سال فروریختن ستارهها
زندگینامه پدر شیخ صدوق و چگونگی ولادت شیخ صدوق
علی بن حسین بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) از علمای بزرگ شیعه و پارسایان عارف عصر غیبت صغری بود.
بابویه، نام جد بزرگ او یك نام كهن ایرانی است كه در روزگار پس از ظهور اسلام نیز افرادی به این نام موسوم بودهاند. برخی این كلمه را منسوب به «بابُو» یعنی بابا، پدر، پیر و مرشد میدانند. بنابراین «ابن بابویه» به معنای پسر بابا میشود و هم اكنون نیز در میان خانوادههای ایرانی تعبیر «فرزند بابا» یا «پسر بابا» به فرزند مورد احترام و علاقه پدر بسیار شهرت دارد.
علی بن حسین به «صدوق اول» معروف است كه هر جا «صدوقین» یا «ابنا بابویه» گفته شود او و فرزندش ابو جعفر محمد در نظر است و تصور اینكه شیخ صدوق و برادرش مراد باشد اشتباه است.
وی در شهر قم زندگی میكرد. ساعاتی از روز را در منزل خود به تدریس و تبلیغ احكام دین و نقل روایات ائمه معصومین علیهمالسلام میپرداخت. در فقه، كتاب (فقهالرضا) به ایشان نسبت داده شده است و در حدیث، كتاب(الامامه و التبصره) تالیف ایشان است. این كتاب درباره امامت و امامان علیهمالسلام است كه بعد از رسالت حضرت رسول سلسله امامان معصوم را مستند به روایات اهل بیت تا پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بیان میفرمایند. نجاشی در كتاب معروف رجال خود درباره شیخ صدوق اول مینویسد او شیخ قمیها و فقیه آنان بود و او را صاحب كتابهای زیادی حتی در طب، معرفی میكند.
جلالت شان و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری علیهالسلام طی نامهای، او را با لقب «شیخ»؛«فقیه» و «معتمد» مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد.
در این نامه امام حسن عسگری علیهالسلام دعا میفرمایند که خداوند در نسل علی بن بابویه، اولاد صالح قرار دهد.
امام معصوم خطاب به این فقیه مینویسند: «اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی اباالحسن علی بن الحسین القمی وفقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادالصالحین برحمته...»
«ای فقیه مورد اعتماد من، علی بن الحسین قمی، که خداوند ترا به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو اولاد صالح بیافریند، وصیت میكنم تو را ...»
مقام توسل
بیش از 60 بهار از عمر پربار ابن بابویه قمی گذشت ولی هنوز از همسرش كه دختر عمویش بود دارای فرزند نشد.گر چه به واسطه بشارتی كه امام یازدهم علیهالسلام به او داد و در حقش چنین دعایی داشت كه: خداوند به لطف و كرمش از نسلت، فرزندان شایستهای بوجود آورد! آرامشی داشت و در انتظار تحقق این بشارت بود ولی آن ارتباط ویژه با اولیأ خدا را قطع نكرد و اندیشه اینكه تنها امام زمان (عج) وسیله فیض است و این خواسته به توسط اوست كه به اجابت خواهد رسید. لذا نامهای به جناب حسین بن روح نوبختی نوشت و از نایب خاص امام علیهالسلام استدعا كرد كه از صاحب الزمان (عج) تقاضا نماید دعا بفرماید خداوند فرزندانی فقیه و آگاه به احكام شرع به او عنایت كند.
حسین بن روح همین كار را انجام داد و پاسخ امام زمان (عج) را كه خطاب به علی بنبابویه صدوق اول چنین نوشته بود آورد: «ما از خداوند بزرگ برای مطلبی كه خواستید دعا كردیم و به زودی دو پسر به تو روزی خواهد داد» و بعد دو پسر به نامهای محمد (ابوجعفر) و ابوعبدا... خداوند به پدر شیخ صدوق داد كه ابوجعفر محمد بن حسین بن بابویه قمی از بزرگان فقه وحدیث شیعه شد و همواره به این موضوع افتخار میكرد كه من به دعای امام زمان (عج) متولد شدم.
در سال 329ق، پیش از آنكه علی بن محمد سمری از زندگانی دنیا رخت بربندد و عصر غیبت صغری به پایان رسد، جمعی از استادان بزرگ و ستارگان آسمان حدیث در محضرش بودند كه ناگاه فرمود:
«رحم اللّه علی بن الحسین بن بابویه القمی! خدای تبارك و تعالی علی بن حسین بن بابویه قمی را بیامرزد! به نقلی چنین فرمود: آجركم اللّه فی علی بن الحسین فقد قبض فی هذه الساعة. خداوند به شما مصیبت علی بن حسین ( ابن بابویه قمی) اجر عنایت فرماید، او در این ساعت از دنیا رفت»
حاضران با شگفتی تاریخ آن روز را یادداشت كردند كه پس از 17یا 18روز، از قم خبر آمد كه علی بن حسین، صدوق اول در همان ساعت و روزی كه علی بن محمد سمری آن جملات را فرمود چشم از این جهان فرو بست.
فقها و شیعیان قم پیكر مطهرش را تشییع كردند و در جوار بارگاه ملكوتی فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاك سپردند، هم اكنون آرامگاه این ستاره آسمان معرفت در مكانی كه در ابتدای خیابان چهار مردان قم در قسمت جنوبی مدرسه آیتا... گلپایگانی واقع است، زیارتگاهی است و دانشمندان و شیعیان به زیارتش میروند و از روح ملكوتی و فضای سرشار از معنویت گنبد و بارگاهش بهره میبرند.
سال 329 هجری قمری را سال تناثر نجوم یعنی سال فروریختن ستارهها نامیدند چون آسمان علم به ویژه علوم اهلبیت علیهمالسلام ستارگان درخشانی چون مرحوم كلینی و مرحوم صدوقاول و علی سمری نائب خاص چهارم امام زمان(عج) را و ... از دست داد.
منبع:
تنقیح المقال، علامه مامقانى، ج 2 ؛ روضات الجنات، محمدباقر موسوى خوانسارى، ج 4