوان
تنظیم : بخش ادبیات تبیان