تبیان، دستیار زندگی
دجال‏ شناسایی دجال كیفیت‏ خروج دجال دجال در اعتقادات مسیحیت دجال در كلام امیرمؤمنان على علیه السلام سیماى دجال در ادب فارسى كلام آخر در روایاتی که در مورد امام زمان و آخرالزمان موجود است؛ لفظ "دجال" نیز به کار رفت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دجال دروغگوى فریبنده


شكل ظاهرى دجال‏

شناسایی دجال

كیفیت‏ خروج دجال

دجال در اعتقادات مسیحیت

دجال در كلام امیرمؤمنان على علیه السلام

سیماى دجال در ادب فارسى


كلام آخر

در روایاتی که در مورد امام زمان و آخرالزمان موجود است؛ لفظ "دجال" نیز به کار رفته است. بنا بر روایات ظهور دجال یکی از نشانه های ظهور امام زمان (عج) می باشد که در این مطلب تا حد امکان دجال را معرفی می نماییم.

در فرهنگ جدید عربى - فارسى‏ منجدالطلاب و فرهنگ لاروس معانى ‏لغت دجال چنین آمده است: «آب طلا، گروه بزرگ انبوه،  دروغگو، فریبنده ‏لقب مسیح كذاب كه در آخرالزمان ‏ظهور كند.»

مرحوم علامه على‏اكبر دهخدا این لغت را در لغتنامه خود، هم با تشدید «جیم » و هم بدون تشدید «جیم‏» ضبط نموده است.

مهدى پرتوى آملى درباره این‏ لغت مى‏نویسد: «دجال صیغه مبالغه‏ از لغت دجل و به معنى خدعه، نیرنگ، حیله و باطل است.»

شادروان دكتر محمد خزائلى ‏تعبیرى زیبا و ظریف از لغت دجال ‏كرده است: « دجال كلمه‏اى مركب ‏است و الف و لام آن همان الف ولامى است كه در نام هاى دانیال وخرقیال هم وجود دارد و به معنى‏ «خدا» است. جزء اول آن هر چه باشد به معنى «ضد» و «دشمن‏» است و دور نیست كه با «دژ»، «دشمن‏» و«دشوار» هم ریشه باشد. (1) بنابراین ‏تعبیر دجال یعنى : ضد خدا، دشمن ‏خدا.


شكل ظاهرى دجال‏

دجال را با سیمایى عجیب مجسم ‏كرده‏اند. صورتى آبله رو كه یك‏ چشم او كور شده - چشم راست – و چشم دیگرش در وسط پیشانى ، مانند ستاره صبح درخشان است. این بیت مولانا جلال‏الدین بلخى‏ به ‏یك چشم بودن دجال گواهى دارد:

او به سر، دجال یك چشم لعین
اى خدا فریادرس نعم ‏المعین


شناسایی دجال

نام اصلى دجال، «صائد بن صید» و كنیه‏اش «ابو یوسف‏» است. از مادرى یهودى به نام «میمونه‏» به ‏دنیا آمده و در جزیره‏اى به یك‏ صخره بسته شده است. چون سال‏ از چهارصد هجرت بگذرد، باید منتظر بود تا ظاهر شود و این ازعلامات آخرالزمان است.

خراسان و كوفه از نقاطى هستند كه به عنوان محل خروج و ظهور دجال ذكر شده‏اند. خاقانى شاعر نامى قرن ششم هجرى قمرى محل‏ ظهور دجال را چنین ذكر مى‏كند:

نه عیسى راست از یاران كمینه سوزنى در بر؟          نه سوزن شبه دجال است‏ یك چشم و صفاهانى (2) ؟


كیفیت‏ خروج دجال

كیفیت ‏خروج دجال به این ترتیب ‏است كه سه سال قبل از خروجش در دنیا قحطی و خشكسالى مى‏شود. به ‏این صورت كه سال اول، ثلث ‏باران و سال دوم دو ثلث ‏باران معمولى ‏نمى‏بارد و سال سوم حتى یك قطره‏ باران از آسمان به زمین نمى‏بارد و یك برگ سبز از زمین روییده ‏نمى‏شود. در این موقع كه گرسنگى و تشنگى بر عالمیان سایه افكنده ‏است، دجال خروج مى‏كند. هنگامه ‏عجیبى بر پا مى‏شود و دجال به كمك‏ پیروانش بر تمام شهرها مسلط مى‏شود و « بیت‏المقدس‏» را كه‏ ساكنانش حاضر به ‏تسلیم ‏نمى‏شوند، محاصره مى‏كند. در چنین زمانى به‏ هنگام نماز صبح و یا عصر، حضرت‏ مهدى صاحب‏الزمان علیه السلام ظهورمى‏كند و با جماعت محصورین به‏ نماز مى‏ایستد. حضرت عیسى بن‏ مریم علیه السلام نیز از آسمان فرود مى‏آید و به صاحب‏ الامرعلیه السلام اقتدا مى‏كند. آنگاه حضرت صاحب‏الزمان علیه السلام از حصار خارج شده، دجال و پیروانش‏ را از میان برمى‏دارد.


دجال در اعتقادات مسیحیت

مسیحیان دجال را «مسیح كذاب ‏و دروغین‏» مى‏دانند كه دشمن و ضد مسیح (3) است. قاموس كتاب ‏مقدس (صفحه 460) دجال را اسم ‏عام و دجال و دجالان را كسانى‏ مى‏داند كه تجسم مسیح را تكذیب ‏مى‏كنند. در همین كتاب آمده است كه‏ كلمه دجال در جایى دیگر جز در رساله «یوحنا» یافت نمى‏شود و مقصود از دجال كسى است كه با مسیح مقاومت و ضدیت مى‏نماید و مدعى آن باشد كه خود او در جاى ‏مسیح است و در رساله اول یوحنا، مى‏گوید: « و هر روحى كه عیساى ‏مجسم شده را انكار كند از خدا نیست. این است روح دجال، كه ‏شنیده‏اید، مى‏آید و الان هم در جهان‏ است‏» و نیز مى‏گوید: «دروغگو كیست؟ جز آن كه مسیح بودن عیسى ‏را انكار كند و آن دجال است.»


دجال در كلام امیرمؤمنان على علیه السلام

«اسبغ بن نباته‏» از امیرالمؤمنین‏ علیه السلام پرسید: « یا امیرالمؤمنین دجال ‏كیست؟ فرمودند كه: آگاه باشید، دجال «صائد بن ‏صید» است و شقى كسى است كه او را تصدیق كند و سعید كسى است كه او را تكذیب كند... و از دهى كه معروف به یهودیه ‏است ، خروج مى‏كند. چشم راستش‏ از اصل خلقت ندارد به طورى كه‏ گودى حدقه‏اش نیست و دیگرى كه‏ در پیشانیش است، مانند ستاره ‏صبح مى‏درخشد و در چشمش مانند پارچه گوشت چیزى است گویا كه با خون ممزوج است و در میان ‏چشمش لفظ «كافر» نوشته شده به ‏طورى كه همه كس آن را مى‏خواند خواه نویسنده باشد و خواه نه . به ‏دریاها داخل مى‏شود و آفتاب با وى‏ سیر مى‏كند و در پیش رویش كوهى ‏است از دود و در پشت‏ سرش كوه‏ سفیدى است كه خلایق چنین‏ مى‏دانند كه آن طعام است و در ایام ‏قحطی شدید خروج مى‏كند و به ‏درازگوش سبز یا خاكسترى رنگ‏ سوار شود و زمین در زیر پایش ‏پیچیده مى‏گردد و به هیچ آب ‏نمى‏گذرد مگر این كه خشكیده ‏مى‏شود به طورى كه جایش تا روز قیامت ‏خشك مى‏ماند و به آواز بلند ندا مى‏كند، به نوعى كه همه جن وانس و شیاطین، كه در ما بین مشرق‏ و مغرب‏اند صداى او را مى‏شنوند. چنین مى‏گوید:

«اى دوستان من! به زودى به‏ سوى من آیید. منم آن كسى كه‏ مخلوقات را خلق نمود و ایشان را درمحكم نمودن تركیبشان با هم ‏مساوى گردانید و اندازه صورتها و هیاتهاى ایشان را تعیین نمود و منم ‏آن پروردگار شما كه بر همه اشیا قادر است.»

و این دشمن خدا، اینها را دروغ‏ مى‏گوید، زیرا كه او مردى است كه‏ طعام مى‏خورد و در بازارها راه ‏مى‏رود و پروردگار شما كور نیست‏ و طعام نمى‏خورد و راه نمى‏رود و از مكانى به مكان دیگر منتقل نمى‏شود. آگاه شوید به درستى كه بسیارى از تابعان او در آن روز اولاد ... و صاحبان طیلسان سبز هستند و آن ‏پارچه‏اى است مانند ردا كه بر سر و دوش انداخته مى‏شود.

خداوند عزوجل او را در شهر«شام‏» در بالاى تلى كه معروف است‏ به تل «افیق‏» سه ساعت از روز«جمعه‏» گذشته به دست كسى كه ‏مسیح بن مریم علیه السلام در پشت ‏سرش‏نماز مى‏گزارد، به قتل مى‏رساند. آگاه شوید به درستى كه بعد از این ‏طامه كبرى واقع خواهد شد و آن‏ خروج دابه (4) از زمین است. بعد از آن‏ امام على علیه السلام فرمودند كه : از من ‏مپرسید كه بعد از خروج دابه چه ‏واقع خواهد شد. در آن حال «ترال بن ‏سبره‏» به صعصعه گفت كه: امیرالمؤمنین از این كلام اعجاز نظام، چه چیز اراده نموده؟ صعصعه گفت: یابن سبره! كسى كه‏ عیسى ‏بن ‏مریم علیه السلام در پشت ‏سرش‏ نماز مى‏گزارد، امام دوازدهم ‏است!» (5)


سیماى دجال در ادب فارسى

از راه احادیث اسلامى، دجال به ‏صورت شخصى مقابل و ضد عیسى بن مریم ، در ادبیات فارسى‏ مجسم شده است. قدیمى‏ترین دیوان ‏شعر كه در آن كلمه دجال و مفاهیم ‏مرتبط با او در آن دیده مى‏شود « دیوان حكیم ناصرخسرو قبادیانى‏» است ( تولد 394 ق وفات 481 ق) حكیم ناصرخسرو 7 بار كلمه دجال‏ را در دیوان اشعار خود آورده و در دو مورد «جهان‏» را به «دجال‏» شبیه ‏و مانند كرده است:

دجال چیست؟ عالم و، شب چشم كور اوست وین روز چشم روشن او كیست، بى ‏ریب عالم دجال تست و تو به دروغش بسته‏اى و مانده‏اى و گشته یگانه

از دیگر شاعرانى كه مضامین ‏زیبایى از كلمه دجال ساخته،« افضل‏الدین بدیل بن على خاقانى‏» شاعر قرن ششم هجرى است. دربین شاعران، خاقانى بیشتر از همه، این كلمه را در شعر خود آورده است. دجال 22 بار در شعر خاقانى دیده ‏مى‏شود. در شعر برخى شاعران‏ دیگر كما بیش این كلمه دیده مى‏شود. بعضى تركیبات و مضامین كه‏ شاعران با استفاده از كلمه دجال ‏ساخته‏اند، چنین است:

- دجال بند، آن كه دجال را به بند مى‏كشد.

قلزم دجله عطا، مهدى دجال بند كسرى جمشید جام خسرو خورشید فر. "مجید بیلقانى"

- دجال جفا، كنایه از دغل‏ كار وستمگر

لب بگشا ، هیكل عیسى‏ بخوان كز دم دجال جفا مرده‏اند ."مولوى"

- دجال چشم، كنایه از یك چشم

چرا سوزن چنین ‏دجال ‏چشم‏ است  كه اندرجیب عیسى یافت ماوا. "خاقانى"

- دجال خلقت، كنایه از بد نهاد

گر او هست دجال ‏خلقت ‏به ‏رغمش تو را كم ز عیسى مریم ندارم. "خاقانى"

- دجال راى، كنایه از بد اندیش

چه مى‏خواهى از این دجال رایان  چه مى‏جویى از این مهدى نمایان. "عطار نیشابورى"

- دجال شكل، كنایه از فریبكار

كید این دجال شكلان ‏آخراندرچه ‏فتاد  چون لواى مهدى آخرزمان آمد پدید. "مجید بیلقانى"

- دجال طبع، كنایه از بد نهاد و ستم ‏پیشه

از این دجال طبعان وا رهد دور نماند كار و بار عالم این طور . "وحشى بافقى"

- دجال فعل، كنایه از فریبنده

نه روح ‏الله بر این دیر است چون شد چنین دجال فعل این دیر مینا. "خاقانى"

- دجال كیش، كنایه از دروغگو و بدكردار

پى دجال كیشان برگرفته به تو نیرنگ ایشان در گرفته تو را دجال شد چون هادى راه به جز دوزخ كجا یابى وطنگاه. "وحشى بافقى "

- دجال عالم سوز، اشاره به ‏فریب دادن دجال جهانیان را.( فراگیرشدن ظلم و ستم در عالم)

اى دریغا مهدیى، كامروز از هر گوشه‏اى یك جهان دجال عالم سوز سر بركرده‏اند . "سنایى"

دجال در ادبیات عرفانى نیز، گذشته از تعبیرات و معانى دینى و كلامى، كنایه از اهل نیرنگ و حیله ‏است.


كلام آخر

به نظر مى‏رسد كه خروج دجال و فتنه او در جهان و كشته شدنش به‏ دست ‏حضرت مهدى علیه السلام، نمودار و رمزى از جنگ «نور» و «ظلمت‏» باشد. بیان دیگرى از مبارزه نیكى و بدى و پیروزى نهایى روشنى و خیر بر تاریكى و شر كه در فرهنگ ایران به ‏صورت هاى گوناگون مطرح است و در اقوام و ملل دیگر هم سابقه دارد. در اوستا كتاب مقدس زرتشتیان هم‏ از جنگ اهریمن و اهورامزدا، گفتگوهاست و آیین‏ مانویان هم براساس درگیرى دائمى نور و ظلمت‏ پى‏ریزى شده است.

به هر حال، روزى كه دجال ظهوركند و جهان، پر از ظلم و ستم باشد، حضرت مهدى صاحب ‏الزمان علیه السلام ‏مى‏آید و ریشه ظلم و بیداد را برمى‏كند و طومار دجال و دجال ‏صفتان را در هم مى‏پیچد و آن ‏هنگامى‏ است كه این آیه شریفه براى ‏چندمین بار مصداق پیدا مى‏كند:

«و قل جاءالحق و زهق‏ الباطل ان‏ الباطل كان زهوقا.» (6) ؛ و به امتت‏ بگو كه رسول حق آمد و باطل را نابود ساخت كه باطل خود لایق‏ محو و نابودى ابدى است.

و آن روزى است كه وعده الهى‏ تحقق پیدا كند:

« و نرید ان نمن على ‏الذین ‏استضعفوا فى‏الارض و نجعلهم ‏ائمة و نجعلهم ‏الوارثین.‏» (7) ؛ و ما اراده كردیم كه بر آن طایفه ذلیل و ضعیف در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملك و جاه فرعونیان گردانیم.


پى‏نوشت ها:

1. اعلام قرآن، ص 479/ پرتوى آملى، مهدى، به نقل ‏از ریشه‏هاى‏ تاریخى ‏امثال ‏و حكم ، ج 1، ص 436.

2.دیوان‏ خاقانى، پیراسته ‏دكترمیر جلال‏الدین ‏كزازى، ج 1، ص 616.

3.Antichriste

4. دابة: دابة ‏الارض: 1. موریانه ، 2. جانورى عظیم‏ الجثه كه در آخرالزمان پدید آید و آن نشانه نزدیكى قیامت است.

5. مجلسى ، محمد باقر، بحارالانوار، ج 13، ص 482.

6. اسرا/ 81 .

7. قصص/ 5 .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.