تبیان، دستیار زندگی
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول والاحوال، حول حالنا الى احسن الحال . عید ازعود گرفته شده و در لغت ‏به معناى بازگشتن است. دگرگونى سال جدید و بازگشت‏ بهار نو و نوروز، عیدهایى چون عید ف...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در مسیر تحویل سال و تحویل حال



یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول والاحوال، حول حالنا الى احسن الحال .

عید ازعود گرفته شده و در لغت ‏به معناى بازگشتن است. دگرگونى سال جدید و بازگشت‏ بهار نو و نوروز، عیدهایى چون عید فطر را تداعى مى‏كند. مسلمان روزه‏ دار پس از یك ماه عبادت روزى را كه غبار از فطرت توحیدى‏اش زدوده شده به فطرت توحید بازگشته است، عید مى‏گیرد. البته مراتب این بازگشت در افراد گوناگون فرق مى‏كند. دعاى تحویل سال هم با جملاتى كوتاه همین مسیر را پیش پاى انسان مى‏گشاید. مقلب القلوب و الابصار پروردگار است كه قلب‏ها را به سمت كمال دگرگون مى‏سازد و چشم‏ها را به سوى خود مى‏دوزد. قلب‏ها چون كرات دگرگون مى‏شوند؛ ولى پس از دگرگونى، باید استوارى یابند؛ زیرا در ادعیه وارد شده است: «و ثبت قلوبنا على دینك؛ قلب‏هاى ما را بر دین خود ثابت ‏بدار.» اگر قلوب دگرگون شدند و سپس بر دین الاهى استوار گردیدند، ابصار نیز چنین مى‏شوند؛ زیرا ابصار فرمانبردار قلوبند. شاید از این رو اول قلوب و سپس ابصار ذكر شده است.

«یا مدبراللیل و نهار» لیل و نهار نماد ظلمت و نورند. اگر او شب و روز را تدبیر مى‏كند، ظلمت و نور را هم مى‏آفریند. پس فقط او مى‏تواند چنان تدبیر كند كه پرده ظلمت از روى دل كنار رود و نور معرفتش بر آینه قلب بتابد. درآیه دویست و پنجاه و هفتم سوره بقره مى‏فرماید: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور و... ؛ خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ایمان آورده‏اند، آن‏ها را از ظلمت‏ها به سوى نور بیرون مى‏برد.» محول سال و حال او است.

قرین بودن تحویل سال با تحویل حال نكته‏اى در خور اهمیت است كه كمتر به آن التفات مى‏شود . آن قدر كه تحویل سال و رسوم آن خود نمایى مى‏كند، تحویل حال جلوه‏اى ندارد و در پشت پرده غفلت هیچ انگاشته شده است؛ راستى چرا در این دعاى پر معنا و تنبه بخش، به هنگام تحویل سال، تحویل حال به احسن حال در خواست مى‏شود؟ به نظر مى‏رسد، براى آن است كه ابتدا احسن الحال را بفهمیم و سپس در راه تحقق آن گام نهیم؟ تفسیر این احسن الحال را باید در عمق آن دعا یافت كه، «اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالك؛ خدایا، بدى حال ما را به خوبى حال خود تغییر ده.» درباره ذات اقدس الهى، احسن بودن حال بى ‏معنا است؛ زیرا تفضیل حالى بر حال دیگر، فقدان و وجدان و تبدیل و تبدل مى‏طلبد و ذات اقدس الاهى از آن پیراسته است. برترى حالى بر حال دیگر درباره ما انسان‏ها كاملا درست مى‏نماید. كمال ما انسان‏ها در همین است كه سوء حال را به حسن حال و حسن حال را به احسن حال تبدیل كنیم . حسن حال الهى به معناى وجود تمام كمالات به نحو اتم و اكمل در ذات اقدس الهى است. احسن الحال بودن براى ما یعنى رسیدن به تمام آن كمالات به قدر ظرفیت وجودى‏مان؛ زیرا ما حالى احسن و برتر از آن نداریم . تحویل حال به احسن الحال همان تغییر سوء حال انسان به حسن حال الهى است؛ و این تغییر وقتى تحقق مى‏یابد كه:

1- از پلیدى گناه رهایى یابیم، زیرا بدترین حال انسان و پست‏ترین مقام آدم هنگامى است كه در باتلاق گناه فرو مى‏رود.

2- انجام واجبات را چون چراغى فرا راه خود قرار دهیم تا ما را به سوى حسن حال الهى رهنمون شود.

3- زنگار صفات پلید را از آینه دل بزداییم تا سوء حال ما به حسن حال نگار تبدیل شود. از این رو، یكى از اعمال عید نوروز، روزه گرفتن است تا انسان خود را در راستاى رسیدن به احسن حال، یعنى وصول به حسن حال الهى، قرار دهد و به اخلاق الله متخلق سازد.