تبیان، دستیار زندگی
این پدیده شوم بسان آفتى زیانبار از دیرباز دینداران را تهدید كرده است. قرآن مجید از آن، بـا تـعـبـیـرهـایـى چون فروش هدایت به ضلالت، فروش آخرت به دنیا، فروش مغفرت الهى به عذاب ، فروش ایمان به كفر و فروش آیات الهى به بهاى ناچیز یاد كرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دین‌فروشی قاتلان امام حسین(علیه السلام)

یا حسین

این پدیده شوم بسان آفتى زیانبار از دیرباز دینداران را تهدید كرده است. قرآن مجید از آن، بـا تـعـبـیـرهـایـى چون "فروش هدایت به ضلالت"، "فروش آخرت به دنیا"، "فروش مغفرت الهى به عذاب" ، "فروش ایمان به كفر" و "فروش آیات الهى به بهاى ناچیز" یاد كرده است (1) و ضمن توبیخ و نكوهش گناهكاران، مؤمنان را از آن باز داشته است. چنانكه مى‌فرماید:

«وَ لا تَشْتَرُوا بِایاتى ثَمَناً قَلیلاً وَ اِیّاىَ فَاتَّقُونِ»(2) ؛ آیات مرا به بهاى اندك نفروشید و از من بهراسید.

قـرآن همچنیـن، از كـسانى چون بنى اسرائیل، بلعم بن باعورا و منافقان، سخن مى‌گوید و رفـتـار و ویژگى‌هاى زشت آنان را برمى‌شمارد تا مایه عبرت مؤمنان شود و مانند آنان، دین خویش را به دنیا نفروشند.

با این همه، بسیارى از مسلمانان، به ویژه در زمان حادثه كربلا، به چنین ورطه‌اى لغزیدند و در حـالى كـه آخـرت خـویش را تباه ساختند، دنیایى نیز به چنگ نیاوردند. امام حسین(علیه السلام) از این حقیقت تلخ اینگونه یاد مى‌كند:

«اِنَّ النـّاسَ عـَبـیـدُ الدُّنـیـا وَالدّیـنُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ»(3) ؛ هـمانا مردم بندگان دنیایند و دین، لقلقه زبان آنان است و تا زمانى كه معاششان در رونق است، گِرد دین مى‌گردند و آنگاه كه سختى‌ها روى آورد، دینداران اندكند.

این آزمایش و ابتلا در عاشورا به گونه آشكار و گویا، دینداران راستین را از بردگان شكم و شـهـوت، و خـداپـرسـتـان را از دنـیـا پـرسـتان جدا ساخت. پیش از آن كه عبیدالله بن زیاد به كـوفـه آیـد، حدود هجده هزار تن با مسلم بن عقیل بیعت كردند. پس از روى كار آمدن عبیدالله مردم سـسـت شـدنـد و بـا بـاز شـدن سر كیسه درهم و دینار، جملگى دین را رها كردند و برده یزید شدند.

در تـاریـخ آمده است، عبیدالله مردم را در مسجد كوفه گرد آورد و خطاب به آنان گفت: «مردم! شما دودمـان ابـوسـفـیـان را آزموده‌اید آنان را همانگونه كه دوست مى‌دارید، یافته‌اید! اینك امـیـرمـؤمنان یزید، كه او را به حسن سیرت و احسان به رعیت مى‌شناسید... بندگان را بزرگ مى‌دارد و جملگى را با ثروت بى كران بى نیاز مى‌سازد و بر حقوق شما صد دینار افزوده اسـت و بـه مـن دسـتـور داده كـه بـه شـمـا پرداخت كنم و در برابر شما به جنگ دشمنش حسین(علیه السلام) بروید پس، گوش به فرمان باشید!»

آنگاه به اردوگاه در نخیله رفت و به سازماندهى سـپـاهـیـان پرداخت (4) و چنان كه یاد كردیم، سى هزار نفر زیر پرچم كفر گرد آمدند و استوانه دیانت را به مسلخ بردند.

مزدوران بنى امیه، از فرماندهان ارشد گرفته تا سربازان، همگى به امید گذران زندگى و جـیـره‌خـوارى و مزدورى بـه كربلا رفتند. نقل است، سنان بن انس، پـس از قـتـل امـام حـسـیـن (علیه السلام)، بـر اسب خویش سوار شد و با شتاب نزد عمر بن سعد رفت و فریاد زد:

اَوْقِرْ «رِكابى فِضَّةً وَ ذَهَبا                              اَنَا قَتَلْتُ الْمَلِكَ الْمُحَجَّبا

قَتَلْتُ خَیْرَ النّاسِ اُمّاً وَ اَبا                              وَ خَیْرَهُمْ اِذْ یُنْسَبُونَ نَسَبا»(5)

چنـان طـلا و نقره به پایم بریز تا به ركاب اسبم برسد چرا كه من پیشواى بسیار محترمى را كشته‌ام، كسى را كشته‌ام كه پدر و مادرش بهترین مردم بودند و بهترین مردم از نظر حسب و نسب بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- بـقـره (2)، آیـات 16، 86، 175، آل عمران (3)، آیه 177 و توبه (9)، آیه 9.

2- بقره (2)، آیه 41.

3- تحف العقول، ص 249 ـ 250.

4- مقتل، مقرّم، ص 239.

5- مقتل، ابومخنف، ص 202.

برگرفته از كتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی نیا .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.