تبیان، دستیار زندگی
روزعید غدیر سال 1214 ق. در شهر دزفول در خانواده علم و ادب، متولد شد، پدرش شیخ محمد امین، نام اولین فرزندش را مرتضی انتخاب كرد. رویای صادق مادر شیخ قبل از تولد وی، شبی حضرت امام صادق علیه السلام را در عالم رویا دید كه قرآنی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیخ مرتضی انصاری

روزعید غدیر سال 1214 ق. در شهر دزفول در خانواده علم و ادب، متولد شد، پدرش شیخ محمد امین، نام اولین فرزندش را مرتضی انتخاب كرد.

رویای صادق

مادر شیخ قبل از تولد وی، شبی حضرت امام صادق علیه السلام را در عالم رویا دید كه قرآنی طلاكاری شده به او داد . معبرین خوابش را و عطای امام را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر كردند و چنین شد كه جهان تشیع مفتخر به وجود این شخصیت گردید كه از نسل جابربن عبدالله انصاری، فرزندی پا به عرصه گیتی بگذارد كه استمراربخش خط ولایت و امامت باشد.

نیاكان و پدران شیخ انصاری

جابربن عبدالله انصاری ، از اصحاب بزرگ رسول الله صلی الله علیه و آله بود عبدالله پدر جابر از بزرگان قبیله خزرج و از نخستین مسلمانان مدینه بود كه و در بیعت عقبه شركت نمود  و از كسانی بود كه سوگند خوردند پس از مهاجرت پیامبر به مدینه جان و مال خود را فدای آن حضرت كنند . عبدالله در غزوه بدر و احد شركت كرد و در احد از سربازانی بود كه محافظت دره نزدیك به میدان جنگ به ایشان سپرده شده بود، دراواخر جنگ كه به سود مسلمانان بود بسیاری از یارانش دره را برای جمع آوری غنایم ترك نمودند، عبدالله و فرمانده دسته و چند نفر دیگر بر جای ماندند و پس از آن  كه جنگ مغلوبه شد، گرفتار حمله قریش گردید و همگی در راه انجام وظیفه شهید شدند.

جابربن عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله ، 1540 حدیث نقل كرده است و اولین كسی است كه قبر حضرت امام حسین علیه السلام را چهل روز پس از شهادتش زیارت كرده  كه  در آن موقع نابینا نبوده است. در بعضی از منابع آمده است كه در زمان زیارت قبر امام حسین علیه السلام جابر نابینا بوده است.

پدر و مادر شیخ

پدرشیخ به نام محمد امین ازعلمای پرهیزگار و از زمره احیاگران دین اسلام بوده است ، مادر وی نیز از زنان پرهیزگارعصر خود و از زنان متعبده بود  كه  نوافل شب را تا هنگام مرگ ترك نكرد.

تحصیلات درعتبات

شیخ در سال 1232 ق به همراه پدرش جهت تكمیل دروس و ترقی اندیشه هایش رهسپار عتبات- كربلا و نجف-  شد.

روزی استاد سید علی طباطبایی از مرتضی كه به علت صغرسن در آخر مجلس نشسته بود پرسید: شنیده ام برادرم شیخ حسین در دزفول نماز جمعه می خواند در حالی كه بسیاری از فقهای شیعه اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت ولی عصر(عج) جایز نمی دانند. در این موقع شیخ مرتضی دلایلی در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت آورد كه سید مجاهد از تقریر دلیل ها و بیان مطالب او شگفت زده شد.

شیخ مرتضی در اولین سفر خود

شیخ مرتضی چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنی سید مجاهد و شریف العلماء استفاده كرد.

ازدواج شیخ

شیخ در سن 25 سالگی با دختر اولین استاد خود- شیخ حسین- ازدواج كرد. اولین ثمره این ازدواج پسری بود كه پس از رفتن شیخ انصاری به مسافرت متولد شد چون هنگام تولد دو دندان داشت ،  بنا به عقاید خرافی پیر زنان قدیم ، چنین طفلی بد یُمن خواهد بود .  مامای ِ نادان دندان های طفل چند روزه را كشید و كودك بیچاره از این صدمه مرد.

استادان شیخ انصاری

شیخ از محضر اساتید بزرگواری همچون شیخ حسن انصاری دزفولی، شریف العلماء مازندرانی، شیخ موسی كاشف الغطاء، سید محمد مجاهد، شیخ علی كاشف الغطاء و حاج ملا احمد نراقی تلمذ نمود .

شاگردان شیخ

مكتب علمی شیخ انصاری- در اواسط قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم- پرورش دهنده دانشوران و اندیشمندان معروف شیعه است، علماء و دانشمندانی كه شمار آنها را در كتب رجالی و تاریخی از 500 نفر تا 3000 نفر ثبت كرده اند. دركتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری كه توسط كنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری ( ره) انتشار یافته است نام 316 نفر را ذكر كرده كه بعضی از مشاهیر از شاگردان شیخ :

1- سید محمد ابراهیم بهبهانی ( 1300 ق)

2- میرزا محمد حسن شیرازی( 1230-1355 ق)

3- حاج میرزا ابراهیم خوئی( 1247-1325 ق)

4- آخوند خراسانی ( 1329 ق)

5- سید جمال الدین اسد آبادی ( 1254-1314ق)

6- شیخ مولا ابراهیم قمی(1308 ق)

7- ملا حسینعلی همدانی( 1239-1311 ق)

8- سید میرزا ابوالحسن سبزواری ( 1313 ق)

9- شیخ ابوالقاسم انصاری دزفولی( 1280 ق)

تالیفات شیخ انصاری

آثار قلمی این فقیه فرزانه كه به دست مبارك خود و با خطی زیبا پیرامون موضوعات مختلف تالیف شده است و بعضی از آنها در زمان حیات شیخ در چند نوبت به قطع رحلی چاپ سنگی شده اند به شرح ذیل است:

1- كتاب رسائل

2- كتاب المكاسب

3- كتاب الصلاة

4- كتاب الطهارة

اوضاع ایران در عصر شیخ انصاری

تولد، رشد جسمی و تحصیلی شیخ در زمان سلطنت فتحعلی شاه 1212 تا 1250 ق- بوده است.

ایران در دوره پادشاهان قاجار، گرفتار دو دشمن نیرومند گردید ، در شمال روسیه تزاری و در جنوب انگلستان استعمارگر. خبر سقوط شهر گنجه در قفقاز و قتل عام مردم مسلمان آنجا در دربارفتحعلیشاه غوغا كرد و علمای تهران جنگ با كفار روسیه را تصویب كردند و حكم جهاد و تجهیز سپاه صادرشد.

جنگ دوره اول ، قریب ده سال طول كشید و پس از جنگ و گریزهای متعدد با وساطت سفیرانگلیس، پیمان صلح میان ایران و روسیه فراهم آمد و در سال 1228 ق در محلی به نام گلستان، عهد نامه صلح به امضاء رسید.

فقهای شیعه در میدان جنگ

سید محمد مجاهد ، متوفای 1242 ق كه از فقهای بزرگ شیعه در عراق بود و از نخستین استادان شیخ انصاری است به ایران آمد ، به قفقاز رفت و به تشجیع جنگجویان پرداخت و به این سبب ملقب به مجاهد گردید یعنی كسی كه با كفار جهاد كرده است.

از دیگر فقهای شیعه ، ملا احمد نراقی متوفای 1245 ق است كه از علمای مشهور كاشان و از اساتید معروف شیخ انصاری است، وی كفن پوش با سپاه ایران در میدان جنگ حاضر شد ولی متأسفانه عباس میرزا نایب السلطنه برای جلب حمایت روس از سلطنت آینده اش كوشش خود را در جنگ به كار نگرفت و سرانجام جهادگران در جنگ علیه روس موفق نشدند .

سلطه انگلستان در ایران

آنجایی كه دولت استعمارگر انگلستان مستعمره بزرگ و پرفایده خود یعنی هندوستان را در معرض خطر جدی دولت روس می دید به این فكرافتاد كه كشورهای همجوارهند مانند ایران و افغانستان را تحت نفوذ و سلطه خود درآورده و راه رسیدن به خلیج فارس و دریای آزاد را برای روسیه سد كند. بدین منظور در سال 1223 ق .  سفیر خود را با هدایای فراوانی به ایران فرستاد. سفیرانگلیس با فتحعلی شاه ملاقات كرد و نامه های پادشاه انگلیس را با یك قطعه الماس درشت تقدیم كرد و مقاصد دولت متبوع خود را راجع به قرارداد( به اصطلاح) دوستی با ایران به وسیله مترجم ابلاغ داشت و تعهداتی فیما بین آنها منعقد و امضاء گردید.

اوضاع اجتماعی ایران در زمان شیخ انصاری

قرن سیزدهم، قرن شكوفایی و رشد تشیع در ایران بود .  بیشتر مردم ، شیعه دوازده امامی بودند و از علمای دین در تمام شئون اجتماعی خود پیروی می كردند، مردم در تربیت فرزندان خود كوشا بودند و به اجرای تكالیف مذهبی و دستورهای دینی اهتمام می ورزیدند. پدران و مادران ، فرزندان خود را از سنین پنج سالگی برای آشنا شدن با فرائض دینی ،  به مسجد می بردند.

اكثر مردم در این زمان از دانش و سواد بهره ای نداشتند. شاهزادگان و ثروتمندان ، معلم سرخانه برای فرزندان خود داشتند، تعداد كمی از فرزندان طبقه متوسط از سنین هفت سالگی در مكتب خانه- كه در بیشتر نقاط ایران بر پا بود و به دست روحانیون و ملایان اداره می شد- به خواندن و نوشتن می پرداختند.

اوضاع علمی ایران در زمان شیخ انصاری

قرن سیزدهم مصادف با قرن نوزدهم میلادی و ظهور علوم و پیشرفت صنایع جدید دراروپا بود ، اما مسلمین عموما و ایرانی ها خصوصا از این علوم و صنایع جدید بی بهره بودند.

از جمله علومی كه در این قرن پیشرفت چشمگیر و شایسته ای داشت  فقه و اصول بود كه توسط دانشوران صاحب نامی مانند شیخ جعفر كاشف الغطاء متوفای 1228 ق و سید علی طباطبایی( صاحب ریاض) متوفای 1231 ق و فرزندش سید محمد مجاهد متوفای 1242 ق كتاب های معتبری به روش استدلالی و با استفاده از قواعد اصول در احكام شرع- فقه- تالیف شد.

چگونگی تدریس شیخ انصاری

از كارها و گفته های شیخ معلوم است كه در طول عمر با بركتش همه سعی و كوشش وی در راه تحصیل، تدریس و تالیف آثار علمی بوده است. از برادرش شیخ منصور نقل شده كه شیخ حتی در سفر برای وی درس می گفت و او تقریرات شیخ را می نوشت. حاج ملا نصرالله تراب در لمعات البیان می نویسد:

در سفر مكه همراه شیخ استاد بودیم، ما و همه حجاج دو ماه در محلی به نام عنیزه به جهت ترس از غارت اعراب بادیه نشین توقف نمودیم، شیخ عصرها برای ما از كتاب " هدایه، المسترشدین" درس می گفت و از جمله حاضرین در درس ، شیخ محمد باقر فرزند مولف كتاب مذكور بود.

شیخ انصاری بعد از نمازهای یومیه به جای تعقیبات نماز مطالب درس و اشعار الفیه- كتابی است در علم نحو شامل هزار بیت شعر می خواند. وقتی از وی سوال شد كه شما با این همه مقام علمی، درس های دوره نوجوانی را تكرار می كنی؟!

در جواب فرمود: بله می خوانم و تكرار می كنم تا فراموشم نشود.

بیان شیخ انصاری در تدریس

شیخ در موقع تدریس خارج فقه و اصول در توضیح مطالب علمی، چنان خوش بیان بود و چنان با استدلال ، آراء ابتكاری خود را پیرامون مبانی اصولی و فقهی تقریر می نموده كه همه اندیشوران را مجذوب و شیفته خود می كرد .

نمونه ای از بیانات علمی و استدلال شیخ

استاد شهید مرتضی مطهری در كتاب عدل الهی ، ص 348 از چگونگی بیانات علمی و استدلالی شیخ به هنگام تدریس جریانی به شرح ذیل نقل می كند:

" سید حسن كوه كمری كه از فضلای عصر شیخ بوده و خود مجلس درسی داشته است، یك روز در محل درس خود، پیش از آمدن شاگردان حاضر شد .  دید در یك گوشه مسجد، شیخ ژولیده ای با چند شاگرد نشسته و تدریس می كند، سید حسین سخنان او را گوش داد و احساس كرد كه این شیخ بسیارمحققانه بحث می كند، روز دیگر راغب شد، زودتر بیاید و به سخنان شیخ گوش كند .  آمد و گوش كرد و به اعتماد ِ روز پیش افزون شد كه این شیخ از خودش فاضل تر است... و اگر شاگردانش به جای درس او به درس این شیخ حاضر شوند بهره بیشتری خواهند برد.

روز دیگر كه شاگردان او آمدند ، گفت : رفقا این شیخ كه در آن كنار با چند شاگرد نشسته ، از من برای تدریس شایسته تر است و خود من نیز از او استفاده می كنم، همه با هم به درس او برویم... از آن روز سید حسین و شاگردانش در مجلس شیخ حاضر شدند. این شیخ همان است كه بعدها به نام شیخ مرتضی انصاری معروف شد و استاد متأخرین لقب یافت.

اداره حوزه علمیه نجف

شیخ انصاری پس از شیخ علی كاشف الغطا و برادرش شیخ حسن كاشف الغطا و همچنین شیخ محمد حسن صاحب جواهر، ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال 1266 تا 1281 ق به مدت 15 سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید می كردند.

وضع ظاهر شیخ

شیخ از حیث قد مایل به طول و رخسارش سرخ و نمكین، بدنش نحیف و چشمانش ضعیف بود و محاسنش را با حنا رنگ می بست، بر سر عمامه بزرگی از كرباس و به تن قبایی سفید رنگ از جنس كرباس و عبایی سرخ رنگ از جنس پشم به داشت .

مشایخ اجازه روایتی شیخ

مشایخ اجازه روایتی شیخ عبارتند از: حاج ملا احمد نراقی، سید صدرالدین عاملی ،  شیخ محمد سعید دینوری.

صفات پسندیده شیخ

شیخ دارای همت بلند، اخلاقی نیكو، زهد و تقوای بی نظیر، استادی بی بدیل ، پدری مهربان، مربی دلسوز بود.

میرزا حبیب الله رشتی گفته است:" شیخ سه چیزممتاز داشت : علم، ریاست، تقوا .  ریاست را به میرزا محمد حسین شیرازی و علم را به من داد ،  تقوا را با خود به قبر برد. "

كرامات شیخ

نابغه دهر، شیخ انصاری دارای كرامات و خوارق عادات بوده است كه به دو نمونه از آنها اشاره می شود:

كرامت اول:

درزمان شیخ روزی شخصی از تنگی معاش به دوستش شكایت برد و گفت: اگر با من همراهی كنی در این باب فكر و تدبیری اندیشیده ام. گفت: بگو اگر صلاح باشد تو را یاری كنم. گفت: در این روزها پول زیادی نزد شیخ مرتضی آورده اند. ما شبانه به خانه او رفته وآنها را آورده ، بین خود تقسیم كنیم.

من چون این بشنیدم او را منع كردم ولی سودی نبخشید. بالاخره با اصرار بسیار مرا با خود موافق نمود به این شرط كه در بیرون منزل بایستم تا او برود و بیاید كه من مباشرعملی نباشم . چون پاسی از شب رفت به سراغ من آمد و به طرف منزل شیخ روانه شدیم و با تدبیری وارد دهلیز بیرونی شدیم ولی من جلوتر نرفتم .  دوستم از پله های بیرونی بالا رفت تا از پشت بام بیرونی به بام اندرونی در آید و از آنجا واردخانه شده و دست به سرقت بزند.

مدتی نگذشته بود كه باحالتی پریشان و شگفت آور نزد من آمد . سبب را پرسیدم گفت: چیزی را مشاهده كردم كه تا خودت نبینی تصدیق من نخواهی كرد. گفتم مگر چه دیدی؟

گفت: از پله ها كه بالا رفتم سایه ای  درمهتابی بیرونی به نظرم آمد،  وقتی از دیوار بیرونی بالا رفتم كه خود را به پشت بام اندرونی برسانم ناگهان دیدم شیری مهیب بر كنار بام اندرونی ایستاده و آماده حمله به من بود و هر چه بالاتر رفتم خشم شیر زیادتر می گردید، قدری تامل نمودم تا شایدعلاجی پیدا كنم، ولی ممكن نشد، برگشتم. به او گفتم: شاید ترسیده ای !!

گفت: تا نبینی باور نكنی . از پله ها بالا برو و نگاه كن . از پله ها بالا رفتم نزدیك بام اندرونی شیری عجیب دیدم كه از ترسش بدنم به لرزه در آمد . شیر نعره ای كشید و به سوی پشت بام بیرونی شد، چون این امر خارق عادت را دیدیم ، از كرامات آن مرد بزرگ شیخ انصاری حمل كردیم و نادم و پشیمان برگشتیم.

كرامات دوم:

یكی از شاگردان شیخ انصاری نقل می كند: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشته ، برای تكمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شیخ درآمدم ؛ ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمی فهمیدم . خیلی به این حالت متاثر شدم تا جایی كه دست به نذر و نیاز زدم، فایده نبخشید. بالاخره به حضرت امیرعلیه السلام متوسل شدم.

شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم " بسم الله الرحمن الرحیم " در گوش من قرائت نمود. صبح چون درمجلس درس شیخ حاضر شدم درس را می فهمیدم .  كم كم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم كه در آن مجلس صحبت می كردم . آن روز پس از ختم درس خدمت شیخ رسیدم وی آهسته در گوش من فرمود: آن كس كه " بسم الله..." را در گوش تو خوانده است تا " ولا الضالین" در گوش من خوانده، این بگفت وبرفت. من از این قضیه بسیار تعجب كردم و فهمیدم كه شیخ دارای كرامت است زیرا تا آن وقت كسی از این موضوع اطلاع نداشت.

وفات شیخ

شیخ انصاری هیجدهم جمادی الثانی سال 1281 ق پس از 67 سال عمر با بركت اما پر زحمت ، در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت . چون شیخ از دنیا رفت ، شیخ راضی علی بیك  یكی از شاگردان صاحب جواهر، بر جنازه اش نماز خواند . پیكر شیخ در حجره ای متصل به باب قبله صحن مجلل امیرالمومنین علی علیه السلام مدفون گردید.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.