اي آنكه در نگاهت حجمي زنور داري
كي از مسير كوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنكه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، كي مي كني نگاهم؟
برعكس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
كوك است ساز دلها، كي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يك شب فروغ رويت
كي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
د
ل
م
ت
ن
گ
ه