تبیان، دستیار زندگی
انتظار آمد به سر اى بیقراران تهنیت شد خزان سر، آمده فصل بهاران تهنیت جلوه گر گردیده حق اى حق شعاران تهنیت ساقى از ره مى‏رسد جمع خماران تهنیت ز بعد باقر علم نبى، چو جعفر صادق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میلاد دو دلدار

ولادت امام صادق علیه السلام

انتظار آمد به سر اى بیقراران تهنیت

شد خزان سر، آمده فصل بهاران تهنیت

جلوه گر گردیده حق اى حق شعاران تهنیت

ساقى از ره مى‏رسد جمع خماران تهنیت

پرمشام جان شد از عطر نكوى تُفْلِحوُا

میگساران باده نوشید از سبوى تُفْلِحوُا

شد ربیع الاول و خوش رنگ و بو دارد ربیع

ازبهار و عیش و مستى گفتگو دارد ربیع

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع

عید میلاد دو دلدار نكو دارد ربیع

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده

مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده

بشنو از بال ملائك نغمه توحید را

در افق بنگر بروز واژه امید را

حق طلب، از سینه ات بیرون نما تردید را

اخذ كن از رهبران زنده دل تأیید را

با ولایت شو عجین و بر سر میثاق باش

یا على برگو، به وصل یار خود مشتاق باش

دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد

یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد

نخل حق در سرزمین مشركین روئیده شد

لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد

گلشن جان را ز عطر این دو گل خوشبو ببین

رو نما سوى حجاز و جلوه یا هو ببین

عاشقان بُستان جانبخش دعا را بنگرید

این دو نور عالم آراى خدا را بنگرید

باده نوشان مِى قالوابلى را بنگرید

وجه صادق را، جمال مصطفى را بنگرید

صد سلام و صد درود این دو گل دلخواه را

سر دهید اى عاشقان آواى صلى اللَّه را

سینه شد نورٌ عَلى نُور امتزاج نورشد

دیده حق روشن و چشمان باطل كور شد

بركلیم ذى المعارج قلب عالم طورشد

بت پرستى در جهان منكوب شد مقهور شد

آتش آتشكده بى شعله و خاموش شد

طاق كسرى ریخت، ذكر یا اَحَد منقوش شد

آسمان عاشقى شد پر ستاره زین دو گل

عشقبازى با تداوم شد هماره زین دو گل

بر دل عشاق صادق شد اشاره زین دو گل

دیده دل شد گشوده بر نظاره زین دو گل

بر جمال این دو یاس بى قرینه بنگرید

گاه سوى مكه گه سوى مدینه بنگرید

محور اسلام و قرآن در ثبات از این دو مَه

مكتب توحید باشد در حیات از این دو مه

روشن آفاق تمام كائنات از این دو مه

منجلى اوصاف بى پایان ذات ازاین دو مه

مِى فروشان مِى یكتا پرستى را ببین

جرعه‏اى یا هو بزن دنیاى مستى را ببین

پرتوِ نور نبوت با امامت دیدنى ست

غنچه اخلاص از باغ ولایت چیدنى ست

وارد حصن ولایت هر كه شد در ایمنى ست

رمز عترت دوستى، بیزارى از نفسِ دَنى ست

نفس بگذار و ولاى آل یاسین را گزین

شو برى ازاهل بِدعَتْ روح آیین راگزین

مستى دل از مِى لولاك آل احمد است

هستى ما بسته بر خاك نعال احمد است

چشم ما در سیر آفاق جمال احمد است

مركز پرگار خلقت كنج خال احمد است

دست ما در بر سراى آل احمد مى‏زند

قلب ما در هر طپش با یا محمد مى‏زند

كیستم من؟ ذره‏اى در آستان اهل بیت

آشناى دستهاى مهربان اهل بیت

شكر حق باشد دلم محتاج نان اهل بیت

گاه دستم گاه پایم گه زبان اهل بیت

من اُویسم بوذَرَم سلمانم و مِنّاستَم

بنده آشفته كوى اباالزهراستم

من اباالزهرایى‏ام نسل و تبار احمدم

گنبدالخضرایى‏ام شمع مزار احمدم

شیعه‏اى فارغ ز خویش و بیقرار احمدم

آرزو دارم كند حق همجوار احمدم

بنگرید این از منیّت خسته گمراه را

عبد زهرا عبد طاها عبد آل اللَّه را

حمْیَرىِ دوره خویشم گداى صادقم

با همه نقصم اسیر و مبتلاى صادقم

معصیتكارم ولى عبد سراى صادقم

خوب یا بد آرزومند دعاى صادقم

كاستى‏هاى مرا درمان كند خاك بقیع

كاش بودم ذره‏اى در بین خاشاك بقیع

كاش منهم یك پرستو در مدینه مى‏شدم

زائر كوى نبى بى قرینه مى‏شدم

كاش منهم كشته یك زخم سینه مى‏شدم

مرهمى بر درد بانوى حزینه مى‏شدم

كاشكى از جام زهرایى مرا شهدى رسد

دست من بر دامن نور خدا مهدى رسد

بخش عترت و سیره تبیان

شاعر: سید محمد میر هاشمی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.