«موی سیخی»
پسرم اینقدر بهانه چرا؟ |
داد و فریاد توی خانه چرا؟ |
باز ایراد های جورواجور |
گاه با خواهش وگهی با زور |
گیر لپ تاب می دهی هر روز |
كلّه ام تاب می دهی هر روز |
یا فلان گوشی بلوتوث دار |
شده موضوع بحث تو هر بار |
روز وشب فكر دیدن سی دی |
درخط تازه های دی وی دی |
می زنی تیپ، موی سیخ سیخی |
شده تكیه كلام تو ،بیخی* |
توی آیینه گر نگاه كنی |
شكل خود ، حتماً اشتباه كنی |
كه منم این كه موی اوسیخی است ؟ |
یا كه این یك جوان مریخی است؟ |
پسر خوب هیچ می دانی |
ادبیات چاله میدانی |
شده در گفته های تو پیدا |
میكنی استفاده گاه به گاه |
شده ورد زبان تو مثلاً |
عشقی و سوتی و خفن ،عمراً |
یا برای خوش آمد برو بچ |
می شوی با تمام آن ها مَچ |
معنی این برو بچ و مَچ هم |
تو به من یاد داده ای پسرم |
و من از این برو بچ نادان |
شده ام نا امید و دل نگران |
گرچه بس فوق العاده ای پسرم!! |
ولی البته ساده ای پسرم |
می خوری گول صحبت برو بچ |
مغز تو می شود خزانه گچ |
كم كمك درس می شود تعطیل |
می كنی كارهای هردمبیل |
لامپ اخلاق را كه آف كنی |
می روی نم نمك خلاف كنی |
تا بجنبی شب است وتاریكی است |
پیش رو كوره راه ِ باریكی است |
انتهایش رسد به تركستان |
گاهی اوقات هم به قبرستان |
پسرم كوره راه را برگرد |
راه چون شب سیاه را برگرد |
نوجوانی و شور و شر داری |
پیش رو راه پر خطر داری |
جاده صاف هم همین بغل است |
معنی اش همت و كمی عمل است |
پند « جاوید » گوش كن پسرم |
چون كه من ناسلامتی پدرم |
*بیخی = بیخیال
محمد جاوید
تنظیم : بخش ادبیات تبیان