تبیان، دستیار زندگی
ام الفـضل لبابه بنت حارث زوجه عباس عموى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در خـواب دید كه قطعه اى از گوشت بدن رسول خدا از بدن شریفش جدا شد و در دامن ام الفـضل افـتـاد خـدمـت رسول خـدا عـرض كرد خـواب دیده ام . رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تبدیل تربت کربلا به خون

خواب ام الفضل

امام حسین،‌محرم

ام الفـضل لبابه بنت حارث زوجه عباس عموى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در خـواب دید كه قطعه اى از گوشت بدن رسول خدا از بدن شریفش جدا شد و در دامن ام الفـضل افـتـاد خـدمـت رسول خـدا عـرض كرد خـواب دیده ام . رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: چه خواب دیده اى ؟

ام الفـضل خـواب خـود را تـعـریف كرد پیامبر فرمود: رؤیاى صادق است بزودى فاطمه صاحب پسرى خواهد شد كه تو او را در دامن خود پرورش ‍ مى دهى ، وقتى امام حسین متولد گـشت و ام الفـضل نگـهدارى او را به عـهده گـرفـت روزى حسین را خدمت پیامبر برد و رسول خـدا او را بغـل گـرفـتـه و چـشمـانش پـر از اشك شد، ام الفـضل گـفـت پـدر و مـادرم به فـدایت چـرا شمـا را گـریان مـى بینم ؟ رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله و سلم فـرمـود: جبرئیل نزد من آمد و مرا آگاه ساخت كه امتم بزودى این فرزندم را خواهند كشت.1

ام سلمه و خاك قبر حسین علیه السلام

انس خدمتگذار رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از آن حضرت روایت كرده كه فرمود: یكى از فرشتگان مقرب پروردگار اجازه گرفت تا مرا زیارت كند و آن روز پیامبر در خانه ام سلمه و نوبت او بود. رسول خدا ام سلمه را فرمود: در را ببند كسى وارد نشود، ام سلمـه جلو در بود كه حسین وارد شد و دوان دوان خـود را در دامـن رسول خدا افكند حضرت او را مى بوئید و مى بوسید، فرشته الهى به پیامبر گفت این فرزندت را امت تو مى كشند اگر بخواهى محل كشته شدنش را به شما نشان مى دهم سپس ‍ سرزمـین كربلا را به حضرت نشان داد و یك قـبضه از خـاك مـحل قـبر حسین را به پـیامـبر تـسلیم كرد، رسول خدا آنرا بوئید و فرمود سرزمین كربلاست پـیامـبر تـربت را به ام سلمـه داد و فـرمـود هرگـاه این خـاك تـبدیل به خون شد بدان كه حسینم شهید گردیده.2 ام سلمه خاك را در شیشه اى قـرار داد، مـى گـوید: شبى كه حسین در صبحگاهش به شهادت رسید ندائى شنیدم كه مى گفت :

ایها القـاتـلون جهلا حسینا

فـابشرو بالعـذاب و التذلیل

قـد لعـنتـم عـلى لسان

داود و مـوسى و حامـل الانجیل

سلمـى یكى از زنان انصار نقل مى كند: روزى بر ام سلمه وارد شدم او را گریان دیدم گفتم : چرا گریه مى كنى ؟

فـرمـود: رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله و سلم را در خواب دیدم كه سر و صورت و محاسنش خاك آلود است پرسیدم یا رسول الله چرا ترا این چنین مى بینم ؟ فرمود: شهادت فرزندم حسین را در كربلا مشاهده نمودم

1 ـ  اى كسانیكه از روى جهالت حسین را كشتید شما را به عذاب و خوارى بشارت باد.

2 ـ بدرستـى كه داود و مـوسى صاحب كتـاب انجیل شما را لعنت كرده اند .

ام سلمـه مـى گـوید از شنیدن این اشعار گریان شدم و به سراغ شیشه رفتم دیدم تغییر نكرده است لحظه به لحظه از آن خـبر مـى گـرفـتـم تـا در آن روز دیدم شیشه تبدیل به خون شده است.

محرم

و در روایت دیگـر از ام سلمه نقل مى كند كه شبى پیامبر از نزد ما غایت شد و پس از مدت درازى برگشت در حالیكه گرد آلود بود و مشتش گره كرده ، گفتم چرا گرد آلود به نظر مـى رسید؟ فـرمـود: به سرزمین عراق جایى كه آنرا كربلا مى گویند رفتم و قتلگاه فـرزندم حسین و گروهى از فرزندان و اهل بیت خود را مشاهده كردم و اینكه در دست من است مـشتـى از خـاك قتلگاه است كه خون آنها در آنجا به زمین ریخته مى شود و آن مشت خاك سرخ رنگـى بود كه به من داد و فرمود آن را محفوظ نگهدار من آن خاك را در شیشه اى ریختم و درب آن را بستـم و هنگامى كه حسین علیه السلام از مكه معظمه بسوى عراق حركت فرمود هر روز و شب شیشه محتوى خاك را مى نگریستم و براى مصیبت حسین گریه مى كردم تا آنكه روز دهم مـحرم كه امـام حسین به شهادت رسید اول روز شیشه را نگـاه كردم بحال خـود بود ولى در آخـر وقـت خـاك مـحتوى شیشه را بصورت لخته خون دیدم صدا را به ضجه و ناله بلند كردم ولى از ترس دشمن موضوع را پوشیده داشتم و آن روز را هرگز از یاد نخواهم برد.3

پیامبر در خواب ام سلمه و ابن عباس

سلمـى یكى از زنان انصار نقل مى كند: روزى بر ام سلمه وارد شدم او را گریان دیدم گفتم : چرا گریه مى كنى ؟

فـرمـود: رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله و سلم را در خواب دیدم كه سر و صورت و محاسنش خاك آلود است پرسیدم یا رسول الله چرا ترا این چنین مى بینم ؟ فرمود: شهادت فرزندم حسین را در كربلا مشاهده نمودم .

و همـچـنین از ابن عـباس روایت شده كه نیمـه روزى رسول خـدا صلى الله علیه و آله و سلم را در خواب دیدم كه غبارآلود و ژولیده مو است و شیشه اى در دست دارد و خـون هایی را از زمـین جمـع كرده در شیشه مـى ریزد، سؤال كردم یا رسول الله این خونها چیست ؟ فرمود: اینها خون حسین و اصحاب او است و این روز جمعه دهم محرم سال 61 هجرى بود.4

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1. ارشاد مـفـید ص 250 - بحار ج 44 ص 246 - حیات الامام الحسین ج 1ص 97 - طبقات ج 8 / ص 204.

2. بحار ج 44 / ص 229 - حیات الامام الحسین ج 1 / ص 100 - عقد الفرید ج 4 / ص 383 - صواعق المحرقة ص 190.

3. ارشاد مفید ص 250.

4. ینابیع الموده ص 320 - الصواعق المحرقة ص 191.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.