صفحه ها
دسته
دوستان مهربانم
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 14534
تعداد نوشته ها : 10
تعداد نظرات : 15
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

داری میری اشکامو یه جوری پنهون میکنم...

یه جوری ساکت میمونم دلمو خون میکنم !

داری دست تکون میدی میخوای که تنهام بذاری...

میخوای یادت نیاری گفتی چقد دوسم داری !

دارم فریاد میزنم بمون دوستت داریم هنوز...

نرو از کنار من نرو تو به یه راه دور !

دارم فریاد میزنم اما بازم توی سکوت...

دارم رنگ غم میشم مثل یه پاییز تو غروب !

داری از من دور میشی گفتی دوسم داشتی یه روز...

گفتی که خسته شدم موندی کنارم تو به زور !

داری حتی تو وداع میشکنی دل تو با غرور...

کاش یه کم یادت میموند با بدی هات بودم صبور !

داره باورم میشه نیستی تو یه آدم خوب...

توی حرف آخرت یه ذره انصافی نبود !

داره اشکام میریزه با دلی که شد مثه خون...

برو از پیشم برو... نبودی تو ...

عاشقی خوب!

اگه هنوز دوستت دارم خیلی زیاد منو ببخش !

اگه هنوز بخاطرت خیسه چشام منو ببخش !

اگه هنوزم عکستو شبا میذارم رو لبام ...

اگه هنوزم دل من جز تو کسی رو نمیخواد ...

منو ببخش !

منو ببخش که عشق تو ستاره شد توی شبام !

منو ببخش که یاد تو حک شده تو خاطره هام !

منو ببخش اگه هنوز رویای رویای منی ...

اگه هنوز عشق منی تموم دنیای منی !

منو ببخش اگه بازم صدات تو گوش من میاد ...

اگه هنوز یاد توام وقتی که بارون باز میاد !

ببخش اگه عاشقتم با اینکه رفتی از پیشم ...

ببخش اگه رفتی ولی بازم دلتنگ تو میشم !

ببخش عزیز که عاشقت هیچ وقتی عاقل نمیشه ...

ببخش عزیز که هیچکسی دیگه واسم تو نمیشه !

ببخش عزیز که تا ابد شعر میخونم برای تو ...

شاعر آواره میشم تو شهر اون چشمای تو !

ببخش منو ...

خونه وقتی عشق نباشه کاسه ی لبریز اشکه...

ماه رو هم واسش بیاری تاریکه غمگینه سرده !

خونه وقتی عشق نباشه خونه نیست زندونه آهه...

مثل پرواز قناری تو قفس بی سر پناهه !

خونه وقتی عشق نباشه قفسه تاریکه سرده...

واسه قلب بی پناهت زخم میشه تشدید درده !

خونه وقتی عشق نباشه رویاهاش گم شده مرده...

پر کابوس پر اشکه واسه ی زیبای خفته !

خونه وقتی عشق نباشه موندنی نیست پر زجره...

پره از هجرت خوبی یه سفر به راهه درده !

خونه وقتی عشق نباشه نمیشه شادی رو رج زد...

نمیشه تو دستای باد قاصد عشق رو رهاش کرد !

خونه وقتی عشق نباشه نباید موند و نگاش کرد...

باید با دستای باهم خونه ی عشق رو بناش کرد !

شاخه ی خشکیده ی گل لب طاقچه ...

عکس ما با هم دوتایی توی یه قاب شکسته !

عشق ما تو قلب خسته خیلی وقته دیگه مرده ...

خیلی وقته گل یادش توی دل جون سپرده !

خیلی وقته اشک چشمی واسه عشق دیگه نریخته ...

خیلی وقته چشمای ما توی خواب عشق رو ندیده !

شاخه ی خشکیده ی گل یاد عشق ما دو تا بود ...

مثل دستای ما دو تا سرد و مرده و جدا بود !

قاب عکس ما دو تا هم مثل دل خیلی شکسته ...

جایی نیست برای موندن جاده روبرو نشسته !

راه های رسیدن ما پر بن بست پر آهه ...

رفتن ما دور از این عشق بهترین راهه ... صلاحه !

دور از این عشق ما رهاییم واسه پرواز دوباره ...

پرپرواز واسه ی ما تو جدایی توی راهه !

باید دستا رو رها کرد واسه رفتن توی این راه ...

نور عشق همسفر راه میشه از نو واسه ی ما !

دارم میرم بخاطرت دیگه مزاحم نمیشم ...

خودت بهم گفتی برم گفتی که عاشق نمیشم !

دارم میرم که دستمو بدم به دست تنهایی ...

دنیا نذاشت عاشق بشی آخرشم شد جدایی !

دارم میرم تا دلمو تو سینه زندنی کنم ...

بخاطر رفتن تو چشمامو بارونی کنم !

دارم میرم تا که دلت راضی بشه از رفتنم ...

تا که دیگه حوصله ات هم سر نره از حرفای من !

دارم میرم تا که یه وقت سد واسه خوشبختیت نشم ...

تا که یه وقت کابوس تلخ واسه ی رویاهات نشم !

دارم میرم تا که هنوز رویای رویات بمونم ...

تا به ابد برای تو غزل غزل شعر بخونم !

میدونم خسته شدی دلت نمیاد که بگی ...

واسه عاشق بودنام شاید که آزرده شدی !

میدونم مثل قدیما دیگه رویات نمیشم ...

دیگه اون دختر رویا توی خوابت نمیشم !

میدونم حسرت دستامو دیگه تو دل نداری ...

بغض خیس گریه هامو دیگه باور نداری !

میدونم دلت نمیخواد دیگه عاشقم باشی ...

واسه این قلب بی پناهم دیگه سرپناه باشی !

همه چی رو میدونم خدا بهمراهت باشه ...

قول میدم فقط دعام بدرقه ی راهت باشه !

تیک تیک ساعت شده همدم این شبهای من ...

میدونم تو رفتی و دیگه نمیای پیش من !

دلو با خودت ببر به این سفر به راه دور ...

بعد تو دل نمیخوام تموم شد اون روزای خوب !

دلمو نرنجونی تو طول راه به ناسزا ...

آخه دل مهربونه شکستنش هم بی صدا !

میشکنه به آرومی نازک و آسون با یه حرف ...

ولی از مهربونی میخنده و میگه بخند !

غم هاشو پشت یه لبخند واست پنهون میکنه ...

تا تو شاد بشی بخندی دلشو خون میکنه !

نمیخواد برنجی از اون آخه طاقت نداره ...

غم تو بغضای بارون رو به یادش میاره !

دل نخواست برنجی از اون آخه یادش میمونه ...

بغض تو چه آتیشی توی دلش میسوزونه !

نداره توقعی از دل تو این دل من ...

 فقط از دلت میخواد نرنجه از حرفای من ! 

غم دل زندون نساخت بخاطر رفتن تو ...

برو تا با رفتنت پایون بگیره غم تو !

 

 

دیوونه ی همیشگیت باز دلتنگ صدات شده ...

خودش نمیدونه چرا باز خواستار هوات شده !

دلش گرفته این روزا خودش نمیدونه چشه ...

چشاش به در خیره شدن شاید که منتظر شده !

این روزا بغض غصه هاش باز گریه شد تو لحظه هاش !

چشاش میگن تو رو میخوان از پسشون بر نمیاد !

این روزا چشمای اونم مثل هوا ابری شده ...

بارون میاد هی شب و روز دلش هواش ابری شده !

دیوونه ی همیشگیت هیچکی نبود تو قصه هاش ...

تنها شد بعد تو و باز از تو پر شد لحظه هاش !

جای نگاتو پر نکرد کسی براش با هر چی بود ...

انگاری تو خون اونی تو گوشت و پوست و تار و پود !

دست خودش نیست دیوونه است ...

حال اونم حال دیگه است !

کسی نمیفهمه چشه آخه دلش جای دیگه است !

میشینه پیش دیگران اما وجودش اونجا نیست ...

تمام تار و پودش رو گذاشت پیشت یادگاری !

دلش نمیخواد که چشات خیس بشه از شکست اون ...

واسه همین وقتی میاد گلایه نیست تو کار اون !

میخنده تا با خنده هاش خنده بیاد روی لبات ...

اما دلش پر از غمه خنده نقابه رو لباش !

دیوونه ی همیشگیت دیگه مزاحم نمیشه ...

باید بره گرچه دلش با رفتن همراه نمیشه !

میگه برو وجودمو با خود ببر به این سفر ...

خدا بهمراهت باشه گرچه دلم رنجید ازت !

X