ترجمه صحیفه سجادیه
1- كیفیت دعاىآن حضرت این بودكه پیش ازآغازهردعاشروع مىكردبه ستایش خداى عزوجل وثناىبر او ومىگفت
2- نیایش پس از ستایش خدا در طلب رحمت بر رسول خدا صلى الله علیه و آله
3- نیایش در طلب رحمت بر حمله عرش و بر هر فرشته مقرب
4- نیایش در طلب رحمت بر پیروان پیمبران و مصدقین ایشان.
5- نیایش در باره خود و دوستانش
6- نیایش هنگام صبح و شام
7- دعاى حضرت هنگامى كه مهمى برایش رخ مىداد، یا حادثه اى بر او نازل مىشد و در هنگام اندوه
8- نیایش در پناه جستن به خدا از ناملائمات و اخلاق ناستوده و كردارهاى ناپسندیده
9- نیایش در اشتیاق به طلب آمرزش از خداى تعالى
10- نیایش در مقام التجاء به خداى تعالى
11- نیایش در طلب فرجام نیك
12- نیایش در مقام اعتراف و طلب توبه
13- نیایش در طلب حاجتها از خداى تعالى
14- نیایش هنگامى كه ستمى به او مىرسید یا از ستمگران كارى كه خوش نمىداشت مىدید
15- نیایش هنگامى كه بیمار مىشد یا اندوه یا گرفتارئى بر او وارد مىگشت
16-نیایش، هنگامى كه از گناهان خود طلب گذشت مىكرد،یادر طلب عفو از عیوب خود زارىمىنمود
17- نیایش، هنگامى كه شیطان را بیاد مىآورد و از او و دشمنى و مكر او، به خدا پناه مىبرد
18- نیایش، هنگامى كه خطرى از او مىگذشت، یا مطلبى كه داشت بزودى بر آورده مىشد
19- نیایش، هنگام طلب باران پس از قحطى و خشكسالى
20- نیایش، در طلب اخلاق ستوده و افعال پسندیده
21- نیایش او، چون كارى او را اندوهگین مىساخت و خطاها او را پریشان مىكرد
22- نیایش، هنگام سختى و مشقت و فرو بستگى كارها:
23- نیایش، هنگامى كه عافیت و شكر بر آن را از خدا طلب مىكرد
24- نیایش، درباره پدر و مادرش كه درود بر ایشان باد
25- نیایش، درباره فرزندانش علیهمالسلام.
26- نیایش، در باره همسایگان و دوستانش هنگامى كه از ایشان یاد مىكرد
27- نیایش، در باره مرزداران
28- در اظهار ترس از خدا
29- نیایش، هنگامى كه روزى بر او تنگ مىشد
30- نیایش، در طلب كمك بر پرداختن قرض
31- نیایش در ذكر توبه و طلب آن از خداى تعالى
32- نیایش، در باره خود پس از انجام نماز شب، در مقام اعتراف به گناه
33- نیایش، در طلب خیر
34- نیایش وى هرگاه گرفتار مىشد یا كسى را به رسوائى گناه گرفتار مىدید
35- نیایش، در مقام رضا در آن هنگام كه به دنیاداران مىنگریست
36- نیایش، هنگامى كه به ابر و برق مىنگریست و بانگ رعد را مىشنید
37- نیایش، هنگامى كه به تقصیر از اداء شكر اعتراف مىنمود
38- نیایش، در اعتذار از تبعات بندگان و از تقصیر در حقوقشان و در طلب آزادى از آتش دوزخ
39- نیایش، در طلب عفو و رحمت
40- نیایش، هنگامى كه خبر مرگ كسى را مىشنید یا از مرگ یاد مىكرد
41- نیایش، در طلب پرده پوشى و نگهدارى
42- نیایش، هنگام ختم قرآن
43- نیایش، هنگام نگاه كردن به ماه نو
44- نیایش، هنگامى كه ماه رمضان فرا مىرسید
45- نیایش، در وداع ماه مبارك رمضان
46- نیایش، در روز عید فطر و جمعه
47- نیایش، در روز عرفه
48- نیایش، در عید اضحى و جمعه
49- نیایش در دفع مكر دشمنان و رد قهر و غلبه ایشان
50 - نیایش، در مقام خوف و خشیت
51 - نیایش، در تضرع و زارى
52 - نیایش، در مقام اصرار به طلب از خداى تعالى
53 - نیایش، در تذلل ب پیشگاه خداى عز و جل
54 - نیایش، در طلب گشایش اندوهها
دعای اوّل
سپاس خدائى را كه اول است بى آنكه پیش از او اولى باشد، و آخر است بى آنكه پس از او آخرى باشد خدائى كه دیدههاى بینندگان از دیدنش فرو مانده و اندیشههاى توصیف كنندگان از وصفش عاجز شدهاند. آفریدگان را به قدرت خود پدیده آورده، و ایشان را بر وفق خواست خود اختراع فرموده، آنگاه در طریق اراده خود روان ساخته و در راه محبت خود برانگیخته، در حالى كه از حدى كه بر ایشان تعیین نموده قدمى پیش و پس نتوانند نهاد، و براى هر یك از ایشان روزى معلوم مقسومى قرار داده: هر كه را فزونى داده، كاهندهاى را نیروى كاستن آن نه. و هر كه را كه را كاستى داده افزایندهاى را قدرت افزون بر آن نیست سپس براى او در زندگى مدت معلومى تعیین كرده و پایان معینى قرار داده كه با روزهاى عمر خود بسوى آن گام بر مىدارد و با سالهاى زندگیش به آن نزدیك مىشود، تا چون به پایان مدتش رسید و پیمانه عمرش را پر كرد او را به طرف ثواب سرشار یا عقاب وحشتبار خود فرا كشد، و به آئین عدالت كسانى را كه بدى كردهاند به عمل خود و آنان را كه نیكوئى كردهاند به نیكى جزا دهد.
منزه است نامهاى او و پیاپى است نعمتهاى او، از كرده خود مسئول نیست و دیگران مسئولند.
و سپاس خدائى را كه اگر بندگانش را از شناختن آئین سپاسگزاریش بر عطایاى متواترى كه به ایشان داده و نعمتهاى پیوستهاى كه بر ایشان كامل ساخته محروم مىساخت، در نعمتهایش تصرف مىكردند و سپاس نمىگزاردند و در روزیش دست مىگشودند و شكر نمىكردند، و اگر چنین مىبودند از حدود انسانیت به مرز بهیمیت مىرفتند، و چنان مىبودند كه در كتاب محكم خود وصف كرده است «ایشان جز مانند چار پایان نیستند بلكه خود گمراهترند».
و سپاس خداى را بر آنچه از خدائى خود بما شناسانده، و بر آنچه از شكر خود به ما الهام كرده، و بر آن درها كه از علم ربوبیتش بر ما گشوده و بر اخلاص در توحیدش كه ما را به آن رهبرى كرده و ما را از كجروى و شك در كار خودش دور ساخته، چنان سپاسى كه به آن در زمره سپاسگزاران خلقش زندگى كنیم، و بر هر كه به خشنودى و عفوش پیشى جسته سبقت گیریم.
سپاسى كه تاریكىهاى برزخ در پرتوش بر ما روشن شود و راه رستاخیز را بر ما هموار سازد و منازل ما را در پیشگاه گواهان از فرشتگان و پیغمبران و امامان بلند گرداند. در آن روزى كه هر كسى به سزاى عمل خود مىرسد، و به مردم ستم نمىشود. روزى كه به هیچ وجه دوستى به كار دوستى نمىخورد و كسى ایشان را یارى نمىكند.
سپاسى كه در نامه نوشته شدهاى كه مقربین آن را مشاهده مىكنند از جانب ما با على علیین بالا رود.
سپاسى كه چون از هول رستاخیز چشمها خیره شود دیدههاى ما به آن روشن گردد و چون روىها سیاه شود چهرههاى ما به آن سفید گردد. سپاسى كه در پرتوش از آتش دردناك خدا آزاد شویم و به جوار كرمش در آئیم.
سپاسى كه به یمن تأیید آن شانه بر شانه فرشتگان مقرب او زنیم، و در اقامتگاه جاودانى و سراى عزت سرمدیش در سلك پیغمبران مرسل در آئیم.
سپاس خدائى را كه زیبائی هاى آفرینش را براى ما برگزید و روزی هاى پاكیزه را بر ما روان ساخت، و ما را به تسلط بر همه آفریدگان برترى داد و از این جهت همه مخلوقاتش ما را به قدرت او فرمانبردار، و به نیرویش از اطاعت ما ناچارند و سپاس خدائى را كه در احتیاج ما را از غیر خود فرو بست. پس در برابر این همه نعمت چگونه بر سپاس او طاقت داریم؟ یا كى توانیم شكرش را بجا آریم؟ چنین كار محال است، نه جاى استفهام و سؤال است! سپاس خدائى را كه براى قبض و بسط اعضاء آلات و عضلاتى در بدن ما تركیب كرد، و ما را از آسایش هاى زندگى بهرهمند گردانید، و اعضائى براى كار در پیكر ما برقرار كرد و ما را از روزىهاى پاكیزه اطعام فرمود، و به فضل خود توانگر ساخت، و به نعمت خود سرمایه بخشید، سپس ما را به پیروى اوامر خود فرمان داد تا طاعتمان را بسنجد، و از ارتكاب نواهى خود نهى فرمود تا شكرمان را بیازماید، پس از راه امرش منحرف شدیم و بر مركب نهیش برآمدیم با این حال به عقوبت ما شتاب نكرد، و در انتقام ما تعجیل نفرمود، بلكه به رحمت خود از روى كرم با ما مدارا كرد، و به مهربانى خویش از روى حلم بازگشتن ما را انتظار كشید و سپاس خدائى را كه ما را به توبه رهبرى كرد و آن را جز از فضل او نیافتهایم. پس اگر جز این یك نعمت از فضل او را به شمار نیاوریم هر آینه عطاى او در حق ما بزرگ و احسانش درباره ما جلیل و فضلش بر ما عظیم خواهد بود. زیرا سنت او در باب توبه نسبت به اقوام قبل از ما چنین نبود او به حقیقت آنچه را كه تاب تحمل آن را نداشتیم از ذمه ما برداشته و بیرون از حد طاقتمان تكلیف نفرموده و جز به كار آسانمان نگماشته و براى هیچ یك از ما حجتى و عذرى باقى نگذاشته .
پس بدبخت از میان ما كسى است كه بر خلاف رضاى خدا خود را به هلاك افكند، و نیكبخت كسى است كه روى دل بسوى او آورد.
سپاس خداى را بهر آن آئین كه نزدیكترین فرشتگان به او و گرامىترین آفریدگان او و پسندیدهترین ستایش كنندگان در پیشگاه او وى را سپاس گذاردهاند، سپاسى كه از دیگر سپاس ها برتر باشد مانند برترى پروردگار ما بر همه آفریدگانش .
سپس حمد او را بجاى هر نعمتى كه بر ذمه ما و همه بندگان گذشته و بازمانده خود دارد، به شماره هر چیزى كه از همگى آنها علم او بر آن احاطه كرده و بجاى هر یك از آنها چندین برابر آن همیشه و جاوید تا روز رستاخیز.
سپاسى كه كشش آن پایان نپذیرد و شمارهاش به احصا در نیاید، و به نهایتش دسترسى و براى مدتش انقطاعى نباشد.
سپاسى كه موجب رسیدن به طاعت و عفو او، و سبب خشنودى، و وسیله آمرزش، و راه بسوى بهشت، و پناه از انتقام، و ایمنى از خشم، و پشتیبان طاعت، و مانع از نافرمانى، و مددكار بر اداء حق و وظائف او باشد. سپاسى كه به آن در میان نیكبختان از دوستانش نیكبخت شویم و بوسیله آن در سلك شهیدان شمشیرهاى دشمنانش درآئیم. همانا كه خدا یارى دهنده و ستوده است.
دعای دوّم
سپاس خدائى را كه نعمت وجود محمد صلى الله علیه و آله را بما ارزانى داشت، نه بر امم گذشته و قرون در نوشته؛ به آن قدرت خود كه از هیچ چیز به هر بزرگى كه باشد فرو نمىماند، و چیزى به هر خردى كه باشد از آن فوت نمىگردد. پس ما را خاتم همه آفریدگان از امم قرار داد، و بر منكران گواه گرفت، و در پرتو لطف خود، بر اممى كه از جهت شماره و ثروت و قدرت اندك بودند، فزونى بخشید. خدایا، پس رحمت فرست بر محمد: امین تو بر وحیت، و برگزیدهات از آفریدگانت، و پسندیدهات از بندگانت، امام رحمت و قافله سالار خیر و بركت، همچنانكه او براى اجراى فرمان تو جان خویش را به مشقت انداخت، و در راه تو بدن خود را آماج تیرهاى آزار ساخت، و در دعوت بسوى تو با خویشان خود در افتاد و براى خشنودى تو با قبیله خود كارزار نمود و در راه احیاى دین تو رشته خویشاوندى خود را بگسیخت و نزدیكترین بستگانش رابه علت اصرار بر انكار تو از خویش دور كرد و دورترین مردم را به جهت پذیرفتن دین تو به خود نزدیك ساخت، و براى تو با دورترین مردم دوستى گزید و با نزدیكترین آنها دشمنى ورزید،و جان خود را در رساندن پیام تو فرو خست و به سبب دعوت به شریعت تو به رنج افكند و به نصیحت پذیرندگان دعوتت مشغول داشت و به سرزمین غربت و محل دورى از جایگاه اهل و عشیرت و منشأ و مولد و آرامگاه جانش هجرت كرد، به قصد آنكه دین ترا عزیز سازد و بر كافران بتو غلبه كند تا تصمیمش در باره دشمنان تو راست و استوار آمد، و تدبیرش در باره دوستانت به كمال پیوست، پس در حالى كه از تو یارى مىجست و در ناتوانى از تو نیرو مىگرفت؛ به جنگ دشمنان برخاست تا به كنج خانههاشان لشگر كشید، و در میان آرامگاهشان بر ایشان هجوم برد، تا فرمان تو آشكار و كلمهات بلند گردید؛ اگر چه مشركین كراهت مىداشتند.
خدایا پس به سبب زحمتى كه براى تو كشیده؛ او را به بالاترین درجات بهشت برآورد، تا كسى در منزلت با او برابر نباشد و در مرتبت با او همسر نگردد و هیچ فرشته مقرب و پیغمبر مرسل نزد تو با او به موازات بر نیاید. و قبول شفاعتش را در میان اهل بیت طاهرین و مؤمنان از امتش بیش از آنچه وعده دادهاى به او اعلام فرماى، اى كسى كه وعدهات نافذ است. اى كسى كه بدیها را به چندین برابرش از خوبیها تبدیل مىكنى! زیرا كه تو صاحب فضل عظیمى!
دعای سوّم
خدایا و اما، حمله عرشت كه از تسبیح تو سست نمىشوند، و از تقدیست ملول نمىگردند و از عبادتت وا نمىمانند، و در مقام امر تو كوتاهى را بر كوشش نمىگزینند و از شدت اشتیاق به قرب تو غافل نمىشوند و اسرافیل صاحب صور كه «چشم بر حكم و گوش بر فرمان» در انتظار صدور دستور و حلول امر تو است تا به دمیدن در صور در افتادگان به زندان قبور را از خواب مرگ بیدار كند و میكائیل كه نزد تو صاحب جاه و از طاعت تو بلند جایگاه است و جبرئیل امین وحیت كه فرمانروا در میان اهل آسمانهاست و صاحب منزلت در پیشگاهت و مقرب درگاهت و بر آن روح كه بر فرشتگان پردهدار حرم كبریایت گمارده است. آن روح كه از عالم امر تو است، پس بر همگى ایشان رحمت فرست، همچنین بر فرشتگانى كه پائینتر از ایشانند از ساكنان آسمانهایت، و اهل امانت بر پیامهایت و آن فرشتگان كه از كوشش ملول نمىشوند، و از هیچ تعبى واماندگى و سستى نمىگیرند، و هوسها ایشان را از تسبیح تو باز نمىدارد و سهوى كه ناشى از غفلتها است، رشته تعظیمشان را در پیشگاه تو نمىگسلد، چشم خشوع فرو بستگانى كه تمناى نگریستن به نور جمال تو در ضمیرشان نمىگذرد و سر تعظیم بزیر افكندگانى كه آتش شوقشان به كمال معرفت و زلال محبت نمىافسرد، آنان كه سودازدگان یاد عطایاى تو اند و خاضع و راكع در برابر عظمت شكوه كبریاى تو اند و بر آن فرشتگان كه چون دوزخ را بر گنهكاران خروشان بینند همى گویند: «منزهى تو (اى خدا) ما ترا چنانكه سزاوار عبادت تو است عبادت نكردیم».
پس رحمت فرست بر ایشان و رحمتگستران از فرشتگانت، و اهل قرب و منزلت در پیشگاهت و حاملین پیام غیب بسوى پیغمبرانت، و امناء بر وحیت، و بر آن قبائل از فرشتگان كه ایشان را به خود اختصاص بخشیدهاى و بوسیله تسبیح و تقدیس خود از خوردنى و آشامیدنى بىنیاز كردهاى و در اندرون طبقات آسمانهایت جاى دادهاى، و بر آن فرشتگان كه چون فرمان به انجام وعدهات به قیام رستاخیز صادر شود بر اطراف آسمانها گماشته شوند و بر خزانه داران باران و رانندگان ابر و بر آن فرشتهاى كه از صداى زجرش بانگ رعدها شنیده شود، و چون ابر خروشان بوسیله او به شنا در آید شعلههاى برقها بدرخشد، و بر فرشتگانى كه دانههاى برف تگرگ را بدرقه مىكنند، و فرشتگانى با قطرههاى باران فرود مىآیند، و فرشتگانى كه وكیلند بر خزانه باد و فرشتگانى كه بر كوهها گماشته شدهاند تا از جاى در نروند، و فرشتگانى كه مقدار وزن آبها وكیل بارانهاى سخت و رگبارهاى متراكم را به ایشان شناساندهاى و فرستادگان از فرشتگانت كه با محنت بلاى ناگوار یا نعمت دلپسند سرشار به اهل زمین فرود مىآیند و بر سفیران بزرگوار نیكوكار، از فرشتگان پروردگار و پاسداران عالیقدر و نویسندگان اعمال ابرار و فجار و بر فرشته مرگ و یارانش و بر منكر و نكیر و بر «رومان» آزمایش كننده اهل قبور و بر طواف كنندگان بیت المعمور و بر مالك و خازنان دوزخ، و بر رضوان و كلید داران بهشت، و بر فرشتگانى كه مأمور آتشند و خدا را در آنچه به ایشان فرمان دهد نافرمانى نمىكنند، و مأموریت خود را انجام مىدهند و بر فرشتگانى كه به اهل بهشت مىگویند: «درود بر شما باد در برابر آنكه صبر كردید پس اینك بهشت نیكو سرانجامى است» و بر فرشتگان پاسبانى كه چون به ایشان گفته شود كه: «او را بگیرید و در غل كشید و به دوزخ در افكنید» شتابان بسوى دوزخ رو مىآورند و گنهكار را مهلت نمىدهند و بر هر فرشتهاى كه نام او را از شمار انداختیم، و منزلت و مقامش را نزد تو و مأموریتى را كه به او محول فرمودهاى ندانستیم. و بر فرشتگان ساكن هوا و زمین و آب. و بر هر فرشتهاى كه بر خلق گماشتهاى پس بر همگى ایشان رحمت فرست آن روز كه هر كسى در حالتى به عرصه قیامت مىآید كه رانندهاى و گواهى با او است. و رحمت فرست بر ایشان كه كرامتى بر كرامت و پاكیزگى بر پاكیزگیشان بیفزاید.
خدایا و چون بر فرشتگان و فرستادگانت رحمت فرستى و درود ما را به ایشان رسانى پس به سبب آنكه ما را به ذكر خیر ایشان توفیق دادهاى بر ما نیز رحمت فرست. زیرا كه تو بخشایشگر و كریمى.
دعای چهارم
خدایا، و اما پیرو پیمبران و مصدقین ایشان به غیب از اهل زمین به هنگام حضور پیمبران ك معاندینشان با سلاح تكذیب به معارضه ایشان برخاسته بودند، و به هنگام فترت و غیبت پیمبران كه مؤمنان در پرتو حقائق ایمان در شوق دیدارشان بسر مىبردند: در هر عصر و زمان راهنمائى بپا داشتهاى: از زمان آدم تا روزگار محمد خاتم صلى الله علیه و آله از پیشوایان هدایت و قائدین اهل تقوى (كه بر همگى ایشان درود باد) پس خدایا ایشان را از لطف و كرم خود به غفرانى و رضوانى یاد و شاد فرماى .
خدایا، و به خصوص اصحاب محمد صلى الله علیه و آله به خصوص همان كسان كه شرط صحبت آن حضرت را به خوبى رعایت كردند و آنانكه در یاریش از عهده امتحان پایدارى بخوبى بر آمدند و با او مددكارى كردند، و به تصدیق رسالتش شتافتند و به پذیرفتن دعوتش سبقت گرفتند. و چون حجت رسالتهاى خود را به گوش ایشان فرو خواندند او را اجابت و در راه پیروز ساختن رسالتش از همسران و فرزندان مفارقت گزیدند و براى تثبیت نبوتش با پدران و پسران خود كارزار كردند و به بركت او پیروزى یافتند، و آنان كه محبت او را در جان و دل مىپروردند و در دوستیش امید تجارتى ایمن از زیان و كساد مىداشتند و آنانكه چون به عروه دین آن حضرت چنگ در زدند قبائلشان از ایشان دورى كردند، و چون در سایه خویشاوندى او مسكن گزیدند خویشان از ایشان بیگانه گشتند. پس خدایا گذشتى را كه براى تو و در راه تو انجام دادند از نظر دور مدار، و به سبب آن فداكاریها و در برابر آنكه خلق را بر تو گرد آوردند و با پیغمبرت از جمله داعیان بسوى تو بودند، ایشان را از خشنودى خود خشنود ساز. و سعى ایشان را به پاس آنكه در راه تو از شهر و دیار قوم خود هجرت كردند و خویش را از فراخى زندگى به سختى و تنگى در افكندند، مشكور دار و (همچنین) آنان را كه براى اعزاز دینت ستمزدگانشان را فراوان ساختى خشنود فرماى خدایا، بهترین پاداش خود را به پیروان اصحاب در راه ایمان و عمل صالح برسان: آنانكه مىگویند: پروردگارا، ما و آن برادرانمان را كه به ایمان بر ما سبقت گرفتهاند، بیامرز، همان پیروانى كه آهنگ طریقه صحابه كردند، و وجهه ایشان را سلوك كردند، در حالى كه هیچ شبههاى آنان را از عقیده خود برنگرداند و در پیروى آثار و اقتداء به علامات هدایت صحابه هیچ شكى خاطرشان را پریشان نساخت: معاونین و مساعدین صحابهاند چنانكه در دین پیرو ایشان و در اخلاق پویاى راه آنانند در تعظیم شأن صحابه اتفاق مىورزند و در اخبار و احكامى كه از پیغمبر ابلاغ مىكنند متهمشان نمىدارند.
خدایا از امروز تا روز جزا بر تابعین صحابه و بر همسران و اولادشان و بر هر كدامشان كه ترا اطاعت كردهاند رحمت فرست، چنان رحمتى كه بوسیله آن ایشان را از نافرمانى خود نگاهدارى، و در باغهاى بهشت در وسعت و رفاه قرار دهى، و آنان را به یمن آن از مكر شیطان باز دارى، و در هر كار خیر كه از تو مدد خواهند اعانت كنى، و از حوادث شب و روز مگر پیش آمدى كه مژده خیر دهد نگاه دارى. و به نیروى آن ایشان را بر عقیده حسن رجاء به تو، و بر طمع در آنچه نزد تو است و بر متهم نساختن تو به بى عدالتى در آنچه در دست بندگان است، بر انگیرى، تا ایشان ر ابه رغبت بسوى خود و ترس از خود بازگردانى و در توسعه زندگى دنیا بىرغبت كنى، و عمل براى آخرت و ساختن توشه مراحل بعد از مرگ را در نظرشان خوشایند سازى و هر اندوه را كه روز بر آمدن جانها از بدنهاشان رخ دهد برایشان آسان نمائى و از خطرهائى كه امتحان آن را بوجود مىآورد و از شدت آتش و در ازناى خلود در آن عافیت بخشى، و بسر منزل امنى از آسایشگاه پرهیزگاران منتقل سازى.
دعای پنجم
اى كسى كه شگفتىهاى عظمتت پایان نمىپذیرد بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از جدال در عظمت بازدار. و اى كسى كه مدت پادشاهیت به آخر نمىرسد، بر محمد و آلش رحمت فرست. و گردنهاى ما را از بند عقاب خود آزاد ساز. و اى كسى كه خزانههاى رحمتت فنا نمىپذیرد بر محمد و آلش رحمت فرست و براى ما در رحمت خود بهرهاى بر قرار كن. و اى كسى كه دیدگان از دیدنت فرو مىمانند، بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را به ساحت قرب خود نزدیك ساز. و اى كسى كه در برابر قدر و منزلتت قدرها و منزلتها خوار و بىمقدار است، بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را نزد خود گرامى دار. و اى كسى كه اسرار اخبار در نظرت آشكار است، بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را نزد خود رسوا مساز.
خدایا به بركت بخشش خود ما را از بخشش بخشندگان بىنیاز فرما، و با پیوستن خود ما را از وحشت كسانى كه از ما مىبرند نگهدار. تا با وجود بخشش تو به در دیگرى روى نیاوریم و با وجود احسان تو از احدى نهراسیم.
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و به نفع ما تدبیر فرماى و بر ضرر ما تدبیر منماى، و مكر خود را در باره دشمنان ما قرار داده و متوجه ما مساز و ما را پیروزى ده و دیگران را بر ما پیروز مگردان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از خشم خود نگاهدار و به لطف خود حفظ كن و بسوى خود رهبرى نما و از خود دور مگردان. زیرا هر كه را كه تو نگاه دارى سالم مىماند، و هر كه را كه تو هدایت كنى دانا مىشود و هر كه را تو مقرب سازى غنیمت مىبرد.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از تندى و سختى مصائب روزگار و شر دامهاى شیطان و تلخى قهر سلطان نگاه دار.
خدایا همانا كه بىنیازان به فضل قوت تو بىنیاز مىشوند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را بىنیاز كن، و همانا كه عطا كنندگان از مازاد عطاى تو مىبخشند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و دست عطإ؛ّّ به جانب ما بگشاى. و همانا كه راه یافتگان در پرتو نور ذات تو راه مىیابند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را رهبرى نماى .
خدایا هر كه را تو یارى دهى خوار ساختن خوار كنندگان به او زیان نرساند و هر كه را تو عطا كنى امساك ممسكان از او نكاهد. و هر كه را تو هدایت كنى گمراه ساختن گمراه كنندگان از راه نبرد. پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و ما را به قوت خود از شر بندگانت بازدار، و به عطاى خویش از غیر خود بىنیاز فرماى و در پرتو ارشاد خود به راه حق رهسپار ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و سلامت دلهاى ما را در یادكردن عظمت خود و آسایش بدنهامان را در شكر نعمت خود و چر بز بانیمان را در توصیف عطاى خود قرار ده.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از دعوت كنندگانت كه بسوى تو دلالت مىكنند و از خاصانت كه نزد تو اختصاص یافتهاند قرار ده، اى مهربانترین مهربانان.
دعای ششم
سپاس خداى را كه شب و روز را به نیروى خود بیافرید و میان آن در به قدرت خود امتیاز بر قرار كرد و براى هر یك از آن دو حدى محدود و مدتى ممدود قرار داد خدائى كه بنابر سنت مقدر خود براى بندگان در تأمین وسائل تغذیه و پرورش ایشان هر یك از شب و روز را جاى گزین آن دیگر مىسازد و هر یك از آن دو را بدون دیگرى مىبرد و بر مىآورد و مىافزاید و مىكاهد براى تأمین روزى بندگان و نشو و نماى ایشان شب و روز را جاى گزین یكدیگر مىسازد پس شب را براى ایشان بیافریده تا در آن از حركات خسته كننده و فعالیتهاى آزار دهنده بیاسایند و آن را جامهاى ساخته كه از به هر آسودن و غنودنش بپوشند تا موجب رفع خستگى و تجدید نیرو و نشاطشان باشد و به آن وسیله به كام دل خود برسند و روز را براى ایشان بینائى بخش و روشنگر بیافریده تا در پرتو آن به تحصیل فضل و احسانش بكوشند و اسباب دست یافتن به روزیش را فراهم سازند و در طلب آنچه رسیدن به نعمت عاجل دنیاشان و درك سعادت آخرتشان در گرو آن است در عرصه زمین خدا روان گردند او به همه این تدبیرها كار ایشان را به سامان مىآورد و اعمالشان را مىآزماید، و چگونگى احوال ایشان را در اوقات طاعتش و در منازل واجباتش و موارد احكامش همى نگرد. تا آن را كه بد كردهاند به كیفر عمل خود برساند و آنان را كه كار نیك كردهاند پاداش نیك دهد.
خدایا پس سپاس ترا بر آنكه پرده تاریكى شب را به نور صبح شكافتى و ما را از روشنى روز بهرهمند ساختى، و به منافع روزیها بینا فرمودى، و از پیش آمدهاى آفات نگاه داشتى. صبح كردیم و همه اشیاء یكسره صبح كردند در حالى كه همگى ملك توایم: از آسمان گرفته تا زمینش و هر چه در هر یك از آن دو پراكنده ساختهاى ساكن و جنبندهاش، ثابت و سیارش و آنچه در هوا برآمده، و آنچه در زیر خاك پنهان شده.
صبح كردیم در قبضه قدرت تو، در حالى كه پادشاهى و سلطهات ما را فرا مىگیرد و مشیت ما را به هم مىپیوندد، و به فرمان تو در كارها تصرف مىنمائیم، و در محیط تدبیر تو در انقلاب و تحولیم از امور جز آنچه تو فرمان دادهاى و از خیر جز آنچه تو بخشیدهاى در اختیار ما نیست، و این، روزى نوین و تازه است و او بر ما گواهى آماده است، اگر نیكى كنیم ما را با سپاس به درود مىكند، و اگر بدى كنیم از ما. به نكوهش جدا مىشود.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و حسن مصاحبت این روز را روزى ما ساز و از سوء مفارقتش به سبب ارتكاب نافرمانى یا اكتساب گناه كوچك یا بزرگى نگاهدار. و بهره ما را از نیكیها در آن سرشار كن، و ما را در این روز از بدیها به پیراى و از آغاز تا انجام آن را براى ما از ستایش و سپاس و مزد و اندوخته و فضل و احسان پر ساز.
خدایا زحمت ما رابه سبب خود داریمان از گناه بر فرشتگان كرام الكاتبین كم و آسان ساز، و نامههاى اعمالمان را از حسناتمان پر كن و ما را نزد آن فرشتگان به كردارهاى بدمان رسوا مساز.
خدایا در هر ساعت از ساعات روز بهرهاى از اعمال بندگانت و نصیبى از شكرت و گواه صدقى از فرشتگانت را براى ما مقرر دار.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از پیش رو و پشت سر و از جهات راست و چپمان، و از همه جوانبمان نگاهدار: نگاه داشتنى كه از نافرمانى تو باز دارنده، و به پیرویت راهنما، و در راه محبتت به كار برده شده باشد.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را در این روزمان و این شبمان و در همه روزهامان موفق دار،براى كار بستن خیر، و دورى از شر، و شكر نعمتها، و پیروى سنتها، و اجتناب از بدعتها و امر به معروف، و نهى از منكر، و طرفدارى اسلام، و نكوهش باطل، و خوار ساختن آن، و یارى حق و گرامى داشتن آن، و ارشاد گمراه، و معاونت ناتوان، و فریادرسى مظلوم.
خداوندا بر محمد و آلش رحمت فرست، و این روز را مباركترین روزى قرار ده كه در یافتهایم، و كاملترین رفیقى كه با او همراه شدهایم، و بهترین وقتى كه در آن بسر بردهایم. و ما را از خشنودترین كسانى از جمله خلق خود قرار ده، كه شب و روز برایشان گذشته است: شاكرترین ایشان در برابر نعمتهائى كه به او ارزانى داشتهاى. و پایدارترین ایشان به شریعتهایت كه پدید آوردهاى. و خود دارترین ایشان از نواهئى كه از آن بر حذر ساختهاى.
خدایا همانا كه من ترا گواه مىگیرم، و تو از گواه دیگر بىنیاز كنندهاى، و آسمان تو و زمین تو و آن فرشتگانت را كه در آن دو مسكن دادهاى و سایر آفریدگانت را در این روز خود و این ساعت خود و این شب خود و این مكان خود گواه مىگیرم كه من شهادت مىدهم كه تو به حقیقت آن خدائى هستى كه معبودى جز تو نیست كه بپا دارنده انصاف و عادل در حكم و مهربان و بندگان، و مالك ملك و رحیم به خلقى. و شهادت مىدهم كه محمد بنده تو و فرستاده تو و برگزیده تو از خلق تو است. بار رسالت خود را به دوش او نهادى پس آن را ابلاغ كرد. و او را به پند دادن امتش فرمان دادى پس ایشان را پند داد.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست بیش از آنچه بر كسى از خلق خود رحمت فرستادهاى، و از جانب ما كاملترین و بهترین پاداشى را كه به كسى از بندگانت یا یكى از پیغمبرانت از جانب امتش دادهاى به او پاداش ده. زیرا كه توئى بسیار بخشنده نعمت بزرگ و آمرزنده گناه سترك. و تو از هر مهربانى مهربانترى. پس رحمت فرست بر محمد و آل او كه پاكیزگان و پاكان و نیكوكاران و سرآمد گزیدگانند.
دعای هفتم
دعای هشتم
خدایا، من به تو پناه مىبرم از طغیان حرص، و تندى خشم، و غلبه حسد. و ضعف نیروى صبر، و كمى قناعت، و سوء خلق، و افراط شهوت، و غلبه عصبیت، و پیروى هوس، و مخالف هدایت، و از خواب غفلت، و اقدام بر تكلف، و گزیدن باطل بر حق، و پافشارى بر گناه، و خرد شمردن معصیت، و بزرگ شمردن طاعت، و تفاخر توانگران، و تحقیر نسبت به درویشان، و كوتاهى در حق زیردستان. و ناسپاسى نسبت به كسى كه بر ما حقى داشته باشد. و از آنكه به ستمكارى كمك دهیم. یا ستمزدهاى را خوار گذاریم. یا آنچه را كه حق ما نیست بخواهیم. یا در علم از روى بىاطلاعاعى و بر خلاف عقیده سخنى گوئیم. و پناه مىبریم به تو از آنكه قصد خیانت با كسى داشته باشیم. و از آنكه در اعمالمان خود پسندى كنیم، و آرزوهاى خود را دراز سازیم و پناه مىبریم به تو از بدى باطن، و كوچك شمردن گناه خرد، و از آنكه شیطان بر ما چیره گردد، یا روزگار ما را واژگون بخت سازد، یا سلطان در بازه ما ستم كند. و پناه مىبریم به تو از دست آلودن به اسراف، و از نایافتن رزق كفاف و پناه مىبریم به تو از شماتت دشمنان و احتیاج به همگنان، و زیستن در سختى، و مرگ بدون آمادگى، و پناه مىبریم به تو از عظیمترین حسرت و بزرگترین مصیبت و بدترین بدبختى، كه حسرت قیامت و مصیبت در دین و دخول به دوزخ است و از بدى عاقبت، و نومیدى از ثواب و نزول عقاب.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا و همه مؤمنین و مؤمنات را از همه این شرور پناه ده، اى مهربانترین مهربانان.
دعای نهم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را بسر منزل آن توبهاى كه پسند تو است رهسپار ساز، و از اصرار بر آنچه ناپسند تو است دور گردان.
خدایا و هر زمان كه از ما تقصیرى سر زند كه مستوجب خسران در دین یا زیان در دنیا شویم، پس آن خسران را در آن یك كه زود گذرتر است (یعنى دنیا) قرار ده و عفو از عقوبتت را در آنچه دوامش طولانىتر است (یعنى دین) بر قرار ساز و چون آهنگ دو كار كنیم كه یكى از آنها ترا از ما خشنود كند و آن دیگر ترا بر ما خشمگین سازد.، پس به آنچه ترا از ما خشنود كند متمایلمان ساز، و از قدرتمان بر آنچه موجب خشم تو بر ما است بكاه، و در این مرحله نفس ما را در اختیار خود آزاد مگذار، زیرا كه نفس ما را در اختیار خود آزاد مگذار، زیرا كه نفس جز در آنجا كه توأش توفیق دهى گزیننده باطل است، و جز در آن مورد كه توأش رحم كنى بكار بد فرمان دهنده است. خدایا تو ما را از ضعف آفریدهاى، و بر سستى بنیاد كردهاى و آفرینشمان را از آبى بىارزش آغاز نمودهاى، پس ما را هیچگونه جنبشى نیست، مگر به نیروى تو. و هیچ نیروئى، مگر به یارى تو. پس ما را به توفیق خود تأیید فرماى. و بار شاد به راه راست استوار ساز. و چشمهاى دلمان را از آنچه بر خلاف محبت تو است، بر بند، و هیچ یك از اعضاى ما را در نافرمانى خود پیشرفت مده.
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و رازهاى دلها، و حركات اعضاء و نگاههاى دزدیده چشمها و سخنان زبانهاى ما را در امورى قرار ده كه موجب ثواب تو باشد، تا كار نیكى كه به وسیله آن سزاوار پاداش تو شویم و از ما فوت نگردد، و كار بدى كه در اثر آن مستوجب عقابت گردیم براى ما باقى نماند.
دعای دهم
خدایا اگر خواهى كه از ما در گذرى، پس به سبب تفضل تو است. و اگر خواهى كه ما را عذاب كنى پس به موجب عدل تو است، پس به آئین انعام خود عفو خویش را بىدریغ بما ارزانى دار، و به سنت گذشت خود ما را از عذاب خویش ایمن ساز. زیرا كه ما تاب تحمل عدل ترا نداریم، و بىمدد عفوت براى احدى از ما نجاتى نیست اى بى نیاز بى نیازان، اینك ما بندگان توئیم در پیشگاه تو، و من از همه محتاجان بتو محتاج ترم. پس به توانگرى خود فقر ما را جبران كن و رشته امید ما را با تیغ دریغ مبُر كه اگر چنین كنى كسى را كه از رحمت تو نیكبختى طلبیده بدبخت ساختهاى، و آن را كه از فضل تو اعانت خواسته نومید كردهاى، پس در این صورت بازگشت ما از طرف تو بسوى كه خواهد بود؟ و از در خانه تو به كجا خواهیم رفت؟ منزهى تو اى خدا، از آنكه ما را از درگاه خود برانى مائیم آن درماندگان كه اجابتشان را واجب ساختهاى، و مائیم آن گرفتاران رنج كه رفع گرفتارى را به ایشان وعده دادهاى. و مناسبترین چیزها به مقتضاى مشیت تو، و سزاوارترین كارها براى تو در آئین عظمتت، رحمت آوردن بر كسى است كه از تو طلب رحمت كند، و فریاد رسى كه از تو فریاد رسى خواهد پس بر زارى ما نزد خود رحمت آور. و براى آنكه خود را در پیشگاه به خاك افكندهایم از گرفتارى نجاتمان بخش.
خدایا شیطان كه از او پیروى كردیم ما را شماتت كرد پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و اكنون كه او را براى تو ترك كردیم و از طرف او بسوى تو متوجه شدیم او را بر ما مجال شماتت مده.
دعای یازدهم
دعای دوازدهم
خدایا سه خصلت مرا از مسئلت تو باز مىدارد و یك خصلت مرا بر آن برمىانگیزد:
باز مىدارد مرا امرى كه صادر كردهاى و من از امتثال آن كندى كردهام و نهیى كه فرمودهاى و من به مخالفتش شتافتهام، و نعمتى كه آن را به من بخشیدهاى و من در شكرش كوتاهى نمودهام.
و بر مىانگیزد مرا، به مسئلت تو، تفضلت بر هر كه رو به تو آورد، و از راه نیكبختى به درگاه تو آید، زیرا كه همه احسانهاى تو از روى تفضل است و همه نعمتهایت بىمقدمه و بدون سابقه استحقاق است. پس اكنون این منم اى خداى من كه بر در خانه عزتت مانند منقادى ذلیل ایستادهام و در عین شرمندگى به مانند سائل محتاجى عیالبار در پیشگاه تو معترفم كه به هنگام احسانت جز به خوددارى از عصیانت گردن ننهادم و از همگى وظایفى كه در برابر تو داشتم تنها به همین خوددارى اكتفا كردم و با این همه در همگى احوال از انعام تو بىبهره نبودهام، پس اى خداى من آیا اقرارم به بدى كردارم به نزد تو، مرا سود مىدهد؟ و آیا اعترافم به زشتى رفتارم مرا از عذاب رهائى مىبخشد؟ یا در این مقام و موقعیتم تیغ خشم خود رابر من آختهاى و در همین هنگام كه ترا همى خوانم غضب خود را ملازم من ساختهاى؟ منزهى تو اى خدا از تو نومید نمىشوم زیرا تو خود در توبه را به روى من گشودهاى بلكه همچون آن بنده ذلیل به سخن مىپردازم كه در باره خود ستمكار ونسبت به حرمت پروردگار خود سهل انگار شده. آن بنده كه شمار گناهانش عظیم گشته تا خطرناك شده، و ایام عمرش روى برتافته تا سپرى گشته، تا چون بنگریسته كه وقتكار بگذشته و دوران عمر به پایان رسیده، و یقین كرده كه از عذاب تو پناهى و از انتقام تو گریزگاهى نیست، به قصد انابه بسوى تو روى آورده، و توبهاش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاك و پاكیزه بسوى تو برخاسته و آنگاه ترا با نالهاى محزون و آهسته بخوانده، در حالى كه از شدت فروتنى در برابر تو خم شده، و در اثر سرافكندگى چنبر گشته، و ترس هر دو پایش رابلرزه افكنده، و سیل اشك گونههایش را فرا گرفته، و در آن حال كه تو را همى خواند كه: اى مهربانترین مهربانان، و اى رحیمتر كسى كه طالبان رحمت شب و روز آهنگ او كنند، و اى مهربانتر كسى كه آمرزش طلبان گرد او گردند، و اى كسى كه عفوت از انتقامت فزون است. و اى كسى كه خشنودیت از خشمت بیشتر است. و اى كسى كه بوسیله حسن تجاوز بر خلق خود منت نهادهاى، و اى كسى كه بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت دادهاى و اى كسى كه اصلاح امور فاسدشان را بوسیله توبه خواستهاى. و اى كسى كه از عمل ایشان به مقدار اندك خشنود شدهاى و اى كسى كه اندك ایشان را پاداش فراوان دادهاى. و اى كسى كه اجابت دعا را بر ایشان ضمانت كردهاى و اى كسى كه به آیین تفضل، پاداش نیك را بر عهده خود به ایشان وعده دادهاى من گناهكارترین گناهكارى نیستم كه تو او را آمرزیده باشى و نكوهیدهترین كسى نیستم كه عذر به درگاه تو آورده و تو عذرش را پذیرفته باشى، و ستمكارترین كسى نیستم كه نزد تو توبه كرده و تو باز با او احسان كرده باشى باز مىگردم بسوى تو در چنین حال، بازگشتن كسى كه از كرده پیشین خود پشیمان، و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطهاى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است، و مىداند كه عفو از معصیت عظیم در نظر تو بزرگ نمىنماید و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نیست، و تحمل جرمهاى بیرون از حد بر تو گران نمىآید و محبوبترین بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد. و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد. و من نزد تو بیزارى مىجویم از آنكه سركشى كنم، و به تو پناه مىبرم از آنكه در گناه اصرار ورزم، و براى آنچه در آن كوتاهى كردهام، از تو آمرزش مىطلبم، و براى هر عملى كه از انجامش فرو ماندهام از تو یارى مىجویم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و حقوقى را كه بر ذمه من دارى بر من ببخش، و از آنچه مستوجب آنم معافمدار و از آنچه بدكاران از آن هراسانند، پناهم ده، زیرا كه تو بر عفوت كمال قدرت دارى، و براى آمرزش، مورد امیدوارى هستى و به درگذشتن از گناه معروفى، حاجتم را جز در خانه تو محل طلبیدنى، و گناهم را غیر از تو آمرزندهاى نیست. حاشا كه چنین نباشى! و من جز از تو بر خود بیم ندارم. زیرا كه توئى سزاوار پرهیزكارى، و اهل آمرزش .
بر محمد و آلش رحمت فرست، و حاجتم را روا كن. و مطلبم را برآور و گناهم رابیامرز. و دلم را از ترس ایمن ساز، زیرا كه تو بر هر چیز قدرت كامل دارى. و آن كار بر تو آسان است. دعایم را مستجاب فرماى، اى پروردگار جهانیان.
دعای سیزدهم
خدایا اى آخرین مقصد آرزوها و اى كسى كه درگاه او جاى دست یافتن به خواستهها است و اى كسى كه نعمتهایش را به بها نمىدهد[ و به بهانه مىدهد،] و اى كسى كه عطاهایش را به كدورت منت نمىآلاید. و اى كسى كه به او بىنیاز توان شد، و از او بىنیاز نتوان گشت، و اى كسى كه روى به او توان آورد، و از او روى بر نتوان تافت، و اى كسى كه مسئلتها گنجهایش را فانى نمىسازد، و اى كسى كه توسل به وسیلهها حكمتش را تغییر نمىدهد، و اى كسى كه رشته احتیاج محتاجان از او بریده نمىشود، و اى كسى كه دعاى خوانندگان او را خسته نمىسازد، تو خود را به بىنیازى از آفریدگانت ستودهاى، و تو به بىنیازى از ایشان شایستهاى و ایشان را به فقر نسبت دادهاى، و ایشان سزاوار احتیاج به تواند. از این رو هر كه جبران احتیاج خود را از جانب تو طلب كند و برگرداندن فقر را از خود بوسیله تو بخواهد، پس حقا كه او حاجتش را در جایگاه خود طلبیده، و در پى مطلب خود از راهش بر آمده. و هر كه حاجت خود را به یكى از آفریدگان تو متوجه سازد یا او را بجاى تو وسیله بر آمدن آن حاجت قرار دهد، پس حقا كه خود را در معرض نومیدى گذاشته. و از جانب تو سزاوار حرمان از احسان شده است.
خدایا مرا بسوى تو حاجتى است كه براى رسیدن به آن طاقتم طاق شده، و رشته چاره جوئىهایم در برابر آن گسسته، و نفس من بردن آن را پیش كسى كه حاجتش رانزد تو مىآورد، و در مطالب خود از تو بىنیاز نیست، در نظرم بیاراست، و این لغزشى از لغزشهاى خطاكاران، و درافتادنى از درافتادنهاى گناهكاران است. پس به سبب یادآورى تو از غفلت خود متنبه شدم و به توفیق تو از لغزش خود، بپاخاستم، و به سبب آنكه تو خود مرااستوار ساختى از در افتادن برگشتم. و بازپس رفتم، و گفتم: منزه است پروردگار من، چگونه محتاجى از محتاجى مسئلت مىكند؟ و كجا فقیرى دست تضرع بسوى فقیر دیگر مىگشاید؟ آنگاه از روى رغبت اى خداى من، آهنگ تو كردم. و امیدم را از روى اعتماد به تو بسوى تو آوردم، و دانستم كه مسئلتهاى بسیار من، در جنب توانگرى تو كم است. و خواهشهاى عظیم من در برابر وسعت رحمت تو كوچك است. و دائره كرم تو از مسئلت احدى تنگ نمىگردد. و دست تو در بخششها از هر دستى بالاتر است .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به كرم خویش بر مركب تفضل برآور و به عدل خود بر توسن استحقاق منشان زیرا كه من نخستین آرزومندى نیستم كه روى نیاز به تو آورده، و در صورتى كه سزاوار منع بوده، به او عطا كردهاى. و اولین سائلى نیستم كه از تومسئلت كرده، و با آنكه مستحق حرمان بوده. بر او تفضل فرمودهاى .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و دعاى مرا پذیرنده، و به ندایم التفات كننده و به زاریم رحم آورنده، و صوتم را شنونده باش. و رشته امید مرا از خود مگسل. و پیوند توسلم را از خویش قطع منماى، و در این حالت و حاجات دیگرم به غیر خود حواله مكن، و بوسیله آسان ساختن مشكلم به حسن تقدیر خود در بارهام در همه امورم، به برآمدن مطلب و روا شدن حاجت و رسیدن به مسئلتم پیش از آنكه از اینجا بروم یاریم فرماى، و بر محمد و آلش رحمتى پایدار و روزافزون فرست كه روزگارش را انقطاعى و مدتش را پایانى نباشد. و آن را براى من پشتیبانى و براى برآمدن مطلبم وسیلهاى قرار ده. زیرا كه توئى صاحب رحمت پهناور و كرم سرشار. (سپس حاجتهاى خود را عرضه مىدارى و آنگاه سجده مىگزارى و در حال سجود مىگوئى:) فضل تو آسوده خاطرم ساخته، و احسانت بسوى تو رهبریم كرده. از این رو ترا به حق خودت و به محمد و آلش «صلواتك علیهم» مىخوانم كه مرا نومید برنگردانى.
دعای چهاردهم
اى كسى كه اخبار شاكیان بر او پوشیده نیست. و اى كسى كه در شناخت حقیقت اخبار ایشان به گواهىهاى گواهان احتیاج ندارد. و اى كسى كه: یاریش به ستمزدگان نزدیك است و اى كسى كه مددكاریش از ستمگران دور است .
تو خود دانستهاى اى معبود من آنچه را كه فلان فرزند فلان در اثر غرور و بىاعتنائى به عذاب و كیفرى كه تو مقرر داشتهاى از من هتك كرده، از آنگونه امور كه تو او را از آن منع فرمودهاى .
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و ستم كننده بر من و دشمن مرا، با نیروى خود از اجراى ستم در باره من باز دار، و با قدرت خود تندى تیغ دشمنى او را از من فرو كاه و او را در كار خود مشغول دار، و در برابر آنكه با او معارضه مىكند ناتوان ساز.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت، و ستمكار را به ستم در باره من رخصت مده و مرا در برابرش نیكو یارى كن و از ارتكاب نظیر كارهاى او نگاهدار. و در حالى مانند حال او قرار مده .
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا در مقابل دشمنم نصرت عاجلى ببخش كه شعله خشمى را كه از او در دل دارم بنشاند، و داد دلم را از او بستاند.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و عفو خود را در برابر ستم او به من عطا كن، و در مقابل بدرفتاریش با من، رحمتت را به من پاداش ده، زیرا هر ناملایم در برابر قهر تو اندك است. و هر مصیبتى پیش خشم تو سهل است.
خدایا من به هیچ كس جز تو شكایت نمىكنم و از هیچ حاكمى غیر از تو یارى نمىجویم. حاشا كه چنین كنم! پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و دعایم را به اجابت پیوسته ساز. و شكایتم را با تغییر دادن وضع موجود مقرون فرماى .
خدایا مرا به نومیدى از عدل خود میازماى، و دشمن را به ایمنى از عقوبت خود امتحان مفرماى تا بر ظلم من اصرار ورزد و بر حقم مستولى شود و بزودى عذابى را كه به ستمگران وعده دادهاى، به او و اجابتى را كه به بیچارگان وعده دادهاى به من بنماى .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به قبول هر سود و زیانى كه در بارهام تقدیر كردهاى موفقدار، و به آنچه به نفع من از دیگران و به نفع دیگران از من گرفتهاى خشنودم ساز، به آن راهى كه راستتر است رهبریم كن و به كارى كه سالمتر و بىزیانتر است بگمار.
خدایا اگر خیر مرا در آن بدانى كه گرفتن حق من به تأخیر افتد و انتقام از كسى كه بر من ستم كرده تا روز فصل خصومتها و محل اجتماع متخاصمین متروك ماند، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از جانب خود به نیت صادق و صبر دائم تأیید فرما و از خواهش بد و آزمندى اهل حرص پناه ده، و تصویرى از ثواب خود كه براى من ذخیره كردهاى، و از جزاء و عقاب خود كه براى دشمنم فراهم ساختهاى در دلم مصور ساز، و آن را وسیله خرسندى من به قضاى خود و اطمینانم به آنچه اختیار كردهاى، قرار ده. اى پروردگار جهانیان، دعاى مرا اجابت كن، زیرا تو صاحب فضل عظیم و بر هر چیز بىنهایت قادرى.
دعای پانزدهم
خدایا سپاس ترا بر آن نعمت تندرستى كه پیوسته در فضاى آن مىگشتم. و سپاس ترا بر علتى كه اكنون در بدنم پدید آوردهاى. زیرا نمىدانم اى معبود من كه كدام یك از این دو حال براى شكر تو سزاوارتر است، و كدام یك از این دو وقت به ستایش تو اولى است! زمان تندرستى كه روزیهاى پاكیزهات را بر من گوارا ساخته بودى، و مرا براى طلب خشنودى و فضل خود نشاط بخشیده بودى. و بوسیله آن، بر طاعتى كه به انجامش موفقم مىداشتى، نیرو بخشیده بودى؟ یا در زمان بیمارئى كه مرا به آن آزمودهاى، و نعمت دردهائى كه به من تحفه فرستادهاى تا گناهانى را كه از آن گرانبار شدهام تخفیف بخشى، و مرا از بدیهائى كه در آن فرو رفتهام پاك سازى، و به فرا گرفتن توبه متنبهم كنى. و بوسیله تذكر نعمت سلامت پیشین گناه بزرگم را محو نمائى. و حال آنكه در خلال این احوال اعمال پاكیزهاى وجود دارد كه دو فرشته كاتب اعمال برایم نوشتهاند: اعمالى كه فكر آن به خاطرى نگذشته، و زبانى به آن گویا نشده، و هیچ كدام از اعضاء در انجامش رنج نبرده است. بلكه از روى تفضل تو بر من و احسانت در باره من نوشته شده است.
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و هر چه را كه برایم پسندیدهاى در نظرم محبوب ساز. و تحمل آنچه را كه بر من وارد ساختهاى آسان فرماى و مرا از آلودگى اعمال پیشینم پاك ساز و از شر افعال ناستودهاى كه از این پیش مرتكب شدهام بپیراى. و از لذت عافیت كامیابم كن،و گوارائى سلامت را به من بچشان، و بیرون شدنم از این بیمارى را بسوى عفو و انتقالم از این در افتادن را بسر منزل گذشت، و بیرون شدنم از این اندوه را بسوى رحمت، و نجات یافتنم از این شدت را بسوى گشایش خودت قرار ده، زیرا توئى كه بىشرط استحقاق، احسان مىكنى. و بدون سابقه، نعمت عظیم مىبخشى. و توئى بخشایشگر كریم. و صاحب عظمت و تكریم.
دعای شانزدهم
خدایا اى كسى كه گنهكاران بوسیله رحمتش طلب فریاد رسى مىكنند، و اى كسى كه بیچارگان به یاد احسانش پناه مىبرند. و اى كسى كه دل وحشت زدگان از وطن دور گشته، و اى غمگسار غم دیدگان دل شكسته. و اى فریادرس هر تنهاى درمانده، و اى مددكار هر محتاج عقب رانده. توئى كه همه چیز را به علم و رحمتت فرا گرفتهاى، و توئى كه براى هر آفریده در نعمتهایت بهرهاى برقرار كردهاى. و توئى كه عفوت بر عقابت غالب است، و توئى كه رحمتت بر غضبت سابق است و توئى كه عطایت از منعت فزون است، و توئى كه آفریدگان همگى در محیط توانگریت گنجیدهاند. و توئى كه از هر كه به او نعمت بخشى توقع پاداش ندارى، و توئى كه در عقاب عاصیان افراط نمىكنى.
و من اى معبود من، آن بنده توأم كه چون او را به دعا فرمان دادى، گفت: لبیك؛ و سعدیك اینك منم اى پروردگار من كه در پیشگاهت به خاك افتادهام، منم كه بار خطاها پشتم را گران كرده، و منم كه گناهان عمر مرا بسر برده، و منم كه از سر نادانى ترا عصیان كردهام، در صورتى كه تو از طرف من سزاوار عصیان نبودهاى.
آیا تو اى معبود من بر هر كه ترا بخواند رحم كنندهاى تا در دعا بكوشم؟ یا هر كه را پیشت بگرید آمرزندهاى، تا در گریه شتاب كنم؟ یا از هر كه برسم تذلل روى خویش را در پیشگاهت به خاك ساید، در گذرندهاى؟ یا هر كه را از سر توكل از فقر خود به تو شكایت كند بىنیاز كنندهاى؟
خداوندا آنكه را جز تو دهندهاى نمىیابد، نومید مگردان. و كسى را كه از تو به غیر تو بىنیاز نمىشود وا مگذار اى معبود من! پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و اكنون كه از روى حقیقت به تو رو آوردهام، روى از من مگردان، و در صورتى كه روى دل را به تو متوجه ساختهام محرومم مكن. و در این حال كه در پیشگاهت ایستادهام، دست رد بر سینهام مگذار توئى كه خود را به رحمت توصیف كردهاى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و بر من رحمت آور. و توئى كه خود را خطابخش نامیدهاى پس از من در گذر. تو اى معبود من هم اكنون اشك مرا از خوف خود و پریشانى دلم را از ترس خویش، و لرزیدن اعضایم را از هیبت خود، مىبینى. همه اینها در اثر شرمندگیم از سوء رفتار خویش است. و به این جهت از شدت زارى به درگاه تو صدایم گرفته و زبانم از راز و نیاز با تو كند شده. پس سپاس ترا اى معبود من چه بسا، عیبها كه بر من مستور ساختهاى و مرا از افشاى آن رسوا نكردهاى! و چه بسا گناه كه بر من پوشیدهاى و مرا به آن شهره نساختهاى و چه بسا آلودگیها و زشتیها كه بجا آوردهام و پرده آن را بر من ندریدهاى! و طوق آزار ننگ آن را بر گردنم نیفكندهاى. و زشتیهایش را بر همسایگان عیبجو و حسودان نعمتى كه به من بخشیدهاى آشكار نساختهاى! آنگاه این همه مرحمتها مرا از تعقیب بدیهائى كه از من سراغ دارى باز نداشته است پس كیست كه از من اى معبود من به خیر و صلاح خود نادانتر، و از بهره خود غافلتر، و از اصلاح و تهذیب نفس خود دورتر باشد؟ در صورتى كه رزقى را كه بر من روان ساختهاى در معصیتهائى كه مرا از آن نهى كردهاى صرف مىكنم! و كیست كه بیش از من به قعر باطل فرو رفته و بر اقدام به بدى جرأت ورزیده باشد. در آن هنگام كه بر سر دو راه دعوت تو و دعوت شیطان مىایستم پس دعوت شیطان را با چشم باز و حواس جمع مىپذیرم. در صورتى كه یقین دارم كه دعوت تو به بهشت و دعوت او بسوى جهنم منتهى مىشود.
منزهى تو كه از جانب من سزاوار چنین رفتار باشى چه شگفتانگیز است آنچه من در باره خویش به آن گواهى مىدهم، و آن كارهاى پنهانیم كه خود آن را بر مىشمارم. و عجبتر از آن بردبارى تو از من و درنگ كردنت از مؤاخذه سریع من است! و این نه از جهت گرامى بودن من پیش تو است. بلكه از جهت مداراى تو با من و تفضلت بر من است: تا از نافرمانى خشمانگیز تو باز ایستم، و خود را از گناهان فرساینده خویش باز دارم. و از جهت آن است كه عفو تو از من در نظرت از عقوبتم خوشایندتر است. بلكه من اى معبود من گناهم بیشتر، و آثارم زشتتر، و كردارم بدتر، و تهورم در باطل سختتر، و تنبهم در مقام اطاعت تو ضعیفتر و آگاهى و مراقبتم نسبت به تهدید تو كمتر از آن است كه عیوب خود را براى تو بشمارم. یا بر یاد كردن گناهانم قادر باشم و منظورم از این اعتراف جز آن نیست كه از روى طمع در مهربانى تو كه صلاح كار گنهكاران در آن است كه آزادى گردنهاى خطاكاران به آن است خویش را سرزنش كنم.
خدایا و این گردن من است كه طوق و بند گناهان آن را باریك كرده. پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و به عفو خود آن را آزاد ساز. و این پشت من است كه باز خطاها آن را سنگین ساخته، پس بر محمد و آلش رحمت فرست و به انعام خود آن را سبك ساز. اى معبود من، اگر چندان در برابر تو بگریم كه پلكهاى هر دو چشمم بیفتد، و اگر چندان صدا به گریه بلند كنم كه صوتم قطع شود، و اگر چندان برایت بپا ایستم كه هر دو پایم آماس كند، و آنقدر برایت ركوع كنم كه استخوانهاى پشتم از هم بپاشد. و آنقدر ترا سجده كنم كه چشمهایم از كاسه به درد آید، و در دوره عمر خود خاك زمین بخورم و تا پایان زندگى آب خاكستر آلود بنوشم، و در اثناى این احوال آنقدر ذكر ترا بگویم كه زبانم از كار فروماند، سپس از روى شرمندگى از تو چشمم را به آفاق آسمان نگشایم، با این همه سزاوار محو یكى از گناهانم نخواهم بود. و اگر در آن هنگام كه مستوجب آمرزشت شوم مرا بیامرزى. و در آن زمان كه مستحق عفو تو گردم از من درگذرى، پس همانا كه آن آمرزش و عفو در حق من از جهت استحقاق من لازم نیامده، و من از روى سزاوارى شایسته آن نشدهام، زیرا جزاى من در اولین بار كه ترا عصیان كردهام جهنم بوده و به این جهت اگر مرا عذاب فرمائى در باره من ستمكا نخواهى بود!
پس اكنون كه مرا به ستارى خود مستور داشتهاى، و رسوا نكردهاى، و به كرم خود با من مدارا كردهاى و در عقابم شتاب ننمودهاى، و به تفضل خود در بارهام حكم كردهاى، و نعمتت را از من نگرداندهاى، و احسانت را نسبت به من تیره و آلوده نساختهاى پس بر طول تضرع و شدت مسكنت و بدى حالم رحمت آورد. خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا از گناهان نگاهدار و به فرمانبردارى وادار و حسن انابت را روزیم كن، و به توبه پاكم ساز، و با نگهدارى خود تأییدم كن، و به عافیت روبراهم نماى، و شیرینى آمرزش را به من بچشان، و مرا رها شده عفو و آزاد گشته رحمت خود قرار ده، و برات ایمنى از خشم خود برایم بنویس، و مرا هم اكنون نه در آینده به آن ایمنى و نشانهاى در آن به من معرفى كن كه به آسانى آن را دریابم، زیرا كه این كار براى تو در جنب قوتت دشوار نیست. و ترا در قدرتت دچار مشكلى نمىسازد، و تو بر هر چیز به منتهى درجه قدرت دارى.
دعای هفدهم
خدایا ما بتو پناه مىبریم از وسوسههاى شیطان رجیم، و مكرهاى او، و از اعتماد به هوسهاى باطلش كه در دل ما مىافكند و وعدههایش و فریب و دامهایش و از آنكه در گمراه كردن ما از طریق طاعت تو و استخدام ما در معصیت تو، خود را به طمع اندازد، و یا چیزى كه او پیش ما زیبا جلوه داده در نظرمان زیبا آید و یا چیزى را كه بما ناپسند نشان داده بر ما گران آید.
خدایا او را بوسیله عبادتت از ما بران، و به سبب سعى ما در راه محبتت به خاك ذلت بسر در افكن، و میان ما و او حجابى قرار ده، كه آن را ندرد، و سد نیرومندى كه آن را نشكافد خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و شیطان را بوسیله سرگرمى با بعضى از دشمنانت از ما منصرف ساز، و ما را به حسن رعایت خود، از او نگاهدار، و مكرش را از ما دفع كن، و او را از برابر ما به هزیمت بران و نقش پایش را از حدود ما بزداى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از هدایتى كه در ثبات و دوام مانند ضلالت او باشد، بهرهمند ساز، و در مقابل گمراهى او از تقوى توشه ده، و در مسیر عفت و پرهیز، براهى مخالف راه مهلكهانگیز او روان ساز. خدایا، براى او در دلهاى ما مدخلى قرار مده و در محیط زندگى ما منزلى فراهم مساز. خدایا، و هر باطلى را كه در نظر ما بیاراید، پس آن را بما بشناسان، و چون آن را بما بشناساندى، پس ما را از آن نگاهدار، و ما را براه و رسم فریب دادن شیطان بینا ساز، و به آنچه براى مبارزه با او لازم است ملهم نماى و از خواب غفلتى كه از تمایل و اعتماد به او رخ دهد بیدار كن، و بوسیله توفیق خود ما را در مخالفت او نیكو یارى ده.
خدایا و انكار كار او را در دلهاى ما بیامیز و مراد ما را در گسستن گرههاى نیرنگش آسان برآور.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و تسلط شیطان را از ما بگردان، و امیدش را از ما قطع كن، و او را از حرص به گمراه كردن ما دفع نماى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و پدران و مادران و فرزندان و عشیره و خویشان و نزدیكان و همسایگان ما را از مردان مؤمن و زنان مؤمنه از شر او در سنگرى محكم و قلعهاى رفیع و پناهگاهى منیع قرار ده، و ایشان را براى رفع شر او در زرههاى نگاهدارندهاى بپوشان و براى مبارزه او سلاحهائى بران عطا فرماى.
خدایا و این خواهش مرا تعمیم ده در باره هر كس كه به پروردگاریت گواهى دهد، و به یگانگیت اخلاص ورزد، و از روى حقیقت عبودیت براى تو با شیطان دشمنى كند، و در معرفت علوم ربانى از جانب تو بر ضد او یارى جوید.
خدایا هر گرهى را كه شیطان بزند بگسل و آنچه را كه فرو بندد بگشاى، و هر تدبیرى را كه بیندیشد در هم شكن، و چون عزیمتى كند او را بازدار، و آنچه را كه محكم كند نقض فرماى.
خدایا سپاهش راشكست ده، و مكرش را باطل ساز، و پناهگاهش را ویران كن و بینیش را به خاك بساى.
خدایا ما را در سلك دشمنان او قرار ده، و از شمار دوستانش بر كنار كن، تا چون آهنگ فریب ما كند فرمانش رانبریم و چون ما را بخواند اجابتش نكنیم: هر كه را از ما اطاعت كند به دشمنى شیطان فرمان دهیم، و هر كه را از نهى و منع ما پیروى كند از متابعتش منع كنیم.
خدایا بر محمد خاتم پیغمبران و سرور رسولان، و بر اهل بیت پاكان و پاكیزگانش رحمت فرست، و ما را و همه مؤمنین و مؤمنات را از ذمائمى كه از شر آن بتو پناه جستیم پناه ده. و از مخاطرى كه از بیم آن از تو زنهار خواستیم زنهار بخش. و آنچه را كه بوسیله دعا خواستیم بپذیر، و آنچه را از ذكرش غفلت كردیم بما عطا فرماى، و آنچه را فراموش كردیم براى ما محفوظدار، و ما را به این وسیله به درجات صالحین و مراتب مؤمنین انتقال ده، دعاى ما را اجابت فرماى، اى پروردگار جهانیان.
دعای هجدهم
دعای نوزدهم
خدایا، ما را بوسیله باران سیراب ساز، و رحمتت را به باران فراوانت از ابرى كه براى رویانیدن گیاه زیبا و بهجتانگیز در همه آفاق زمینت روان گشته بر ما بگستران و با شكوفا ساختن و مایه بستن شكوفه، سرزمینهاى خود را حیاتى تازه بخش، و فرشتگان نویسنده اخبار و آثار را شاهد و ناظر بر سقایت نافعى ساز از لطف خود كه مایه بخشندگیش برقرار و فیض بارندگیش دامنهدار باشد، تند بارانى كه آنچه را كه فرو مرده به فیضش زنده كنى، و آنچه را كه از دست رفته است باز آرى، و هر آن نعمت را كه از مخزن كرمت آمدنى است به خان احسانت بر آرى و در دسترس خلق خود بگذارى و روزها را بوسیله آن بیفزائى، و از آسمان لطفت ابرى را چشم همى داریم كه انبوه و فشرده و بىخطر و بىضرر و فراگیرنده و خروشنده باشد و بارانش خسته كننده و برقش فریب دهنده نباشد.
خدایا ما را از بارانى فریادرس ئ قحط زدا و رویاننده گل و گیاه خرمى بخش صحرا و چمن سرسبز كننده دشت و دمن پهناور و دامنهدار و سرشار و مایهدار سیراب ساز كه بوسیله آن گیاه بپا خاسته را از پژمردگى به خرمى بازارى، و فیض آن را مومیائى شكستگى گیاهان شكسته قرار دهى.
خدایا ما را چنان سقایت كن كه از بركت آن آب در تل و تپهها به راه اندازى و چاهها را پر آب سازى و نهرها را روان كنى، و درختان را خلعت سبز بپوشانى، و نرخها را در همه شهرها ارزان نمائى و چهارپایان و خلایق را سرزنده سازى و روزىهاى پاكیزه را براى ما كامل گردانى و كشت و زرعمان را برویانى و پستانها را پر شیر كنى و نیروئى بر نیروى ما بیفزائى.
خدایا سایه آن ابر را بر ما سموم مساز، و سردیش را بر ما شوم مگردان، و بارانش را بر ما عذاب قرار مده و آبش را در كام ما تلخ و شور مگردان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و بركات آسمانها و زمین را روزى ما ساز. زیرا كه تو بر هر چیز كمال قدرت دارى
دعای بیستم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ایمان مرا به كاملترین مراتب ایمان برسان، و یقینم را فاضلترین درجات یقین ساز، و نیتم را به بهترین نیتها و عملم رابه بهترین اعمال ترفیع ده.
خدایا به لطف خود نیتم را كامل و خالص ساز. و یقینم راثابت و پا برجاى دار و به قدرت خود آنچه را كه از من تباه شده اصلاح فرماى.
خداوندا بر محمد و آلش رحمت فرست و مهماتم را كه باعث دل مشغولى من است، كفایت كن و مرا به كارى كه فردا از آن مورد سؤال قرار مىدهى بگمار، و روزگارم را در آنچه براى آنم آفریدهاى مصروف دار و از غیر خود بىنیاز ساز و روزیت را بر من بگستر و به نگاه كردن به حسرت در مال و منال و جاه و جلال توانگرانم دچار مكن و عزیزم گردان و گرفتار كبرم مساز و بر بندگى خود رامم كن و عبادتم را به سبب خود پسندى تباه منماى. و خیر را براى مردم به دستم روان كن. و كار نیكم را به منت نهادن باطل مگردان و اخلاق عالیه را به من مرحمت فرماى. و مرا از تفاخر و مباهات نگاهدار.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا در میان مردم به درجهاى ترفیع مده مگر آنكه به همان اندازه پیش نفس خویشم پست گردانى، و عزتى آشكارا برایم بوجود میاور مگر آنكه به همان نسبت پیش نفس خویشم خوار سازى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت، و از هدایتى پر سود و گراینده به مقصود برخوردارم ساز كه روشى دیگر بجاى آن نگزینم و از طریقت حقى كه از آن منحرف نگردم و از نیت صوابى كه در آن شك نكنم و مرا تا آنگاه كه عمرم جامه خدمت در راه طاعت تو باشد زنده بدار پس هر زمان كه بیم آن رود كه مزرع عمرم چراگاه شیطان گردد پیش از آنكه شدت غضبت بسوى من بشتابد یا خشمت بر من مستحكم گردد، مرا بسوى خود فرا گیر.
خدایا هیچ خوئى كه بر من عیب شمرده شود باقى مگذار جز آنكه آن را اصلاح كنى و هیچ صفت نكوهیدهاى را بجاى منه مگر آنكه آن را نكو سازى.
و هیچ خصلت كریمه ناقصى بر جاى مگذار، جز آنكه آن را كامل كنى.
بر محمد و آل محمد رحمت فرست و شدت كینه كینه توزان را در باره من به محبت، و حسد متعدیان را به مودت، و بدگمانى اهل صلاح را به اعتماد، و دشمنى نزدیكان را به دوستى، و بدرفتارى خویشان را به نیكوئى و بىاعتنائى اقربا را به نصرت، و دوستى مجامله كاران را به دوستى حقیقى و اهانت مصاحبان را به حسن عشرت، و تلخى ترس از ستمكاران را به شیرینى امنیت مبدل ساز. خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست: و مرا بر كسى كه در بارهام ستم كند دستى و بر آنكه با من مخاصمه كند زبانى، و بر آنكه عناد ورزد پیروىئى قرار ده. و در برابر آنكه با من مكر كند مكرى و بر آنكه مرا مقهور خواهد قدرتى، و بر آنكه مرا عیب كند و دشنام گوید تكذیبى، و از كسى كه مرا تهدید كند سلامتى بخش و به اطاعت كسى كه مرا براه صواب آرد و پیروى كسى كه مرا ارشاد كند، موفقدار. خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرإ؛ااّّ توفیق ده تا با آن كس كه با من غش و دغلى كند به نصیحت و اخلاص مقابله كنم، و آن را كه از من دورى گزیند به نیكوئى پاداش دهم.و به آنكه مرا محروم سازد به بخشش عوض دهم، و آن را كه از من ببرد با پیوستن مكافات كنم، و با كسى كه از من غیبت كند، بوسیله ذكر خیرش مخالفت نمایم. و در برابر نیكى سپاسگزارى نمایم. و از بدى چشم بپوشم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به زیور صالحین بیاراى، در گستردن داد و فرو خوردن خشم، و خاموش كردن آتش فتنه و خصومت و جمع آورى پراكندگان و اصلاح میان مردمان و فاش كردن نیكیهاى اهل ایمان و پوشاندن عیب ایشان و نرم خوئى و فروتنى و خوش رفتارى و سنگینى و وقار و حسن معاشرت و سبقت جستن به فضیلت و برگزیدن انعام و تفضل و فرو گذاشتن سرزنش و خردهگیرى و ترك احسان درباره نااهل و گفتن حق هر چند دشوار آید و اندك شمردن خیر در گفتار و كردارم گر چه بسیار باشد و بسیار دیدن شر در گفتار و كردار خویش گر چه اندك باشد مرا در همگى این صفات به خلعت زیباى پرهیزگاران بپوش.
و این صفات را وسیله ادامه اطاعت و التزام جماعت و فروگذاشتن اهل بدعت، و بكار برنده رأى خودت در آور و كامل ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و وسیعترین روزىهایت را بر من در هنگام پیر شدنم و قوىترین نیروهایت را در من به هنگام خستگیم قرار ده و مرا به كاهلى در عبادتت، و كورى در تشخیص طریقتت و ارتكاب خلاف دوستیت، و پیوستن با كسى كه از تو جدا شود و جدا شدن از كسى كه با تو بپیوندد مبتلا مساز. خدایا مرا مرا چنان كن كه هنگام ضرورت با سلاح یارى تو حملهور شوم و هنگام حاجت از تو مسئلت كنم و هنگام مسكنت پیش تو به تضرع و زارى آیم و مرا چون بیچاره شوم به كمك خواستن از غیر خودت و چون فقیر شوم به فروتنى براى مسئلت از غیر خود، و چون بترسم، به تضرع پیش غیر خود گرفتار مكن كه به آن سبب سزاوار خوارى و منع و بىاعتنائى تو گردم. اى مهربانترین مهربانان.
خدایا آنچه را از آرزومندى و گمان گرائى و حسد ورزى كه شیطان در دل من همى افكند بیاد عظمتت و تفكر در قدرتت و تدبیر بر ضد دشمنت مبدل ساز.
و آن كلمه زشت یا سخن ناستوده یا دشنام عرضى یا شهادت باطل یا غیبت مؤمن غائب، یا بد گفتن به شخص حاضر و مانند اینها را كه شیطان بر زبان من جارى كند. به سخن حمد، و مبالغه در ثنا، و سعى و دقت در تمجید، و شكر نعمت، و اعتراف به احسان و شمردن نعمتهاى خودت، بدل فرماى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و چنان كن كه ستمزده نشوم و حال آنكه تو بر دفاع از من قادرى، و ستم نكنم و حال آنكه تو بر جلوگیرى من توانائى و گمراه نشوم در صورتى كه هدایت من براى تو ممكن است، و فقیر نگردم با اینكه گشایش زندگیم از جانب تو است. و سركشى نكنم با اینكه توانگریم از ناحیه تو است.
خدایا بسوى آمرزش تو كوچ كردهام. و بسوى عفو تو آهنگ نمودهام و به گذشت تو مشتاق شدهام. و به فضل تو اعتماد كردهام. در صورتى كه موجبات مغفرت تو نزد من نیست و چیزى كه بوسیله آن سزاوار عفو تو گردم در كردار من نیست. و پس از این حكم، كه من خود در باره خویش راندم جز فضل و احسان تو سرمایه امیدى ندارم. پس بر محمد و آلش رحمت فرست و بر من تفضل فرماى.
خدایا مرا به منطق هدایت گویا ساز، و به آئین تقوى ملهم نماى و به خوى و خصلتى كه پاكیزهتر است موفقدار و به كارى كه پسندیدهتر است بگمار. خدایا مرا به بهترین راه روان ساز و چنان كن كه بر آئین تو بمیرم و هم بر آن آئین زندگى از سر گیرم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا در مجارى اعمال و مجالى احوال از نعمت اعتدال برخوردار ساز و در اقوال و افعال از اهل صواب و سداد و از ادله هدایت و رشاد و از زمره صالحین عباد قرار ده و رستگارى در معاد و سلامت از كمینگاه عذاب را نصیبم فرماى. خدایا براى خودت از نیروهاى نفس من آنچه را كه باعث آزادى و پیراستگیش گردد بستان و آنچه را كه وسیله تأمین حوائج و اصلاح كار نفس من شود به آن باز گذار، زیرا نفس من در معرض هلاك است مگر آنكه توأش نگاه دارى. خدایا اگر عم بسوى من لشگر انگیزد ساز و سلاح من توئى و اگر از همه جا و همه كس محروم شوم هدف امیدم توئى و اگر حوادث و شدائد بر من هجوم آورد استغاثهام بتو است و هر چه از دست برود عوضش، و هر چه تباه شود اصلاحش نزد تو، و هر چه را ناپسند دارى تغییرش به دست تو است. پس پیش از بلا عافیت، و پیش از طلب توانگرى، و پیش از گمراه شدن هدایت را بر من انعام كن، و مرا از رنج عیب جوئى بندگان محفوظ دار، و ایمنى از عذاب روز بازپسینم ارزانى دار، و از رهبرى كاملم برخوردار ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و بدیها را به لطف خود از من بر طرف كن، و مرا به نعمت خود بپروران و به كرم خود اصلاح فرماى، و به احسان خود مداوا كن. و در سایه رحمتت جاى ده. و در خلعت خشنودیت بپوشان. و چون كارها بر من دشوار و درهم شود، به صواب ترین آنها و چون كردارها مشتبه گردد به پاكیزهترین و نافعترین آنها؛ و چون مذاهب متناقض شود و پسندیدهترین آنها موفق ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و تاركم را به تاج بىنیازى بیاراى، و مرا به حسن تدبیر در امور بگمار، و دوام هدایت ارزانى دار، و به توسعه دستگاه آشفته مساز، و زندگى ساده و آرام عطا فرماى، و زندگانیم را به مشقت دائم و رنج روزافزون مبدل منماى و دعایم را بسویم بر مگردان، زیرا كه من براى تو معارضى نمىشناسم و با تو مثل و مانندى نمىپرستم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از اسراف بازدار. و رزقم را از تلف حفظ كن،و دارائیم را بوسیله بركت دادنش افزون ساز، و مرا در انفاق از آن در امور خیر به راه صواب رهبرى كن.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از رنج بسیار كسب و تحصیل روزى بىنیاز ساز، و رزق بىدریغ روزى كن تا از عبادت تو به طلب رزق مشغول نگردم. و سنگینى وبال كسب روزى را بر دوش نكشم.
خدایا و آنچه را كه مىطلبم به قدرت خود برآور، و از آنچه مىترسم مرا به جوار عزت خود پناه ده.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و آبرویم را به توانگرى نگاهدار، و منزلتم را به تنگدستى پست مكن، كه از روزى خوارانت روزى طلبم، و از اشرار خلقت خواهش عطا كنم. تا به ستایش آنكه به من عطاكند، و به نكوهش آنكه منع كند مبتلا گردم. در صورتى كه متصدى حقیقى عطا توئى. نه ایشان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا تندرستیى در عبادت و آسایشى در پارسائى و علمى توأم با عمل، و پارسائیى مقرون با رفق و اقتصاد روزى ساز.
خدایا مدت عمر مرا با عفو خود به پایان بر، و آرزویم را در امید رحمتت به تحقیق رسان.و راههایم را براى رسیدن بسر منزل خشنودیت هموار ساز، و عملم را در همه احوالم نیكو گردان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و مرا در اوقات غفلت براى یادكردن خود، متنبه كن. و در روزگار مهلت در اطاعت خود بكار دار، و راهى هموار بسوى محبت خود برایم آشكار ساز، و بوسیله آن خیر دنیا و آخرت را برایم كامل فرماى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. مانند بهترین رحمتى كه پیش از او بر كسى از خلق خود فرستادهاى، و بعد از او بر كسى خواهى فرستاد. و ما را در دنیا بهرهاى نیكو و در آخرت نیز عطائى نیكو ببخش. و مرا به رحمت خود از عذاب دوزخ نگاه دار.
دعای بیست و یکم
خدایا اى بىنیاز كننده بنده تنها مانده ناتوان و اى نگاه دارنده از پیش آمد سهمگین و گزند حوادث زمان، خطاها مرا به بىكسى كشیده، پس یار و یاورى ندارم و از تحمل خشم تو فرو ماندهام، پس نیرو دهندهاى نمىیابم و به خوف برخورد یادآورى تو مشرف شدهام، پس تسكین دهندهاى براى وحشتم نمىبینم و كدام كس مرا از تو ایمن مىسازد، در صورتى كه تو مرا ترسانده باشى و كدام كس به یارى من مىپردازد، در حالى كه تو تنهایم گذاشته باشى؟ و كدامین كس مرا نیرو مىبخشد، آنجا كه تو ناتوانم كرده باشى زنهار نمىتواند داد اى معبود من پروردهاى را مگر پروردگارش، و امان نمىتواند بخشید مغلوبى را مگر غالبش، و یارى نمىتواند داد فرارى مورد تعقیبى را مگر تعقیب كننده مقتدرش، تنها پناهگاه حمایت تو گشوده است. پس بر محمد و آلش رحمت فرست و فرارم را زنهار بخش و مطلبم را برآر.
خدایا تو اگر روى نیكویت را از من بگردانى. یا فضل عظیمت را از من دریغ دارى، یا روزیت را از من بازگیرى، یا رشته رحمتت را از من بگسلى، غیر از تو وسیلهاى براى هیچ یك از آزروهایم نخواهم داشت. و بر آنچه نزد تو است به كمك غیر تو دست نخواهم یافت. زیرا كه من بنده تو و مسخر و مقهور توأم. با فرمانت مرا فرمانى نیست، حكمت درباره من روان و قضایت در حق من به آئین عدل است. و بیرون رفتن از قلمرو سلطنت تو نمىتوانم و بر تجاوز از قدرتت توانائى ندارم، و به جلب محبتت، قادر نیستم. و به خشنودیت نمىرسم و به خزانههاى رحمتت دست نمىیابم مگر به مدد اطاعت تو و رحمت سرشار تو. خدایا شب را به صبح آوردم و روز را به شام بردم، در حالى كه بنده ذلیلى از آن توأم كه جز به مدد تو بر جلب نفعى و دفع ضررى قادر نیستم. من در باره خود به این ذلت و مسكنت گواهى مىدهم. و به ضعف نیرو و بیچارگى خود اعتراف مىكنم. پس به آنچه مرا وعده دادهاى وفا كن. و آنچه را كه عطا كردهاى كامل ساز. زیرا كه من بنده بینواى زار ناتوان، و مستمند بىسامان و خوار بىمقدار فقیر ترسان و زینهار خواه توأم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و مرا از یاد عطایاى خود دچار فراموشى مكن. و از احسانت در آنچه بخشیدهاى غافل مساز. و از اجابت دعایم. اگر چه به تأخیر افتد ناامیدم منماى: در خوشى باشم یا در ناخوشى، در سختى یا در رفاه، در سلامت یا بلاء، در شدت حاجت یا در آغوش نعمت، در توانگرى یا درویشى، در فقر یا در غنى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا، در همه حال به ثناء و مدح و سپاس خود مشغول دار، تا به بهرهاى كه از دنیا به من دادهاى خوشحال نشوم و بر آنچه مرا از آن باز داشتهاى، غمگین نگردم. و دلم را به خلعت تقوى بپوشان، و بدنم را در آنچه از من مقبول تو است بگمار، و نفسم را بطاعت خود از اندیشهها و خاطراتى كه بر من وارد مىشود بازدار، تإ؛پپّّ چیزى را كه تو دشمن دارى دوست ندارم. و آنچه را كه موجب خشنودى تو است، دشمن ندارم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و دلم را براى محبت خود فارغ و بیاد خویش مشغول ساز. و به ترس و هراس خود از درافتادن به پرتگاه هوى نگاه دار، و به رغبت بسوى خود نیرومند كن، و به فرمانبرداریت متمایل نماى. و آن را در خوشایندترین راهها در نظر خود روان كن، و سراسر ایام زندگیم به رغبت در رحمتهاى خود رام ساز. و تقوایت را از دنیا توشهام گردان و سفر مرا به جانب رحمتت و ورود مرا بسر منزل خشنودیت قرار ده و مسكنم را در بهشت خود مقرر دار و مرا نیروئى بخش كه بوسیله آن همه بار رضاى ترا بر دوش كشم و فرارم را بسوى تو و رغبتم را در آنچه نزد تو است قرار ده، و دلم را در جامه رمیدگى از اشرار خلق خود بپوشان، و الفت و انس با خود و دوستان و اهل طاعتت را به من ارزانى دار. و از فاجرى و كافرى منتى بر من قرار مده. و براى آنان درباره من نعمتى و مرا بسوى ایشان حاجتى مگذار. بلكه آسایش دل و آرامش جان و بىنیازى و كفایت كار مرا به عهده لطف خود و گزیدگان خلق خود گیر.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا با ایشان همنشین و یار ساز، و به شوق بسوى تو و به انجام آنچه دوست دارى و بپسندى بر من منت بگذار. زیرا تو بر هر چیز قدرت بىپایان دارى، و این كار براى تو آسان است.
دعای بیست و دوّم
خدایا تو درباره اصلاح و تهذیب نفس من مرا به كارى مكلف ساختهاى كه خود بر انجام آن از من تواناترى. و قدرت تو بر آن كار و بر خود من غالبتر از قدرت من است، پس از نیروهاى نفس من آنچه را كه موجب خشنودى تو از من شود به من عطا كن، و براى نفس خود آنچه را كه خوش دارد از نیروهاى نفس من با حفظ عافیت و در حد طاقت بستان.
خدایا مرا بر مشقت طاقت، و بر بلا صبر و بر فقر قدرت نیست، پس روزیم را باز مدار، و مرا به خلق خود وا مگذار. بلكه تو خود به تنهائى حاجتم را بر آور، و كار مرا بعهده گیر، و مرا منظور نظر خود ساز، و در همه كارهایم با چشم لطف بنگر. زیرا اگر مرا به نفس خود وا گذارى از اداره آن فرو مانم، و آنچه را كه صلاح نفس من در آن است بر پا ندارم، و اگر مرا به خلق خود وا گذارى روى بر من ترش كنند و اگر بر عهده خویشانم موكول كنى محرومم سازند. و اگر عطا كنند عطائى كم و بىبركت دهنده و منتى فراوان نهند. و نكوهشى بسیار كنند.
خدایا پس به فضل خود بىنیازم كن، و بدست عظمتت زیر بازویم را بگیر، و بر پایمدار و به توانگرى خود دستم را گشاده ساز. و به رحمتت بىنیازم كن.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از حسد برهان و از گناهان بازدار، و از كارهاى حرام توفیق پرهیز بخش و بر ارتكاب معاصى دلیرم مكن و مرغ دلم را در شاخسار لطف و رحمت خود به پرواز دار و به هر شهد و شرنگ كه از جام تقدیر تو به كامم در آید شادم ساز و روزى و بخشش و انعامت را بر من بیفزاى. و مرا در همه احوالم محفوظ و محروس و مستور و در پناه و در عصمت و در زینهار خود بدار.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا به انجام هر گونه طاعتى كه براى خود یا یكى از خلق خود بر من لازم و واجب كردهاى موفق دار، اگر چه بدنم از انجامش ناتوان باشد، و نیرویم از آن سستى گیرد، و قدرتم به آن نرسد. و مال و سرمایه من گنجایش آن را نداشته باشد، خواه آن طاعت را بیاد داشته باشم یا فراموش كرده باشم. زیرا آن طاعت از تكالیفى است كه تو اى پروردگار من آن را به حساب من گذاشتهاى، و من آن را از یاد خود بردهام. پس آن را به عطاى عظیم و رحمت فراوانت از جانب من بجاى آر زیرا كه تو توانگرى كریمى، تا چیزى از آن بر ذمه من نماند كه بخواهى اى پروردگار من در روز لقاى خود، در مقابل آن از حسناتم بكاهى، یا به سبب آن بر سیئاتم بیفزائى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا رغبت آن بخش كه كار ترا براى آخرتم بجا آورم. تا آنجا كه صدق این معنى را در دل خود احساس كنم، و بىرغبتى در دنیا بر من غالب شود، و كارهاى نیك را از روى شوق بجا آورم و از كارهاى بد به علت بیم از عقاب آن ایمن باشم و نورى به من ببخش كه در پرتوش در میان مردم سلوك كنم و در تاریكىها راه بیابم. و با فروغش از ظلمت شك و شبهات برهم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و بیم اندوه عذاب و شوق وعده ثواب را روزیم ساز، تا لذت چیزى كه ترا براى آن مىخوانم، و اندوه چیزى را كه از آن به تو پناه مىبرم، دریابم.
خدایا تو موجبات صلاح كار دنیا و آخرت مرا مىدانى پس در قضاء حوائجم عنایت فرماى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و چون در انجام وظیفه شكر نعمتهایت در حال آسایش و سختى و تندرستى و بیمارى كوتاهى كنم، اعتراف به حق خودت را روزیم ساز، تا به هنگام ترس و ایمنى، و خشم و رضا، و سود و زیان. مسرت خاطر و آرامش دل خود را در انجام وظیفهام نسبت به تو بیابم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و دلم را از حسد پاك ساز، تا بر احدى از آفریدگانت به علت چیزى از فضل و احسانت حسد نبرم، و تا آنكه نعمتى از نعمتهایت را، در دین یا دنیا، یا عافیت یا تقوى، یا سعه رزق یا آسایش، بر احدى از خلق تو نبینم، مگر آنكه بهتر از آن را به لطف تو و از جانب تو اى خداى یگانه بىشریك براى خود آرزو كنم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و تحفظ از خطاها و پاسدارى از لغزشها را در دنیا و آخرت و در حال خشنودى و غضب، روزیم كن. كه در پذیرفتن موجبات خشنودى و علل خشم یكسان و به طاعت تو عامل باشم، و درباره دوستان و دشمنانت طاعت و رضاى ترا بر غیر آن ترجیح دهم، تا دشمنم از ظلم و جورم ایمن، و دوستم از آنكه از حق منحرف و به هواى نفس او متمایل شوم ناامید گردد. و مرا از كسانى قرار ده كه در حال رفاه ترا با همان اخلاص مخلصان مضطر مىخوانند. زیرا كه تو ستوده و بخشنده و كریمى.
دعای بیست و سوّم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و خلعت عافیتت را بر من بپوشان، و مرا به عافیتت فرا گیر، و به عافیتت محفوظ دار، و به عافیتت گرامى ساز، و به عافیتت بىنیاز كن، و عافیتت را بر من صدقه كن، و عافیتت را به من ببخش، و عافیتت را برایم بگستران، و عافیتت را بر من شایسته ساز و میان من عافیتت در دنیا و آخرت جدائى میفكن.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و مرا عافیتى بىنیاز كننده و شفا دهنده ببخش كه از دسترس بیماریها و علتها بالاتر و در كشاكش عمر رو به فزونى باشد، عافیتى كه در بدنم تولید عافیت كند: عافیت در دنیا و آخرت. و انعام فرماى بر من به تندرستى، و امنیت، و سلامت دین و بدن، و بصیرت قلب، و پیشرفت در كار، و بیم و هراس از تو، و قدرت بر انجام طاعتى كه مرا به آن فرمان دادهاى، و اجتناب از معصیتى كه مرا از آن نهى فرمودهاى.
خدایا انعام فرماى بر من به حج و عمره و زیارت قبر پیمبرت كه صلوات و رحمت و بركات تو بر او و بر آل او باد و زیارت قبول آل پیمبرت (كه جاودانه بر ایشان سلام باد) مادامى كه مرا باقى دارى در این سال و در هر سال دیگر و آن عبادات را پذیرفته و پسندیده و منظور نظر و ذخیره نزد خود قرار ده، و زبان مرا به حمد و شكر و ذكر و ثناى جمیل بر خودت گویا كن، و دلم را براى پذیرفتن مقاصد دین خود منشرح و گشاده ساز، و مرا و فرزندان مرا از شر شیطان رجیم پناه بخش و از شر حشرات گزنده و جانوران زهرناك كشنده و غوغاى عوام و چشم زخم لئام و از شر هر شیطان سركش جبار و شر سلطان ستمكار و از شر هر ناتوان و هر توانا و از شر هر بلندپایه و فرومایه و از شر هر خرد و بزرگ و از شر هر نزدیك و دور و از شر هر كسى از جن و انس كه به جنگ پیمبر تو و اهل بیتش برخاسته، و از شر هر جنبندهاى كه مسخر قدرت تو گشته پناه ده. زیرا كه تو در سلطنتت پویاى راه حق و عدلى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و هر كه را درباره من اندیشه بدى كند از من بگردان، و مكرش را از من بران و شرش را از من دور ساز و تیر نیرنگش به گلوگاهش باز گردان. و سدى در برابرش بگذار كه چشمش را از دیدن من كور و گوشش را از شنیدن ذكر من كر سازى، و دلش را هنگام خطور یاد من قفل بر نهى، و زبانش را از گفتگو درباره من لال كنى، و سرش را بكوبى، و عزتش را به ذلت مبدل سازى، و جبروتش را در هم شكنى، و طوق خوارى بر گردنش نهى، و دستگاه كبریائش را بر هم زنى، و مرا از همه ضرر و شر و طعن و غیبت و عیبجوئى و حسد و دشمنى و بندها و دامها و پیادگان و سواران او ایمن نمائى. زیرا كه تو غالب و بىنهایت قادرى.
دعای بیست و چهارم
خدایا رحمت فرست بر محمد، بنده و پیغمبرت، و بر خاندان پاكش، و ایشان را به بهترین صلوات و رحمت و بركات و سلام خود امتیاز بخش، و پدر و مادرم را.
خدایا به كرامت نزد خود، و رحمت از جانب خود اختصاص ده، اى مهربانترین مهربانان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و علم آنچه را كه درباره ایشان بر من واجب است به من الهام نما، و آموختن همگى آن واجبات را بىكم و كاست برایم فراهم ساز، و آنگاه مرا خود بر آن دار كه هر چه به من الهام نمودهاى بكار بندم، و توفیق ده تا در آنچه بصیرت مىدهى غور كنم، تا به كار بستن چیزى از آنچه به من آموختهاى از من فوت نگردد، و اعظایم از انجام خدمتى كه مرا به آنان ملهم ساختهاى سنگینى نگیرد.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، همچنان كه ما را با انتساب به او شرف بخشیدى، و بر محمد و آلش رحمت فرست، همچنان كه به سبب او حق ما را بر خلق واجب ساختى.
خدایا مرا چنان كن كه از والدینم همچون از پادشاه ستمكار بترسم، و همچون مادر مهربان درباره ایشان خوش رفتارى كنم. فرمانبردارى و نیكوكارى درباره ایشان را در نظرم از لذت خواب در چشم خواب آلوده لذیذتر، و در كام دلم از شربت گوارا در مذاق تشنه گواراتر ساز. تا آرزوى ایشان را بر آرزوى خود ترجیح دهم و خشنودىشان را بر خوشنودى خود بگزینم، و نیكوئى ایشان را درباره خود هر چند كم باشد افزون بینم و نیكوئى خویش را درباره ایشان گر چه بسیار باشد كم شمارم.
خدایا بانگم را در گوششان ملایم گردان، و سخنم را بر ایشان خوشایند كن، و خویم را براى ایشان نرم ساز و دلم را بر ایشان مهربان نما و مرا نسبت به آن دو سازگار و مشفق گردان.
خدایا ایشان را در برایر پرورش من جزاى نیكو ده و در مقابل گرامى داشتنم، مأجور دار، و آنچه را كه در كودكیم منظور داشتهاند بر ایشان منظور فرماى.
خدایا هر آزار كه از من به ایشان رسیده یا هر مكروه كه از من به ایشان پیوسته، یا هر حقى كه در مقام ایشان از طرف من تضییع شده، پس آن را وسیله ریختن از گناهان و بلندى درجات و فزونى حسنات ایشان قرار ده.
اى كسى كه بدیها را به چندین برابرش از خوبیها تبدیل مىكنى.
خدایا هر تندروى كه در گفتار با من كردهاند، یا هر زیاده روى كه درباره من روا داشتهاند، یا هر حق كه از من فرو گذاشتهاند، یا هر وظیفه كه در انجامش درباره من كوتاهى كردهاند، پس من آن را به ایشان بخشیدم، و آن را وسیله احسان درباره ایشان ساختم، و از تو مىخواهم كه بار وبال آن را از دوش ایشان فرو گذارى، زیرا كه من نسبت به خود گمان بد به ایشان نمىبرم، و ایشان را در مهربانى نسبت به خود مسامحه كار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من زیرا كه رعایت حق ایشان بر من واجبتر، و احسانشان به من قدیمتر، و نعمتشان نزد من بزرگتر از آن است كه ایشان را در گرو عدالت كشم، یا نسبت به ایشان معارضه به مثل كنم و گر نه اى خداى من طول اشتغال ایشان به پرورش من، و شدت رنجشان در پاس داشتنم چه خواهد شد؟ و تنگى و عسرتى كه در راه رفاه من تحمل كردهاند كجا بشمار خواهد آمد؟ هیهات! ایشان نمىتوانند حق خود را از من استیفاء كنند و من نمىتوانم حقوقى را كه بر ذمه من دارند تدارك كنم، و وظیفه خدمت ایشان را بجا آورم پس بر محمد و آل او رحمت فرست، و مرا اعانت كن، اى بهترین كسى كه از او مدد طلبیده مىشود، و مرا توفیق ده، اى راهنمایندهتر كسى كه به او روى آورده مىشود، و در آن روز كه همه نفوس را بدون آن كه ستم كرده شوند جزا مىدهى، مرا در زمره كسانى كه پدران و مادران خود را خوار مىدارند قرار مده.
خدایا بر محمد و آل و نسل و تبار او رحمت فرست، و پدر و مادر مرا به بهترین امتیازى كه به پدران و مادران بندگان مؤمنت بخشیدهاى اختصاص ده، اى مهربانترین مهربانان.
خدایا در پى نمازها و در قسمتى از اوقات شب و در ساعتى از ساعات روزم ذكر ایشان را از یادم مبر.
خدایا بر محمد و آل او رحمت فرست، و مرا بوسیله دعایم درباره ایشان و ایشان را به سبب مهربانىشان درباره من مشمول آمرزش حتمى قرار ده، و بوسیله شفاعت من به طور قطع از ایشان خشنود شو و ایشان را با اكرام به سر منزلهاى سلامت برسان.
خدایا اگر ایشان را پیش از من آمرزیدهاى پس ایشان را شفیع من ساز و اگر مرا پیش از ایشان مورد آمرزش قرار دادهاى پس مرا شفیع ایشان كن، تا در پرتو مهربانى تو در سراى كرامت و محل مغفرت و رحمتت گرد آئیم، زیرا كه تو صاحب فضل عظیم و نعمت قدیمى، و تو مهربانتر مهربانانى.
دعای بیست و پنجم
خدایا بر من منت گذار به باقى گذاشتن فرزندانم. و به شایسته ساختن ایشان براى من و به بهرهمند كردن من از ایشان.
خدایا عمرشان را براى من بركت بخش و مدت زندگانىشان را طولانى ساز، و خردسالشان را برایم پرورش ده، و ضعیفشان را نیرومند كن، و بدنها و دینها و اخلاقشان را به صحت بدار، ایشان را در جانها و اعضایشان و هر چیز از كارشان كه مورد اهتمام من است مشمول عافیت قرار ده و روزیهاشان را براى من و بدست من افزون ساز، و ایشان را نیكوكار و پرهیزكار و روشن دل و حق نیوش و فرمانبردار خودت، و دوستدار و نصیحت گزار دوستانت، و معاند و كینهتوز همه دشمنانت قرار ده. آمین.
خدایا بازویم را بوسیله ایشان سخت گردان. و اختلال حالم را به ایشان اصلاح كن، و جمعیت مرا به ایشان فزونى ده، و محضر مرا به وجودشان بیاراى، و نامم را به وسیله ایشان زنده بدار، و ایشان را در غیابم جانشین من ساز، و به وسیله آنان مرا بر قضاء حاجتم یارى ده، و ایشان را دوستدار من و مهربان بر من و متوجه به من و در نیكى بر من مستقیم و در برابر فرمان من مطیع قرار ده، كه نسبت به من نافرمانى و بدى و مخالفت و خطا نكنند و مرا در تربیت و تأدیب و نیكى درباره ایشان یارى ده، و از جانب خود علاوه بر ایشان اولاد ذكورى به من ببخش. و آن بخشش را به صلاح و خیر من قرار ده. و ایشان را در آنچه از تو خواستهام یاورم ساز، و مرا و فرزندانم را از شیطان رجیم حفظ كن. زیرا تو ما را آفریدى، و امر و نهى كردى. و در مزد اطاعت از امر خود تشویق و از عقاب ارتكاب نهى خود تهدید فرمودى. و تو براى ما دشمنى قرار دادى كه با ما مكر مىكند و او را بر ما تسلطى دادى، كه ما را بدان پایه بر او تسلط نیست: او را در دلهاى ما منزل دادى و در مجارى خون ما روان ساختى. اگر ما غافل شویم او غافل نمىشود، و اگر ما فراموش كنیم او فراموش نمىكند. ما را از عقاب تو ایمن مىسازد، و از غیر تو مىترساند. چون به كار زشت و رسوائى همت گماریم تشجیعمان مىكند، و چون به كار شایستهاى رو آوریم ما را از آن باز مىدارد. ما را به گناهان و شهوات آلوده مىخواهد، و به پیروى از شبهات اشاره مىكند. اگر ما را وعدهاى دهد دروغ مىگوید، و اگر به آرزوها سرگرممان سازد، خلف مىكند، و اگر مكرش را از ما نگردانى ما را گمراه مىسازد، و اگر از فساد او نگاهمان ندارى ما را مىلغزاند.
خدایا پس به سلطنت خود او را از تسلط بر ما مقهور ساز، تا بوسیله كثرت دعایمان او را از ما بازدارى و سر انجلام به مدد لطف تو در زمره معصومین از نیرنگ او در آئیم.
خدایا همه مسئلت هایم را عطا كن، و حوائجم را بر آور، و مرا از اجابت دعا ممنوع مساز و حال آنكه خود آن را برایم ضمانت كردهاى و میان خود و دعاى من حجاب قرار مده و حال آن كه تو خود مرا به آن فرمان دادهاى. هر چه را كه در دنیا و آخرت باعث اصلاح حال من شود به من انعام فرماى. یاد كرده باشم یا فراموش، ظاهر كرده باشم یا پنهان، آشكارا خواسته باشم یا در پنهان، و مرا در همه این احوال، بوسیله مسئلتم از تو از جمله مصلحان، و به طلبیدن از تو در عداد كامیابان، و به توكل بر تو از نامحرمان قرار ده. و در زمره كسانى در آور كه به پناه بردن بر تو عادت كرده، و در سوداگرى با تو سود برده، و در پناه عزت تو قرار گرفته، و در پرتو جود و كرمت، از خوان فضل پهناورت روزى حلال بر ایشان توسعه یافته، و با مدد لطفت از ذلت به عزت رسیده و در كنف عدلت از ظلم پناه جسته، و به رحمتت از بلا عافیت یافته، و به بركت بىنیازیت از درویشى توانگر شده، و به نگهداریت از گناهان و لغزشها و خطاها معصوم مانده، و به یمن طاعتت به پوییدن راه خیر و هدایت و صواب موفق شدهاند، و به قدرتت میان ایشان و گناهان حائلى و حاجبى پدید آمده است، و هر گونه نافرمانى ترا فرو گذاشته، و در جوار تو سكونت جستهاند.
خدایا همه آن مراتب را به توفیق و رحمتت بما عطا فرماى، و ما را از عذاب جهنم پناه ده و به همه مسلمین و مسلمات و مؤمنین و مؤمنات مانند آنچه من از تو براى خود و فرزندانم خواسته در عاجل دنیا و در آجل آخرت عطا فرماى، زیرا كه تو نزدیك و اجابت كننده و شنوا و دانا و عفو كننده و آمرزنده مهربان و بخشندهاى. و ما را در دنیا حسنهاى و در آخرت حسنهاى عطا فرماى و از عذاب جهنم نگاهدار.
دعای بیست و ششم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به بهترین وجهى در رعایت حق همسایگان و دوستانم كه به حق ما عارف و با دشمنان ما مخالفند اعانت كن، و ایشان را در اصلاح خودشان براى برپاداشتن سنت و فرا گرفتن آداب پسندیده خودت در ارفاق به ضعیف، و جبران فقر، و عیادت بیمار، و راهنمائى هدایت جوى، و نصیحت مشورت كننده، و دیدن كردن از تازه وارد، و پنهان داشتن اسرار و پوشاندن عیبها، و یارى مظلوم، و حسن مواسات در مایحتاج و ابزار خانه و نفع رساندن بوسیله عطیه و بخشش فراوان، و بخشیدن ضروریات زندگى به یكدیگر پیش از سؤال، موفق دار. و مرا نیز.
خدایا بر آن دار كه بدكردارشان را به نیكى پاداش دهم، و از ستمكارشان به عفو و اغماض در گذرم، و خوش بینى را در باره همه ایشان بكار بندم. و دست مهر و شفقت بالاى سرشان بگشایم و دیدهام را به آئین عفت از ایشان فرو پوشم، و از سر فروتنى با ایشان سازش و نرمش كنم، و بر مبتلایانشان از سر مهر دلسوزى كنم و در غیابشان دوستى خود را ظاهر سازم، و از روى اخلاص بقاء نعمت رانزد ایشان دوست بدارم، و هر چه در باره خویشان خود مقرر مىدارم در باره ایشان نیز برقرار سازم، و آنچه در باره خواص خود منظور مىكنم نسبت به ایشان نیز منظور دارم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا نیز از جانب ایشان رفتارى از این گونه نصیب فرماى، و كاملترین بهرهها را در آنچه نزد ایشان است برایم مقرر ساز و بصیرتشان را در حق من و معرفتشان را به فضل من بیفزاى، تا ایشان بوسیله من سعادتمند شوند و من بوسیله ایشان نیكبخت گردم دعایم را مستجاب فرماى اى پروردگار جهانیان.
دعای بیست و هفتم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرزهاى مسلمانان را به عزت و به قدرت خود محكم گردان، و محافظین مرزها رابه نیروى خود تقویت فرماى و عطایاى ایشان را از توانگرى خود سرشار ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و عده ایشان را افزون ساز، و اسلحه ایشان را برا كن، و حوزه ایشان را حراست نماى، و نقاط حساس جبههشان را محكم كن، و جمعیتشان را الفت بخش و كارشان را به وجه شایسته رو براه كن، و آذوقهشان را پیاپى برسان، و مشكلاتشان را خود به تنهائى كفایت نماى، و ایشان را به نصرت خود تقویت كن، و به صبر مدد رسان، و چاره جوئیهاى دقیق بیاموز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و آن دقایق جنگى را كه به آن جاهلند به ایشان بشناسان، و آنچه را كه نمىدانند تعلیمشان كن، و آنچه را كه نمىبینند به ایشان بنماى .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و هنگام برخورد با دشمن فكر دنیاى فریبنده گول زننده را از یادشان ببر، و اندیشههاى مال گمراه كننده را از دلهاشان بزداى. و بهشت را نصب العینشان ساز، و آنچه را كه در بهشت فراهم ساختهاى: از مسكنهاى جاوید، و منزلهاى عزت، و حوریان زیبا، و نهرهائى كه به انواع آشامیدنىها روان شده، و درختانى كه زیر بار میوهها خم گشته، پیش چشمشان جلوهگر ساز، تا هیچ یك از ایشان آهنگ روى برگرداندن از دشمنى نكند و به خیال فرار از برابر هماوردى مانند خود نیفتد.
خدایا به این وسیله دشمنانشان را در هم شكن و چنگ قدرت دشمنان را از ایشان كوتاه گردان و میان دشمنان و سلاحهاشان جدائى افكن، و روحیه دشمنانشان را ضعیف كن، و میان آنان و زاد و توشه ایشان فاصله بیفكن، و در راهها سرگردانشان ساز، و از مقصد آواره و گمراهشان كن، و كمك را از ایشان ببر و از شمارشان بكاه، و دلهاشان را از ترس پر ساز، و دستهاشان را از گشودن بازدار، و زبانهاشان را از گفتار فرو بند، و با هزیمت پیشتازانشان قلب لشگرشان را پراكنده كن و شكست ایشان رإ؛ححّّ باعث روى بر تافتن ساقه ساز، و به خوار ساختن ایشان امیدهاى قواى ذخیره را كه دنبال ایشانند قطع كن.
خدایا رحمهاى مادرانشان را از حمل و ولادت عقیم ساز، و اصلاب پدرانشان را خشك گردان، و نسل اسبها و شتر و گاو و گوسفندشان را قطع كن، و آسمانشان را باریدن و زمینشان را روئیدن مفرماى .
خدایا از این راه تدبیر اهل اسلام رانیرومند، و شهرهاشان را محكم، واموالشان را افزون ساز و خاطرشان را از جنگ با دشمنان براى عبادتت بپرداز و از مبارزه با ایشان براى خلوت گزیدن با تو آسوده ساز. تا در سراسر زمین غیر از تو پرستیده نشود، و جز در پیشگاه تو براى احدى پیشانیئى به خاك سوده نگردد.
خدایا هر یك از صفوف مسلمانان را بر صفهاى مشركانى كه با ایشان بر سر جنگند غالب ساز، و ایشان را به صفوف پیاپى از فرشتگانت مدد فرست، تا دشمنان را تا آخرین نقاط خاك در زمین تو به قتل و اسارت منهزم سازند. مگر آنكه اقرار كنند كه توئى آن خدائى كه جز او معبودى نیست، و تنها و بىشریكى.
خدایا و این سرنوشت را بر همه دشمنانت در اقطار كشورها تعمیم ده: از هند، روم، تركستان، كرانههاى خزر، حبشه، نوبه، زنگبار. سرزمین سقالبه، دیالمه و سایر طوایف مشركینى كه نام و نشانشان پوشیده است، و تو خود ایشان را مىشناسى و به قدرت خود بر ایشان مشرفى .
خدایا مشركان را از دستبرد به مرزهاى مسلمین با اختلاف داخلى مشغول و به كاهش یكدیگرشان از كاستن مسلمانان بازدار، و رشته اتحادشان را از صف آرائى در برابر مسلمین بگسل.
خدایا دلهاشان را از ایمنى، و بدنهاشان را از توانائى تهى كن. و افكارشان را از چاره جوئى غافل ساز، و مقاومتشان را در مبارزه با پیادگان اسلام سست كن، و ایشان را از زد و خورد با قهرمانان سپاه اسلام بترسان، و مانند روز بدر لشگرى از فرشتگانت را با عذابى از عذابهایت بر ایشان برانگیز كه بوسیله آن ریشه ایشان را قطع كنى، و شوكتشان را بدروى وعده ایشان را پراكنده سازى.
خدایا آبهاشان را به وباء و خوراكشان را به امراض بیامیز، و شهرهاشان را به زمین فرو بر، و بلاهاى پیاپى بر سرزمینشان ببار. و خشكسالى و قحط را بر سرشان بكوب، و آذوقههاشان را در بى بركتترین و دورترین نقاط زمین خود قرار ده، و سنگرهاى زمین را از پناه دادن ایشان بازدار: آنان را به گرسنگى دائم، و بیمارى دردناك دچار كن.
خدایا هر جنگ آورى از اهل دین تو كه با ایشان بجنگد، یا هر مجاهدى از پیروان طریقت تو كه با ایشان جهاد كند. تا دین تو برتر و حزب تو قویتر، و نصیب تو كاملتر گردد، پس آسانى را در امر او فراز آور و كار را برایش روبراه ساز، و پیروزیش را خود بر عهده گیر، و یاران را برایش برگزین، و پشتش را قوى ساز. و درآمدش را سرشار كن، و او را از خرمى كامیاب ساز، و آتش اشتیاق دیدار وطن را در دلش سرد كن. و او را از غم تنهائى برهان، و یاد خویشان و فرزندان را فراموشش ساز، و حسن نیت را برایش برگزین، و عافیتش را به عهده خود گیر، و سلامت را رفیق راهش ساز، و او را از جبن محفوظ دار، و جرأت را در دلش بیفكن و نیرومندى را روزیش كن و او را به یارى خود تأیید فرماى، و طریقهها و سنتهاى حق را به او بیاموز و در حكومت، او را راه صواب بنما، و ریاكارى را از او برطرف كن، و او را از دلبستگى به اسم و آوازه برهان، و فكر و ذكر و رفتن و ایستادنش را در راه خود و براى خودت قرار ده، پس چون با دشمن خود و دشمن تو روبرو شود ایشان را در نظرش اندك بنماى، و مقاومتشان را در دلش كوچك ساز، و او را بر ایشان غلبه ده، و ایشان را بر او چیره مساز. پس اگر عمرش را به نیكبختى پایان دهى و شهادت را روزیش سازى، شهادتش را بعد از آن قرار ده كه ریشه دشمنانت را بركند، و اهل و عیالشان را اسیر كند، بعد از آنكه آرامش در مرزهاى مسلمانان برقرار شده باشد. و دشمنانت پشت به میدان جنگ كرده باشند.
خدایا هر مسلمانى كه امور خانه جنگجوئى یا مرزدارى را اداره كند، یا در غیبت او خانوادهاش راكفالت كند، یا او را به قسمتى از مال خود اعانت نماید، یا او را به ساز و برگى مدد دهد، یا بر جهاد وا دارد، یا دعاى خیرى، به طرف مقصدى كه پیش گرفته، روانه سازد، یا در غیاب او احترام و آبرویش را رعایت كند، پس او را سنگ به سنگ و مثل به مثل، برابر اجر آن مجاهد، اجر ده، و در مقابل كارش مزد نقدى عطا كن كه در دنیا نفع آنچه را پیش از این انجام داده و شادى كارى را كه بجا آورده دریابد. تا آنگاه كه كاروان زمان او را در آخرت به فضل و احسانى كه برایش جارى ساختهاى و كرامت و عزتى كه برایش مهیا كردهاى برساند.
خدایا هر مسلمانى كه كار و فكر اسلام او را دل مشغول سازد، و اجتماع اهل شرك در برابر مسلمین او را غمگین كند، تا آنجا كه نیت جنگ و آهنگ جهاد كند، پس ضعف او را فرو نشاند، یا فقر، كارش را به تعویق اندازد، یا پیش آمدى او را از اجراى قصد خود به تأخیر افكند، یا مانعى در برابر ارادهاش پیش آید، پس نامش را در دفتر عبادت كنندگان ثبت كن، و ثواب مجاهدین را به او ارزانى دار، او را در زمره شهیدان و صالحان محسوب كن.
خدایا رحمت فرست بر محمد، بنده و فرستاده خود و بر آل محمد، رحمتى بلندتر و برتر از همه رحمتها، و بر فراز كنگره كاخ درودها؛ رحمتى كه مدتش پایان نپذیرد، و شمارهاش قطع نشود: از كاملترین نمونه رحمتهائى كه بر یكى از دوستانت گذشته است. زیرا كه توئى عطابخش ستوده آغاز كننده باز گرداننده بجا آورنده هر چه بخواهى.
دعای بیست و هشتم
دعای بیست و نهم
دعای سی ام
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا رهائى بخش از قرضى كه خفت آن آبرویم را ببرد و ذهنم را متشتت و پریشان كند، و فكرم براى آن پراكنده شود، و كارم در علاج آن به طول انجامد. و بتو پناه مىبرم اى پروردگار من از غصه قرض و ندیشهاش و از كار وام و بىخوابیش. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا از آن پناه ده. و زنهار مىطلبم از تو - اى پروردگار من از ذلت قرض در زندگى و از وبال آن پس از مرگ. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به توانگرى سرشار، یا زندگى كفاف تا پایان كار از آن رهائى بخش.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا از اسراف و زیاده روى باز دار، و به انفاق و میانه روى تعدیل فرماى، و نیك اندازه گرفتن خرج را به من بیاموز، و مرا به لطف خود از چنگ تبذیر بازگیر، و ارزاقم را از رهگذر حلال روان ساز، و انفاقم را متوجه ابواب خیر گردان و آن مال را كه براى من تكبر پدید آورد، یا منجر به ارتكاب ظلم گردد، یا در اثر آن گرفتار سركشى شوم از من باز ستان.
خدایا همنشینى فقیران را برایم دلپسند ساز، و مرا به نیروى صبر بر همنشینى ایشان مدد ده، و آنچه را از متاع دنیاى فانى از من باز گرفتى پس در خزانههاى باقى خود برایم ذخیره كن، و آنچه را از حطام دنیا كه به من ارزانى داشتهاى و هر متاعى از آن را كه اكنون به من عطا كردهاى وسیله رسیدن به جوار خود و پیوستن به مقام قرب خود و وسیله ورود به بهشت خود قرار ده. زیرا كه تو صاحب فضل عظیم و بخشنده كریمى.
دعای سی و یکم
خدایا اى كسى كه توصیف واصفان از وصفت فرو ماند، و اى كسى كه امید امیدواران از تو درنگذرد، و اى كسى كه اجر نكوكاران نزد تو ضایع نشود، و اى كسى كه خوف عبادت كنندگان به تو پایان پذیرد، و اى كسى كه بیم پرهیزكاران به تو منتهى گردد، این مقام كسى است كه گناهان او را دست بدست گردانده، و شیطان بر او غالب گشته است، و از این جهت در برابر امر تو از روى بىمبالاتى كوتاهى كرده. و از سر غرور به نواهى تو گرائیده است. مانند كسى كه به قدرت تو بر خود جاهل، یا فضل و احسان ترا در باره خویش منكر باشد. تا چون چشم هدایتش گشوده گشته و ابرهاى كورى از برابرش پراكنده شده، ظلمهاى خود را در باره نفس خویش برشمرده، و در موارد مخالفت خود با پروردگارش فكر كرده، تا گناه بزرگش را بزرگ و مخالفت عظیمش را عظیم دیده، پس در حالى كه بتو امیدوار و از تو شرمسار بوده بسوى تو رو آورده، و از سر اعتماد روى دلش را به جانب تو متوجه ساخته. پس از فرط اطمینان و یقین با بار طمعش آهنگ تو كرده، و از سر اخلاص با توشه ترسش قصد درگاه تو نموده، در حالى كه به هیچ كس جز تو طمع نداشته، و از هیچ چیز غیر از تو نمىترسیده، پس در حضور تو با حال تضرع ایستاده، و دیدهاش را از روى خضوع به زمین دوخته، و در برابر عزتت با تذلل و خوارى سر بزیر افكنده، و از سر فروتنى راز درونى خود را كه تو بهتر از او مىدانى براى تو آشكار ساخته، و به آئین خشوع گناهانش را كه تو حساب آن را بهتر دارى برشمرده، و از مهلكه عظیمى كه در عالم علم تو بر او وارد شده و از كار زشتى كه او را در دادگاه حكومت تو رسوا ساخته بتو استغاثه كرده، همان گناهان كه لذتهایش روى برتافته تا سپرى شده و وبالش همچنان بر جاى مانده، تا مزمن گشته است. اكنون من، در پیشگاه تو مانند چنین بندهاى هستم كه با این اوصاف در حالى پیش تو ایستاده، كه اگر عقوبتش كنى منكر عدل تو نشود، و اگر از او درگذرى و بر او رحمت آورى عفو ترا عجیب و عظیم نشمارد. زیرا كه تو آن پروردگار كریمى هستى كه آمرزش گناه بزرگ در نظرت بزرگ نمىنماید.
خدایا پس اینك منم كه در حال اطاعت فرمان تو در دعائى كه به آن امر كردهاى، و در حال طلب وفاى به وعدهات در اجابتى كه وعده دادهاى به درگاه تو آمدهام. آنجا كه فرمودهاى «مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم».
خدایا پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و با آمرزش خود با من برخورد كن، همچنانكه من با اعتراف خود با تو برخورد كردم، و مرا از افتادنگاههاى گناهان بردار، همچنانكه خود را براى تو پست ساختهام، و مرا در پرده ستاریت بپوشان، همچنانكه در انتقامم درنگ كردى .
خدایا و نیتم را در طاعت خود ثابت ساز، و بصیرتم را در عبادتت قوى گردان، و مرا به اعمالى موفق دار كه بوسیله آن چرك گناهان را از من بشوئى، و هنگام وفات مرا به ملت خود و ملت پیغمبرت: محمد علیهالسلام بمیران.
خدایا من در این مقام خود بسوى تو باز مىگردم. از گناهان كبیره و صغیرهام، و از معصیتهاى پوشیده و آشكارم، و از لغزشهاى دیرینه و تازهام، مانند باز گشتن تائبى كه خیال گناه در دلش نگذرد و فكر برگشتن به خطائى را به ضمیر راه ندهد، و تو خود فرمودهاى - اى پروردگار من - در كتاب محكمت، كه توبه را از بندگانت مىپذیرى، و از گناهان درمىگذرى، و توبه كنندگان را دوست مىدارى. پس به مقتضاى وعده خود توبهام را بپذیر، و بر حسب ضمانت خود از گناهم درگذر و چنانكه شرط كردهاى، محبتت را بر من لازم گردان، و شرط من با تو - اى پرورگار من - آن است كه به آنچه ناپسند تو است باز نگردم، و ضمانتم آنكه بكارى كه پیش تو نكوهیده است رجوع نكنم، و پیمانم این است كه از همه معاصى تو دورى گزینم.
خدایا تو به آنچه من كردهام داناترى پس بیامرز براى من آنچه را كه مىدانى و بازگردان مرا به قدرت خود به آنچه دوست دارى.
خدایا، بر ذمه من غرامتها و مسئولیتهائى است كه آنها را بیاد دارم و غرامتها و مسئولیتهائى هست كه فراموش كردهام، و همه آنها برابر چشم تو است كه به خواب نمىرود و پیش علم تو است كه فراموش نمىكند. پس در برابر آنها به صاحبانش عوض بده، و وزرش را از دوش من بینداز، و سنگینیش را از من تخفیف ده و مرا از ارتكاب مانند آنها بازدار.
خدایا، و من یاراى انجام توبه ندارم مگر به نگهدارى تو و از گناهها خوددارى نمىتوانم، مگر به قوت تو. پس مرا به نیروئى كافى و عصمتى مانع از گناه تعهد فرماى .
خدایا هر بنده كه بسوى تو باز گردد و حال آنكه در علم غیب تو شكننده توبه و بازگردنده به گناه و خطاى خویش باشد. پس من بتو پناه مىبرم از آنكه مانند او باشم. پس توبه مرا چنان توبهاى قرار ده كه پس از آن به توبهاى محتاج نباشم: توبهاى كه موجب محو گناهان گذشته و سلامت از گناه در بقیه ایام عمر باشد.
خدایا من از نادانى خود به درگاه تو عذر مىطلبم، و بخشش بدى كردارم را از تو مىخواهم. پس از روى احسان مرا به كنف رحمت خود در آور و از راه تفضل در جامه عافیت بپوشان.
خدایا من از آن خاطرات دل و نگاههاى چشم و گفتگوهاى زبانم كه مخالف اراده تو یا بیرون از حد محبت تو باشد، پیش تو چنان توبه مىكنم كه هر یك از اعضایم - جداگانه - از عقوبتهاى تو سالم بماند، و از قهر و انتقام شدید و دردناكت كه بیدادگران از آن مىهراسند ایمن گردد.
خدایا پس بر تنهائیم در برابر تو، و بر طپیدن دلم از ترس تو، و لرزه اعضایم از هیبت تو، رحمت آور زیرا گناهانم اى پروردگار من در ساحت تو مرا در مقام رسوائى بپا داشته. پس اگر ساكت شوم، احدى در بارهام سخن نمىگوید و اگر وسیلهاى یا كفیلى طلبم، سزاوار شفاعت نیستم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و كرمت را در خطاهایم شفیع ساز، و به آئین مهربانى گناهانم را ببخش، و مرا به آنچه سزاوار آنم عقوبت مفرماى. و دامن احسانت را بر من بگستر، و مرا در پرده عفوت بپوشان، و با من معامله شخص مقتدرى كن كه بندهاى ذلیل با تضرع و خضوع به درگاه او رفته، پس آن مقتدر بر او رحمت آورده. یا توانگرى كه بندهاى فقیر نزد او آمده، پس آن توانگر او را از خاك برداشته.
خدایا مرا از تو پناه دهندهاى نیست، پس باید كه قدرتت مرا پناه دهد، و مرا شفیعى بسوى تو نیست، پس باید فضل تو شفیعم شود، و گناهم مرا به هراس افكنده، پس باید عفو تو مرا ایمن سازد. پس با این حال آنچه بر زبان راندم، از جهت جهل به كردار زشت و در اثر فراموشى كارهاى نكوهیده پیشینم نیست. بلكه براى آن است كه آسمان تو و هر كه در آن ساكن است، و زمین تو و هر كه بر روى آن است ندامتى را كه آشكار كردم و توبهاى را كه در آن بتو پناه بردم، بشنوند تا مگر یكى از ایشان - به رحمت تو - بر پریشان حالیم رحم آورد. یا براى آشفتگیم بر من رقت كند. پس از جانب او دعائى بمن رسد كه از دعاى من نزد تو به اجابت نزدیكتر باشد. یا شفاعتى دست دهد كه نزد تو از شفاعت من استوارتر باشد كه نجات من از خشم تو، و دست یافتنم به خشنودى تو در طى آن باشد.
خدایا اگر پشیمانى پیش تو توبه است، پس من پشیمانترین پشیمانهایم و اگر ترك گناهت انابه است پس من اولین انابت كنندگانم، و اگر استغفار سبب ریختن گناهان است پس من پیش تو از مستغفرانم .
خدایا پس همچنانكه به توبه فرمان دادى و قبول آن را ضمانت كردى، و بر دعا تحریص و ترغیب كردى و وعده اجابت دادى، بر محمد و آلش رحمت فرست، و توبه مرا قبول كن، و به ناامیدى از رحمتت بازم مگردان، زیرا توئى پذیرنده توبه گناهكاران و بخشنده بر خطاپیشگان بازگرایندگان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، همچنانكه بوسیله او ما را هدایت كردى، و بر محمد و آلش رحمت فرست همچنانكه به سبب او ما را رهائى دادى، و بر محمد و آلش رحمت فرست، چنان رحمتى كه ما را در روز رستاخیز و در روز احتیاج بتو شفاعت كند. زیرا كه تو بر هر چیز قدرت بىپایان دارى. و آن براى تو آسان است.
دعای سی و دوّم
خدایا اى صاحب پادشاهیئى كه جاودانه دائم است، و سلطنتى كه خود بدون سپاه و پشتیبانها نیرومند است، و عزتى كه بر مرور دهور و سالهاى گذشته و زمانهاى در نوشته باقى است. سلطنتت چنان غالب است كه محدود به آغاز و انجام نیست. و پادشاهیت چنان بلند پایه است كه همه چیز از رسیدن به كنه آن فرو مانده است. و منتهاى توصیف واصفان، به نازلترین مرتبه از آن رفعت كه به خود تخصیص دادهاى نمىرسد. كاروان اوصاف در بیان عظمتت به گمراهى افتاده و رشته نعتها در پیشگاه تو از هم بگسیخته، و لطائف تصورات در مقام كبریائیت سرگردان شدهاند تو اى خداى ازلى - در ازلیتت چنان بودهاى، و تو - اى خداى جاودان بىزوال بر همین منوال خواهى بود. و من آن بنده كم كار پرآرزویم كه اسباب وصول به سعادت از كفم بیرون رفته، جز آن سبب كه رحمت تو آن را در پیوسته و رشتههاى امید از جانم بگسیخته جز آن رشته عفو تو كه بدان در آویختهام، مرا از طاعت چیزى كه به حساب آرم اندك، و از معصیت آنچه بر دوش دارم بسیار است و در گذشتن از بندهات بر تو دشوار نیست اگر چه بد كرده باشد پس از من در گذر.
خدایا علم تو بر كارهاى نهانى مشرف است، و هر پوشیدهاى در برابر آگاهى تو آشكار است، و دقایق امور از نظرت مكتوم نیست، و رازهاى نهانى از تو پنهان نمىماند و تو عالم و ناظرى كه آن دشمن دیرینهات كه براى گمراه كردن من از تو مهلت طلبید و تو او را مهلت دادى، و براى منحرف كردن من تا روز قیامت از تو فرصت خواست و تو او را فرصت دادى، بر من چیره گشت، و در همان حال كه از گناهان خرد هلاك كننده، و معصیتهاى بزرگ كشنده بسوى تو همى گریختم، مرا بر زمین زد و از وصول به پناهگاه عصمت و سنگر حفظ و حراست تو باز داشت، تا چون به معصیت تو آلوده شدم و به سوء عمل خود مستوجب خشم تو گشتم، عنان حیله خود را از من برتافت، و انكار خود را در مقابل رفتار من اعلام كرد، و از من بیزارى جست، و پشت به من كرده به راه افتاد. پس مرا در بیابان گمراهى در معرض غضب تو تنها گذاشت، و به ساحت انتقام تو به حالتى در آورد كه نه شفیعى نزد تو از من شفاعت مىكند، و نه پناه دهندهاى مرا در برابر تو ایمن مىسازد، و نه قلعهاى مرا از تو مانع مىشود، و نه پناهگاهى هست كه از تو به آن پناه برم. پس اكنون مقام من در پیشگاه تو مقام پناه آورنده به تو و محل معترف به گناه در پیشگاه تو است. پس مبادا كه كنف فضل تو از من تنگى گیرد، و جامه عفوت از من كوتاهى نماید. و من بىنصیبترین بندگان تائب تو و ناامیدترین واردین امیدوار تو گردم. و مرا بیامرز زیرا كه تو بهترین آمرزندگانى .
خدایا تو مرا فرمان دادى، پس من امر ترا فرو گذاشتم، و مرا نهى كردى، پس مناهى ترا مرتكب شدم، و اندیشه بد، گناه را در نظرم بیاراست، پس در اجتناب آن تقصیر كردم. و هیچ روز را به روزه بسر نبردهام كه آن را گواه خود سازم، و هیچ شب را به تهجد نگذاشتهام كه آن را وسیله زینهار خود قرار دهم، و هیچ سنت را احیاء نكردهام كه از جانب آن مورد ستایش واقع شوم، جز فرائضى كه هر كه آن را ترك كند هلاك شود، و هیچ نافلهاى در خور اعتبار و قابل شمار ندارم كه آن را و سیله تقرب خود قرار دهم. با آنكه بسیارى از آداب و شروط فرائض تو را به غفلت سپردهام و از بسیارى پایگاههاى حدود تو تجاوز كردهام، و به هتك حرمتها و ارتكاب گناهان بزرگى پیوستهام كه تنها عافیت تو در برابر رسوائىهایش حافظ و ساتر من بوده است و این مقام من مقام كسى است كه به علت شرمسارى از تو، نفس خود را از كارهاى ناشایسته باز داشته و بر نفس خود خشم گرفته و از مشیت و قضاء تو خشنود شده تا با دلى خاشع و گردنى خاضع و پشتى از خطاها گرانبار به پیشواز كرم تو آمده، در حالى كه میان بیم و امید به پا ایستاده و تو شایستهتر كسى هستى كه به او امید ورزد و سزاوارتر كسى هستى كه از او بترسد و بپرهیزد. پس اى پروردگار من، آنچه را به آن امیدوارم بمن عطا كن. و از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز، وصله رحمتت را بمن تفضل فرماى زیرا كه تو كریمترین مسئولینى .
خدایا اكنون كه مرا به پرده عفوت مستور ساختى، و در سراى فنا در حضور امثال و اقران به خلعت فضل خود پوشیدى، پس مرا از رسوایىهاى سراى بقاء در توققگاههاى حضار و تماشائیان: از فرشتگان مقرب، و پیغمبران مكرم و از همسایهاى كه بدىهایم را از او مىپوشیدم، و از خویشاوندى كه در كارهاى پنهانى خود از او شرم مىداشتم، پناه ده.
پروردگارا، من به رازپوشى ایشان اطمینان نكردم، و بتو - اى پروردگار من - در آمرزش خود اعتماد كردم، و تو سزاوارتر كسى هستى كه به او اعتماد كنند و بخشندهتر كسى هستى كه به او رو آورند. و مهربانتر كسى هستى كه از او مهربانى جویند، پس بر من رحمت آور.
خدایا تو مرا در صورت آبى بىمقدار از صلبى داراى استخوانهاى بهم پیوسته و درهم فشرده و راههائى باریك و تنگ به تنگناى رحمى كه آن را به پردهها پوشیدهاى، سرازیر كردى - در حالى كه مرا از حالى به حال دیگر مىگرداندى، تا آنگاه كه به كمال صورت رساندى. و در نقشى كامل بیاراستى و شبكه اعضاء را در پیكر من برقرار كردى، و چنانكه در كتاب خود توصیف كردهاى: در آغاز به صورت نطفه، سپس علقه و آنگاه مضغه و بعد از آن به صورت استخوان آفریدى، سپس استخوانها را به گوشت پوشانیدى، و آنگاه مرا چنانكه خود خواستى به مرحله دیگرى از آفرینش در آوردى. تا در آن دوران كه به رزق تو نیازمند شدم، و از فریاد رسى و دستگیرى فضیلت بىنیاز نبودم، از مازاد خوردنى و آشامیدنى كنیز خود كه مرا در اندرون او مسكن دادى، و در نهاد رحمش ودیعت نهادى قوتى برایم تعیین كردى. و اگر مرا - اى پروردگار من - در این احوال به تدبیر خودم وا مىگذاشتى، و به نیروى خویشتنم ملجأ مىساختى، هر آینه تدبیر از من بركنار و نیرو از من دور مىبود. پس مرا به فضل خود همچون مهربانى با لطف، غذا دادى، و آن همه لطف را - از روى تفضل - تا این پایه كه رسیدهام همچنان در بارهام بجا مىآورى: رشته خیر و صلهات از من نمىگسلد، و حسن انعامت در بارهام به تعویق نمىافتد. ولى با وجود این، اعتمادم بر تو محكم نمىشود، تا كوشش خود را در كارى كه نزد تو برایم مفید است مصروف دارم چندانكه شیطان عنان مرا در وادى سوء ظن و ضعف یقین بدست گرفته است. از این رو من از بد همسایگى او نسبت به خود، و از پیروى نفسم از او به نزد تو شكایت مىكنم، و از تسلط او در دامن امن تو مىآویزم، و در گرداندن مكر او از خویش بسوى تو تضرع و زارى مىكنم، و از تو مىخواهم كه براى تحصیل روزیم راهى آسان فراهم سازى. پس سپاس ترا بر آنكه نعمتهاى بزرگ را در باره من آغاز كردى، و شكر احسان و انعام را بمن الهام فرمودى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست و روزیم را بر من سهل و آسان ساز. و از تو مىخواهم كه مرا به حد و اندازهاى كه خود برایم تعیین كردهاى خرسند سازى، و به سهم خودم در آنچه برایم قسمت فرمودهاى، خشنود گردانى، و آنچه را از نیروى بدن و ایام عمرم صرف شده در راه طاعت خود محسوب دارى، زیرا كه تو بهترین روزى دهندگانى.
خدایا من بتو پناه مىبرم از آتشى كه آن را وسیله سختگیرى بر گنهكاران ساختهاى و منحرفین از شاهراه رضاى خود را بوسیله آن تهدید كردهاى. و بتو پناه مىبرم از آتشى كه روشنیش تاریكى، و ملایمش دردناك و دورش نزدیك است و از آتشى كه قسمتى از آن قسمت دیگر را مىخورد و پارهاى از آن بر پاره دیگر حمله مىبرد. و از آتشى كه استخوانها را مىپوساند و ساكنین خود را از آب جوشان سیراب مىسازد، و از آتشى كه بر زارى كنندگانش ابقاء نمىكند، و بر مهرجویانش رحم نمىآورد، و بر تخفیف از كسى كه برایش خضوع كند و در برابرش تسلیم شود، قادر نیست. آتشى كه ساكنین خود را با سوزندهترین عقاب دردناك خود و با مصیبت سخت استقبال مىكند. و بتو پناه مىبرم از كژدمهاى كام گشوده و مارهاى نیش زنندهاش و از آشامیدنیش كه امعاء و احشاء ساكنینش را پاره پاره مىكند، و دلهاشان را از جاى بر مىكند. و از تو هدایت مىطلبم به آنچه مرا از آن دور سازد، و باز پس دارد، خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا به فضل رحمت خود از آن آتش پناه ده، و به حسن عفو خود از لغزشهایم در گذر، و مرا خوار مساز. اى بهترین پناه دهندگان. زیرا، تو بندگان را از مكروه نگاه مىدارى و خوبى را عطا مىكنى و هر چه بخواهى بجا مىآورى، و تو بر هر كار قدرت بىپایان دارى .
خدایا هر زمان كه نیكان یاد كرده شوند، بر محمد و آلش رحمت فرست، و تا شب و روز از پس هم درآیند بر محمد و آلش چنان رحمتى فرست كه دنبالهاش قطع نشود، و شمارهاش به احصاء در نیاید، چنان رحمتى كه هوا را پر كند، و زمین و آسمان را بیاگند. خداى بر او رحمت فرستد تا آن زمان كه او از تواتر رحمت راضى شود، و پس از راضى شدنش همچنان فیض رحمت را بر او گسترده دارد. چنان رحمتى كه حد و پایان برایش نباشد. اى بخشندهتر بخشندگان.
دعای سی و سوّم
دعای سی و چهارم
خدایا سپاس ترا بر پرده پوشیت پس از علمت، و بر عافیت بخشیدنت پس از آگاهیت. زیرا هر یك از ما، در كسب عیب كوشیده است و تو او را مشهور نكردهاى و مرتكب كار زشت شده و تو او را رسوا نساختهاى، و در پرده استتار خود را به نقائص و عیوب بیالوده وتو كسى را به راز او رهبرى نكردهاى. و چه بسا نهى تو كه ما آن را مرتكب شدهایم! و چه بسا امر تو كه ما را بر آن واقف ساختهاى و ما از آن تجاوز و تعدى كردهایم! و چه بسا گناهان كه در كسب آن كوشیدهایم و چه بسا خطاها كه آن را مرتكب شدهایم! در صورتى كه تو بر آن مطلع بودهاى، نه ناظر آن، و تو بر افشاء آن قادر بودهاى بیشتر از قادران و در همگى این موارد و احوال عافیت تو در برابر چشمهاى ایشان براى ما حجابى و در مقابل گوشهاشان سدى بوده. پس این پردهدارى و عیبپوشى را براى ما واعظ و زاجر از ارتكاب گناه و وسیله پیمودن راه توبه معصیتزداى و پوییدن طریقه پسندیده قرار ده، و وقت پیمودن این راه را نزدیك ساز، و ما را به غفلت از خود گرفتار مكن. زیرا كه ما بسوى تو راغب و از گناهان تائبیم.
خدایا رحمت فرست به برگزیدهات از خلقت: محمد و عترتش كه از آفریدگانت ممتاز و پاكیزه و پاكند. و ما را بر آنگونه كه خود فرمودهاى، در برابر ایشان نیوشنده و فرمانبردار ساز.
دعای سی و پنجم
سپاس خداى را به عنوان خشنودى به قضاى خدا شهادت مىدهم كه خدا معیشتهاى بندگانش را به آئین عدل قسمت كرده، و با همه آفریدگانش راه تفضل و احسان پیش گرفته است.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و مرا به سبب آنچه به مردم عطا كردهاى آشفته مساز و ایشان را به سبب آنچه از من باز داشتهاى گرفتار مكن كه بر خلق تو حسد برم و حكمت را خوار شمارم .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا به قضاى خود دلخوش ساز، و دلم را در موارد حكم خود باز و مسرور كن، و روح اعتماد بمن ببخش تا سبب آن اقرار كنم كه قضاى تو جز به بهترین وجوه روان نشده و شكر مرا بر آنچه از من باز داشتهاى، از شكرم بر آنچه بمن بخشیدهاى فزونتر ساز، و مرا از آن نگهدار كه تهیدستى را به چشم خوارى بنگرم، یا در باره ثروتمندى گمان برترى برم. زیرا شریف كسى است كه طاعت تو او را شرف تو او را عزت داده باشد. پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و ما را از ثروتى فناناپذیر برخوردار كن، و به عزتى بىزوال تأیید فرماى، و در ملك جاودانیت روان و كامران ساز. زیرا توئى آن یكتاى یگانه بىنیازى كه فرزند نیاوردهاى و فرزند كسى نبودهاى و كفو و همسرى نداشتهاى.
دعای سی و ششم
خدایا این ابر و برق، دو نشان از نشانههاى تو، و دو خدمتگزار از خدمتگزاران تواند، كه در مقام فرمانبرداریت به آوردن رحمتى سود بخش یا عقوبتى زیان بار مىشتابند پس به آن دو باران عذاب بر ما مبار، و لباس محنت بر ما مپوشان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و منفعت و بركت این ابرها را بر ما نازل كن، و آزار و ضررش را از ما بگردان، و ما را در آن آفتى مرسان و بلیهاى بر معیشتهامان مگمار،
خدایا، اگر این ابر را براى عقوبت برانگیختهاى، و از راه خشم فرستادهاى پس ما از غضب تو هم بتو پناه مىبریم و براى طلب عفوت زارى مىكنیم پس غضبت را متوجه مشركین ساز و آسیاى عقوبتت را بر حقناپرستان به گردش آور.
خدایا خشكى سرزمینهاى ما را به سقایت خود برطرف ساز، و وسوسههاى دلهامان را به افزودن رزق خود بزداى و ما را از خود به غیر سرگرم منما، و ماده احسانت را، از همه ما مبر، زیرا بىنیاز آن است كه تو او را بىنیاز كنى، و سالم كسى است كه تو او را از بلا نگاه دارى. زیرا چون از تو بگذرد حمایت و دفاعى و از سطوت و حشمت تو نزد دیگرى پناهى نیست، تو هر چه بخواهى و در باره هر كه بخواهى حكم مىرانى، و به آنچه اراده كنى در باره هر كه اراده كنى، فرمان مىدهى پس ترا سپاس بر آنكه ما را از بلا نگاه داشتى، و ترا شكر، بر آن نعمتها كه بما عطا كردى: چنان سپاسى كه سپاس سپاسگزاران راپشت سر گذارد، و چنان سپاسى كه آسمان و زمین خدا را پر سازد زیرا كه توئى منعم مواهب جسیم، و بخشایشگر نعمتهاى عظیم، و پذیرنده سپاس مختصر و شكر اندك و توئى نیكوكار و خوشرفتار و صاحب نعمت، هیچ معبودى: جز تو نیست. بازگشت بسوى تو است.
دعای سی و هفتم
دعای سی و هشتم
خدایا من در پیشگاه تو عذر مىخواهم از مظلومى كه در حضور من به او ستم رسیده و من او را یارى نكرده باشم، و از احسانى كه در باره من انجام گرفته و شكر آن را بجا نیاورده باشم، و از بدكردارى كه از من عذر خواسته باشد و من عذرش را نپذیرفته باشم، و از فقیرى كه از من خواهشى كرده باشد، و من او را به برآوردن حاجتش بر خویشتن ترجیح نداده باشم و از حق حقدار مؤمنى كه بر ذمهام مانده باشد و آن را نپرداخته باشم، و از عیب مؤمنى كه بر من پدید شده باشد و آن را نپوشانده باشم و از هر گناهى كه برایم پیش آمده باشد و از آن دورى نكرده باشم.
خدایا از همه آنها ونظائر آنها از تو عذر مىخواهم، عذر ندامتى كه مرا در برابر پیشآمدهاى نظیر آن، واعظى باشد. پس بر محمد و آلش رحمت فرست و پشیمانیم را از لغزشهائى كه به آن دچار شدهام، و تصمیمم را بر ترك گناهانى كه برایم پیش آید توبهاى قرار ده، كه براى من موجب محبت تو گردد. اى دوستدار توابان.
دعای سی و نهم
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و شهوتم را از هر حرامى بشكن، و حرصم را از هر گناهى بگردان،. و مرا از آوردن هر مؤمن و مؤمنه و مسلم و مسلمه باز دار.
خدایا و هر آن بنده كه به حقى از حقوق و حدى از حدود من كه توأش از آن نهى فرمودهاى تجاوز كرده باشد و پرده حرمتى از حرمات مرا كه توأش از هتك آن منع كردهاى دریده باشد و ظلامه و حقى را از من با خود به گور برده باشد، یا در حال حیات بر ذمهاش مانده باشد، پس او را در ظلمى كه بمن روا داشته است بیامرز، و در حقى كه از من برده است، عفو كن، و در باره آنچه با من كرده است سرزنش مفرماى، و به سبب آزردن من رسوا مساز و این گذشت را كه در عفو ایشان بكار بردهام، و این تبرعى را كه در كرم نسبت به ایشان معمول داشتهام، پاكیزهترین صدقات صدقه دهندگان و بالاترین عطایاى تقرب جویان قرار ده. و مرا در برابر عفو ایشان به رحمت خود پاداش ده، تا هر یك از ما به سبب فضل تو نیكبخت گردد، و هر كدام از ما در پرتو احسان تو نجات یابد.
خدایا هر بندهاى از بندگانت كه از من عقوبتى دیده، و یا از جانب من آزارى به او رسیده. تا حقش را ضایع كرده باشم، یا مظلمهاش را از میان برده باشم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و او را به توانگرى خود از من خشنود گردان، و حقش را از جانب خود بپرداز، و آنگاه مرا از عقوبتى كه مستوجب آن شدهام نگاه دار، و از قبضه حكم عدل خود رهائى بخش، زیرا كه نیروى من با انتقام تو بر نمىآید، و طاقتم با غضب تو برابرى نمىتواند، پس اگر تو مرا به حق مكافات كنى هلاكم خواهى كرد، و اگر در رحمت خویشم نپوشانى به مهلكه خواهى افكند.
خدایا بخشش چیزى را اى معبود من از تو مىخواهم كه بذل آن چیزى از تو نمىكاهد، و برداشتن بارى را از دوش خویش مىخواهم كه برداشتن آن ترا گرانبار نمىسازد، بخشش نفس خویش را از تو مىخواهم كه آن را براى این نیافریدهاى تا از بیم زیانى به آن پناهنده شوى، یا بوسیله آن به منفعتى راه جوئى، بلكه تا وسیله اثبات قدرت خود بر آفریدن مثل آن و حجت توانائى خود بر خلقت نظیر آن قرار دهى، و برداشتن بار گناهانم را از تو مىخواهم كه حمل آن مرا گرانبار ساخته است و از تو مدد مىطلبم بر آنچه سنگینیش مرا به زانو درآورده است پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و نفس مرا با وجود ستم كردنش در باره خود ببخش، و آزاد كن، و رحمتت را به تحمل بار گران من بگمار. زیرا چه بسا كه عفو تو ستمكاران را فرا گرفته است. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و پیشواى كسانى ساز كه به عفو خود از افتادنگاههاى خطاكاران بپا داشتهاى، و به توفیق خود از مهلكههاى مجرمان خلاص كردهاى، تا به مدد عفوت از اسارت خشمت رها شده، و بدست احسانت از بند عدلت آزاد گشته. تو اگر چنین كنى - اى معبود من - این لطف را در باره كسى كردهاى كه استحقاق خود را به عقوبتت انكار نمىكند و نفس خویش را از سزاوارى عقابت تبرئه نمىنماید.
این معامله را - اى معبود من - نسبت به كسى مىكنى كه ترسش از تو از طمعش به تو افزون است، و ناامیدیش از نجات از امیدش به خلاص استوارتر است. نه از جهت آنكه ناامیدیش به علت یأس از رحمت تو یا طمعش از باب غره شدن به مغفرت تو باشد، بلكه ناامیدیش از جهت آن است كه اعمال نیكش در میان اعمال بد اندك، و حجتها و عذرهایش در برابر همگى مسئولیتهایش ضعیف است و تو - اى معبود من - پس سزاوارى كه صدیقان بتو مغرور نشوند، و گنهكاران از تو ناامید نگردند. زیرا كه تو آن پروردگار عظیمى هستى كه فضل خود را از هیچ كس باز نمىدارى، و در گرفتن حق خود بر كسى سخت نمىگیرى. یاد تو از یادشدگان برتر است، و نامهایت از نامیده شدن مردمان منزه است و نعمتت در همه آفریدگان پراكند است. پس ترا سپاس بر این بزرگوارى اى پروردگار جهانیان.
دعای چهلم
دعای چهل و یکم
دعای چهل و دوّم
خدایا، تو مرا بر ختم كتاب خود یارى فرمودى: همان كتابى كه آن را به صورت نور فرو فرستادهاى، و آن را بر هر كتاب كه نازل كردهاى گواه ساختهاى و بر هر حدیث كه سرودهاى تفضیل دادهاى، و آن را فرقانى ساختهاى كه حلال و حرامت را بوسیله آن جدا كردهاى، و قرآنى كه شرایع احكام خود را به آن آشكار ساختهاى: كتابى كه آن را براى بندگانت تفضیل و تشریح فرمودهاى، و وحیى كه بر پیغمبرت: محمد (صلواتك علیه و اله) فرو فرستادهاى. و آن را نورى قرار دادهاى كه در پرتوش از تاریكىهاى گمراهى و نادانى راه مىیابیم. و شفائى براى هر كس كه از سر تصدیق به آن به شنیدنش گوش فرا دهد، و ترازوى عدلى كه زبانهاش از حق نگردد. و نور هدایتى كه پرتو برهانش از برابر ناظرین خاموش نشود و نشانه رستگاریئى كه هر كس آهنگ طریقت آن كند گمراه نگردد و هر كه به دستاویز عصمتش در آویزد دستهاى مهالك به او نرسد، خدایا پس اكنون كه ما را بر تلاوتش مدد بخشیدى، و به حسن تعبیرش عقدههاى زبان ما را گشودى، پس ما را از كسانى قرار ده كه آن را چنانه شایسته نگهدارى است نگاه مىدارند، و به بندگى و اطاعت مىكنند، و خود را از اقرار به متشابهات و محكمات آیاتش ناچار مىبینند.
خدایا تو كتاب خود را مجمل و سربسته بر پیغمبرت: محمد (صلى الله علیه و آله) نازل كردهاى، و آنگاه او را به علم تفصیلى شگفتىهایش ملهم ساختهاى و علم آن را با تفسیر و توضیح بما میراث دادهاى، و ما را بر آن كسى كه نسبت به علم قرآن جاهل بود برترى بخشیدهاى، و بر فهم حقایق و عمل به مقتضاى آن نیرو دادهاى، تا با این افتخار ما را از آن كس كه تاب قیام به حق آن را نداشت برتر نهى.
خدایا، پس همچنانكه دلهاى ما را حامل قرآن ساختى، و شرف و فضل آن را به رحمتت بما شناساندى، پس رحمت فرست بر محمد: كه خطیب منبر قرآن است، و بر خاندانش كه خزانه داران جواهر آنند و ما را از كسانى قرار ده كه اعتراف دادند كه آن از جانب تو است، تا در تصدیقش شك به ما رخ ندهد، و انحراف از راه مستقیمش در خاطرمان نیاید.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از كسانى قرار ده كه به ریسمان عهد و پیمان قرآن چنگ در مىزنند و از امور متشابه به پناهگاه محكمش التجا مىكنند، و در سایه پر و بالش مىآسایند و به روشنى صبحش راه مىیابند و به اشراق روشنگریش راه مىجویند، و از چراغش چراغ مىافروزند و از غیر آن هدایت نمىطلبند.
خدایا، همچنانكه به كتاب خود محمد را براى دلالت بر خویش نشانه ساختى و به آل محمد راههاى رضاى خود را آشكار كردى پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و قرآن را براى ما وسیله رسیدن به شرف منازل عزت، و نردبان بر آمدن به محل سلامت، و سبب نجات یافتن در عرصه قیامت، و وسیله ورود به نعمتهاى سراى اقامت قرار ده.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بوسیله قرآن گرانى گناهان را از دوش ما بردار و خوشخوئى نیكو كاران را بما ارزانى دار، و ما را به نشان كسى ببر كه در دل شب و صبح و شام قرآن را در پیشگاه تو بپا داشتند. تا بوسیله نطهیر آن ما را از هر آلودگى پاك سازى. و در پى كسانى ببرى كه به نور قرآن روشنى جستهاند. و هوس، ایشان را از كار غافل نساخته، كه به فریب نیرنگهایش آنان را به مهلكه اندازد.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و قرآن را در تاریكىهاى شب مونس ما و از فسادهاى شیطان و خطرات وسوسهها نگهبان، و براى گامهاى ما از رفتن بسوى معاصى نگهدارنده، و براى زبانهامان از فرو رفتن به باطل - نه به علت ابتلاء به مرضى - لال كننده، و براى اعضایمان از ارتكاب گناهان منع كننده، و براى تحقیق و مطالعه طومار عبرت - كه دست غفلت آن را در هم پیچیده - گستراننده ساز. تا فهم عجایب و نصایح و مثلهاى آن را - كه كوههاى استوار، با وجود استحكام خود، از حمل آن عاجز گشتهاند - به دلهاى ما برسانى.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بوسیله قرآن آراستگى برون ما را ادامه ده و خاطرات وساوس را از دست یافتن به سلامت درونهامان بازدار و زنگ دلها و آلودگیهاى گناهانمان را به آب لطف آن بشوى، و كارهاى شوریده ما را با مدد آن به سامان آر و در صف محشر سوز تشنگى ما را از حرارت انفعال، به آب رحمت قرآن فرو نشان، و در روز ترس بزرگ، هنگام برانگیختن ما از قبور جامههاى امان را بوسیله آن بر ما بپوشان.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بوسیله قرآن فقر ما را جبران فرماى، و فراخى زندگانى و رفاه سعه ارزاق را بوسیله آن بسوى ما بران، و ما را از خویهاى نكوهیده و اخلاق ناپسندیده دور ساز. و از دره عمیق كفر و موجبات نفاق نگاهدار. تا در قیامت قرآن ما را بسوى خشنودى و بهشت تو سوق دهد. و در دنیا از خشم تو و تجاوز از حدود تو باز دارد. و براى ما به حلال شمردن حلال و حرام دانستن حرامش نزد تو گواه باشد.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و از بركت قرآن. به هنگام مرگ اندوه جان دادن و مشقت ناله كردن و به شمار افتادن نفسهاى آخرین را بر ما آسان ساز، زمانى كه جانها به چنبرهاى گردن رسد و به علت درماندگى از افسونگران براى چاره جوئى سراغ گرفته شود و فرشته مرگ براى گرفتن جان از پردههاى غیب پدید آید.
و تیرهاى وحشت فراق را از كمانهاى مرگ پرتاب كند، و از مرگ سریع جامى زهر مذاق، براى كام جانها آماده سازد و رخت بستن و روان شدن ما به جهان دیگر نزدیك شود، و اعمال در گردنها به صورت طوقها در آید، و تا موعد روز دیدار در قیامت آرامگاه گورها باشد.
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و وارد شدن ما را به خانه فرسودگى، و طول زیستن ما را در میان طبقات خاك بر ما مبارك ساز و پس از مفارقت دنیا قبرهامان را بهترین منازل ما قرار ده، و به رحمت خود تنگى لحدهامان را گشاده ساز، و در میان حاضران رستاخیز به گناههاى هلاك كنندهمان رسوا منماى، و به بركت قرآن در مقام صف بستن در پیشگاهت بر ذلت و خوارى وضع ما رحمت آور، و هنگام لرزیدن جسر دوزخ در روز عبور از آن گامهاى ما را از لغزش استوار بدار، و به بركت قرآن از هر اندوه روز رستاخیز و هولهاى سخت روز «طامه» نجات بخش، و در آن روز كه روى ستمگران سیاه شود: در روز پشیمانى و حسرت چهرههاى ما را سفید گردان، و براى ما در دلهاى مؤمنان مودتى بیفكن، و زندگى را بر ما دشوار مساز.
خدایا بر محمد، بنده و پیامبر خود رحمت فرست، همچنانكه او پیام ترا ابلاغ كرد، و امر ترا آشكار ساخت، و بندگانت را پند داد.
خدایا در روز رستاخیز پیغمبر ما را، (كه رحمت تو بر او و بر آلش باد) از حیث مكانت مقربترین پیغمبران به خود، و از جهت شفاعت برترین، و از جهت قدر برزگترین، و از جهت منزلت آبرومندترین ایشان نزد خود قرار ده.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و كاخ دین و شرفش را افراخته ساز، و حجتش را قاهر و كفه میزانش را سنگین گردان، و شفاعتش را بپذیر، و توسلش را قبول كن، و روسفیدش نماى، و نورش را كامل ساز، و درجهاش را بالا بر، و ما را بر طریقت او زنده بدار. و بر دین او بمیران و در شاهراهش پویا دار. و در مسلك او پیش بر و از پیروان او قرار ده. و در زمره او گرد آور و به حوض او وارد كن، و از جامش سیراب نما. و رحمت فرست - بار خدایا - بر محمد و آلش، چنان رحمتى كه بوسیله آن او را به بهترین چیزى كه از نیكى و فضل و عزتت چشم دارد برسانى. زیرا كه تو صاحب رحمت پهناور و احسان بزرگى.
خدایا به پاداش ابلاغ پیامهایت و رساندن آیاتت، و پند دادن بندگانت، و كارزار در راهت، بهترین مزدى را كه به یكى از فرشتگان مقرب خود و پیغمبران مرسل برگزیده خود دادهاى به او عطا فرماى. و سلام و رحمت خدا و بركاتش بر او و بر آل او باد كه پاكیزگان و پاكانند.
دعای چهل و سوّم
اى آفریده فرمانبردار، و اى پوینده گرم رفتار، و اى آمد و شد كننده در منازل تقدیر، و اى متصرف در چرخ تدبیر، ایمان آوردم به آن كس كه تاریكیها را بوسیله تو روشن كرد، و مبهمات را در پرتوت آشكار ساخت، و ترا نشانى از نشانهاى جهاندارى و علامتى از علامات پادشاهى خود قرار داد. و در چنبر فزونى و كاستى و طلوع و غروب، و تابندگى و گرفتگى مسخر ساخت. در همه این احوال، تو او را مطیع فرمان، و بسوى ارادهاش شتابانى. منزه است او! چه شگفت انگیز است تدبیرى كه در باره تو بكار برده! و چه دقیق است آنچه در باره تو انجام داده: ترا كلید ماهى نو، براى كارى نو ساخته است.
پس از خدائى كه پروردگار من و تو، و آفریننده من و تو، و مهندس من و تو، و صورتگر من و تو است، مسئلت مىكنم كه بر محمد و آلش رحمت فرستد، و ترا هلال بركتى قرار دهد كه گردش ایام آن را در محاق نیفكند، و پاكیئى كه لوث گناهان آن را نیالاید: هلال ایمنى از آفتها، و سلامت از بدیها: هلال سعدى كه نحس در آن نباشد. هلال بركتى كه عسرت ضمیمه آن نگردد، و آسانیى كه دشوارى با آن نیامیزد، و خیرى كه شائبه شرى در آن نباشد: هلال ایمنى و ایمان، و نعمت و احسان، و سلامت و اسلام.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از خشنودترین كسانى قرار ده كه این هلال بر ایشان طلوع كرده، و پاكیزهترین كسانى كه به آن نگریستهاند و نیكبختترین كسانى كه در این ماه به عبادت تو كوشیدهاند. و ما را در این ماه به توبه موفق دار، و از گناه نگاه دار، و از ارتكاب نافرمانیت حفظ كن، و به شكر نعمتت ملهم ساز، و در جامههاى عافیتت بپوشان، و بوسیله انجام دادن طاعتت در این ماه نعمت را بر ما تمام كن. زیرا كه تو بخشنده نعمتهاى بزرگى و تو ستودهاى، و خداى رحمت فرستد بر محمد و آل او كه پاكیزگان و پاكانند.
دعای چهل و چهارم
سپاس خدائى را كه ما را به سپاس خود رهبرى فرمود. و از اهل سپاس قرار داد، تا در برابر احسانش از شاكران باشیم، و ما را بر این كار مزد نیكوكاران بخشد. و سپاس خدائى را كه دینش را بما عطا فرمود، و ما را به آئینش اختصاص داد، و در راههاى احسان خود پویا ساخت، تا به سبب نعمتش بسوى سرمنزل خشنودیش بپوئیم: چنان سپاسى كه آن را از ما بپذیرد، و بوسیله آن از ما خشنود شود، و سپاس خدائى را كه ماه خود یعنى ماه رمضان، ماه روزه، و ماه اسلام، و ماه پاكیزگى، و ماه آزمایش و تصفیه و ماه بپاخاستن براى نماز را یكى از این راههاى احسان قرار داد: چنان ماهى كه قرآن در آن نازل شده، در حالى كه براى مردم چراغ رهبرى به حق، و نشانههاى آشكارى از هدایت و تفریق میان حق و باطل است. پس برترى آن را بر سایر ماهها - به سبب احترامهاى فراوان و فضایل نمایان كه برایش قرار داد - آشكار ساخت. از این رو در آن ماه، براى بزرگ داشتن آن، چیزى را كه در ماههاى دیگر حلال كرده، حرام كرد، و براى گرامى داشتن آن، خوردنیها و آشامیدنیها را در آن منع فرمود، و براى آن، وقت آشكارى قرار داد كه خداى بزرگ و ارجمند اجازه نمىدهد كه پیش انداخته شود، و نمىپذیرد كه از آن وقت به تأخیر افتد، سپس یكى از شبهایش را بر شبهاى هزار ماه برترى داد، و آن را شب قدر نامید. در آن شب فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان با قضاى تغییر ناپذیر بر آن كس از بندگان كه خدا بخواهد، براى هر امرى از رزق و اجل و امور دیگر فرود مىآیند، و آن شب سلامتى است كه بركتش تا سپیده دم دائم است.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و ما را به شناسائى فضل این ماه، و بزرگ داشتن حرمت آن، و خوددارى از آنچه در آن منع كردهاى ملهم ساز، و به روزه داشتن آن بوسیله نگه داشتن اعضاء از گناهانت، و بكار بردن آنها - در آن ماه - به آنچه ترا خشنود سازد، یارى ده. تا با گوشهاى خود سخن لغوى ننیوشیم، و با چشمهامان به طرف لهوى نشتابیم، و دستهامان را به حرامى نگشائیم، و گامهامان را در امر ممنوعى پیش نگذاریم. و تا شكمهامان غیر آنچه حلال ساختهاى در خود جاى ندهد، و زبانهامان جز به آنچه تو حدیث كردهاى گویا نشود، و جز در كارى كه به ثواب تو نزدیك سازد زحمت نكشیم، و جز آنچه از عقاب تو نگاه دارد فرا نگیریم، آنگاه همه آن اعمال ما را از ریاكاران، و سمعه سمعهپیشگان بپیراى، بطورى كه احدى غیر از ترا در آن شریك نگردانیم و جز تو، در آن، مرادى نداشته باشیم.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را در این ماه بر اوقات نمازهاى پنجگانه - با آن حدودش كه تحدیدى كردهاى و واجباتش كه مقرر داشتهاى و شروطش كه تعیین نمودهاى و اوقاتش كه معین فرمودهاى - واقف ساز، و ما را در نماز با كسانى برابر نما كه به مراتب شایسته آن بالغ، و اركانش را حافظند، و آن را در اوقات خود همانطور كه پیغمبرت (صلواتك علیه و اله) در ركوع و سجود و همه فضیلتهایش تشریع فرموده، با كاملترین طهارت و بلیغترین خشوعى بجا آورندهاند. و ما را در این ماه موفق دار كه بوسیله بر و احسان، به خویشان خود بپیوندیم، و با انعام و بخشش به همسایگان خود رسیدگى نمائیم، و اموالمان را از مظالم و حقوق بپیرائیم، و با بیرون كردن زكات، آن را پاك گردانیم، و با آنكه از ما دورى كرده باز گردیم، و در باره آنكه بر ما ستم كرده انصاف دهیم، و با آنكه بما دشمنى كرده آشتى كنیم. مگر آن كس كه براى تو با او دشمنى شده باشد، زیرا كه او دشمنى است كه ما با او دوستى نمىكنیم، و حزبى است كه با او صاف نمىشویم. و ما را توفیق ده بر اینكه، در این ماه بتو تقرب جوئیم، بوسیله اعمال شایستهاى كه ما را به آن از گناهان پاك گردانى و از تجدید عیوب در این ماه باز گردانى. تا هیچیك از فرشتگانت جز مرتبهاى نازلتر از ابواب طاعت و انواع تقربى كه ما بجا آوردهایم به پیشگاهت تقدیم نكند.
خدایا از تو مىخواهیم بحق این ماه و بحق هر فرشته مقرب یا پیغمبر مرسل یا بنده صالح برگزیدهات كه از آغاز تا انجام این ماه در عبادتت كوشیده، كه بر محمد و آلش رحمت فرستى، و ما را در این ماه به كرامتى كه به دوستانت وعده دادهاى سزاوار ساز و آنچه را كه براى اهل كوشش در طاعتت قرار دادهاى براى ما مقرر فرماى، و ما را به رحمت خود، در سلك كسانى در آور كه استحقاق بلندترین پایه رفیع دارند.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از انحراف در توحید و كوتاهى در تمجیدت، و شك در دینت، و كورى از راهت، و سرسرى شمردن حرمتت، و فریب خوردن از دشمنت: شیطان رجیم، دور ساز.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و چون در هر شب از شبهاى این ماهمان ترا بندگانى هستند كه عفو تو ایشان را آزاد مىسازد یا گذشت تو ایشان را مىبخشد، پس ما را از آن بندگان قرار ده، و ما را از بهترین اهل و یاران این ماه بگردان.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و همراه كاسته شدن ماه این ماه گناهان ما را بكاه، و با رسیدن سلخش جامههاى وبال ما را بركن، تا ماه رمضان در حالى از ما بگذرد كه ما را از خطاها پاكیزه ساخته باشى و از گناهان پیراسته باشى.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و اگر از استقامت بگردیم مستقیممان ساز، و اگر دشمن تو: شیطان ما را احاطه كند پس از چنگ او خلاصمان كن.
خدایا این ماه را به عبادت ما آكنده ساز، و اوقاتش را به طاعتمان بیاراى، و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش به نماز و تضرع بسوى تو و فروتنى براى تو، و خوارى در برابر تو، یارى ده، تا روزش بر ما به غفلتى، و شبش به تقصیرى گواهى ندهد.
خدایا ما را در همه ماهها و روزها، تا زمانى كه زنده بدارى، این چنین قرار ده، و از آن بندگان صالح خود گردان، كه بهشت را جاودانه به میراث مىبرند، و از كسانى كه آنچه را ببخشند در حالى مىبخشند كه دلهاشان از فكر بازگشت بسوى پروردگارشان هراسان است، و از كسانى كه در كارهاى خیر شتاب مىكنند و ایشان در این مرحله بر دیگران سبقت گیرندهاند.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، در هر وقتى و در هر زمانى و بر هر حالى، به شماره رحمتى كه فرستادهاى بر هر كس كه رحمت فرستادهاى، و چندین برابر همه آن رحمتها به اضعافى كه جز تو كسى آن را احصاء نتواند كرد. زیرا كه تو هر چه را كه بخواهى بجا آورندهاى.
دعای چهل و پنجم
خدایا اى كسى كه در برابر احسان به خلق مزد نمىخواهى، و اى كسى كه از بخشش پشیمان نمىشوى، و اى كسى كه مزد بنده خود را افزون از عمل مىبخشى و برابر نمىدهى، نعمتت بىسابقه استحقاق، و عفوت به آئین تفضل، و عقوبتت عدل، و قضایت خیر است اگر عطا كنى عطایت را به منت آلوده نمىسازى، و اگر منع كنى منعت از روى ستم نیست. هر كه ترا شكر گزارد جزاى شكر مىدهى، و حال آنكه تو خود او را به شكر ملهم ساختهاى و هر كه سپاس ترا بجا آورد پاداش مىبخشى در صورتى كه تو خود سپاس به او آموختهاى، پرده مىپوشى بر آنكه اگر مىخواستى او را رسوا مىساختى، و بخشش مىكنى بر كسى كه اگر مىخواستى از او دریغ مىداشتى، در حالى كه آن دو از جانب تو سزاوار رسوائى و منعند. ولى تو كارهاى خود را بر پایه تفضل بنا نهادهاى، و قدرتت را بر آئین گذشت روان ساختهاى، و آنكه را عصیان تو كرده به حلم تلقى نمودهاى، و آنكه را در باره خود قصد ستم كرده مهلت دادهاى. تو ایشان را به مداراى خود مهلت مىدهى تا مگر باز گردند، و در مؤاخذه ایشان شتاب نمىكنى تا مگر توبه كنند تا كسى از ایشان كه بر خلاف رضاى تو مستوجب هلاك شده به مهلكه در نیفتد، و كسى از ایشان كه به سوء استفاده از نعمت تو سزاوار بدبختى شده بدبخت نگردد مگر بعد از آنكه راه هر بهانه بر او بسته شود و حجت از هر حجت بر او تمام گردد.
و این اتمام حجت پر تو كرمى از آفتاب عفو تو است - اى خداى كریم - و میوه منفعتى از بوستان شفقت تو است - اى خداى حلیم - توئى كه براى بندگانت درى بسوى عفو خود گشودهاى، و آن را توبه نامیدهاى و بر آن در راهنمائى از وحى خود قرار دادهاى تا آن را گم نكنند، پس تو خود كه منزه و جاوید است نامت، فرمودهاى «بسوى خدا توبهاى خالص و پیراسته از نفاق كنید. تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو كند، و شما را به بهشتى كه نهرها از زیر درختان آن روان است در آورد.».
در آن روز كه خدا پیغمبر خود را و آنان را كه به او ایمان آوردهاند خوار نمىگذارد، و در حالى كه نورشان پیش رویشان و از سمت راستشان روان است مىگویند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما كامل ساز و ما را بیامرز، زیرا كه تو بر هر چیز توانائى پس بعد از گشودن در، و به پا داشتن راهنما، عذر آن كس كه از ورود به آن منزل غفلت ورزد چه خواهد بود؟! «گر گدا كاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟» .
و توئى كه در معامله، بر عطاى خود به بندگان، افزودهاى؛ تا در تجارتهاشان، با تو سود برند، و در كوچ كردن بسوى تو كامیاب گردند، و از تو بهرهاى افزون یابند و به همین سبب تو خود كه مبارك نام و بلند مقامى - فرمودهاى: «هر كه كار نیكى بجا آورد پس مزدش ده برابر آن است و هر كه كار بدى را مرتكب شود پس جز بمانند كارش كیفر داده نمىشود» و نیز فرمودهاى: «مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند؛ مانند دانهاى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا این شمار را براى هر كه بخواهد مضاعف مىسازد» و نیز فرمودهاى: «كیست آنكه به خدا قرض الحسنهاى دهد تا خدا آن را برایش چندین برابر سازد؟» و همچنین نظائر این وعدهها از افزایشهاى حسنات كه در قرآن نازل فرمودهاى. و توئى كه بوسیله تشویقت كه متضمن بهره بندگان است آنان را به امورى هدایت فرمودهاى كه اگر آن را از ایشان مىپوشیدى چشمهاشان آن را درك نمىكرد، و گوشهاشان آن را فرا نمىگرفت، و دست اندیشه ایشان به آن نمىرسید از این رو فرمودهاى: «مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم، و مرا سپاس بگزارید و كفران مكنید» و نیز فرمودهاى: «هر آینه اگر شكر كنید شما را فزونى دهم، و اگر كفران كنید همانا كه عذاب من سخت است.» و نیز فرمودهاى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم، آنانكه از خواندن من كبر مىورزند زود است كه به خوارى به دوزخ در آیند.».
پس دعاى خود را عبادت و تركش راتكبر نامیدهاى، و بر ترك دعا به دخول دوزخ با خوارى تهدید فرمودهاى. و به این سبب بندگان ترا به نعمتت یاد كردند، و به فضیلت شكر گزاردند، و بر حسب فرمانت ترا خواندند، و براى افزودن احسانت در راه تو صدقه دادند، و تنها راه نجاتشان از خشم تو و دست یافتنشان بر رضاى تو در آن بود. و اگر مخلوقى مخلوق دیگر را بمانند آنكه تو بندگانت را به خود راهنمائى كردهاى، بسوى خود راهنمائى مىكرد مورد ستایش مىبود. پس ترا سپاس تا آنجا كه راهى در سپاس تو یافت شود، و تا آنجا كه براى سپاس لفظى كه در ستایش تو بكار رود و معنائى كه به سپاس منصرف گردد باقى باشد. اى كسى كه احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرمودهاى، و ایشان را به نعمت و عطا فرا گرفتهاى، چه آشكار است در زندگى ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو! و چه بسیار ما را به نیكى و احسان خود اختصاص دادهاى ما را به دین برگزیده و آئین پسندیده و راه آسان خود رهبرى فرمودهاى، و به تقرب نزد خویش، و رسیدن به كرامت خویش بینا ساختهاى.
خدایا و تو ماه رمضان را از جمله آن وظائف ممتاز و فرائض مخصوص قرار دادهاى: همان ماه رمضان كه آن را از همه ماهها اختصاص بخشیدهاى، و از همه زمانها و روزگارها برگزیدهاى، و بر همه اوقات سال برترى دادهاى، به سبب قرآن و نورى كه در آن فرو فرستادهاى و به سبب آنكه ایمان را در آن ماه مضاعف ساختهاى، و روزه را در آن ماه واجب كردهاى، و بپا خاستن براى عبادت را در آن ترغیب فرمودهاى، و شب قدر را در آن تجلیل نمودهاى: آن شب قدر را كه خود از هزار ماه بهتر است. ما را به سبب آن بر سایر امتها تفضیل دادهاى، و به فضیلت آن بجاى اهل ملتها برگزیدهاى از این رو روزش را - بفرمان تو - روزه داشتیم. و شبش را - بیارى تو - به عبادت برخاستیم. در حالى كه بوسیله صیام و قیامش خود را در معرض آن رحمتى كه ما را بر آن عرضه كردهاى در آوردیم، و آن را وسیله ثواب تو قرار دادیم. و تو به عطاى خواستهها قادرى و به آنچه از فضل و احسانت مسئلت شود بخشندهاى و به هر كس كه آهنگ قرب تو كند نزدیكى. و این ماه در میان ما ستوده زیست، و با ما پسندیده مصاحبت كرد و بهترین سودهاى جهانیان را بهره ما ساخت، و آنگاه به هنگام پایان یافتن وقت و سرآمدن مدت و كامل شدن شمارهاش از ما جدا شد، پس ما آن را مانند كسى وداع مىكنیم كه فراقش بر ما دشوار آمده و روى بر تافتنش ما را به وحشت افكنده، و او را بر ذمه ما پیمانى نگاه داشتنى، و حرمتى رعایت كردنى، و حق گزاردنى لازم شده. از این رو همگى مىگوئیم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا - سلام بر تو - اى گرامىترین مصاحب از میان اوقات، و اى بهترین ماه در ایام و ساعات. سلام بر تو. اى ماهى كه بر آمدن كامها در آن آسان و اعمال نیك در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو اى همنشینى كه چون پدید آید احترامش بزرگ، و چون ناپدید شود فقدانش دردناك است. و اى مایه امیدى كه فراقش رنج افزا است. سلام بر تو اى همدمى كه چون رو آورد مایه انس شد، و شادى انگیخت، و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت. سلام بر تو اى همسایهاى كه دلها در جوار آن رقت گرفت، و گناهان در آن كم شد.
سلام بر تو اى یارى دهندهاى كه ما را در مبارزه شیطان یارى داد، و اى رفیقى كه راههاى احسان را هموار ساخت.
سلام بر تو، چه بسیارند آزاد شدگان خدا در دوران تو، و چه نیكبخت است به سبب تو كسى كه احترامت را منظور داشته است. سلام بر تو كه چه زداینده بودى گناهان را! و چه پوشنده بودى انواع عیبها را!
سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهكاران! و چه با هیبت بودى در دلهاى مؤمنان. سلام بر تو اى ماهى كه روزها با تو سر همسرى ندارند، سلام بر تو كه از هر جهت موجب سلامتى. سلام بر تو، كه همنشینیت مكروه، و معاشرتت نكوهیده نیست. سلام بر تو، همچنانكه با ارمغان بركات بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى. سلام بر تو، كه وداع با تو از روى خستگى، و ترك روزهات از سر ملالت نیست. سلام بر تو، كه پیش از آمدن در آرزوى تو بودیم، و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم.
سلام بر تو، چه بسا بدیها كه به یمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبیها كه به بركت تو بر ما روان شده!
سلام بر تو، و بر شب قدرى كه از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار بتو مشتاق خواهیم بود!
سلام بر تو، و بر فضیلتت كه از آن محروم شدیم، و بركات گذشتهات كه از ما ربوده شد .
خدایا، ما اهل این ماهیم كه ما را به آن تشریف بخشیدى، و ما را براى حقشناسى آن توفیق دادى. در آن زمان كه بدبختان قیمت وقتش را نشناختند. و به علت بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند. و توئى سرپرست ما در شناختن فضیلتش، كه ما را براى آن برگزیدى، و وظائفش كه ما را به آن رهبرى كردى. و ما - با اعتراف به تقصیر - به توفیق تو صیام و قیامش را عهدهدار شدیم. و اندكى از بسیار را بجا آوردیم .
خدایا، پس از سر اعتراف به بدكردارى و به آیین اقرار بر سهل انگارى حمد تو مىگوئیم و پشتیمانى قطعى دلها، و عذر صادقانه زبانهامان را بتو اختصاص مىدهیم پس ما را بر تقصیرى كه بما اصابت كرده، اجرى عطا كن كه به نیروى آن خیرى را كه دلخواه ما است دریابیم و اندوختههائى را كه مورد علاقه شدید ما است به عوض بستانیم. و عذر ما را در تقصیر از پرداخت حق خود بپذیر، و آینده عمر ما را به ماه رمضان دیگر برسان. و چون ما را به ماه رساندى بر انجام عبادتى كه زیبنده تو باشد یارى ده، و بر قیام به طاعتى كه لایق موجب تدارك حق تو در آن دو ماه كه از ماههاى زمان است، بدست ما جارى كن.
خدایا، هر معصیت صغیره یا كبیرهاى كه در این ماه پیرامون آن گشتهایم، یا گناهى كه به آن آلوده شدهایم، یا خطائى كه مرتكب گشتهایم: از روى عمد یا فراموشى، به ستم كردن بر خود یا به هتك حرمت دیگرى، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از آن در پرده ستارى خود بپوشان، و به عفوت از ما در گذر، و ما را در آن ماه نصب العین شماتت كنندگان مساز. و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشاى، و ما را به مهربانى بىپایان و فضل كاستى ناپذیرت به كارى بگمار كه سبب فرو نهادن و پوشاندن آن چیز شود كه در آن ماه بر ما نمىپسندى .
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مصیبت رفتن ماه ما را جبران كن، و روز عید و روزه گشودنمان را بر ما مبارك ساز و آن را از بهترین روزهائى قرار ده كه بر ما گذشته است: جالبترین روزها براى عفو، و پاك كنندهترین روزها براى گناه و گناهان پنهان و آشكار ما را بیامرز.
خدایا، با بیرون رفتن این ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بدیهامان خارج ساز. و ما را از خوشبختترین اهل این ماه بوسیله این ماه، و از پرنصیبترین ایشان در این ماه و از بهرهمندترین ایشان در این ماه قرار ده .
خدایا، هر كس كه این ماه را چنانكه شایسته رعایت است رعایت كرده، و حرمتش را چنانكه شرط نگهدارى است نگاه داشته، و به حدودش چنانكه شایسته قیام است بپاخاسته، و از گناهان خود، چنانكه حق پرهیزكارى است، پرهیز كرده، یا بوسیله تقربى بتو نزدیكى جسته: كه تو را از خود راضى، و رحمتت را به او معطوف ساخته، پس مانند آنچه به او بخشیدهاى از توانگرى خود بما ببخش، و چندین برابر آن را از فضل خود بما عطا كن. زیرا كه فضل تو كاستى نمىگیرد، و خزانههایت نقصان نمىپذیرد، بلكه افزون مىشود، و كانهاى احسان تو، فانى نمىشود، و همانا كه بخشش گوارا، بخشش تو است.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مانند ثوابهاى آن كس را براى ما بنویس كه تا روز رستاخیز در آن ماه روزه داشته، یا در عبادت تو كوشیده است .
خدایا، در این روز كه آن را براى مؤمنان عید و شادى، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و تعاون قرار دادى، پیش تو توبه مىكنیم: از هر گناهى كه مرتكب شدهایم، یا هر كار بدى كه از پیش فرستادهایم، یا اندیشه بدى كه در دل داشتهایم: توبه كسى كه خیال بازگشت به گناه در دل ندارد، و پس از توبه به خطا باز نمىگردد: توبه خالصى كه از شك و ریب پیراسته باشد. پس آن را از ما بپذیر، و از ما خشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار .
خدایا،ترس از عذاب وعید، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذت آنچه را كه از تو مسألت مىكنیم و شدت اندوه آنچه را كه از آن بتو پناه مىبریم در یابیم. و ما را نزد خود از توبه كنندگانى قرار ده كه محبتت را بر ایشان لازم ساختهاى، و بازگشتشان را به طاعت خود، پذیرفتهاى. اى عادلترین عادلان.
خدایا، بر محمد پیغمبر ما و آل او رحمت فرست، همچنانكه بر فرشتگان مقرب خود رحمت فرستادى. و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانكه بر پیغمبران مرسلت رحمت فرستادى و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانكه بر بندگان صالحت رحمت فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان: چنان رحمتى كه بركتش بما برسد، و نفعش بما عاید شود و به موجب آن دعایمان مستجاب گردد، زیرا كه تو كریمتر كسى هستى كه بر او توكل كنند و بخشندهتر كسى هستى كه از فضلش مسئلت نمایند. و تو بر هر چیز قدرت بىنهایت دارى.
دعای چهل و ششم
كه چون از نماز باز مىگشت رو به قبله مىایستاد و مىگفت:
اى كسى كه رحم مىكنى بر آنكه بندگان به او رحم نمىكنند. و اى كسى كه مىپذیرى كسى را كه كشورها او را نمىپذیرند. و اى كسى كه اصرار كنندگان درگاه خود را ناامید نمىسازى. و اى كسى كه دست رد بر سینه واثقان به محبت و پر توقعان در مسئلت نمىگذارى. و اى كسى كه هدیه بىمقدار را بر مىگزینى، و در برابر اندك عملى كه برایت انجام دهند جزا مىبخشى. و اى كسى كه عمل كوچك را مىپذیرى و مزد بزرگ مىدهى. و اى كسى كه هر كس بتو نزدیك شود به او نزدیك مىشوى. و اى كسى كه هر كه از تو روى بگرداند او را بسوى خود مىخوانى. و اى كسى كه نعمت خود را تغییر نمىدهى و به انتقام شتاب نمىكنى، و اى كسى كه نهال كار نیك را به بار مىآورى تا آن را بیفزائى، و از كار بد در مىگذرى تا آن را ناپدید سازى. كاروان آرزوها پیش از آنكه به منتهاى كرم تو رسند با حاجتهاى روا شده باز آمدند، و جامهاى طلب به فیض جود تو لبریز شدند، و اوصاف به كنه نعت تو نرسیده از هم گسیختند، زیرا عالیترین بارگاه علو بر فراز هر عالى و جلیلترین دستگاه مجد، فوق هر جلالى مخصوص تو است. هر بزرگى در برابر بزرگى تو كوچك، و هر شریفى در جنب شرف تو خوار است. آنانكه بسوى غیر تو كوچ كردند، ناامید شدند، و كسانى كه جز ترا طلبیدند زیان بردند، و آنانكه به درگاه غیر تو فرود آمدند تباه شدند، و نعمت خواهان از غیر فضل تو دچار قحطى گشتند. در خانه احسان تو بر روى خواهندگان باز، و عطایت براى سائلان رایگان، و فریاد رسیت به داد خواهان نزدیك است. امیدواران از تو ناامید نمىشوند، و طالبان از عطایت محروم نمىمانند، و آمرزش خواهان به عقوبتت بدبخت نمىگردند. خوان روزیت براى گنهكاران نهاده، و حلمت براى آنانكه با تو دشمنى كردند آماده است. عادتت احسان در باره بدرفتاران، و طریقتت شفقت بر تجاوز كاران است. چندانكه مداراى تو ایشان را از بازگشت غافل ساخته، و مهلت دادنت آنان را از باز ایستادن، باز داشته. در صورتى كه تو از آن جهت با ایشان مدارا كردهاى كه به فرمان تو باز گردند. و از آن رو مهلتشان دادهاى كه بر دوام ملك خود واثق بودهاى. پس هر كه شایسته نیكبختى بوده كارش را به نیكبختى فرجام دادهاى، و هر كه را سزاوار بدبختى بوده خوار و دچار بدبختیش ساختهاى. همگى در چنبر فرمان توأند، و مآل كارشان وابسته امر تو است، طول مدت سركشى ایشان تسلطت را فرو نكاسته و از تأخیر باز خواست ایشان برهانت باطل نشده. حجتت قائم و سلطنتت ثابت و بىزوال است. پس عذاب پاینده آن را است كه از تو رخ بر تافته، و ناامیدى خوار كننده كسى را است كه از تو ناامید شده، و بدترین بدبختیها براى كسى است كه به حلم تو مغرور گشته. چه بسیار شكنجههاى گوناگون كه خواهد چشید! و چقدر سرگشتگیش در عقاب تو طول خواهد كشید! و چه دیر هنگام گشایش گرفتاریش خواهد رسید! و چه ناامیدیئى كه از زود رهیدن خواهد دید! همه این امور از روى عدل در قضاى تو است كه در آن جور نمىكنى، و از سر انصاف در حكم تو است كه ستم در آن روا نمىدارى. زیرا تو حجتهایت را متواتر ساختهاى، و بیان دلیلهایت را از دیر باز ادامه دادهاى، و پیش از حدوث حادثه تهدید خود را اعلام فرمودهاى، و در ترغیب و تشویق آئین لطف بكار بردهاى، و براى تفهیم حقائق مثلها زدهاى، و با آنكه بر شتاب قادر بودى مهلت را طولانى ساختهاى، و زمان مؤاخذه را به تأخیر افكندهاى، در حالى كه بر پیشدستى نیرو داشتى مكث و درنگ كردهاى. مداراى تو نه از روى عجز، و مهلت دادنت نه از باب ضعف، و خودداریت نه از جهت غفلت و تعویق افكندن مؤاخذهات نه از روى مدارا، بلكه براى آن است كه حجتت رساتر و كرمت كاملتر، و احسانت وافىتر، و نعمتت تمامتر باشد. همه این امور از تواتر حجتها و بیان دلیلها و امثال اینها سنتى ازلى است كه جارى بوده است در حالى كه تو از ازل بودهاى، و نظامى ابدى است كه جارى خواهد ماند در حالى كه تو تا ابد خواهى بود و حجت تو اجل از آن است كه همگى صفاتش به وصف در آید، و شرف و عزتت بالاتر از آن است كه كنه آن در حدى بگنجد، و نعمتت بیشتر از آن است كه همه آن بشمار آید، و احسانت فزونتر از آن است كه حتى بر كمترین آن شرط سپاس به پیشگاه تو گزارده شود. و اكنون خاموشى مرا از ادامه و تكرار سپاس تو ناتوان ساخته، و خوددارى از تمجیدت زبانم را از كار انداخته است. و آخرین حد توانائیم - اى معبود من - آن است كه از سر عجز نه از بىرغبتى به درماندگى اقرار كنم. پس اینك منم كه براى حاجت خود آهنگ درگاه تو مىكنم. و پذیرائى و كمك از تو مىخواهم پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و راز مرا بشنو و دعایم را مستجاب كن، و روز مرا با ناامیدى به پایان مبر، و در مسئلتم دست رد بر سینهام مگذار، و رفتنم را از نزد خود و بازگشتنم را بسوى خود با احترام توأم ساز. زیرا تو در هر چه اراده كنى دچار سختى نمىشوى، و از برآوردن خواهشها فرو نمىمانى، و تو بر هر چیز قدرت بىپایان دارى، و هیچ كس را تاب و توانائى نیست، جز به نیروى خداى بلند مرتبه عظیم.
دعای چهل و هفتم
سپاس خدائى را كه پروردگار جهانیان است .
خدایا سپاس ترا اى پدید آورنده آسمانها و زمین اى صاحب بزرگى و اعزاز اى پروردگار پروردگاران، و اى معبود هر معبود و اى آفریننده هر مخلوق و اى وارث هر چیز. توئى آن خدائى كه چیزى به او نمىماند، و علم چیزى از او پوشیده نمىماند، و او به هر چیز محیط و همه چیز را نگهدار است. توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه یكتاى بىهمتاى فرد بىمانندى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه كریم به منتهاى كرم و عظیم در نهایت عظمت و بزرگ در كمال بزرگى هستى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه بلند مرتبه و در منتهاى بلندى مقام و شدید الانتقامى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه بخشنده و مهربان و دانا و بر حقیقت اشیاء واقفى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه شنوا و بینا و قدیم و آگاه بر اسرارى و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه كریمى، و در كرم از همه افزونى، و دائم و جاویدى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه پیش از هر چیز آغازى و پس از هر شمار انجامى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه در اوج بلندى خود نزدیك، و در نزدیكى خود بلندى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه صاحب جمال و بزرگى و كبریا و ستایشى. و توئى خدائى كه نیست معبودى جز تو كه همه چیز را بدون اصل و مایهاى، پدید آوردهاى و صورتها را بدون انگاره نقش بستهاى، و ساختهها را بدون اقتباس ساختهاى. توئى ك هر چیز را به مقیاس حكمت اندازه گرفتهاى، و هر چیز را براى انجام وظیفهاى روبراه كردهاى، و «ما سوا» را سامان بخشیدهاى .
توئى كه در آفرینشت شریكى ترا كمك نداده، و در فرمانروائیت وزیرى برایت وزارت نكرده، و ناظر و نظیرى براى تو نبوده. توئى كه اراده كردهاى، پس ارادهات لازم گشته، و داورى كردهاى، پس داوریت بر آئین عدل بوده، و حكم كردهاى پس حكمت بر اساس انصاف بنیاد شده. توئى كه مكانى ترا فرا نمىگیرد، و در برابر سلطنتت سلطانى بپا نخاسته و برهان و بیانى ترا عاجز نساخته است. توئى كه همه چیز را یكایك بشمار آوردهاى، و براى هر چیز مدتى قرار دادهاى، و هر چیز را به مقیاس حكمت اندازه گرفتهاى. توئى كه پرواز شاهباز وهم به اوج ذاتت نرسیده، و دست فهم از دامن كیفیتت كوتاه مانده، و مكانى ندارى كه به چشم ما درك شود. توئى كه پایان ندارى، تا محدود گردى و به چیزى مانند نشدهاى تا به قیاس تمثیل به ادراك در آئى، و فرزندى نیاوردهاى تا زائیده شده باشى. و توئى كه ضدى با تو نیست تا با تو منازعه كند و همتائى برایت نیست تا بر تو پیروز شود، و كسى در گوهر با تو شریك نیست تا با تو برابرى كند توئى كه آغاز كردهاى و اختراع نمودهاى، و از نو پدید آوردهاى، و نقش تازه بكار بستهاى، و ساختمان هر چه را ساختهاى محكم نهادهاى. منزهى تو! چه بزرگ است شأن تو! و چه بلند است در همه جا منزلت تو! و چه آشكار ساخته است حق را فرقان تو! منزهى تو! اى صاحب لطفى كه چه بسیار است لطفت! و اى مهربانى كه چه بسیار است مهربانیت! و اى حكیمى كه چه بسیار است شناسائیت! منزهى تو! اى پادشاهى كه چه عزیز و نیرومند است سلطنتت! و اى صاحب جودى كه چه عظیم است توانگریت! و اى بلند پایهاى كه چه بلند است پایگاه رفعتت! تو صاحب جمال و بزرگى و كبریاء و ستایشى: منزهى تو! دست خود را به خیرات گشودهاى، و هدایت از جانب تو شناخته شده است پس هر كه ترا براى دین یا دنیا طلب كند ترا خواهد یافت. منزهى تو! هر كه در عالم علمت گذشته در پیشگاهت خضوع كرده، و هر چه زیر عرش تو است در برابر عظمتت به زانوى خشوع در آمده و همگى آفریدگانت براى تو رشته تسلیم به گردن نهادهاند. منزهى تو! با هیچ یك از حواس برونى و درونى احساس نمىگردى، و با دست سودن و تماس جسم درك نمىشوى،. كسى را نیروى حیله گرى با تو، و دور ساختن تو، و نزاع با تو، و غلبه بر تو، و جدال با تو، و فریب دادن تو، و مكر كردن با تو نیست. منزهى تو! راه تو كوبیده و هموار است، و كار و گفتار تو حق و صواب است، و زنده جاوید و مرجع حاجتها توئى. منزهى تو! گفتارت حكمت، و فرمانت لازم، و ارادهات جازم است. منزهى تو! مشیتت را رد كنندهاى و، كلماتت را تغییر دهندهاى نیست. منزهى تو! اى صاحب آیات درخشان، و اى نقشبند دستگاه آسمان، و اى آفریننده روان انسان. سپاس ترا سپاسى كه به دوام تو دائم ماند. و سپاس ترا، سپاسى كه به نعمت تو جاوید بپاید. و سپاس ترا، سپاسى كه با كردار و احسانت برابر باشد، و سپاس ترا سپاسى كه بر خشنودیت بیفزاید. و سپاس و شكر ترا، سپاسى كه با سپاس هر سپاسگزارى توأم باشد، و شكرى كه شكر هر شاكرى از آن فرو ماند: سپاسى كه سزاوار غیر تو نباشد، و وسیله تقرب به غیر تو نشود: سپاسى كه موجب دوام سپاس اول گردد، و بوسیله آن دوام سپاس آخر درخواست شود سپاسى كه بر گردش زمانها مضاعف گردد، و به افزایشهاى پیاپى فزونى گیرد: سپاسى كه حساب داران از شمردنش فرو مانند، و از آنچه نویسندگان در نامهات نوشتهاند افزون شود: سپاسى كه با عرش بزرگت هم سنگى كند، و با كرسى بلند پایهات برابرى نماید: سپاسى كه ثوابش از جانب تو كامل شود، و مزدش همه مزدها را فرا گیرد: سپاسى كه برونش با درون و درونش با صدق نیت موافق باشد: سپاسى كه هیچ آفریده بمانند آن ترا سپاس نكرده باشد، و جز تو هیچ كس فضل آن را نشناسد: سپاسى كه هر كس در انجامش كوشش كند از جانب تو یارى شود و هر كه كمانش را بكشد از نیروى تو تأیید گردد: سپاسى كه هر چه سپاس آفریدهاى جمع كند، و هر چه را بعد از این بیافرینى در رشته انتظام كشد: سپاسى كه هیچ سپاس از آن به سخن تو نزدیكتر و هیچ كس از آن كس كه این گونه سپاس گوید سپاسگزارتر نباشد. سپاسى كه به كرمت به سبب فراوانیش موجب افزونى نعمتها شود، و تو خود به آئین تفضل آن را پیاپى با افزونى پیوسته سازى. سپاسى كه زیبنده ذات كریم تو باشد، و با عز جلالت برابرى كند.
پروردگارا، بر محمد و آل محمد - كه برگزیده و پسندیده و گرامى و مقرب است - بهترین رحمتهاى خود را بفرست و او را به كاملترین بركاتت بركت ده، و با كام بخشترین مهربانیت در بارهاش مهربانى كن.
پروردگارا بر محمد و آلش رحمت فرست، چنان رحمت پاكیزهاى كه پاكیزهتر از آن رحمتى نباشد. و رحمت فرست بر او، رحمت فزایندهاى كه فزایندهتر از آن رحمتى صورت نبندد. و رحمت فرست بر او رحمت خشنودئى كه رحمتى برتر از آن صورت نبندد .
پروردگارا، بر محمد و آلش رحمت فرست. رحمتى كه او را خشنود سازد، و از خشنودیش افزون گردد و رحمت فرست بر او رحمتى كه ترا خشنود سازد، و بر خشنودیت از او فزونى گیرد. و رحمت فرست بر او رحمتى كه جز آن را بر او نپسندى، و غیر او را سزاوار آن رحمت ندانى .
پروردگارا، بر محمد و آلش رحمت فرست، رحمتى كه صلوات فرشتگان و پیغمبران و رسولان و پیروان ترا به رشته انتظام آورد، و بر صلوات بندگانت از جن و انس و پذیرندگان دعوتت مشتمل باشد، و صلوات هر كه را از انواع خلق خود كه آفریدهاى و پدید آوردهاى مجتمع سازد.
پروردگارا، رحمت فرست بر او و آلش، چنان رحمتى كه بر هر رحمت دیرینه و تازهاى محیط باشد. و رحمت فرست برا او و آلش، چنان رحمتى كه نزد تو و نزد غیر تو پسندیده باشد، و همراه آن رحمتهائى بیافرینى كه هنگام آفریدن آنها رحمتهاى نخستین را دو چندان سازى، و بر گردش روزگار در جریان افزایش گذارى، تا غیر تو كسى آن را نتواند شمرد.
پروردگارا، رحمت فرست بر پاكیزهتران از اهل بیت او كه ایشان را براى - قیام به امر خود برگزیدهاى، و خزانه داران علم، و نگهداران دین، و جانشینان خویش در زمین، و حجتهاى خویش بر بندگان خود قرار دادهاى، و ایشان را به خواست خود از پلیدى و آلودگى یكباره پاك كردهاى، و وسیله توسل به خود و راه بهشت خود ساختهاى .
پروردگارا، رحمت فرست بر محمد و آلش، چنان رحمتى كه بوسیله آن بخشش و كرامت را در باره ایشان بزرگ گردانى، و همه چیز را از عطایا و تبرعات خود را در باره ایشان كامل سازى، و بهره ایشان را از عوائد و فوائد خود سرشار كنى.
پروردگارا، رحمت فرست بر او و بر ایشان، رحمتى كه آغازش را حدى، و مدتش را فرجامى، و آخرش را پایانى نباشد.
پروردگارا، بر ایشان رحمت فرست، به وزن عرش خود، و آنچه زیر عرش است، و به گنجایش آسمانهایت، و آنچه بالاى آنها است، و به شمار زمینهایت، و آنچه در زیر آنها و میان آنها است. چنان رحمتى كه ایشان را بوسیله آن به كمال قرب خود رسانى و براى تو و ایشان مایه خشنودى شود، و جاودانه به نظائر آن رحمتها پیوسته باشد.
خدایا تو در هر زمان دین خود را بوسیله پیشوائى تأیید فرمودهاى كه او را براى بندگانت به عنوان علم و در كشورهایت بجاى نورافكن بر پا داشتهاى: پس از آنكه پیمان او را به پیمان خود در پیوسته، و او را وسیله خشنودى خود ساختهاى و طاعتش را واجب كردهاى. و از نافرمانیش بیم دادهاى، و به اطاعت فرمانهایش و به باز ایستادن در برابر نهیش و سبقت نجستن بر او و واپس نماندن از او فرمان راندهاى پس او نگهدار پناهندگان، و ملجأ مؤمنان، و دستاویز متمسكان، و جمال جهانیان است.
خدایا پس ولى خود را به شكر آنچه بر او انعام فرمودهاى. ملهم ساز. و ما را همچنان به شكر نعمت وجود او ملهم فرماى، و او را از جانب خود سلطنتى یارى دهنده عطا فرماى، و درهاى كامیابى و پیروزى را به آسانى بر او بگشاى، و او را به نیرومندترین تكیه گاه خود مدد ده، و پشت گرم ساز. و بازویش را نیرو بخش، و به چشم عنایت منظورش دار، و به نگهداریت حمایتش كن، و به فرشتگانت یاریش ده، و او را به پیروزترین سپاهت امداد فرماى، و كتاب و حدود خود و شریعتها و سنتهاى پیغمبرت را (كه رحمتهایت بر او و آل او باد) بوسیله او بپا دار، و آنچه را از نشانههاى دینت كه ستمكاران میراندهاند بوسیله او زنده ساز. و زنگ جور ظالمان را به مدد او از شریعتت بزداى، و سختى ناهموارى را بوسیله او از راه خود برطرف كن، و منحرفین از صراط خود را بوسیله او از میان بردار، و آنان را كه قصد كج ساختن راه راست تو دارند هلاك نماى، و دل ولى خود را در باره دوستانت نرم كن، و دستش را بر دشمنانت گشوده ساز، و مهربانى و رحمت و عطوفت و شفقتش را بما ارزانى دار، و چنان كن كه ما از شنوندگان و مطیعان او شویم، و در راه رضایش پوینده و در نصرت او و دفاع از او یارى كننده باشیم .
و به این وسیله بسوى تو و پیغمبرت كه رحمتهایت اى بار خداى بر او و آلش باد تقرب جوئیم .
خدایا و رحمت فرست بر دوستان ایشان كه معترف به مقام، و تابع راه روشن، و پیرو آثار، و چنگ زننده به دستاویز، و متمسك به دوستى، و مقتدى به امامت، و گردن نهنده فرمان، و كوشنده در طاعت، و منتظر ایام دولت، و چشم دوخته بر ایشانند: رحمتهاى با بركت و پاكیزه و فزایندهاى كه بامدادان و شامگاهان در رسند. و درود فرست بر ایشان و بر جانهاشان، و كارشان را بر اساس تقوى فراهم ساز و احوالشان را به صلاح آور، و توبه ایشان را بپذیر زیرا كه توئى توبهپذیر مهربان، و بهترین آمرزندگان. و ما را به رحمت خود در دار السلام بهشت با ایشان قرار ده. اى مهربانترین مهربانان .
خدایا این روز عرفه روزى است كه آن را تشریف بخشیدهاى، و گرامى داشتهاى، و عظمت دادهاى: رحمتت را در آن گستردهاى، و عفوت را در آن انعام فرمودهاى، و عطایت را در آن فراوان كردهاى، و بوسیله آن بر بندگانت تفضل فرمودهاى .
خدایا و من آن بنده توئم كه پیش از آفریدنش و پس از خلقتش بر او انعام كردهاى، پس او را از كسانى قرار دادهاى كه به دین خود رهبرى نمودهاى و بر انجام حق خود توفیق دادهاى و او را با رشته ولایت و دین خود نگاه داشتهاى، و در حزب خود وارد كردهاى، و به دوستارى دوستانت و دشمنى دشمنانت ارشاد فرمودهاى. با این همه او را فرمان دادهاى پس فرمان نبرده، و منع كردهاى پس باز نایستاده، و از نافرمانى خود نهى كردهاى، پس از طریق امر تو، به نهیت شتافته: نه از روى عناد با تو، و نه از جهت گردن كشى بر تو. بلكه هواى نفسش او را به آنچه تو از آنش رانده و ترساندهاى فرا خوانده و دشمن تو و دشمن او وى را بر آن یارى كرده، تا در حال معرفت به تهدید و امیدوارى به عفو و وثوق به گذشت تو بر آن كار اقدام كرده، در صورتى كه او - با وجود آن همه انعامى كه در بارهاش فرمودهاى - سزاوارترین بندگان تو بود كه به آن كار اقدام نكند. و اینك منم در پیشگاهت كه خوار و ذلیل و خاضع و خاشع و ترسان، و به گناه عظیمى كه بر دوش كشیدهام و به خطاهاى بزرگى كه مرتكب شدهام معترفم، و از عفو تو پناه خواه، و به رحمت تو ملتجیم. و یقین دارم كه امان دهندهاى مرا از تو امان نمىدهد، و باز دارندهاى مرا از تو باز نمىدارد. پس در برابر این اعتراف و عقیده ستر و پوششى را كه بر گناهكار مىپوشى بر من بپوش، و عفوى را كه به تسلیم شونده خود مىبخشى بمن ببخش، و آمرزشى را كه چون به شخص امیدوار عطإ؛ههّّ كنى در نظرت بزرگ نمىنماید. بر من انعام نماى. و در این روز مرا بهرهاى قرار ده كه بوسیله آن به نصیبى از خشنودى تو برسم. و مرا از چیزى كه بندگان كوشا در عبادتت به ارمغان مىآورند تهیدست بر مگردان. و من اگر چه اعمال شایستهاى را كه ایشان پیش فرستادهاند، نفرستادهام، ولى توحید ترا نفى اضداد و امثال و اشباه از ترا پیش فرستادهام، و از آن درها كه تو خود فرمان دادهاى تا از آن بسوى تو آیند آمدهام، و به آنچه كسى جز با تقرب به آن به قرب تو نرسد تقرب جستهام. آنگاه بازگشت بسوى تو، و خوارى و زارى در پیشگاه تو، و نیكبینى نسبت بتو، و اعتماد به رحمت تو را بدرقه آن كردهام. و امید بتو را، كه كم وقتى امیدوار از آن ناامید مىشود، ضمیمه آن ساختهام، و مانند مسئلت شخص حقیر خوار نیازمند فقیر ترسنده امان خواهنده از تو مسئلت كردهام. و به این احوال مسئلتم از روى ترس و زارى و پناه خواهى و ملجأ طلبى است نه از روى گردن كشى كبر آمیز متكبران، و نه از روى بلند پروازى و نه از روى جرأت و خاطر جمعى طاعت كاران، و نه از روى ترفع به اعتماد شفاعت شفیعان. و من گذشته از این اعتراف، كمترین كمتران، و خوارترین خوارتران، و مانند ذرهاى یا كمتر از آنم پس اى كسى كه در مؤاخذه بدكاران شتاب نكردهاى، و اسراف كاران را نمىرانى، و اى كسى كه به آئین انعام از لغزندگان در مىگذرى و از راه تفضل خطاكاران را مهلت مىدهى. منم آن بدكار معترف خطاكار لغزنده. منم كه از روى تجرى در برابر تو قدم فرا نهادهام. منم كه از بندگان تو پرده پوشى كرده، و با تو آشكارا به مخالفت برخاستهام. منم كه از بندگان تو ترسیده و از تو ایمن شدهام. منم كه از هیبت تو نهراسیده و از خشم تو نترسیدهام. من آن جنایتكار در باره خویشم، من آنم كه در گرو بلاى خویشتنم. من آن كم آزرمم. من آن گرفتارى رنج طولانیم. ترا قسم مىدهم بحق آنكه او را از خلق خود برگزیدهاى، و او را براى خود پسندیدهاى بحق آنكه او را از آفریدگانت اختیار كردهاى، و براى انجام كار خود گزیده خویش ساختهاى، بحق آنكه طاعتش را به طاعت خود پیوستهاى، و نافرمانیش را مانند نافرمانى خود كردهاى، بحق آنكه دوستیش را به دوستى خود مقرون و دشمنیش را به دشمنى خود منضم ساختهاى، مرا در این روز چنان جامه عفوى بپوشان كه بر كسى مىپوشانى، كه با حال بیزارى از گناه نزد تو زارى كند و در حال توبه به طلب آمرزشت پناه آورد و مرا به آنگونه كه اهل طاعت و قرب و منزلت خود را سرپرستى مىكنى سرپرستى كن، و مرا اختصاص ده به آنچه اختصاص مىدهى كسى را ه به عهده تو وفا كرد، و جانش را در راه به رنج انداخت، و براى خشنودیت خسته كرد. و مرا به كوتاهى در حق تو، و تجاوز از حد خویش در محرمات تو، و گذاشتن از مرز احكامت مؤاخذه مفرماى. و بوسیله مهلت دادن بمن خام و غافلگیرم مساز؛ مانند عافلگیر كردن كسى كه خیر خود از من باز گرفت و چنان پنداشت كه بهره من تنها بدست او است، و حتى ترا هم در انعام بر من شریك و سهیم نشناخت و مرا از خواب بىخبران، و خواب آلودگى اسرافكاران، و چرت زدن مخذولان بیدار ساز، و دلم را به راهى ببر كه طاعتكاران را به آن گماشتهاى و كوشش كنندگان در عبادتت را در آن مسخر ساختهاى، و مسامحه كاران را بوسیله آن رهانیدهاى، و مرا پناه ده از آنچه موجب دوریم از تو شود، و میان من و بهرهام از تو حائل گردد، و از مقصود خویشم باز دارد. و پوئیدن راه خیرات را بسوى خود، و سبقت جستن به آنها را از آنجا كه خود فرمودهاى، و منازعه در انجام و اعمال خیر را، بر آن گونه كه تو خواستهاى، برایم آسان كن، و در زمره سهلانگاران به تهدید و وعید خود، تباهم مساز. و در جمله كسانى كه در معرض دشمنیت در آمدهاند هلاكم مكن، و مرا در عداد منحرفین از را خود در هم مشكن، و از گردابهاى فتنه رهائى ده، و از گلوگاه بلاها خلاص كن، و از غافلگیر شدن در امان دار، و میان من و دشمنى كه گمراهى كند، و آرزوئى كه هلاكم سازد، و عیبى كه مرا فرا گیرد حائل شو، بر آن گونه كه از كسانى رو مىگردانى كه پس از خشم از ایشان خشنود نمىشوى؛ از من رو مگردان. و از امیدوارى به عطاى خود ناامیدم مكن، كه یأس از رحمت بر من غالب شود. و چندان هم نعمت مبخش كه طاقت آن را نداشته باشم، و از فزونى محبتى كه بر من تحمیل مىكنى گرانبار گردم، و از پا در آیم و مرا از دست فرو مگذار مثل فرو گذاشتن كسى كه خیرى در او نباشد و تو با او كارى نداشته باشى و بازگشتى برایش نباشد. و مرا به دور میفكن مانند دور انداختن كسى كه از چشم رعایت تو افتاده باشد. و از جانب تو رسوائى او را فرا گرفته باشد بلكه از در افتادن افتادگان و وحشت گمرهان و لغزش فریب خوردگان و از ورطه هلاك شدگان دستگیریم كن، و از گرفتارئى كه طبقات غلامان و كنیزانت را به آن دچار كردهاى سلامت بخش و به درجات كسى برسان كه با او عنایت دارى، و بر او انعام فرمودهاى، و از خشنود شدهاى، و او را ستوده زنده داشتهاى و نیكبخت مىراندهاى. و خوددارى از موجبات بطلان حسنات و بركات را طوق گردنم ساز، و دلم را به جامه امتناع از زشتیهاى سیئات، و رسوائیهاى گناهان بزرگ بپوشان، و مرا به چیزى كه جز به مدد تو آن را در نمىیایم مشغول مساز، و از كارى كه غیر آن ترا از من خشنود نمىسازد بازم دار، و محبت دنیاى پست را از دلم بركن، كه از توجه به سعادتهاى ابدیئى كه نزد تو است باز مىدارد، و از طلبیدن وسیله بسوى تو منع مىكند، و از تقرب بتو غافل مىسازد، و تنها بسر بردن با راز و نیاز را در شب و روز در نظرم بیاراى، و مرا عصمتى بخش كه به ترس تو نزدیكم كند، و از ارتكاب محرماتت جدایم سازد، و از اسیرى گناهان بزرگم برهاند و مرا از لوث نافرمانى بزداى و آلودگى به خطاها را از من ببر و پیراهن عافیت خود را بر من بپوشان، و رداى سلامت را در برم كن، و به خلعت نعمتهاى كامل و رساى خود مزینم ساز، و نعمتها و عطایاى خود را بر من پیاپى فرما و به توفیق و ارشاد خود تأییدم نما، و به نیت شایسته و سخن پسندیده و كار نیك یاریم ده، و بجاى قوت و قدرت خودت به قوت و قدرت خودم وا مگذار، و در آن روز كه براى لقاى خویشم بر انگیزى شرمندهام مكن، و در برابر دوستانت روسوایم مساز، و یاد خود را از خاطرم مبر، و شكرت را از من سلب مكن. بلكه آن را، در حالات سهو و در مواقع غفلت جاهلان به نعمتهایت، با من ملازم ساز، و مرا ملهم كن كه بر آنچه بمن عطا فرمودهاى ثنا گویم، و بر آنچه بسویم فرستادهاى اعتراف كنم، و توجهم را بسوى خود فوق توجه متوجهان، و ستایشم را در بارهات فوق ستایش ستایشگران قرار ده و مرا در هنگام احتیاجم فرو مگذار و بوسیله اعمالى كه بسویت فرستادهام هلاك منما، و به آنچه معاندینت را با آن تلقى مىكنى استقبال مكن. زیرا كه من منقاد توئم، و مىدانم كه حجت ترا است، و توئى شایستهتر به تفضل، و خو كردهتر به احسان و اهل تقوى و شایسته آمرزشى و تو به بخشیدن سزاوارتر از عقاب كردنى، و به پرده پوشى از پرده درى نزدیكترى. پس مرا به زندگانى پاكیزهاى زنده بدار كه به دلخواهم انتظام پذیرد، و مرا به آنچه دوست دارم منتهى شود از رهگذرى كه ناپسند تو را در آن بجا نیاورم، و آنچه را كه تو از آن نهى كردهاى مرتكب نشوم و بمیران نحوه مردن كسى كه نورش در پیش رویش و از سمت راستش روان گردد، و مرا در پیشگاه خود خوار و در نزد آفریدگانت عزیز گردان، و چون با تو خلوت كنم خاشعم ساز، و در میان بندگانت سرفرازم گردان، و از كسى كه از من بىنیاز است بىنیازم كن، و بر فقر وفاقهام نسبت به خودت بیفزاى، و از شادى دشمنان و حلول بلا و ذلت و رنج پناهم ده،: و در باره گناهانى كه از من دانستهاى مرا مانند كسى بپوشان كه اگر حلمش نمىبود انتقام مىكشید، و اگر مدارایش نمىبود بر گناه مؤاخذه مىكرد و چون در باره قومى فتنهاى یا بدییى بخواهى پس مرا از جهت پناه جستن بتو از آن نجات ده، و چون مرا در دنیاى خود در موقف رسوائى بپا نداشتى پس همچنین در آخرتت در چنان موقفى بپا مدار، و اوائل نعمتهایت را در باره من با اواخر آن، و فوائد دیرینه خود را با تازههاى آن توأم ساز، و چندان مهلتم مده كه در اثر آن قسوت قلب پیدا كنم، و به مصیبتى كوبنده دچار مكن كه در اثر آن رونق و بهجتم برود. حقارتى بر من وارد مساز كه قدر و منزلتم بر اثر آن كوچك و پست شود، و مرا گرفتار عیبى مكن كه به علت آن مقامم مجهول ماند، و مرا چنان مترسان كه در اثر آن ناامید شوم، و آن گونه بیم مده كه در برابر آن هراسان گردم. ترسم را به بیم از تهدید خود منحصر ساز، و پرهیزم را از امهال و انذاز خود، و حال خوف و خشوعم را هنگام تلاوت آیات خود قرار ده، و شبم را آباد ساز به بیدار ساختنم براى عبادت تو و خلوت گزیدن به شب زنده دارى براى تو، و تجرد به انس با تو و گشودن بار حاجت بر در خانه تو، و سؤال مكرر از تو براى رهائى دادن از آتش و زنهار دادن از عذاب اهل جهنمت و مرا تا هنگام مرگ در طغیانم سرگردان، و در گرداب نادانیم بىخبر مگذار، و مایه پند پندپذیران و وسیله عبرت عبرتگیران قرار مده، و براى ناظرین موجب گمراهى مساز، و در زمره گرفتاران مكر خود مگذار. و هنگام انعام دیگرى را بجاى من مگزین، و نامم را از دفتر نیكبختان تغییر مده، و جسمم را در اثر بلاى دنیا و عذاب آخرت دستخوش تغیر مساز و مرا مضحكه خلق و مسخره خویش منماى. و جز پیرو رضاى خود مگردان، و جز به انتقام گرفتن از دشمنان براى خود به زحمت مینداز، و از لذت عفو و شیرینى رحمتت و روح و ریحان و بهشت نعیمت كامیاب گردان، و طعم دل پرداختن براى آنچه تو دوست دارى، و كوشش در كارى را كه موجب تقرب نزد تو است بمن بچشان، و تحفهاى از تحفه هایت را بسویم بفرست و تجارتم را در سفر زندگى سودمند و بازگشتم را از این سفر بىضرر گردان و مرا از مقام عظمت خود بترسان، و به لقاى خود مشتاق ساز، وبه توبهاى خالص موفق دار كه گناهان خرد و كلان و آشكار و نهان را با آن باقى نگذارى، و كینه مؤمنان را از دلم بر كن، و قلبم را بر فروتنان مهربان كن، و با من چنان باش كه با صالحان هستى، و به زیور پرهیزكارانم بیاراى، و براى من ذكر خیرى در آیندگان و آوازه روز افزونى در پسینیان قرار ده، و به روز رستاخیز، در عرصه مهاجرین اولینم در آور، و وسعت نعمتت را بر من تمام كن، و كرامتهایش را نزد من پیاپى ساز و هر دو دستم را از عطایاى خود بیاگن و نفائس مواهبت را بسوى من سوق ده و در بوستانهاى بهشت كه براى گزیدگانت آراستهاى با پاكیزهترین دوستانت همسایهام ساز. و در مقاماتى كه براى دوستانت فراهم شده خلعت عطایاى بزرگتر را بر من بپوشان، و براى من در كنف خود جاى آسایشى قرار ده كه با آرامش در آن بیارامم، و منزلى كه در آن مسكن گزینم، و دیده را با آن روشن سازم و عقوبت مرا با گناهان بزرگم مسنج، و در آن روز كه اسرار آشكار شود هلاكم مساز. و هر شك و شبههاى را از دلم بزداى، و از هر رحمتى برایم راهى بحق بگشاى، و بهرههاى مواهبم را از عطاى خود سرشار كن، و نصیبهاى احسان را از انعام خود بر من فراوان ساز، و دلم را به آنچه نزد تو است مطمئن كن، و همتم را یكسره بكار خود مبذول دار. و مرا به كارى بگمار كه خاصان خود را بر آن مىگمارى و هنگام غفلت خردها از تشخیص ارزشها طاعتت را در دلم بیامیز و توانگرى و پاكدامنى و آسایش و بىنیازى از خلق و تندرستى و وسعت زندگى و آرامش دل و عافیت را برایم فراهم ساز، و كارهاى نیكم را بوسیله معصیتى از معاصى تو كه در آن بیامیزد، و لذت خلوتهایم را به نعمت و محنتى از جانب تو كه براى امتحان من به آن راه یابد، تباه مساز، و آبرویم را از رو زدن به كسى از جهانیان نگاه دار و از طلبیدن آنچه نزد اهل فسق و فجور است بازم دار و پشتیبان ستمكارانم مكن و در محو كتاب تو دست و دستیار ایشانم مساز، و از آنجا كه خود نمىدانم، چنانم نگهبانى كن كه با آن از همه شرور محفوظم دارى، درهاى توبه و رحمت و مهربانى و روزى وسیعت را بر من بگشاى، زیرا كه من از رو آورندگان بتوئم و انعامت را در بارهام كامل ساز. زیرا كه تو بهترین نعمت دهندگانى. و بازمانده عمر مرا براى طلب خوشنودى خودت در حج و عمره قرار داده، اى پروردگار جهانیان. و خداى رحمت فرستد بر محمد و آل او كه پاكیزگان و پاكانند. و جاودانه سلام بر او و بر ایشان باد.
دعای چهل و هشتم
خدایا این، روزى مبارك و با میمنت است و مسلمین در اطراف زمین تو در این روز مجتمعند: مسئلت كننده و خواهنده و امیدوار و ترسنده ایشان، همه در یكجا براى نماز حاضر مىشوند، و ناظر در حوائج ایشان توئى. پس ترا به جود و كرمت و آسانى مسئلتم پیش تو - سؤال مىكنم كه بر محمد و آلش رحمت فرستى. و اى بار خداى، اى پروردگار ما - به عنوان آنكه پادشاهى و ستایش ترا است، و جز تو معبودى نیست و تو بردبار و بزرگوار و مهربان و نعمت بخش و صاحب جلال و اكرام و پدید آورنده آسمانها و زمینى از تو مىخواهم كه بهره و نصیب مرا سرشار سازى: از هر نیكى یا عافیت یا بركت یا هدایت یا توفیق طاعت یا خیرى كه بر محمد و آلش انعام مىكنى، و بوسیله آن بسوى خود هدایتشان مىنمائى. یا درجهاى كه پیش خود براى ایشان بلند مىسازى، یا بوسیله آن بهرهاى از دنیا و آخرت به ایشان همى بخشى.
خدایا به عنوان آنكه پادشاهى و ستایش ترا است كه معبودى جز تو نیست، از تو مسئلت مىكنم كه رحمت فرستى بر محمد: بنده و فرستاده و دوست و برگزیدهات، و مختار از آفریدگانت، و بر آل محمد كه نیكوكاران، و پاكان و خیر خواهانند چنان رحمتى كه كسى جز تو شمردن آن را نتواند، و از تو مسئلت مىكنم كه ما را در دعاى شایسته هر یك از بندگان مؤمنت كه در این روز ترا بخواند شریك سازى.
اى پروردگار جهانیان، و اینكه ما و ایشان را بیامرزى زیرا تو به هر چیز قدرت بىپایان دارى.
خدایا حاجتم را بسوى تو آوردهام، و بار فقر و فاقه و مسكنتم را در این روز بر در خانه تو فرو نهادهام، و من به آمرزش و رحمت تو مطمئنترم تا به عمل خود، و آمرزش و رحمت تو وسیعتر از گناهان من است. پس رحمت فرست بر محمد و آلش، و بر آوردن هر حاجتى را كه دارم. به قدرتت بر آن، و آسان بودنش بر تو، و به سبب احتیاج من بتو و بىنیازى تو از من - تو خود بر عهده گیر. زیرا كه من هرگز به خیرى نرسیدهام، مگر از جانب تو. و هرگز كسى بدییى را از من برنگردانده است مگر تو. و در كار آخرت و دنیاى خود به كسى امید ندارم غیر از تو.
خدایا هر كس براى كوچ كردن بسوى مخلوقى - به امید صله و عطایاى او و طلب بخشش و جایزه او - آماده و مهیا و معد و مستعد شود، پس مهیا شدن و ساز و برگ ساختن و آماده كردن و آماده شدن من، امروز، به امید عفو و صله تو و طلب بخشش و جایزه تو است .
خدایا پس بر محمد و آل محمد رحمت فرست. و در این روز آن امید مرا مبدل به ناامیدى مكن، اى كسى كه خواهش خواهندهاى او را از عطا باز نمىدارد. و بخشیدن عطائى از توانگریش نمىكاهد. زیرا كه من از جهت اطمینانم به كردار شایستهاى كه از خود پیش فرستاده باشم بسوى تو نیامدهام، مگر به امید شفاعت محمد و اهل بیت او، كه صلوات و سلامت بر او و بر ایشان باد. من اكنون بسوى تو آمدهام در حالى كه به گناه و بدى در باره خود اقرار دارم. بسوى تو آمدهام در حالى كه همان عفو بزرگ را چشم همى دارم كه بوسیله آن از خطا كاران در گذشتهاى، از این روى طول توقفشان بر گناه بزرگ، ترا از آن باز نداشته كه دو باره رحمت و آمرزش را به ایشان عطا كنى. پس، اى كسى كه رحمتت پهناور و عفوت عظیم است. اى عظیم! اى عظیم! اى كریم! اى كریم! بر محمد و آل محمد رحمت فرست، و به رحمت خود بر من تفضل فرماى و به فضل خود بر من شفقت كن، و به آمرزشت بر من گشایش بخش.
خدایا این مقام [ خلافت و القاء خطبه و اقامه نماز عید ] مخصوص خلفاى تو و برگزیدگان تو، و این پایگاههاى مخصوص امناء تو - در درجه رفیعى كه ایشان را بدان اختصاص دادهاى - از طرف غاصبین دستخوش سلب و نهب گشته است، و تقدیر كننده آن تویى. فرمان تو مغلوب نمىگردد، و از تدبیر قطعیت هر طور بخواهى و هر زمان كه بخواهى تجاوز نمىشود. و به سبب امرى كه تو آن را بهتر مىدانى چنین تقدیر فرمودهاى، و تو در آفرینش و اراده خود متهم نیستى، و كار این سلب و نهب تا آنجا گسترش یافته كه برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور و مسلوب الحق شدهاند، در حالتى كه حكم ترا تبدیل یافته و كتاب ترا دور افتاده و واجباتت را از طریقههاى تو، تحریف شده و سنتهاى پیغمبرت را متروك مىبینند.
خدایا دشمنان ایشان را از اولین و آخرین و هر كه را به اعمال ایشان خشنود شده و شیعیان و پیروانشان را بدست عذاب بسپار، و از رحمت خود محروم بدار.
خدایا بر محمد و آل او رحمت فرست - زیرا كه توئى ستوده بزرگوار - از آنگونه رحمتها و بركتها و درودها كه به برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادهاى، و در گشایش آسایش و نصرت و تمكین و تأیید ایشان تعجیل فرماى .
خدایا مرا از اهل توحید و ایمان به خود و تصدیق به پیغمبر خود و امامانى كه طاعتشان را واجب ساختهاى قرار ده از آنگونه امامان كه برنامه توحید و ایمان و تصدیق بوسیله و به دستهاى ایشان اجرإ؛ییّّ مىشود، دعایم را مستجاب كن، اى پروردگار جهانیان .
خدایا خشم ترا جز حلمت و شدت غضبت را جز عفوت باز نمىگرداند، و غیر از رحمتت از عقابت زنهار نمىدهد، و مرا جز تضرع بتو و در برابر تو نجات نمىبخشد. پس بر محمد و آل محمد رحمت فرست، و ما را اى معبود من، از جانب خود با آن قدرت كه بوسیله آن مردگان بندگان را زنده مىسازى، و سرزمینهاى مرده را زندگى مىبخشى، گشایشى ببخش. و مرا - اى معبود من - از اندوه هلاك مساز تا دعایم را مستجاب كنى، و اجابت دعایم را بر من اعلام كنى. و تا پایان زندگیم طعم عافیت را بمن بچشان، و دشمن را بر من شاد منماى، و او را بر گردنم - اى خداى من - سوار مكن، و بر من مسلط مساز، اى معبود من اگر تو مرا بلند گردانى پس كیست كه پستم كند؟ و اگر تو مرا پست كنى پس كیست كه مرا بلند گرداند و اگر تو مرا گرامى دارى، پس كیست كه خوارم كند؟ و اگر تو مرا خوار دارى، پس كیست كه گرامیم دارد؟ و اگر تو مرا عذاب كنى پس كیست كه بر من رحم آورد؟ و اگر تو مرا تسلیم هلاك كنى، پس كیست كه در باره بندهات اعتراض نماید؟ یا ترا از كارش سؤال كند؟ و من دانستهام كه در حكم تو ستمى و در عقوبتت شتابى نیست و جز این نیست كه آن كس شتاب مىكند كه از فوت شدن فرصت بترسد، و جز این نیست كه نیازمند به ستم كسى است كه ناتوان باشد و تو - اى معبود من - از آن صفات بسیار برترى .
خدایا، رحمت فرست بر محمد و آل محمد، و مرا آماج بلا و نشانه عقوبت مساز، و مرا مهلت ده، و اندوهم را بزداى، و از لغزشم در گذر، و به بلائى دنبال بلائى مبتلایم مكن، زیرا تو ناتوانى و بیچارگى و زارى مرا در پیشگاه خود مىبینى.
خدایا، در این روز از خشم تو به تو پناه مىبرم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا پناه ده، و در این روز از خشم تو از تو زینهار مىطلبم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا زینها بخش و من ایمنى از عذابت را از تو هدایت همى جویم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا رهبرى كن، و از تو یارى مىخواهم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا یارى فرماى، و از تو رحمت مىطلبم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و بر من رحمت آور، و از تو بىنیازى مىجویم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا بىنیاز كن، و از تو طلب روزى مىكنم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا روزى ببخش و از تو كمك مىطلبم. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا اعانت كن، و براى گناهان پیشینم از تو آمرزش مىخواهم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا بیامرز، و از تو طلب نگهدارى مىكنم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و مرا نگهدار. زیرا كه اگر مشیت تو تعلق گیرد من هرگز به كارى كه تو آن را از من ناپسند دارى باز نخواهم گشت. اى پروردگار من، اى پروردگار من، اى مهربان! اى بخشنده نعمتها، اى صاحب جلال و اكرام، بر محمد و آلش رحمت فرست، و همه آنچه را كه از تو مسئلت كردهام، و از تو طلبیدهام و براى آن روى دل بسوى تو آوردهام، برایم به اجابت برسان و آن را بخواه، و مقدر كن، و به مقتضاى آن فرمان بران، و آن را بگذران و در آنچه بر من حكم مىكنى خیر مرا قرار ده، و مرا در آن بركت بخش و بوسیله آن در بارهام تفضل فرماى، و مرا به آنچه كه از آن عطا مىكنى نیكبخت بساز، و از فضل خود و از خیرات پهناورى كه نزد تو است بر من بیفزاى، زیرا تو - توانگر و كریمى، و آن را به خیر و نعمت آن جهان پیوسته ساز، اى مهربانترین مهربانان.
سپس: هر چه مىخواهى بخواه و هزار بار بر محمد و آلش صلوات فرست، كه حضرت سجاد علیهالسلام چنین مىكرد.
دعای چهل و نهم
اى معبود من - هدایتم كردى، پس راه صلاح را بگذاشتم، و در پى خواهش دل رفتم، و پند دادى، پس سنگیندل شدم و پند ترا ننیوشیدم، و عطاى جمیل بخشیدى، پس نافرمانى كردم سپس آنچه را كه از آنم برگردانده بودى شناختم - چون تو آن را بمن شناساندى - پس آمرزش طلبیدم، تا از نافرمانیم در گذشتى، پس به گناه باز گشتم و باز در پرده غفارى و ستاریم بپوشیدى. پس ستایش ترا - اى معبود من - من خویش را در وادیهاى هلاك در افكندهام، و در درههاى تلف وارد شدهام، و در آن وادیها و درهها به مظاهر قهرت بر خوردهام، و با فرود آمدن در آن با عقوبت هایت مواجه شدهام، و وسیلهام بسوى تو توحید است، و دستاویز آن است كه چیزى را با تو شریك نساختهام، و با تو معبودى نگرفتهام، و اكنون جان خویش را بسویت گریزاندهام و گریزگاه شخص بدكار و پناهگاه فرد تبه روزگارى كه بهرهاش را از كف داده، و بست نشین گشته آستان تو است، پس چه بسا دشمنى كه شمشیر عداوتش را بر من برهنه ساخت، و دم تیغش را براى من تیز كرد، و سرنیزهاش را به قصد جان من تند ساخت، و زهرهاى جانكاهش را براى كام من در آب ریخت، و مرا آماج تیرهاى بر كمان نهادهاش قرار داد، و چشم مراقبتش از من نخفت، و در دل آورد كه گزندى بمن رساند، و تلخابه مرارت خود را به كامم افشاند، پس تو - اى معبود من - ناتوانیم را از تحمل رنجهاى گران، و عجز مرا از انتقام كشیدن از آنكه در جنگ خود آهنگ من كرده بود، و تنهائیم را در برابر بسیارى عده كسى كه با من دشمنى نموده بود، و در حین غفلت من در كمین گرفتار كردن من نشسته بود، در نظر گرفتى تا به یاریم آغاز كردى، و پشتم را به نیرویت محكم ساختى. آنگاه حدت او را شكستى، و پس از آنكه در حمایت گروهى انبوه بود، او را تنها ساختى، و مرا بر او پیروز گرداندى، و تیرى را كه به قصد من بر كمان نهاده بود، بسوى خودش باز گرداندى، و بدون آنكه خشمش را شفا دهد و كینهاش را فرو نشاند، او را باز گرداندى تا به ناچار سر انگشتان خود را به دندان بگزید، و در آن حال كه سپاهیانش و كمینهایش با او خلف كردند روى از مصاف برتافت و چه بسا ستمكارى كه با مكرهاى خود در باره من ستم كرد، و دامهاى شكارش را بر سر راه من بگسترد، و جستجوى جاسوسى خود را بر من بگماشت، و همچون درندهاى كه به انتظار شكارش كمین كند در كمین من بنشست، در حالى كه خوشروئى چاپلوسى را برایم اظهار همى كرد، و با شدت كینه بر من همى نگریست، پس چون تو - اى معبود من - كه منزه و بلند بارگاهى، فساد باطن و زشتى اندیشهاش را دیدى. او را با مغز در آن گودال كه براى شكار كنده بود نگونسار كردى و در پرتگاه حفرهاش در افكندى، تا پس از سركشیش در بند دامى كه دیدن مرا در آن برآورد مىكرد، به ذلت در افتاد، و حقا كه اگر رحمت تو نمىبود، نزدیك بود كه آنچه به او وارد شد بر من وارد شود. و چه بسا حسودى كه به سبب من غصه گلوگیرش شد، و شدت خشمش در گلویش پیچید، و با نیش زبانش مرا آزرد، و به تهمت عیوبى كه در وجود خود داشت بر من طعنه زد، و آبروى مرا آماج تیرهاى كینه خود ساخت، و صفاتى را به گردن من نهاد كه پیوسته در وجودش بود و به نیرنگ خود سینهام را به خشم بیانباشت، و با مكر خود آهنگ من كرد. پس من ترا ندا دادم - اى معبود من - در حالى كه از تو فریادرسى مىخواستم، و به سرعت اجابتت اطمینان داشتم، و مىدانستم كه هر كس در سایه حمایت تو جا گرفت ستمزده نمىشود، و هر كس به پناهگاه انتقام تو ملتجى شد نمىهراسد. پس تو مرا به قدرت خود از شدت او محفوظ داشتى. و چه بسا ابرهاى مكروهى كه آن را از افق زندگى من بر طرف كردى! و چه بسا ابرهاى نعمت كه بر من باراندى! و چه جویهاى رحمت كه در كشتزار زندگیم روان ساختى! و چه جامههاى عافیت كه بر من پوشیدى! و چه چشمهاى حوادث كه بسوى من متوجه بود و تو آنها را كور ساختى! و چه پردههاى غم كه تو آنها را از دل من برداشتى! و چه بسا حسن ظنى كه آن را به تحقیق پیوستى! و فقرى كه آن را تدارك نمودى! و در افتادنى كه مرا از آن برداشتى! و مسكنتى كه یكباره آن را به انعام و تفضل از جانب خود مبدل كردى، همگى آن عطایا و مواهب از جانب تو ارمغان انعام و احسان بود، و در همگى این موارد از جانب من سرسختى در نافرمانى تو همى افزود! نه بدكردارى من تو را از اتمام احسانت بازداشت، و نه آن همه احسان و تفضل مرا از ارتكاب موجبات خشم تو منع كرد! تو در كرده خود مسئول نیستى و به جلال تو قسم كه چون از تو مسئلت شده عطا كردهاى، و در آن حال كه مورد مسئلت واقع نشدهاى، خود به بخشش آغاز نمودهاى، و چون فضل تو طلبیده شد، نعمت اندك نبخشیدهاى. تو ابا كردهاى - اى مولاى من - مگر از احسان و اكرام و تفضل و انعام. و من ابا كردهام، مگر از در افكندن خود در محرماتت و تعدى از حدودت و غفلت از تهدیدت. پس ستایش ترا است - اى خداى من - كه مقتدرى هستى كه مغلوب نمىشوى، و مهلت دهندهاى هستى كه شتاب نمىكنى، این مقام كه من اكنون در آن بپا خاستهام، مقام كسى است كه به فراوانى نعمتها اعتراف نموده و آن را به تقصیر مقابله كرده، و در باره خود به تضییع احكام و سنن تو و تباه كردن عمر خویش گواهى داده.
خدایا، پس بوسیله مقام رفیع محمد صلى الله علیه و آله و ولایت كریمه علوى بتو تقرب مىجویم، و به واسطه آن دو بسویت رو مىآورم، كه مرا از شر آنچه از آن بتو پناه برده مىشود پناه دهى، زیرا كه این كار ترا در برابر قدرتت دچار سختى نمىسازد. و تو بر هر چیز قدرت بىپایان دارى. پس از رحمت و دوام توفیق خود بهرهاى بمن ببخش كه آن را نردبان بر آمدن به سطح خشنودى تو سازم، و بوسیله آن از عقوبتت ایمن شوم. اى مهربانترین مهربانان.
دعای پنجاهم
خدایا، تو مرا كامل و بىعیب آفریدى، و در خردى پروردى، و از رنج بردن در طلب روزى بىنیاز كردى.
خدایا، من در كتابى كه فرو فرستادهاى و بندگان را به آن بشارت دادهاى، یافتهام كه گفتهاى: «اى بندگان من كه در باره خود اسراف كردهاید، از رحمت خدا ناامید مشوید، زیرا خدا همه گناهان را مىآمرزد» و پیش از این از من اعمالى سر زده كه تو دانستهاى، و از من به آن داناترى. پس واى به رسوائى من از آنچه نامه تو بر من شمرده است! پس اگر نبود مواردى از عفو عالمگیرت كه به آن امیدوارم، خود را از دست مىدادم. و اگر كسى را یاراى فرار از پروردگارش مىبود، هر آینه من به گریختن از تو سزاوارتر بودم. و تو هیچ رازى در زمین و در آسمان از نظرت پوشیده نیست، و آن را در روز رستاخیز حاضر مىسازى، و از هر جزا دهنده و محاسبى بىنیازى.
خدایا، همانا كه تو جوینده منى اگر بگریزم، و دریابنده منى اگر فرار كنم. پس اینك منم در پیشگاهت، فروتن و خوار و روى بر خاك نهاده: اگر عذابم كنى پس من سزاوار آنم، و آن از طرف تو اى پروردگار من عدل است. و اگر از من در گذرى پس از دیر باز عفوت مرا فرا گرفته است و تو جامه عافیتت را بر من پوشانیدهاى. پس از تو مسئلت مىكنم - خدایا - به نامهاى اندوختهات، و به آن جمالت كه پردههاى جلال آن را پوشیده است كه در حال آسایش و رنج رحمت آورى بر این جان بىتاب، و این مشت استخوان سست بىطاقتى كه تاب حرارت آفتاب ندارد، پس چگونه تاب حرارت آفتاب ندارد، پس چگونه تاب حرارت دوزخ تو مىآورد و آنكه طاقت بانك رعد ترا نمىآرد، پس چگونه شنیدن غریو خشم ترا مىتواند. پس رحم كن بر من - اى خداى من - زیرا كه من فردى حقیرم، و قدر من اندك است، و عذابم چیزى نیست كه به وزن ذرهاى در پادشاهى تو بیفزاید و اگر عذاب من در پادشاهى تو مىافزود، هر آینه نیروى صبر بر آن را از تو مىخواستم، و دوست داشتم كه آن فزونى ترا باشد. ولى پادشاهى تو.
خدایا، بزرگتر، و سلطنت با دوامتر، از آن است كه طاعت اطاعت كنندگان در آن بیفزاید، یا نافرمانى گنهكاران از آن بكاهد، پس بر من رحم كن، اى مهربانترین مهربانان، و از من در گذر، اى صاحب جلال و اكرام، و توبهام را بپذیر زیرا كه توئى آن توبه پذیر مهربان.
دعای پنجاه و یکم
اى معبود من ترا مىستایم و تو شایان ستایشى، در برابر احسان كاملت نسبت بمن، و فراوانى نعمتهایت بر من، و بسیارى عطایت در باره من، و بر رحمتى كه مرا به آن برترى دادهاى، و نعمتى كه بر من سرشار ساختهاى. زیرا چندان در بارهام احسان كردهاى كه شكر من از آن قاصر است. و اگر احسان تو نسبت بمن و سرشارى نعمتهایت بر من نمىبود، به احراز بهره خود و به اصلاح نفس خود نمىرسیدم. ولى تو در بارهام احسان آغاز كردى، و از رنج كوشش در كفایت امورم بىنیازم ساختى، و مشقت بلا را از من برگرداندى، و قضاى خوفناك را از من باز داشتى - اى معبود من - پس چه بسا بلاى مشقت بارى كه آن را از من برگرداندى! و چه بسا نعمت سرشارى، كه چشمم را به آن روشن ساختى و چه بسا احسان بزرگى كه از آن تو نزد من است!
توئى كه هنگام بیچارگى دعایم را اجابت كردى. و هنگام در افتادن به گناه از لغزشم در گذشتى، و حقم را از ستمكاران باز ستاندى. اى معبود من - من آنگاه كه از تو مسئلت كردم ترا بخیل ندیدم. و چون آهنگ تو كردم ترا گرفته نیافتم. بلكه ترا نسبت به دعایم شنونده و در باره خواهشهایم عطا كننده یافتم: نعمتهایت را در هر حال از حالاتم و در هر زمان از زمانهایم بر خود سرشار یافتم، از این رو تو نزد من ستودهاى، و احسانت پیش من مشكور است. جان و زبان و عقل من ترا همى سایند: چنان ستایش كه به پایگاه كمال و به كنه شكر رسد، چنان ستایش كه در حد خشنودى تو از من فراز آید. پس در آن وقت كه تعدد راهها مرا خسته سازد، و اى در گذرنده از لغزش من، كه اگر عیب پوشى تو در باره من نمىبود هر آینه از رسوا شدگان مىبودم، و اى دستگیر من از سر یارى، كه اگر یاریت نسبت به من نمىبود هر آینه از مغلوبان مىبودم. و اى كسى كه پادشان در پیشگاهش یوغ مذلت را به گردنهاشان نهادهاند، و از این رو از حملههایش ترسانند. و اى سزاوار پرهیزگارى. و اى كسى كه نامهاى نیكو مخصوص او است. از تو مسئلت مىكنم كه از من در گذرى و مرا بیامرزى زیرا من بىگناه نیستم كه در برابر مؤاخذه تو حجت آورم، و نیرومند نیستم كه غلبه كنم و گریز گاهى ندارم كه بگریزم، و از تو مىخواهم كه از لغزشهایم در گذرى، و پوزش و بیزارى مىجویم از آن گناهانم كه مرا گرفتار ساخته، و بر من احاطه كرده، چندانكه نابودم ساخته.
از شر آن گناهان - اى پروردگار من - به حال توبه بسوى تو گریختهام، پس توبهام را بپذیر و به حال پناه جستن، پس پناهم ده، و به حال زینهار خواستن، پس خوارم مگذار، و به حال سؤال، پس محرومم مگردان، و به حال دست به دامن شدن، پس به دشمن تسلیمم مكن، و به حال خواهش، پس ناامیدم باز مگردان.ترا خواندم - اى پروردگار من - در حالى كه مسكین و زار و ترسنده و هراسان و نگران و فقیر و بیچاره آستان توئم. بتو شكایت مىكنم - اى معبود من - از ناتوانى خود در شتاب كردن بسوى آنچه به دوستانت وعده دادى، و در دورى گزیدن از آنچه دشمنانت را از آن بیم دادهاى، شكایت مىكنم از بسیارى عمهایم، و از وسوسه نفسم - اى معبود من - تو مرا به نیت بدم رسوا نكردى، و به گناهم هلاك نساختى. ترا مىخوانم، پس مرا اجابت مىكنى، اگر چه چون تو مرا مىخوانى در اجابتت كند باشم و هر حاجتى كه دارم از تو مىخواهم، و هر كجا باشم راز خود را پیش تو مىسپارم. پس جز ترا نمىخوانم و به غیر تو امید ندارم. لبیك لبیك: تو مىشنوى شكایت كسى را كه شكایت نزد تو آورد، و رو مىآورى به كسى كه بر تو توكل كند، و مىرهانى هر كه را به پناه لطف تو در آید و بلا را بر طرف مىكنى از هر كه بتو پناه مىآورد.
- اى معبود من - پس مرا به علت ناسپاسیم از خیر جهان و این جهان محروم مكن، و آن گناهانم را كه مىدانى بیامرز. اگر عذاب فرمائى پس به علت آن است كه من آن ستمكار سهل انگار اهمال پیشه گناهكار كوتاهى كننده فرو گذارنده به غفلت گزارنده بهره خویشم. و اگر بیامرزى، پس به سبب آن است كه تو مهربانترین مهربانانى.
دعای پنجاه و دوّم
اى خدائى كه چیزى در آسمان و زمین بر تو پوشیده نمىماند، و چگونه بر تو پوشیده بماند - اى معبود من - آنچه تو خود آن را آفریدهاى؟ و چگونه نشناسى آنچه را كه تو خود ساختهاى، یا چگونه از نظر تو غائب شود آنچه تو آن را به عنایت خود روبراه مىسازى؟ یا چگونه مىتواند از تو بگریزد كسى كه جز به روزى تو حیات ندارد؟ یا چگونه از تو نجات یابد آنكه در غیر ملك تو راهى نمىیابد، منزهى تو! ترسندهترین خلق تو، در پیشگاه جلالت داناترین آنها نسبت به تو است، و خاضعترین ایشان در مقام عظمت تو عاملترین ایشان به طاعت تو است، و خوارترین ایشان در نظر تو كسى است كه تو او را روزى مىدهى و او غیر ترا عبادت مىكند. منزهى تو، هر كه بتو شرك آورد و پیغمبرانت را تكذیب كند از پادشاهى تو نمىكاهد و هر كه حكم ترا نپسندد نمىتواند فرمانت را رد كند، و هر كه قدرتت را انكار كند، خود را از غلبه قدرت تو باز نمىدارد و هر كه غیر ترا بندگى كند از دست مؤاخذه تو بدر نمىرود و هر كه لقاى ترا مكروه دارد در دنیا جاوید زیست نمىكند. منزهى تو، چه عظیم است شأن تو! و چه قاهر است پادشاهى تو! و چه سخت است نیروى تو! و چه نافذ است فرمان تو! منزهى تو، همه آفریدگانت را به مرگ محكوم كردهاى: چه آن كس كه ترا به توحید بستاید، و چه آن كس كه ترا انكار كند، و ایشان همگى چشنده مرگند، و یكسره بسوى تو باز گردندهاند، پس تو از هر نقص و عیب منزهى و از همگان برترى. نیست معبودى جز تو كه تنهائى و شریكى ندارى. بتو ایمان آوردم و پیغمبرانت را تصدیق كردم، و كتابت را پذیرفتم، و بهر معبودى جز تو كافر شدم، و از هر كه غیر ترا پرستید بیزار گشتم.
خدایا من صبح و شام مىكنم در حالى كه عمل خود را اندك مىشمارم، و به گناه خود معترفم، و به خطاهاى خود مقرم. من به سبب اسرافم در باره خویش خوارم. عملم دستخوش هلاكم ساخته، و هواى نفسم مرا بمیرانده، و شهواتم محرومم كرده، پس از تو مسئلت مىكنم - اى مولاى من - مانند سؤال كسى كه نفس او به علت درازى آرزویش غافل است، و بدنش به سبب تنپروریش بىخبر و بىحركت و دلش به علت فزونى نعمتهایش گرفتار است، و اندیشهاش نسبت به فرجام كارش كم است، مانند سؤال كسى كه آرزو بر او چیره شده و هواى نفس گرفتارش ساخته، و دنیا بر او دست یافته، و مرگ بر او سایه انداخته است. مانند سؤال كسى كه گناهان خود را بسیار شمرده، و به خطاى خود اعتراف كرده: مانند سؤال كسى كه پروردگارى جز تو و دوستى غیر از تو ندارد، و رهانندهاى براى او از تو، و پناهگاهى براى او از تو جز بسوى تو نیست - اى معبود من - ترا مسئلت مىكنم بحق واجب و لازمت، بر همه آفریدگانت و به آن نام بزرگت كه پیغمبرت را فرمان دادى تا ترا به آن نام تسبیح كند و بزرگى ذات بزرگوار تو كه كهنه نمىشود و دیگرگون نمىگردد، و تغییر حال نمىدهد، و فنا نمىپذیرد، كه رحمت فرستى بر محمد و آل محمد، و مرا به عبادت خود از هر چیزى بىنیاز كنى، و با ترس خود دل مرا از دنیا سرد سازى، و به رحمت خود با ارمغانهاى فراوان كرامت خود باز گردانى، زیرا كه من بسوى تو مىگریزم، و از تو مىترسم و از تو فریاد رسى مىخواهم. و بتو امیدوارم و ترا مىخوانم و بسوى تو پناه مىآورم. و بتو اطمینان دارم، و از تو مدد مىطلبم، و بتو مىگروم، و بر تو توكل مىكنم، و بر جود و كرم تو اعتماد مىورزم.
دعای پنجاه و سوّم
اى پروردگار من، گناهانم مرا خاموش ساخته، و رشته گفتارم را بگسیخته است، زیرا حجتى برایم نمانده است، و از این رو به بلیه خود اسیر، و به كردار خود در گرو، و در خطاى خود سرگشته، و از مقصد خود سرگردان و در راه درماندهام هم اكنون نفس خویش را در موقف ذلیلان گناهكار داشتهام: در موقف بدبختانى كه بر تو جرى شدهاند، و وعده ترا سرسرى شمردهاند.
منزهى تو! به چه جرأت بر تو دلیرى كردم؟! و به كدام فریب خود را به مهلكه افكندم؟! مولاى من، رحمت آور بر زمین خوردنم با صفحه صورتم، و بر لغزیدن گامم و ببخش به حلم خود بر نادانیم، و به احسان خود بر بدكرداریم. زیرا منم كه به گناه خود مقر، و به خطاى خود معترفم، و این دست و سر من است كه براى قصاص از نفس خویش آن را به زارى تسلیم كردهام. بر پیرى و به آخر رسیدن عمر و نزدیك شدن مرگ و ناتوانى و مسكینى و بیچارگیم رحمت آور. اى مولاى من، و چون نشان من از دنیا منقطع شود، و یادم از میان آفریدگان محو گردد، و همچون كسى كه یكباره از یاد برود، از فراموش شدگان گردم، بر من رحمت آور اى مولاى من و هنگام دیگرگون شدن صورت و حالم، آنگاه كه بدنم بپوسد، و اعضایم از هم بپاشد، و پیوندهایم بگسلد، بر من رحمت آور. اى واى از بىخبرى من از آنچه در بارهام اراده شده. مولاى من، و هنگام زنده كردن و برانگیختنم بر من رحمت آور، و در آن روز توقفم را با دوستانت، و به راه افتادنم را از موقف حشر به دار جزاء در سلك یارانت، و مسكنم را در جوارت قرار ده، اى پروردگار جهانیان.
دعای پنجاه و چهارم
اى زداینده اندوه، و اى زایل كننده غم، اى بخشنده در دنیا و آخرت، و مهربان در هر دو سراى، بر محمد و آل محمد رحمت فرست، و اندوه مرا بر طرف كن، و غمم را بزداى. اى یگانه، اى یكتا، اى بىنیاز، اى كسى كه نزاده و زائیده نشده، و هیچ همتائى نداشته، مرا نگاه دار و پاك ساز، و گرفتاریم را بر طرف كن .
و آیة الكرسى و معوذتین و قل هو الله احد را بخوان و بگو:
خدایا من از تو مسئلت مىكنم، همچون سؤال كسى كه احتیاجش سخت، و نیرویش سست، و گناهانش انبوه شده همچون سؤال كسى كه براى حاجت خود فریاد رسى، و براى ناتوانیش نیرو دهندهاى، و براى گناهش آمرزندهاى جز تو نمىیابد. اى صاحب جلال و اكرام. توفیق عملى را از تو مىخواهم كه بوسیله آن هر كه آن را بجا آورد او را دوست دارى.
و یقینى را كه هر كس در جریان قضاى تو به آن متیقن شود او را بدان وسیله سود دهى.
خدایا، رحمت فرست بر محمد و آل محمد و دلم را بسوى راستى فرا كش، و حاجتم را از دنیا بگسل و رغبتم را از سر شوق به لقایت در آنچه نزد تو است. قرار ده، و صدق توكل بر خویش را بر من ارزانى دار. ترا از خیر سرنوشت گذشته مسئلت مىكنم، و از شر آن بتو پناه مىبرم. ترس عبادتكاران ترا. و عبادت خاشعان در پیشگاه ترا، و یقین توكل كنندگان بر ترا، و توكل مؤمنان بتو را، از تو مسئلت دارم.
خدایا رغبت مرا در مسئلتم مانند رغبت دوستانم در مسئلتهاشان، و ترسم را مانند ترس اولیائت قرار ده، و مرا در خشنودى خود چنان بكار دار كه با وجود آن چیزى از دین تو را به علت ترس از آفریدهاى ترك نكنم.
خدایا این حاجت من است، پس رغبتم را در آن عظیم ساز، و عذر مرا در آن، آشكار گردان. و حجتم را در آن بر زبانم گذار و بدنم را در آن عافیت بخش.
خدایا هر كه صبح كند در حالى كه به غیر از تو اعتماد و امیدى داشته باشد، پس من صبح كردم. در حالى كه اعتماد و امیدم در همه كارها توئى. پس به نیك فرجامترین آنها برایم حكم كن، و مرا به رحمت خود از فتنههاى گمراه كننده نجات بخش. اى مهربانترین مهابانان.
و خداى رحمت فرستد بر سید ما محمد پیغمبر خدا كه برگزیده است، و بر آل او كه پاكانند.
التماس دعا