دسته
دوستـــــــان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 20108
تعداد نوشته ها : 34
تعداد نظرات : 22
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

1-سایه ی حق ،سلام عشق،سعادت

 روح،سلامت تن،

سرمستی بهار،سکوت

 دعا،سرور جاودانه،

این است هفت سین آریایینوروز مبارک

 2- سال و مال و حال و اصل نسل

و بخت و تخت بادت

 اندر شهریاری برقرار و با دوام

 3- ساقی آمدن عید مبارک بادت وان

 مواعید که دادی مردواد از یادت

 4- از قلبم پرسیدم عزیزت کیه ؟

گفت ای ام ای بزن ببین کجا میره

 5- بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق

یوسف از دامان

 پاک خود به زندان رفته است

 6- سه تا گل هست که خیلی با ارزشن:

1.گل دقیقه نود

2.گل مساوی

3. گلی که الان داره این اس ام اس

 رو میخونه.

 7-در مسابقه زندگی گل زدن هنر نیست،گل شدن

 هنر استبرای سرور گلها

 8-باران باش،که در باریدنش علف هرزو گل

 سرخ از برایش یک معناست

 9-روز به خورشید می نازدشب به ماهما به داشتن

عزیزی مثل شما

 10-هواشناسی گفته:ابری بودن هوا باعث

 پ‍‍‍‍ژمرده شدن گلها میشه پیامک

 زدم ببینم گلم حالش چطوره؟

 11-کوتاهترین فاصله برای دوست

 داشتنیک لبخند است،یک دنیا لبخند برای تو.

 12-جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار

که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.

 13-اگر دریای دل لبیست،تویی فانوس

 شبهایشاگر حرفی زدم از گل،

تویی مفهموم و معنایش

 14-یک شاخه رز سفید تقدیم تو بادرقصیدن

 شاخ بید تقدیم تو بادتنها دله ساده ایست

 دارایی ماآن هم شب عید تقدیم تو باد

  15-هی!!!سه راه بیشتر نداری

1 .بامن باشی

2.باتو باشم

3.توافق کنیم با هم بیاشیم

  16-خوشبختی به سه ستون استوار است:

1.فراموش کردن گذشته

2.غنیمت شمردن حال

3.امیدوار بودن به آینده

  17-در محفل دل راه مده همچو

 منی راافسرده دل،افسرده کند انجمنی

راما افسرده دلان ساکن کوی غم و

دردیمدر عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم 

 18-سلام از سردخونه مزاحم میشم!

اینجا یه قلب یخ زده است که

 منتظر اس ام اس گرم شماست

 19-بریا انسانهای بزرگ بن بستی

 نیست،یا راه را خواهد یافتیا راه را

خواهند ساخت

  20-اگر سنگ در مسیر رود نباشد

 صدای آب زیبا نیستپس از سنگهای

 سر راهت غمگین مباش  

21-ز مردم دل بکن یاد خدا  را وقت تنهایی

صدا کندر آن حالت که اشکت می چکد

 گرم غنیمت دان و ما را هم دعا کن 

 22-خیلی پستی........

.

.

.

 

بلندی تو زندگی هست که باید از این

پستی بلندی ها درس گرفت 

 23-اگر در معرفت یکتا نبودی،

دلم بیهوده رسوایت نمی شد  

24-این یه اس ام اس نیستیه بهونه است که

می خواد بهت بگه هنوز هم کسی

هست که سر کارت بذاره

  25-زیباترین گلها را برای زیبایی

زندگیت و کوتاهی عمرشان

 را برای غمهایت آرزومندم. 

 26-از اشتباهات دیگران درس

بیاموز چون زندگی آنقدر طولانی نیست

 تا همه ی آنها را خودمان تجربه کنیم 

27-خواستم یه اس ام اس توپ

 بفرستموسط راه منفجر شدهمه

 فهمیدن دوستت دارم  

28-زیبایی شما رو به لوازم ارایشتان

 تبریک می گوییم!!!

  29-وقتی خودمو تو آینه میبینم

می فهمم خوشگلی دردرسر داره...

خوش به حالت از این دردسرا نداری.

 30-اگه می خوای دوستت داشته باشم

نقطه ها رو دنبال کن!......

.

.

.

 

دیدی کمبود محبت داری!!!  

 31-چرخ قلبم را با میخ نگاهت پنچر نکن!!   

32-آسمان را می خواهم برای عبور

جاده باریک است......ماه را می خوام برای نور

راه تاریک است.....تو را می خواهم برای نظافت

عید نزدیک است...  

دسته ها : اس ام اس
چهارشنبه نوزدهم 12 1388

 


همین که همه می‌روند
همین که ناگهان خانه از خنده‌های هُدا
از گفت‌وگوی آرام همسرم
یا از سوالات ساده‌ی نسیما تهی می‌شود،
حس می‌کنم انگار اتفاقی در راه‌ست
جوری عجیب از تنهاییِ سکوت می‌ترسم
حتی نسبت به سایه‌ی لرزانِ پرده‌ها
دو به شک می‌شوم،
هزار فکر و خیال بی‌راه
از مقصدِ یک مبادایِ بی‌هوده می‌آیند،
سَرخود از خوابِ دیوارها عبور می‌کنند،
و بعد ... حیرتِ نفهمیدن حادثه،
و بعد ... به هم خوردن آرایش سایه‌ها،
و یک هوای رهاشدن در شیئی،
صدای ناشنیده‌ی دوری از سکوت،
و رخسار مه‌آلود گمشدگانی
که انگار از خوابِ عجیبِ دریا بازآمده‌اند.
من آنها را به وضوح
عین همین آینه
همین گلدانِ شکسته می‌بینم،
آنها دست بر وَهمِ خواب‌آلودِ خانه می‌کشند
و بعد بی که به من بنگرند
همین طور دفترِ تازه‌ترین ترانه‌های مرا ورق می‌زنند.


حالا یکیشان دارد به آینه نزدیک می‌شود
یکیشان به گلدانِ شکسته نگاه می‌کند
و او که بنفشه‌ای به طُره‌های روشنش بسته است
آهسته و مه‌آلود و افسرده می‌پرسد:
مگر تو
چقدر بی‌چراغ از این کوچه گذشته‌ای
که بالا و پایینِ این همه شبِ گریه را از بَری؟!
سکوت کرده‌ام
بیرونِ خانه باد می‌آید.


حالا همه رفته‌اند آن گوشه‌ی رو به جنوب،
دارند برای من
آرامشِ بی‌پایانِ آسمان را آرزو می‌کنند.


راحت می‌شوم
خانه خیلی خلوت است
تنها عطری عجیب
از جامه‌های روشن آنها جا مانده است.
حالا می‌فهمم
چقدر شبیه عزیزان دلواپسِ من بودند
همان خواهران غمگینِ سفرکرده‌ی شما ...!


چه زود گذشت!
باز همان خنده‌های قشنگ،
همان سوالاتِ ساده وُ
همسرم ... که می‌گوید:
قرص‌هایت یادم رفت،
اما برایت نامه‌ای رسیده است.

چهارشنبه نوزدهم 12 1388


بیا به راه، بگو خلاص، برو به خواب.
دیگر نه در کوچه می‌مانم
نه به خانه برمی‌گردم
پاک خسته‌ام از حرفِ گریه، از خواب آدمی،
دیگر هیچ علاقه‌ای به التفاتِ این و آن ندارم
حتی به فهمِ سکوت، به صحبت سنگ،
به بود، به نبود،


به هر چه همین حدود!
فقط می‌خواهم کمی بخوابم،
بالای صخره‌ای از اینجا دور ...
شبِ یک دامنه از بوی پونه و کتاب،
یک بسته سیگار


عکسی از "ری‌را"
و یک پیاله‌ی آب.
بعد انگار که نیامده رفته باشم.
خداحافظ نسیمای غمگین من!

چهارشنبه نوزدهم 12 1388

 


وقتی که دیگر هیچ کبوتری در خوابِ خانه نیست،
دیگر از چه این همه هی باد می‌آید و
آبستنِ پرهای خیس باران است؟
خیلی‌ها گمان می‌کنند
که تا آمدنِ آن مسافرِ خسته
آن مسافر عزیز ...
چه آینه‌ها که می‌باید از بام خانه به کوچه بیفتند،
چه طُره‌ها که در خواب قیچیِ پُر سوال!

چهارشنبه نوزدهم 12 1388



باد، هی بادِ بازیگوش!
ما پیراهنِ آشنایان بسیاری
بر بندِ رختِ این خانه دیده‌ایم.
خودشان رفته‌اند، نیستند، نمی‌آیند،
و ما یک عده ابلهِ خاموش
(فراموشِ گریه‌های خویش)
فقط رَدپای ستارگان دریا را به دریا نشان می‌دهیم،
یعنی که دلمان خوش است
خوابِ ماه و کبوتر و بابونه می‌بینیم!


تعبیر درنگِ اندکِ دریا آیا
همان مراقبتِ مادرانه از حبابِ کم‌حوصله نیست؟
من یکی باور نمی‌کنم
که پیچک و پروانه از خواب‌های خزانی باخبر شوند،
فقط سدر کهنسال همین کوچه می‌فهمد
که جای هر اره بر آرنج باغ
جوانه‌ی خُردی از خواب حادثه خواهد رویید.
یعنی روییده است، می‌روید.
حالا باد
هر چه هم بازیگوش ...!

چهارشنبه نوزدهم 12 1388
X