تبیان، دستیار زندگی
این بیماران به هر دلیلی که دچار این بیماری شده ‌باشند، علاوه بر رنج بیماری باید از ترس طرد شدن از سوی خانواده و اجتماع، مشکلات ایمنی شغلی و به تبع آن مسایل مالی همواره بیمار بودن خود را مخفی کنند. این دختر خانم جوان در نامه‌اش نوشته که حتی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناچاریم آن را مخفی کنیم

ایدز

من 28 ساله‌ام و توسط همسرم که خودش هم از مثبت بودنش خبر نداشته به جمع اچ‌آی‌وی مثبت‌ها پیوستم. از مشکلات ما بیشتر بگویید. ما برای تامین سلامت روانی و پر کردن خلا عاطفی‌مان چه باید کنیم؟ تا کی بیماری‌مان را مثل راز نگه داریم؟» آنچه خواندید، بخشی از ایمیل طولانی خانم «ش» از تهران است...

برای تامین سلامت روانی این گروه که متاسفانه آمار آنها در ایران زیاد هم شده است همه ما باید بکوشیم. این کار نیاز به

یک اصلاح نگرش دارد. ما ایرانی‌ها با خوی مهربانی و همه صفات پسندیده‌ای که آن را در وصف خود می‌شماریم ، نمی‌دانیم چه‌طور با این گروه که مانند دیگر بیماران هستند برخورد کنیم. وقتی می‌شنویم کسی کسالت دارد. علاوه بر

احساس تاسف و همدردی سعی می‌کنیم تا آنجا که می‌توانیم کمکش کنیم و اگر آن فرد همکار ماست، ساعات کاری‌اش

را پوشش می‌دهیم و یا هر اقدامی که می‌توانیم برای بهبودی‌اش انجام می‌دهیم. خصوصا اگر متوجه شویم آن فرد به

یک بیماری سخت مبتلا شده؛ مثلا مشکلی مزمن و یا سرطان، گویا ملزم به حمایت او هستیم اما وقتی می‌شنویم

کسی بیمار شده و سیستم ایمنی بدنش که بدن ما بدون کارکرد سالم آن لحظه‌ای دوام نخواهد آورد تخریب شده است

(دقیقا آنچه در اچ‌آی‌وی مثبت پیش می‌آید)، او را طرد می‌کنیم. چرا؟ آیا این جز به دلیل ناآگاهی ماست؟

نیاز شدید عاطفی آنها به محبت خانواده و دوستان و عدم دریافت محبت کافی باعث می‌شود آنها علاوه بر دغدغه‌های روزمره همه ما، نگرانی‌های دیگری هم داشته باشند.

این بیماران به هر دلیلی که دچار این بیماری شده ‌باشند، علاوه بر رنج بیماری باید از ترس طرد شدن از سوی خانواده و

اجتماع، مشکلات ایمنی شغلی و به تبع آن مسایل مالی همواره بیمار بودن خود را مخفی کنند. این دختر خانم جوان در

نامه‌اش نوشته که حتی به مادرش نگفته که مبتلاست؛ چرا که می‌ترسد مادرش از ترس آلوده شدن حتی از در آغوش

کشیدن او هم خودداری کند. . این مخفی‌‌کاری‌ها خود سبب تنش و استرس در ارتباط با دیگران می‌شود و روابط این زوج را

با هم محدود می‌کند.

ایدز

نیاز شدید عاطفی آنها به محبت خانواده و دوستان (این بیماران از نظر عاطفی بسیار شکننده هستند، درست مانند یک بیمار مبتلا به بیماری صعب‌العلاج) و عدم دریافت محبت کافی باعث می‌شود آنها علاوه بر دغدغه‌های روزمره همه ما، نگرانی‌های دیگری هم داشته باشند. بهتر است آگاهی‌مان را از نظر راه‌های انتقال این بیماری بالا ببریم و بی‌جهت از روی ناآگاهی روابط خود را با آنها قطع نکنیم (خصوصا خانواده‌ها) مبتلایان هم برای تقویت روحیه نیاز دارند مشاوره شوند و تحت رفتار درمانی و آموزش مهارت زندگی قرار گیرند. دکتر مجید صادقی در گفتگو با خبرنگار سلامت نیوز گفت: ایدز از سه طریق می تواند بهداشت روانی فرد را به خطر بیندازد، یکی خود ویروس است که در مغز بیمار تاثیر می گذارد و ممکن است به زوال عقلی وی منجر شود، دوم بیماری های ثانویه که بر اثر نقص دستگاه ایمنی ایجاد می شود و روی مغز تاثیر می گذارد و سوم واکنشی است که بیمار نسبت به بیماری و عواقب آن دارد که به شکل اضطراب و افسردگی های شدید بروز می کند و حتی در برخی مواقع منجر به خودکشی بیمار می شود.

وی افزود: ایدز یک بیماری ویژه ای است که مشکلات روانی خاص خود را دارد و بستگی به وضعیت بیمار باید از روان درمانی یا دارو درمانی برای معالجه آنها استفاده کرد. وی اظهار داشت: باید در کنار درمان های طبی که به بهبود کمی بیمار کمک می کند به درمان های روانشناختی هم توجه داشت تا با بهبود کیفی سطح بهداشت روانی ، امید به زندگی را درآنها افزایش داد.

بهتر است آگاهی‌مان را از نظر راه‌های انتقال این بیماری بالا ببریم و بی‌جهت از روی ناآگاهی روابط خود را با آنها قطع نکنیم

بروز برخی اختلالات روانی در مبتلایان به HIV و نقش روان شناسان    

اضطراب:

اضطراب بر اثرابتلابه بیماری و ناتوانی جسمانی و طرد شدن، بروز می کند. مسری بودن بیماری نیز سبب بروز اضطراب می شود. فرد مبتلا، در مورد محافظت از دیگران احساس اضطراب می کند، در حالی که به طور همزمان درباره خود نیز احساس اضطراب دارد. علاوه بر این، بروز اضطراب در مواردی که فرد HIV مثبت با درگیری های خانوادگی، جابه جایی شغلی، بلاتکلیفی مالی و روند بیماری سروکار دارد، طبیعی است. اختلالات اضطرابی ممکن است به صورت های ترس مرضی، ترس از فضای باز، اختلال وسواس و اجبار، و فوبیهای فردی و اجتماعی بروز کند.

عصبانیت و احساس گناه:

عصبانیت، یک واکنش طبیعی نسبت به یک بیماری مرگبار است، که می تواند متوجه فردی که او را مبتلاساخته است، سایر افراد جامعه که به دلیل بی توجهی آنان،بیماری انتقال یافته است، حکومتی که نتوانسته گسترش بیماری را کنترل کند، و در آخر روشهای درمانی و داروهای بی تاثیر شود. احساس گناه نیز واکنشی عادی تلقی می شود. واکنشهایی مانند سرزنش کردن خود، احساس شرم و کاسته شدن از ارزش فردی، واکنشهای رایج ابتدایی نسبت به این گونه بیماری ها به شمار می روند.

دکتر بهروز بیرشک/هفته نامه سلامت، کیهان

تنظیم برای تبیان: کهتری

مقالات مرتبط

همه چیز در باره ایدز

ایدز و محرومیت از حقوق اجتماعی

زنان، قربانیان خاموش

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.