معرفی وبلاگ
عدم درک مسوولیت یعنی . . . (واریز اشتباهات) به (حساب دیگران) . . .
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 56739
تعداد نوشته ها : 41
تعداد نظرات : 54


*
Rss
طراح قالب
حمید رضا علیخانی

این یک داستان واقعى است:

یک سرباز آمریکایى که از جنگ ویتنام بازگشته بود، از سانفرانسیسکو به پدر و مادرش تلفن کرد:

- «سلام مامان، سلام بابا، من دارم برمى‌گردم خونه. می‌خواستم ازتون اجازه بگیرم که اگر اشکالى نداره یکى از دوستانم را هم همراه خود بیارم.»

- «چه اشکالى داره؟ ما دوست داریم با او آشنا بشویم.»

- «امّا فقط یک چیزى هست که باید بدونید. اون بدجورى در جنگ مجروح شده و یک پا و یک دستش را از دست داده. او هیچ جایى ندارد که برود

و من می‌خوام بیاد پیش ما و با ما زندگى کنه.»

- «من خیلى از شنیدن این خبر متأسفم، پسر. شاید ما بتوانیم کمکش کنیم جایى براى زندگى پیدا کند.»

- «نه. من می‌خواهم با ما زندگى کنه.»

- «ببین پسرم. تو نمی‌دونى چه تقاضایى دارى می‌کنى. نگهدارى از یک نفر با چنین معلولیتى، خیلى مشکل است. ما زندگى خودمان را داریم ونمی‌توانیم اجازه بدهیم چیزى مثل این به زندگى ما واردکنی. من فکر می‌کنم بهتره خودت برگردى خونه و این یارو را فراموش کنى. او حتماً راهى

 براى زندگى خودش پیدا خواهد کرد.»

در این لحظه پسر تلفن را قطع کرد و چند روزى پدر و مادرش از او بی‌خبر بودند. تا آن که پس از چند روز تلفنى از طرف پلیس سانفرانسیسکو به آن‌ها شد.
به آنها گفته شد که پسرشان از یک ساختمان بلند خود را به پائین پرت کرده و خودکشى کرده است. پدر و مادر که خیلى ناراحت شده بودند به

سانفرانسیسکو پرواز کردند و به اداره پزشکى قانونى شهر مراجعه کردند تا جسد پسرشان را شناسایى کنند.

آن‌ها پس از دیدن جسد پسرشان به شدّت شوکه شدند چون جنازه او یک پا و یک دست بیشتر نداشت.

پدر و مادر این داستان واقعى، همانند بسیارى از ما هستند. براى ما دوست داشتن کسانى که حال و روز خوبى دارند و ما از کنار آن‌ها بودن لذت

می‌بریم، کار ساده‌اى است امّا کسانى را که باعث ناراحتى ما می‌شوند و براى ما دردسر و گرفتارى به وجود می‌آورند دوست نداریم.

ما در واقع از کسانى که مثل خودمان سالم، باهوش، یا خوش قیافه نیستند دورى می‌کنیم.

خوشبختانه در این دنیا یک کسى وجود دارد که با خود ما این گونه رفتار نمی‌کند. کسى که ما را بدون قید و شرط دوست دارد و در هر شرایطى پذیراى ماست.

امشب، هنگامى که به رختخواب رفتید دعا کنید خدا به شما قدرتى بدهد که بتوانید مردم را همان طور که هستند بپذیرید و کمک تون کنه تا کساى رو که با شما فرق دارند، بهتر درک کنید.

نویسنده:دانا


X